تبریک روز ملی نان
شهردارویست بهمراه ریاست وهیئات ریسه اتاق اصناف شهرستان خوانسار ضمن تبریک روز ملی نان ازنانوایان سطح شهر ویست بازدید کردند.
متن پیام تبریک شهردار ویست به شرح ذیل میباشد:

تبریک روز ملی نان

همانا روز ملی نان، روز شکرگذاری از خداوند متعال است و شایسته است نه تنها این روز، بلکه هر روز را به تکریم این برکت الهی بپردازیم. از این رو به تمام فعالان وصنعتگران این عرصه خدمت به مردم شریف شهرستان خوانسار بویژه شهر باستانی وشهیدپرور ومتدین ویست این روز را که مزین به نام "روز ملی نان" می باشد تبریک گفته و آرزومندیم تا بیش از پیش بتوانیم گام هایی ارزنده و ماندگار را در این صنعت برداریم.



نان تنها یک واژه نیست، نان طعم برکت الهی در زندگی است ...



🇮🇷روابط عمومی شهرداری وشورای اسلامی ویست
#ویست_آنلاین
@vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw

شما به عنوان یک انسان بالغ که سواد خواندن، نوشتن و توانایی تفکر دارد، چند بار بر سر دوراهی عقل و تعصب به اطلاعات و اعتقادات از پیش قالب شده‌ی ذهنتان، با دیدگاهی بی‌طرف و صرفا محض اعتلای دانایی نگریسته و ذهنتان را به چالش کشانده‌اید؟
چند بار میان بحث و بگومگو با دوست و آشنا وقتی رگ گردنتان باد کرده بود و متعصبانه بر مخاطبتان تاخته‌اید، این حس به شما دست داده که کاش راهی و فرصتی بود که بدون خدشه‌دار شدن غرورِ مضحکم، کمی از این تعصبِ تلخ عقب‌گرد می‌کردم تا بتوانم بیشتر آن را مورد تحلیل و تأمل قرار دهم؟
ما فرزندان جامعه‌ای هستیم که اگر مذهبی نبوده باشیم در سایه‌ی مذاهب و باورهای مذهبی زیسته‌ایم. قرآن انسان‌ها را به عبادت تشویق می‌کند و هم او نقل می‌کند که عبادتی برتر از تفکر نیست. دریغ که ما مردمان تساهليم؛ چرا که رنجی فراتر از اندیشه نیست و میوه‌ای شیرین‌تر از ثمره‌ی این رنج نیست.خویشتن و دیگری را مورد پرسش قرار دادن از بسیاری از تنش‌های روابط اجتماعی می‌کاهد.
《"پس از مطالعه محاورات افلاطون تنها یک حس بر انسان غلبه می‌کند، چه اتلاف وقت دهشتناکی، این همه استدلال و پرچانگی هیچ‌چیز را روشن و یا اثبات نمی‌کند."》
👆این سخن از ویتگنشتاین است و به گمانم هر کس که رساله‌های افلاطون را که در واقع شرح گفت‌وگوهای فلسفی سقراط با شاگردانش است را مطالعه کند، با سخن ویتگنشتاین موافقت خواهد کرد؛ در این مجموعه رسالات که به قلم افلاطون است، سقراط بسیاری از موضوعات را پیش کشیده و در طی گفت‌وگوهای بعضاً مطول و ملال‌آور در مورد فضیلت،شجاعت،سیاست،دوستی،علم،فلسفه،عدالت و... سخن‌سرایی می‌کند اما تقریبا در مورد هیچ موضوع مطروحه‌ای به نتیجه‌ای قطعی نمی‌رسد مباحثات یا نیمه‌کاره رها می‌شوند و یا اینکه سقراط با طرح سئوالاتی چالش برانگیز تنها به ایجاد شک و تردید درباره مسائل و مفاهیم ارائه شده می‌پردازد.
⚠️تابه‌حال چند بار کتابی فلسفی را گوشه‌ای رها کرده‌اید، چون به این نتیجه رسیدید که افتادن در دام این هزار‌توی پرسش‌ها، جز پریشانی افکار ثمری نخواهد داشت؟
" ممکن است از خود بپرسید خب پس در این‌صورت مطالعه آثار افلاطون چه فایده‌ای می‌تواند در پی داشته باشد و چنان‌چه سخن ویتگنشتاین را حمل بر صحت کنیم آیا بهتر نیست که اساسا از مطالعه و بررسی اندیشه سقراط دست برداریم، به گمانم پاسخ این سؤال را هم باید از خود سقراط شنید با ارجاع به نقل قولی از این فیلسوف ستیزه‌جو او می‌گوید:
"من هیچ چیزی به هیچ‌کس نمی‌آموزم، تنها کاری که انجام می‌دهم وادار ساختن مردم به تفکر است"
و البته این خود رسالتی بزرگ است، در واقع کار اصلی فلاسفه پاسخ دقیق و درست به سؤالاتی مختلف نیست بلکه سعی در طرح پرسش‌های درست و دقیق، ایجاد مسئله در ذهن و ترغیب افراد به اندیشیدن پیرامون مسائل مطروحه است همان کاری که سقراط به نحو احسن از عهده انجام آن بر آمده و دلیل ماندگاری وبقای نام و اندیشه او در عالم فلسفه و در خلال قرون و اعصار دقیقا همین مسئله بوده است.
🔆اندیشیدن، مطالبه‌گری از ذهن و شعور خود را بیاموزیم و آن را به فرزندانمان انتقال دهیم. این عظیم‌ترین میراثی‌ست که می‌توانیم برای بازماندگان برجای بگذاریم. لقمه‌های آماده را بدون بازنگری نبلعیم، باشد که متعصبانه نسلی را مسموم نسازیم.🙏🏻
💭💭💭💭💭💭💭💭💭💭💭
🖊فریبا ناطقی
#ویست_آنلاین
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw

مراسم گرامیداشت ۲۵ آبان
به گزارش روابط عمومی شهرداری ویست، به مناسبت ۲۵ آبان روز حماسه و ایثار مردم استان اصفهان صبح امروز و با حضور مهندس دستمزد شهردار ،اعضای شورای اسلامی شهر، خانواده های معظم شهدا، بسیجیان وشورای پایگاه شهید بهشتی؛ مردم انقلابی ویست و تعدادی از مسئولین شهرستان، گلستان شهدای شهر ویست سرخوش از بوی عطر گلاب و گل گردید. مهندس حامد دستمزد شهردار ویست در حاشیه این مراسم اظهار داشت؛۲۵ آبان ماه سالروز حماسه و ایثار مردم استان اصفهان روزی است که ۳۷۰ لاله گلگون کفن عملیات محرم بر دستان مردم شریف و شهید پرور این استان تشییع و به خاک سپرده شد و بزرگداشت این روز نشان از آن است
که این روز در تاریخ ایران به یاد ماندنی است و نباید از این روز بزرگ غفلت کرد ایشان افزود؛ گرامیداشت یاد و خاطره شهدا و تکریم خانواده های معظم شهدا که با تدین و شجاعت فرزندان خود را برای دفاع از میهن اسلامی به جبهه ها اعزام کردند تا ضمن دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی امنیت و آسایش نصیب ملت ایران شود بر همگان ضروری و واجب است.
حاضران در این آیین با آرمان‌های شهدا تجدید میثاق کردند.

🍃🌸 #ویست_آنلاین
@khansarnews1

🔻محمدعلی فروغی چراغساز
خوش آن کسی که پس از وی حدیث خیر کنند
که جز حدیث نمی ماند از بنی آدم
از وقتی یادم می آید مغازه کوچکی با درِ آبی رنگ در صحن نزدیک مسجد فاطمیه داشت، چشمه آب روانی هم از جلوی مغازه اش می گذشت. کارش تعمیر چراغهای خوراک پزی و روشنایی مثل گردسوز و چراغ توری بود. دوچرخه هم تعمیر میکرد و لوازم دوچرخه هم داشت. کشاورزی مختصری در مزرعه جومزه داشت که در کنارش با کار تعمیرات چراغ و دوچرخه امورات زندگی خود را می گذراند. شوهر خاله بزرگم بود و ما به او «عمو محمدعلی» می گفتیم. مردی مهربان، آرام و دوست داشتنی واقعا مثال افرادی بودکه می گویند «آزارش به مورچه هم نرسیده بود». با پدرم دوستی قریبی داشت که در قالب رابطه ی باجناقی قابل تعریف نبود. خانه ایشان نزدیک صحن بود و پاتوق همیشگی او در تمام مراسم همان مسجد بود اما در سالهای پس از انقلاب منزلی نو در زمینهای کشاورزی اش ساخت و کمی از ما دور شد و مغازه اش هم فاصله پیدا کرد.حالا که یادم می آید مغازه اش همیشه آشفته اما همواره حسرت میبرم که دلش به محبت آراسته و لبخندش همواره بر لب بود. صداقتش چنان بود که مورد اعتماد همه بود. بچه و بزرگ برایش تفاوت نمی کرد، کار همه را راه می انداخت. حساب و کتاب دفتری نداشت و معلوم نبود بعضی با او چه می کردند اما از هیچکسی گله مند نبود و هیچوقت غیبتی از او نشنیدم. از همان اول که دوچرخه ها را تعمیر میکرد پنچری و تعمیرات ساده موتور را هم انجام می داد و وقتی به مغازه نو رفت پنچری ماشین و تعویض روغن را هم به خدمات خود افزود و برای این خدمت خود وقت مشخصی نداشت، گاهی نیمه شب صدایش می کردند به مغازه می آمد و خدمت می کرد و فقط خدا می داند چه خدمتهایی بی مزد و منت به خلق خدا نمود.
استاد محمدعلی فروغی «چراغساز» که متولد 1311 بود در زندگی شخصی هم همچنان ساکت و دوست داشتنی بود و به قول معروف کسی بوی دهانشان را نشنید. شخصیت جنجالی یا نیمه جنجالی هم نبود، همه جا آرام و کم صحبت، گویی مثال همان حدیث که می گوید «مومن غم خود را در قلب نگه می دارد و شادی خود را در صورت نشان می دهد»، بود. او نمونه اخلاق سنتی خدماتی مردم دار ویست به شمار می رفت که در جامعه ی امروزی جایش خالی است. الان که در مورد او می نویسم اشک در چشمانم حلقه زده، خاله ام پس از طی یک دوره کسالت در پاییز 1379 بدرود گفت و عمو محمدعلی بهار سال بعد به او پیوست تا سندی باشد بر صمیمیت و عشق پاک. حتما شما هم از این نمونه زندگی ها که زوجی پس از مرگ جفت خود تاب نیاورده فراوان دیده اید!
در آستانه فصل سرد خوش دیدم یادی از این مرد مهربان شود، مردی که در تمام عمرش کوشید تا خانه های مردم روشن و گرم بماند. روانش شاد و مآوایش مینو. همه ی ما می میریم و قضاوتهای مردم بدرقه ی راهمان خواهد بود. خوش به حال آن کس که پس از وی به نیکی از او یاد شود. مطمئن هستم استاد محمدعلی از نمونه های بارز این مردان نیک بود و اکنون فرزندان خیّر و نیکخواه او ارث از پدر برده اند.
محمد حسین فروغی
#ویست_آنلاین
@vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw

گازگرفتگی نوجوانی در شهر #ویست

نوجوان ۱۷ ساله افغانستانی در منزل مسکونی در شهر ویست خوانسار دچار مسمومیت با گاز منواکسید کربن شد.

بنابر اعلام روابط عمومی مرکز اورژانس و فوریت‌های پزشکی استان اصفهان با اعلام این حادثه به سامانه ۱۱۵، یک دستگاه آمبولانس به محل اعزام شد و این نوجوان را به بیمارستان فاطمیه منتقل کرد.
نشت گاز شهری علت اصلی این حادثه اعلام شده است.
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw

به بهانه پنجم دی‌ماه سالروز تولد نابغه‌ی شکسته‌نویسی ایران استاد یدالله کابلی خوانساری
... حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر! هنرآموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به‌یک‌بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است هرکجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی‌هنر لقمه چیند و سختی بیند.
صائب! از دل خبر عشق هنرمند بپرس
عقل کج‌فهم چه داند چه هنر دارد عشق؟
پنجم دی‌ماه سالروز تولد شکسته‌نویس برجسته و تاج اهل هنر، جناب استاد یدالله کابلی خوانساری است. نام خوانسار، بارها به قله‌ی هنر ایران رفته است. استادان بی‌نظیر آوازش، «ادیب» و «محمودی» با سبک ویژه و نوآوری‌ها و صدای خاص خودشان مدت‌ها بر قلمرو موسیقی ایران حاکم بودند و اکنون نیز در عرصه‌ی هنر، «استاد یدالله کابلی» صدرنشین است که جای فخر و بالندگی دارد.
یکی پور زاد آن هنرمند ماه
چگونه سزاوار تخت و کلاه
هرچند هنر خوشنویسی همپای نوشتن در خوانسار قدمت دارد و گواه ما خطوط ارزشمند قبور و بناهای مذهبی و نیز اخبار فراوانی از خوشنویسان خوانساری از عهد صفوی تا به امروز در دست است اما هنر استاد یدالله کابلی و نوآوری او در این عرصه از جنس دیگری است و او را در بام این هنر جای‌داده است و بی‌گمان در آینده نام او در ردیف درویش عبدالمجید طالقانی و سید علی‌اکبر گلستانه جاودان خواهد ماند.
استاد ارجمند یدالله کابلی در پنجم دی‌ماه سال 1328 در شهر خوانسار متولد شد. هرچند خانواده‌ی او سابقه و شهرت ویژه‌ی هنری نداشته‌اند اما همپایی با پدر در هنر مشبک، فضای مطبوع خوانسار، مردم هنردوست و اتفاق خاص برنده شدن در مسابقات خوشنویسی او را به این عرصه هدایت ویژه کرد و همچنین نبوغ و علاقه‌مندی ویژه‌ی ایشان در هنر خط وی را به محضر استادان برجسته‌ی این هنر رهنمون نمود. او با فراگیری نستعلیق در محضر استاد میرخانی به اوج کمال رسید و پس از مدتی خط شکسته را رشته‌ی ویژه‌ی خود نمود و از سال 1347 رسماً به عرصه‌ی هنرمندان این رشته درآمد. کابلی خط شکسته را احیا کرد. این خط، سال‌ها بود که شاید تحت تأثیر بازگشت ادبی و شرایط مشروطه با عنایت کمتری مواجه بود. کابلی در سال 1350 رسماً آموزش این خط را شروع کرد و به‌زودی رونقی در بازار این خط ایجاد کرد.
تا گشت خریدار هنر رأی بلندش
بازار هنرمندان یک‌باره روا شد
استاد کابلی در سال 1385 به‌عنوان چهره ماندگار خوشنویسی شناخته و نشان هنری ویژه دریافت نمود. کابلی از نوآوری در شکسته‌نستعلیق پشتیبانی کرد و ترکیب اقلام گوناگون این خط را در یک صفحه ابداع کرد و ازاین‌جهت توانست جایگاه بی‌رونق شکسته‌نویسی را چنان رونق دهد که نام او به‌عنوان تأثیرگذارترین هنرمند معاصر در این رشته اسباب افتخار خوشنویسان شود. کابلی تاکنون حدود ده مجموعه‌ی بی‌نظیر از خط خود در قالب کتاب وارد بازار کرده است و ده‌ها نمایشگاه انفرادی و جمعی در ایران و بیشتر ممالک مترقی جهان دایر نموده است. باخبر هستم که در سال 1392 نیز نمایشگاهی در هتل زاگرس خوانسار دایر نمود که با استقبال همشهریان خوانساری روبرو شد. از خداوند بزرگ برای این هنرمند پرافتخار عمر باعزت و سربلندی خواستاریم.
مبادا چشم بد راسوی او راه
چو بر شاه آفرین کرد آن هنرمند
ویست. محمدحسین فروغی

🍃🌸 #ویست_آنلاین
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw

مرگ یاران همه سخت است عزیزان اما
ماتمی سخت تر از مرگ پدر نیست که نیست
با تسلیم به خواست خداوندی، پدری ساکت و مهربان و جانبازی سرافراز که بیش از سی سال زخمهای جنگ را با خود همراه داشت از دست دادیم. اگر همدمی و همراهی شما عزیزان نبود این ماتم سخت‌تر بود. لازم می دانیم از همراهی محبت آمیز مقامات محترم نهادها و ادارات دولتی، امام جمعه، فرماندار و نماینده محترم شهرستان، فرماندهان سپاه نواحی خوانسار و گلپایگان، بنیاد شهید، اداره تامین اجتماعی، کانون بازنشستگان سپاه خوانسار، مدیریت و پرسنل فروشگاه رفاه گلپایگان و پایگاههای بسیج، شهرداری و شورای شهر ویست، فرهنگیان و کارمندان محترم و مردم شریف ویست که با حضور آرام بخش و یا پیام محبت آمیز خود به آیین تشییع و ختم پدرمان، به این مراسم شکوهی ویژه بخشیدند، تشکر کنیم. باری از این که به سبب تالمات روحی قادر به سپاس جداگانه نیستیم شرمساریم، آرزو داریم همواره شاد باشید، زبان محبت آمیز و شانه های مهربانتان را از یاد نخواهیم برد.
خانواده سلامی
#ویست_آنلاین
@vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw

کانال #ویست_آنلاین کانال جامع شهر ویست
📣🔔📣اخبار ویست، گزیده اخبار سیاسی اقتصادی و اجتماعی و ورزشی کشور، مطالب گزیده علمی، مناظر ویست و خبرهای مهم دیگر را در این کانال دنبال کنید.
♥️مطالب شنیدنی وعکسهای قدیمی ویست را با رعایت حقوق اجتماعی افراد برای ما بفرستید.
🔔پیامهای تبریک و تسلیت، آگهی های مختلف خرید و فروش و انواع تبلیغات شما مجانی منتشر می شود.
ما را به دوستان معرفی کنید.
دوست داریم آینه اخلاق و اخبار باشیم و این به کمک شما میسر است.
♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🍃🌸 #ویست_آنلاین
🍃🌸 @vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw

#دهه_مبارک_فجر🇮🇷
قابل توجه اهالی محترم شهر جدید #ویست
#افزایش_پهنای_باند_اینترنت_مخابرات

🌐 به اطلاع اهالی محترم شهر #ویست میرساند همزمان با فرا رسیدن دهه مبارک فجر با بهبود کیفیت سرویس اینترنت ADSL مشترکین مخابراتو افزایش پروفایل باند پهن، متوسط #پهنای_باند مشترکین ADSL به میزان ۳۰ درصد نسبت به قبل افزایش یافت. لذا مشترکین در صورت بروز مشکل در دریافت خدمات میتوانند به دفتر خدمات ICT مراجعه نمایند.

👈 مشترکین اینترنت ADSL با بررسی برخی از پارامترهای تاثیرگذار بر سرعت میتوانند نسبت به افزایش سرعت و کیفیت اینترنت خود اقدام نمایند. برخی از عوامل تاثیرگذار عبارتند از:

1- نصب اسپیلیتر بر سر تمامی درگاه های تلفن و مودم
2- عدم استفاده از برقگیر در پریز تلفن
3- استفاده از سیم استاندارد در داخلی ساختمان و مجتمع
و...


🔺 روابط عمومی مخابرات خوانسار
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw

🌻قصه شیرین
که تو شیرین‌تری از آن شیرین
که بشاید به داستان گفتن
🟩قصه‌ی شیرین‌جان ناطقی از آن قصه‌هایی است که «در جام جهان چون تلخ و شیرین به هم‌اند». شیرین‌جان در آبادی به «خاله‌شیرین» معروف بود و همه به این نام صدایش می‌کردند. زنی باابهت بلندبالا و زیبا با چشمانی رنگی و موهای بور که شاید در تلخ‌ترین روزگاران ویست به دنیا آمده بود. پدرش اسدالله از مهاجران نومسلمانی بود که در اواخر قاجاریه به ویست مهاجرت کرده‌بود و همپای مردم ویست از کشتار قحطی 1296 و یورش رجبعلی، جان سالم به‌در برده و روزگار به‌سختی می‌گذراند. شناسنامه شیرین از1300 است ولی حتماً چند سالی از شناسنامه‌اش بزرگ‌تر بود. روزگار شیرین از آغاز با تلخی بود اما او سرسخت و استوار از سختی‌ها گذشت و فرزندان خود را با عزت بزرگ کرد. زندگی او مثل بسیاری از زنان دیگر، متأثر از تلخ‌کامی روزگار و جامعه‌ی مردانه و مردسالار بود ولی باآنکه شکست و فقر فراوان کشید اما هرگز در برابر روزگار شکست نخورد و این نام او را در ویست جاودانه کرد.
🎥قدیمی‌ترین خاطراتم از او به اوایل دهه 50 برمی‌گردد که او زنی 50 ساله و من پنج‌ساله بودم. از کار، عار نداشت و برای زنان از نان پختن تا مشک‌زدن، انگور بستن، و قالی‌بافی کار می‌کرد. وقتی مدرسه می‌رفتم از در خانه‌ی او، در کنار جوی پرآب قنات جومزه رد می‌شدم. معمولاً جلوی در خانه مشغول دوک‌ریسی یا سبدبافی بود و کسی در حریم دید او جرئت نداشت آدم‌های بی‌دست و پایی مثل من را بزند. به خاطر همین احساس امنیت، دوستش داشتم. هیچ‌وقت بیکار نبود، تابستان‌ها از خرمن‌های گندم ساقه گندم جدا و دسته می‌کرد و در وقت‌های بیکاری سبد و «چُلّادری» می‌بافت یا دوک می‌ریسید و بند (ریسال)«رسن» با موی بز می‌بافت و البته دسته مرغ‌های او هم معروف بود که بخشی از امورات زندگی‌اش را از آن‌ها می‌گذراند.
شیرین‌جان زنی خودساخته و بی‌آزار و آزاده بود. به هیچ‌کس هم اجازه حق‌خوری نمی‌داد و حق خودش را به زبان‌آوری و دلاوری می‌گرفت. کمتر مردی بود که از او حساب نبََرد. هرگز تملق نگفت، دریوزگی نکرد و آزادگی خود را نفروخت. وقتی نوه‌اش «حسین» از شجاعت‌های مادربزرگش می‌گفت، دلش می‌خواست تا صبح حرف بزند، انگار خاطراتش تمامی نداشت. باآنکه فرزندانش وضع مالی مناسبی داشتند و از هیچ کمکی دریغ نداشتند اما خاله‌شیرین به هیچ‌کس جز اراده‌ی خود تکیه نکرد. از سوخت زمستان که از بوته بیابان بود تا هیمه‌ی تنور همه را خودش جمع می‌کرد. انگار عزت‌نفس خود را با آفتاب عوض نمی‌کرد و قضاوت دیگران برایش مهم نبود. تا جان و توان داشت تمام امواتِ زن را، بدون چشمداشت و باکرامت و عزت می‌شست. به مسجد می‌رفت، در مجالس مذهبی، کلانتر زنان بخش زنانه بود و هیچ‌کس جرئت نداشت بالای حرف او حرف بزند، بی‌تکلف مسجد را جارو و ظرف‌های مسجد را می‌شست. مادرم می‌گفت: فریادرس زن‌های محل بود و بدون انتظار به همه کمک می‌کرد ولی انصافاً زن‌های محل هم قدردان او بودند ازجمله خاله خدیجه، همسر حاج محمد آقا، جانش به «شیرین» بسته بود. خاله‌شیرین برای خیلی‌ها مادر بود. هرروز درراه مدرسه چنان ذوق ما را داشت و ماشاالله می‌گفت که دلم می‌خواست همان‌جا بنشینم چون احساس امنیت می‌کردم.
🌧️داستان «آشِ باران» خاله‌شیرین زبانزد مردم ویست است. یادم هست در خشک‌سالی‌ها ساده و بی‌تکلف با پای‌برهنه «پاپتی» در کوچه‌ها می‌گشت و مواد آش را خانه به خانه می‌گرفت و در موعد مقرر پای مصلا می‌رفت و آش می‌پخت و حتماً باران یا برف هم می‌آمد. رابطه ساده و بی‌تکلف او با خدا به قصه «موسی و شبان» می‌ماند. سال‌های آخر عمر خاله‌شیرین با تلخ‌کامی گذشت. از دهه شصت، برخی سودجویانه میان دو قنات باستانی ویست چاه زدند و همچنان که جان قنات‌ها گرفته می‌شد جانِ شیرین هم کم می‌شد. اعتراضات مردم بی‌جواب ماند و کسی هم‌دست از پا خطا نمی‌کرد. آخرین جوش‌های شیرین را من آن روزها دیدم. الآن که یادم می‌آید آن روز خاله‌شیرین از خیابان می‌گذشت و داد می‌زد: «مرد میان آبادی نیست»، اشکم درمی‌آید. خاله شیرین، کشاورزی نداشت و «خوش‌نشین» بود اما خیلی خوب می‌فهمید چه بلایی دارد بر سر آبادی می‌آید، که دیدیم!
حدود سال 75 بود که برای آخرین بار جلوی همان دَر به دیوار تکیه داده بود، دیگر آن توان قدیم را نداشت، پریشان بود با نگاهی حسرت آلود به زمین‌های خشک. احوالش را که پرسیدم همان تکیه‌کلام همیشگی‌اش را گفت: «شالا چاق باشی» ولی نه آن زنگ قدیم در صدایش و نه آن برق در نگاهش. بغضم ترکید، می‌دیدم آخرین نفرات از زنان نسل فراموشی چنین بی‌رمق آب می‌شوند.
🖤در آذرماه 77 جانِ شیرین به جان‌آفرین تسلیم شد و گرچه جسمش را به خاک سپردند اما قصه شیرین جاودانه شد.
گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست
بس حکایت‌های شیرین باز می‌ماند ز من
اصفهان- محمدحسین فروغی
#ویست_آنلاین
@vistonline
@khansarnews1