Ketabkhane
5 subscribers
28 photos
107 files
4 links
كتابخانه
Download Telegram
آنان همیشه از این نکته مهم غافل بوده‌اند یا خود را به غفلت زده‌اند که به دلیل ردصلاحیت‌های گسترده و نیز به علت ایجاد محدودیت برای اصلاح‌طلبان جهت حضور در یک رقابت منصفانه، نتایج دور اول به هیچ‌وجه متناسب با وزن اجتماعی و سیاسی دو طرف نبود هرچند در همان دور هم اصلاح‌طلبان به‌طور نسبی برتری داشتند. از این رو اصلاح‌طلبان این فرصت را به دست آوردند که با استفاده از فاصله دو ماهه‌ای که میان مرحله اول و دوم به وجود می‌آید، قدری از مشکل خود را جبران کنند.
این روزنامه برای اثبات مدعای خود نوشته: در تمامی حوزه‌هایی که یک اصلاح‌طلب در مقابل یک اصولگرا به مرحله دوم آمده است، تقریباً و بدون استثنا نسبت آرای آنها به نفع نامزد اصلاح‌طلب بهبود یافته است. در بسیاری از موارد در دور اول نامزد اصولگرا رأی بیشتری از نامزد اصلاح‌طلب داشته است، و در دور دوم نسبت رأی آنان جابه‌جا شده است. برای نمونه در تبریز رأی نامزد اصلاح‌طلبان در دور دوم نسبت به دور اول حدود ٢٠درصد بیشتر شده، در حالی که رأی نفر اول اصولگرایان به همین نسبت کاهش یافته است. در ایلام، دماوند، شهریار، اهواز، ایذه، داراب، رشت، اراک، ساوه و... این پیشرفت به‌شدت محسوس است.
اعتماد تاکید کرده: در مقابل اغلب نامزدهای اصولگرا، نه تنها پسرفت رأی داشته‌اند (به‌طور نسبی) بلکه در جاهایی هم که انتخاب شده‌اند این پسرفت مشهود است، ولی چون نامزد مقابل آنان ضعیف یا مستقل بوده، و نامزدهای قوی رد صلاحیت شده بودند، آنان دوباره انتخاب شده‌اند.
محمد اسماعیلی در گزارشی در روزنامه جوان نوشته: مسئله مهم این است که هر کدام از رسانه‌ها و وابستگان به برخی از جریان‌های سیاسی تلاش می‌کنند همانند دور اول انتخابات مجلس در اسفندماه ۹۴ با آمار و ارقام بدلی نمایندگان جدیدالورود را به طیف متبوع خود منسوب کنند و به این وسیله موفقیت جناح خود را جشن بگیرند. نمونه عینی آن را می‌توان رسانه‌ها و شخصیت‌های جریان اصلاح‌طلب دانست که در ۲۴ ساعت گذشته تلاش کردند با آمار‌سازی در فضای حقیقی و مجازی جشن پیروزی به راه انداخته و این اتفاق را نویدی برای موفقیت در انتخابات پیش‌رو عنوان کنند.
تشکیل فراکسیون حداکثری امید
علی شکوری‌راد در مقاله ای در اعتماد نوشته: گام دوم اصلاح‌طلبان با موفقیت به پایان رسید و این موفقیت از رای مردم به دست آمده است. اصلاح‌طلبان با دست‌های بسته در این انتخابات شرکت کرده بودند و این نتیجه برای‌شان فوق حد انتظار است و یک پیروزی بزرگ برای اصلاح‌طلبان تلقی می‌شود. با این حال آنچه کشور امروز بیش از هر چیز نیاز دارد، همدلی بیشتر در سطح ملی است تا بتوانیم مشکلات مردم را حل کنیم. بنای اصلاح‌طلبان بر این نیست که این پیروزی را وسیله‌ای برای افزایش تنش‌ها و تقابل‌ها قرار دهند بلکه با این پیروزی اصلاح‌طلبان موقعیتی به دست می‌آورند تا بتوانند با گشاده‌رویی بیشتر طرف مقابل را به حضور در صحنه دعوت کنند.
دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران در دنباله مقاله خود افزوده: اصلاح‌طلبان به دنبال تعامل بیشتر با نیروهای سیاسی برای ساختن آینده‌ای بهتر برای کشور هستند. مهم‌ترین مساله و دغدغه‌ای که در مجلس دهم پیش روی اصلاح‌طلبان است، تشکیل فراکسیون امید است. تعداد اعضا و ترکیب این فراکسیون تصمیم‌گیری‌ها برای آینده کشور را تعیین خواهد کرد.
مقاله اعتماد بدین جا رسیده که: مهم‌ترین نکته این است که همه اصلاح‌طلبان و حامیان دولت کمک کنند تا این فراکسیون با سهولت هرچه بیشتر و با شمول گسترده‌تری تشکیل شود. از سویی دیگر نمایندگان مجلس دهم هر چه بیشتر باید در افزایش تعامل‌ها و همکاری‌ها بکوشند. رویکردهای جدید مجلس مثبت و تعامل‌گرا است. این مجلس می‌تواند گام جدیدی در تعاملات و گفت‌وگوی‌های دوجناح باشد و به جای اینکه بر نقاط افتراق پافشاری کند، بر وجوه اشتراک تاکید کند تا به مشکلات مردم رسیدگی شود.
چی به چه کسی می‌رسد؟
پیمان مقدم در ستون طنز روزنامه ایران با اشاره به پایان برگزاری انتخابات مجلس نوشته: حامیان دولت باز به توفیق جزئی دست یافتند. یک پیروزی خیلی کوچولو موچولو که قابل عرض نیست. انقدر کوچک و بی‌اهمیت است که دوستان حامی فهرست امید را بیشتر به فکر تحولاتی در هیأت رئیسه مجلس انداخته. البته تفسیر ما از انتخابات و نتیجه آن، این نیست اما اینجوری که رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی فرموده‌اند: پیروزی اصلاح طلبان و حامیان دولت در انتخابات خیلی ناچیز است؛ در واقع میلیمتری است. خب به هر حال ما هر چقدر هم از ادبیات فارسی و معانی لغات سر در بیاوریم، به‌اندازه جناب حدادعادل که کارشناس و خبره فن نیستیم.
به نوشته این طنزنویس:ایشان هدایت داهیانه‌ای از برآیند شاهکار‌های دوستان‌شان بروز دادند و در برابر تصویب پی در پی قطعنامه‌ها و برقراری زنجیره‌ای تحریم‌ها، سکوت ملیحی پیشه کردند. خب احتمالاً ما از درک مقصود ایشان و همراهان شان از سکوت کلی در برابر اقدامات دولت گذشته، عاجزیم. هر چه بود همان سکوت کلی منجر شد به همین توفیق جزئی.
ستون طنز روزنامه ایران به این جا رسیده که: به قول یکی از گزارشگران فوتبال دست بر قضا هم اسم جناب حداد در سیاهه همان ناکامی جزئی قرار داشت. حالا اینکه چطور شکست ۳۰ ژنرال قدر قدرت و بلند آوازه از تیم امید را می‌شود پیروزی جزئی تفسیر کرد، خدا عالم است. آنهم تیم امیدی که رفقای جناب عادل از چسبانیدن هیچ تهمت و برچسبی بر پیشانیش فروگذار نکردند.
پیشنهاد توقیف کشتی‌های آمریکا در خلیج فارس
کیهان در عنوان بزرگ صفحه اول خود توقیف کشتی های آمریکا در خلیج فارس را به عنوان پاسخی برای غارت دو میلیارد دلار ایران در آمریکا مطرح کرده و نوشته: تا کنون تنها اقدام عملی دولت در این زمینه، نامه‌نگاری وزیر امور خارجه با دبیر کل سازمان ملل بوده است. این نامه هم در حالی نوشته شد که اصولا سازمان ملل و دبیر کل آن نمی‌توانند در این قضیه دخالت موثری داشته باشند و اگر قرار است موضوع از طریق مراجع بین‌المللی دنبال شود، راه آن شکایت به دادگاه لاهه است نه نامه نوشتن به بان کی مون.
این روزنامه تندرو با اشاره به پرونده مبادله جیسون رضائیان مدعی شده که این پرونده منجر به آزادی یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از اموال ایران شد، نشان داد آمریکایی‌ها تنها زبان قدرت و زور را می‌فهمند.
و سرانجام کیهان نتیجه گرفته:توقیف قانونی و مبتنی بر احکام قضایی کشتی تجاری و اموال آمریکایی‌ها در خلیج فارس- فارغ از میزان ارزش مادی اموال توقیفی- به واشنگتن می‌فهماند دست ایران برخلاف تصور آنان به هیچ عنوان بسته نبوده و قدرت مقابله به مثل را دارد. این اقدام باعث می‌شود سایر اموال ایران در آمریکا از دستبرد مصون مانده و راه برای استرداد اموال غارت شده هموار شود. این اقدام عملی برای جمهوری اسلامی ایران دشوار نیست و تنها نیاز به عزم و اراده دارد.
چهار راه برای مقابله حقوقی باآمریکا
محمود علیزاده طباطبایی در مقاله‌ای در شرق برای حل مشکل این پرونده چهار راه‌حل متصور است. اول: اقدام متقابل و اینکه طرح دعوا علیه آمریکا در دادگاه‌های ایران ولی این اقدام به خاطر نابرابری‌های موجود، منتج به نتیجه‌ای نخواهد شد. راه‌حل دوم ایجاد یک دیوان داوری بین‌المللی بین ایران و ایالات متحده آمریکاست؛ مثل دیوانی که برای حل اختلافات ایران و آمریکا در قضیه گروگان‌گیری اتفاق افتاد ولی تشکیل چنین دیوانی هم دور از دسترس است.
این حقوقدان سومین راه‌حل را مراجعه به دیوان بین‌المللی دادگستری دانسته و نوشته اگرچه ممکن است دیوان صلاحیت خود را برای رسیدگی به این دعوا نپذیرد ولی به احتمال قریب‌به‌یقین با طرح دعوا در دیوان می‌توان با توجه به رویه دیوان بین‌المللی دادگستری، فورا دستور موقت گرفت و از برداشت پول جلوگیری کرد و این دو میلیارد دلار تا زمان رسیدگی و صدور حکم یا سازش بین طرفین، توقیف خواهد شد.
از نظر مقاله شرق: چهارمین و بهترین راه که می‌تواند مؤثرترین راه هم باشد، راه‌حل سیاسی است. در شهریور سال ١٣٩٢ قانون پیگیری حقوقی و سیاسی نقش و دخالت آمریکا و انگلیس در کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ علیه دولت ملی ایران به تصویب مجلس رسید و براساس این قانون، کارگروهی کشکیل می شود تا راه‌های پیگیری و برآورد خسارت و احقاق حقوق ملت را بررسی کنند و راه‌حل ارائه دهند. با توجه به افشای رسمی اسناد سازمان سیا مبنی بر دخالت آمریکا در کودتای ٢٨ مرداد، طرح متقابل این دعوا می‌تواند راه را برای حل‌وفصل اختلافات مالی بین دو کشور هموار کند و عمل متقابل ایران می‌تواند رویه و عرف بین‌المللی ایجاد کند. تصمیم دادگاه آمریکا به‌هیچ‌وجه در دیوان بین‌المللی دادگستری توجیه‌پذیر نیست.
ابهام در قوانین، ناقض حقوق بشر
صادق زیباکلام در نامه‌ای که روزنامه قانون آن را منعکس کرده خطاب به جواد لاریجانی معاون قوه قضاییه و دبیر ستاد حقوق بشر به موضوع روزنامه نگاران جوانی که به تازگی حکم های زندان سنگینی برای آنان تعیین شده پرداخته و نوشته
جناب آقای دکتر لاریجانی عزیز، وقتی درمحاکماتی پشت درهای بسته عده ای ازروزنامه نگاران جوان کشورمان بدون آنکه مشخص شود که جرم‌شان چه بوده به زندان‌های طولانی محکوم می شوند ازسوی سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشرمحکوم شده و ایران متهم به نقض حقوق بشرمی شود، جنابعالی به همراه سایرمسئولان و مقامات معززکشوربلافاصله غربی ها را متهم به «استفاده ابزاری ازحقوق بشر» می‌کنید.می فرمایید که «ما چون مستقل هستیم»،«ماچون نمی‌خواهیم نوکرغربی‌ها باشیم،«ماچون اجازه تجاوز و چپاول منابع‌مان را به غربی‌ها نمی دهیم»،«ماچون به آمریکا و اسراییل نه گفته‌ایم» وسایر کلیشه هایی که همه‌مان با آنها آشنا هستیم،غربی ها چشم دیدن ما را ندارند و دارند از ما به‌واسطه استقلال و آزادگی‌مان انتقام می‌گیرند.
به نوشته این استاد دانشگاه: وقتی بنا به برخی گزارشات به استناد چنین محاکمات و محکومیت هایی در گزارشی ایران را یکی از بدترین کشورها درارتباط با وضعیت روزنامه نگاران و نویسندگان توصیف می‌کند جنابعالی آنان را «دلقک»،«شو‌ من»،«عروسک خیمه شب بازی»،«بی‌سواد»،«مزدور»،«هنرپیشه ناشی ورشکسته»،«آلت دست اربابان غربی» وغیره می نامید.گزارش‌ها را هم «بی‌اعتبار، مغرضانه و به استناد اطلاعات مراکزصهیونیستی، منافقین وایرانیان مخالف جمهوری اسلامی ایران» اعلام می فرمایید. در حالیکه آنان در طی ده‌ها صفحه گزارش وضعیت حقوق بشر را درایران جزء به جزء وفقره به فقره به‌دقت تشریح کرده اند.
در انتهای نامه دکتر زیباکلام آمده: فی‌الواقع حقوق بشرکه جای خود دارد، می توان پرسید که رفتار با این افراد، اززمان دستگیری و بازداشت آنها، تاشیوه نگهداری‌شان، تانحوه بازجویی و بازپرسی‌شان، تا محاکمات غیرعلنی‌شان، وتا سرانجام محکومیت های سنگین‌شان، آیا نقض آشکارآیین دادرسی و بسیاری از قوانین ومقررات کیفری خودمان نبوده است؟
ایران و پناهندگان افغان
شهروند در سرمقاله امروز خود با اشاره به چهل سالی که موج شدید پناهندگان افغان و در مقاطعی عراق به ایران سرازیر شد نوشته: در مقاطعی جمعیت پناهندگان نسبت به جمعیت کشور تا حدود ٤‌درصد هم می‌رسید. در حالی که‌ درصد جمعیت پناهندگان در اروپا بعید است در بیشترین رقم به ٤ در ‌هزار برسد! ایران در این فاصله درگیر مشکلات جنگ و سپس تحریم و انواع محدودیت‌های دیگر بوده ضمن این‌که در سطحی پایین‌تر از سطح اقتصادی اروپاییان قرار داشته است، با وجود این توانسته است حدی از تعامل قابل قبول را با پناهندگان داشته باشد.
نویسنده با اشاره به حوادث اخیر تاکید کرده: ه میزان بروز اتفاقات ناخوشایند در نزد گروه‌های اقلیت و غیرقانونی ممکن است بیشتر از سایر مردم باشد، ولی این اتفاقات در بیشتر موارد محدود به تعاملات میان خودشان می‌شود؛ با وجود این اگر این پناهندگان مواردی از جنایت علیه ایرانیان انجام داده باشند، کمتر پیش آمده که به یک جریان ضدافغان تبدیل شود در حالی که هرگونه جنایت یا خطای پناهندگان در اروپا به‌سرعت با برچسب نژادپرستی و تبعیض مذهبی مواجه و در رسانه‌های آنان برجسته شده است و موجی جدید را علیه پناهندگان راه انداخته‌اند.
مقاله شهروند در نهایت اظهار نظر کرده که: باید همچنان نسبت به این مسأله حساس بود و روح همبستگی میان انسان‌ها فارغ از ملیت آنان را تقویت کرد. نمونه قابل توجه آن مسأله آموزش کودکان و جوانان افغان است. موضوعی که بارها و بارها از طرف گروه‌های مدنی پیگیری شد؛ ولی به دلایل گوناگون ازجمله وضع مالی آموزش‌و‌پرورش و نیز موانع قانونی این هدف چنانچه باید و شاید عملی نمی‌شد. تا اینکه ‌سال گذشته با دستور رهبر راه برای آموزش همه کودکان و جوانان افغان فراهم شد.
خاطرات معلم‌ها
سوشیانس شجاعی‌فرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در ستون طنز شهروند به مناسبت روز معلم از معلمان اشخاص مشهور خواسته خاطرات خود را از شاگردانشان بیان کنند چنان که معلم مسعود کیمیایی گفته: کیمیایی بچه عجیب غریبی بود، هرچی پول توی جیبی داشت، برای رفقاش ساندویچ و نوشابه می‌خرید و همیشه هم خودش برای دوستاش نوشابه بازمی‌کرد، بعد به دوستاش می‌گفت با شیشه نوشابه بزنند توی سرش، بعد قیافه مظلوم به خودش می‌گرفت و میومد دفتر معلم‌ها و گریه می‌کرد و از نارفیقی بچه‌های کلاس می‌گفت!
معلم جمشید مشایخی: جمشید پسر بامرامی بود. توی کلاس هر کی صدا از خودش درمی‌آورد، هر کی درس نمی‌خوند، هر کی پای تخته فحش می‌نوشت، خلاصه هرکس هر شیطنتی می‌کرد، جمشید گردن می‌گرفت و معذرت‌خواهی می‌کرد!
معلم حداد عادل: غلام‌علی درسش خوب بود، خیلی هم لفظ قلم حرف می‌زد، ادبیاتش همیشه ٢٠ بود، ریاضیش هم با کمی اختلاف جزیی از ادبیاتش، ١٠ می‌شد!
معلم‌ هاشمی‌رفسنجانی: بهرمانی پسر عجیبی بود، ازش می‌پرسیدیم دو دو تا؟ خاطره می‌گفت! می‌گفتیم سلول چیه؟ خاطره می‌گفت! سوال می‌کردیم اکبر چرا مشقاتو ننوشتی، یک بغضی می‌کرد، یک ملچ مولوچی می‌کرد، باز خاطره تعریف می‌کرد!
معلم کوچک‌زاده: کوچک عادت‌های عجیبی داشت! خب درس نمی‌خوند! ما هم یا نمره بهش نمی‌دادیم یا می‌زدیم پس گردنش! درست دوساعت بعد توالت‌های مخصوص معلم‌ها پرمی‌شد از جملات عجیب و غریب! مثلا: «بله، چون بچه فقیری هستم و دلار ندارم به من نمره پایین دادید» یا «نمره ندادن به من نشانه چیست؟!» یا «آهای معلم بد، چقدر پس گردنی باید؟!» یا ......
Forwarded from Ali Hosseini
VID-20230217-WA0002.mp4
43.5 MB
Video from محمد علی حسینی