کشمون
1.3K subscribers
211 photos
108 videos
1 file
201 links
ما محصول هر مزرعه‌دار رو دستچین می‌کنیم؛
می‌بریم آزمایشگاه و بعد از بسته‌بندی به نام خودش به دستتون می‌رسونیم🌱
ثبت سفارش👇
‌‌www.keshmoon.com
شماره تماس: 0915867400
Download Telegram
سال پیش خانم بتی از فرانسه همراه هم بنیانگذارهای کشمون بود و این نظر رو بعدش داشتن:
Unique and very interesting experience in the land of saffron.
First, meeting people of a very great kindness: the welcome of Mo's family really warms our hearts.
We discovered a new world, made of work and simplicity, within a beautiful nature. All generations are are united in the effort to harvest this red gold ! What a hard work to produce this spice with perfume like no other in the world ! Unique experience for me that left me the will to better know this region and the people who live there.
#کشمون #تور # برداشت_زعفران #زندگی_کشاورز
@Keshmoonia
قصه‌ی برداشت زعفرون 👇
هوا سرد شده. چراغ‌های روستا زودتر از همیشه خاموش می‌شن. همه شب رو زود می‌خوابن تا فردا آماده باشن برای یک روز کاری سخت! بچه‌ها مشق‌هاشون رو نوشتن و رفتن بخوابن که فردا بتونن قبل از طلوع آفتاب، با بزرگ‌ترها برن سر زمین برای برداشت زعفرون.
ساعت 4 صبح وقت بیدار شدنه. همه‌ی اعضای خانواده لباس گرم تنشون می‌کنن و می‌رن سمت زمین‌های #زعفرون. می‌دونین که گل های زعفرون رو که تازه از دل خاک بیرون اومده، بهتره قبل از طلوع آفتاب، برداشت کرد.
حالا نه تنها اعضای خونواده، بلکه تعداد زیادی از اعضای روستا رو می‌شه دید که برای چیدن گل اومدن توی کشمون خودشون.
خورشید داره شروع می‌کنه به طلوع کردن. حالا کل گلای زعفرون روی زمین برداشت و روی پارچه جمع شده.
دیگه وقت خوردن صبحونه‌اس! چای، شیر داغ، نون محلی و پنیر و سبزی. بچه‌ها کیف‌شون رو برمی‌دارن و می‌رن سمت مدرسه. کشاورز و همسرش هم پارچه‌های پر از گل زعفرون رو برمی‌دارن و می‌رن سمت خونه تا گل‌ها رو قبل از پژمرده شدن پهن کنن و شروع کنن به پَر کردن.
عکسی که این پایین می‌بینین، عکس نوه‌ی رمضان عبداللهی، یکی از کشاورزهای کشمونه.
🌟 #تور_برداشت_زعفران فرصت خوبیه برای کسب یک تجربه ی ناب از زندگی کشاورزهای زعفرونکار. فرصت رو از دست ندین!
👇👇
http://bit.ly/2yHIHuV
👆👆
⁣اسم من معینه. من بچه‌ی قائنم. فرزند کویر. پسر سرزمینی که به من سختکوشی و تلاش و صبوری رو یاد داده. دیاری که ریشه‌هام رو سخت و محکم توی خودش نگه داشته.
اگرچه الان تهران زندگی می‌کنم، اما دلم جای دیگه‌ست. خیلی وقت‌ها دلم برای کویر تنگ می‌شه. برای آسمون پر ستاره‌ای که پر از تصویر و داستانه. برای اوسونه‌ها (افسانه‌های محلی) که مامان‌بزرگم تعریف می‌کرد. برای دوبیتی‌های محلی. برای آواز، دوتار، موسیقی مقامی.
وقتی توی این شهر شلوغ و غریب دلم می‌گیره، هدفون می‌ذارم و به زخمه‌های دوتار گوش می‌کنم. به مقام اُشتُر خَجو. به الله مدد. به بهاره دختر عمه. به نوایی. چشامو می‌بندم و خودم رو وسط شب کویر، زیر آسمون پر از ستاره تصور می‌کنم. آرامش عجیبیه.

به پا گر خِلَد خاری آسان برآرم
چه سازم به خاری که بر دل نشیند؟

الان دلم پر از شوقه که قراره برای برداشت زعفرون با بچه‌های #کشمون برم قائن. برم توی زعفرون‌زار، توی شب کویر، کنار دوتار و موسیقی محلی، کنار مردمی که هر چروک صورتشون، سال‌ها داستان داره.
اگر شما هم دوس دارین این لحظات نسبتا کوتاه اما خاص رو تجربه کنین، دعوتتون می‌کنم که حتما برای #تور_برداشت_زعفران بیاین قائن. شک ندارم به همه مون خوش می‌گذره.
👇👇
http://bit.ly/2yHIHuV
👆👆


پاورقی: خواننده‌ی این موسیقی مقامی، آقای غلامرضا کَربالی، از اهالی قائنه.

@keshmoonia