#شعر شب


بختی نه که با دوست درآمیزم من
عقلی نه که از عشق بپرهیزم من

دستی نه که با قضا درآویزم من
پایی نه که از میانه بگریزم من


#سنایی


@khabarfouri

🌙#شعر_شب


آنچنان سوخته از داغ جنون پیکر ما

که غباری نتوان یافت ز خاکستر ما


#مجلسی_اصفهانی


@khabarfouri

🌙 #شعر_شب


گفتی که مرا یار وفادار بسی هست

هستند ولی نیست وفادار تر ازمن


#هلالی_جغتایی


@khabarfouri

🌙#شعر_شب


ای تو در بیگار خود را باخته
دیگران را تو ز خود نشناخته

تو به هر صورت که آیی بیستی
که منم این والله آن تو نیستی


#مولانا


@khabarfouri

🌙#شعر_شب


نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت

دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم


#سعدی


@khabarfouri

🌙#شعر_شب


من به بند تو اسیرم تو زمن بی‌خبری؟
آفرین! معرفت این است که ز من می‌گذری

طعنه‌ی غیر ندیدی که بسوزد دل تو
که بدانی که چه سخت است به خدا در به دری


#شهریار


@khabarfouri

🌙#شعر_شب


به کویت آمدیم و آرزوی ما نشد حاصل

ز کویت می‌رویم اینک، هزاران آرزو با ما


#هلالی_جغتایی

@khabarfouri

🌙#شعر_شب


نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حالِ دلِ سوخته‌دل بتوان گفت

غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت


#حافظ

@khabarfouri

🌙 #شعر_شب


وصلِ تو کجا و منِ مهجور کجا
دردانه کجا، حوصلهٔ مور کجا

هر چند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتشِ طور کجا


#ابوسعید_ابوالخیر


@Khabarfouri

🌙#شعر_شب


موجیم و وصل ما، از خود بریدن است

ساحل بهانه‌ای‌ست، رفتن رسیدن است


#قیصر_امین_پور


@khabarfouri