Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر
512 subscribers
124 photos
98 videos
215 files
357 links
مدرس و پژوهشگر اندیشه سیاسی؛
جایی برای گفتگو درباره: فلسفه سیاسی و روش شناسی؛ سنت روشنفکری و مدرنیته ایرانی.
مقیم #تورنتو

لینک آکادمی 👇
https://kazemizamharir.ir/academy

اینستاگرام👇
@drkazemizamharir
کانال تلگرام👇
Download Telegram
4_5825619552108545802.pdf
819.5 KB
🔸جدال در آستانه کدام تجدد؟
🔻گزارشی از نقدهای متقابل داود فیرحی و جواد طباطبایی | صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان | ۱۵ مهرماه

به نظرم این دو تفکر، اندیشه هایی گذشته گرا هستند که ظاهرا" باید در جدال با هم در نهایت راه را برای تفکر جدیدتری بگشایند. مقاله پایین در نقد این دو افق فکری قبلا" نگاشته شده است.👇👇👇👇
Forwarded from Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر (Mahdi kazemi zamharir)
✔️ اندیشه هایی که آینده نیستند!

🔹مهدی کاظمی زمهریر

🔸1- اخبار شگفت نوآوری های بشر ، هر لحظه در حال برکندن ما از عادات دیروز و مجبور کردن ما به پذیرش شیوه های نو در زندگی است.اما، اندیشه ها هنوزگرفتار گذشته هستند ومناظره های فکری در ایران معاصر سعی دارند ما را با گذشته عتیق پیوند دهند. این در حالی است که ما در زندگی عملی ناچار به پیوستن به روندهای آینده ساز هستیم.

🔸2- نظریه "ایرانشهری" سید جواد طباطبایی و" حکمرانی فقهی" داود فیرحی ، نمونه ای از مناظره های مسلط بر ایران معاصر هستند؛ بیش از آنکه ما را با واقعیت های عینی جامعه خود و چشم اندازهای آینده پیوند دهند، در حال بازسازی گذشته به مثابه امرجدید می باشند.

🔸 3- این ایده های گذشته گرایانه، به این سوال ها پاسخ نمی دهند که در پروژه آنها ایران واقعی در کجا قرار دارد؟ ایران چند تکه از حیث قومیت، زبان و دین چگونه می تواند، در ایرانشهر خود را بازیابد؟ آیا امکان بسط مناسبات صلح آمیز با کشورهای همسایه درسایه این نگاه باستان گرایانه - که یادآور سلطه امپراتوریایی ماست- وجود دارد؟ یا اینکه، باتوجه به تجربه چند دهه گذشته، این تجربه چه عبرت ها و نتایجی برای ما برای فهم سیاست از منظر فقه بهمراه دارد؟ چه میزان می توان روایت صرفا"دینی از نظم را مبنای اداره جامعه قرار داد، در حالی که جوامع معاصر برای حفظ پویایی، نیازمند پیوند با جهان پیرامون خود می باشند؛ جهانی که نظم آن برساخته خرد بشری و گریزان از هرگونه ایستایی و گذشته نگری است.

🔸4- همانطور که در مقاله «10مانع توسعه سریع ایران» گفته ام، تفکر سیاسی در جامعه ما خیالی ، گذشته گرا و شدیدا" انزواجویانه است. لذا، "مساله ایران" را منتزع از واقعیت ها و مسائل امروز جهان و خاورمیانه طرح می کنند. این در حالی است که هر اندیشه ای درباره ایران ، تنها زمانی رهگشاست، در افق آینده مسائل جامعه معاصر را طرح نماید.

✔️لینک متن کامل مقاله : 10 مانع توسعه سریع ایران
https://bit.ly/2D4JJob

@kazemizamharir
ISLAM IRAN STATE - 98991.pdf
2.6 MB
پاورپوینت کلاس « تاریخ تحول دولت در اسلام»؛
ترم 1-9899؛
دانشگاه علامه طباطبایی؛
دانشکده حقوق و علوم سیاسی؛
استاد: مهدی کاظمی زمهریر

بخش اول و دوم پاورپوینت ویرایش و تکمیل شد.
researchmethod.part2.98991.pdf
468.5 KB
پاورپوینت کلاس « روش تحقیق الف»؛ بخش دوم؛
ترم 1-9899؛
دانشگاه مفید قم؛
دانشکده علوم سیاسی؛
استاد: مهدی کاظمی زمهریر
Electoral Systems.998991.pdf
743.9 KB
باسلام. ویرایش جدید سرفصل درس "نظام های انتخاباتی" تقدیم می شود.
دوستان عزیز دانشجو به تاریخ "امتحان های میان ترم و منابع امتحان" و "سمینار" توجه کنند.
هفته بعد تاریخ سمینارها مشخص خواهد شد و دوستانی نیز که موضوع انتخاب نکردند، موضوع سمینارشان مشخص می گردد.
✔️ جنگ و عینیت یابی تفکر سیاسی مدرن


🔹1- جنگ اگرچه ویرانگر است، اما موسس و تولید کننده نیز هست.جنگ یکی از عوامل زایش دولت مدرن در اروپا بوده و در خاورمیانه نیز از پس جنگ های پی در پی – و با وجود خسارت های فراوان – شاهد ظهور امکان ها و ظرفیت های جدیدی برای سامان بخشی به زندگی سیاسی و اجتماعی هستیم.یکی از دستاوردهای مهم جنگ های کنونی ، عینیت بخشی به تفکر سیاسی جدید است. دانشجویان علوم سیاسی مفاهیمی را در کلاس های آموزشی فرامی گیرند که برآمده از تجربه غربی از نظم سیاسی است؛ دولت مدرن، سکولاریسم، حقوق بشر، حقوق بین الملل و دهها مفهوم دیگر که در زمان ورود به زبان روزمره ما اموری غریب و ناآشنا می نمودند، اما حال عینیت و اهمیت آنها برای وجدان عمومی ملموس و آشکار گشته است.

🔹2- هویت گرایان و محافظه کاران سالهاست که این مفاهیم را همچون اموری بیگانه بازنمائی می کنند که طرد آنها یک الزام و ضرورت برای احیای حیات سیاسی ملت های خاورمیانه است.آنها به جای بهره گیری از دستاوردهای بشری، که برآمده از تجربیات تلخ و شیرین جوامع مختلف است، خواهان بازسازی دانش سیاسی و دانش های اجتماعی، و تغلیظ آن با مفاهیم سنتی و تجربه های گذشته گرایانه هستند، تا امکان رهائی از این بیگانگی و بازگشت به اصالت از دست رفته فراهم گردد.

🔹3- اما، ماحصل عینی این گذشته نگری نه توسعه صلح و رفاه در منطقه بلکه ظهور ستیزش هایی است که محصول کاربست زبان و ادراکات سنتی از پدیدارهای اجتماعی و سیاسی است؛ تضعیف دولت ها، ظهور فرقه گرایی های مذهبی، رشد ایده های امپراتوریایی و خلافتی که محصول بازگشت به این روایت های گذشته نگر از نظم می باشد، نه تنها کمکی به ملت های منطقه نکرده است، بلکه به افزایش شکاف میان طبقات مختلف اجتماعی در درون کشور ها و کل منطقه انجامیده است.

🔹4- اما ظهور این خشونت ها و جدال های عملی و نظری، نه تنها باعث تضعیف ادراکات مدرن از نظم سیاسی نشده ، بلکه به عینی شدن و فهم پذیر شدن معنا و اهمیت آن در وجدان عمومی انجامیده است.مردم کوچه بازار دیگر تمایز حکمرانی سنتی و مدرن را نه از طریق شنیدن و خواندن بلکه مقایسه دو گونه تجربه حکمرانی در خاورمیانه بطور عینی لمس می کنند.آنها می بینند در منطقه ای که همه کشورها هویت چندگانه دارند، برافراشتن پرچم سیاست مذهبی و قومی؛ دمیدن در افتخارات گذشته گرایانه و منازعات دینی چگونه می تواند به توسعه جنگ و خونریزی در این کشورها بیانجامد.

🔹5- امروز نه به اتکای تجربه غربیان بلکه با مرور تجربه دهه های گذشته می توان نشان داد که ما نیازمند توجه به مفاهیمی مانند "دولت مدرن"، "حقوق بشر" و "دموکراسی" برای سامان دادن به نظم سیاسی در این منطقه هستیم.دیگر وقتی از دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت ملی صحبت می شود، لازم نیست از منافع آن برای ملت های غربی صحبت شود، بلکه فقط کافی است که تبعات فقدان آن را در خاورمیانه نشان دهیم. دعوت به سازش،مدارا و کثرت گرایی فرهنگی و دینی، امری روشنفکرانه و فانتزی نیست، که در پذیرش آنها حق انتخابی داشته باشیم، زیرا بدیل آن چیزی جز خشونت و ستیزش برای ما به همراه نمی آورد.

🔹6- مفاهیم مدرن سیاسی دیگر در خاورمیانه بی ریشه نیست.ریشه آن نه در "غرب" یا "نهادهای آکادمیک داخلی و طبقات تحصیل کرده"، بلکه در درون پیکره خسته و مجروح این منطقه دوانیده شده و با خون هزاران انسان بی گناه پرورده شده است.مردم مسلمانی که در افق عقلانیت متعارف زیست می کنند و خود بخشی از پیکره زخم دیده این منطقه هستند، به خوبی لمس می کنند که خروج از این بحران ها جز با پذیرش حاکمیت ملت ها بر سرنوشت شان؛ جزء با پذیرش حقوق بنیادین همه شهروندان ؛ و جزء با برپاکردن دموکراسی و حاکمیت قانون ممکن نیست.

🔹8- دل کندن از گذشته - بویژه برای نخبگان و حاکمان این منطقه - سخت است و خلق ادراکات جدید از نظم سیاسی و اجتماعی سخت تر. جنگ های کنونی در خاورمیانه یک پیام دارد: آوردن گذشته به حال نه تنها گذشته باشکوه را احیاء نمی کند، بلکه همزمان جنگ ها، فرقه گرایی ها و دهها معضل لاینحل باقی مانده از جوامع گذشته را که در درون ادراکات و دانش های سنتی رسوب کرده اند، برای ما به ارمغان می آورد. رها شدن از آنها تنها با رها شدن از آرزوی بنیان نهاد "حال" بر مبنای "گذشته" ، و ساخت آینده بر مبنای "حال" و "الزامات عصر کنونی " ممکن است؛ دلبستن به ادراکات مدرن از سیاست و نظم سیاسی، و ادراک حکمت های نهفته در آن اولین گام در این مسیر است.

🆔 @kazemizamharir
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «✔️ جنگ و عینیت یابی تفکر سیاسی مدرن 🔹1- جنگ اگرچه ویرانگر است، اما موسس و تولید کننده نیز هست.جنگ یکی از عوامل زایش دولت مدرن در اروپا بوده و در خاورمیانه نیز از پس جنگ های پی در پی – و با وجود خسارت های فراوان – شاهد ظهور امکان ها و ظرفیت های جدیدی…»
ibn_khaldoon_1-4.pdf
8 MB
جلد اول "مقدمه" ابن اخلدون؛ اثری که ضمن تحلیل تاریخی و جامعه شناختی جوامع مسلمان؛
در صفحات آغازین خود گزارشی از رویدادهای صدر اسلام و خلافت های اسلامی عرضه می کند.
برای شناخت ماهیت تاریخی دولت اسلامی، «مقدمه» ابن خلدون اثری کلاسیک است.
Forwarded from Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر (Mahdi kazemi zamharir)
1) آقای داوری اردکانی همانند استادش فردید اعتقادی به سنت ندارند و در آثارشان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب به آن تاکید داشته اند.2) این مدعا ریشه در این فرض دارد که معرفت و نظام های دانایی چیزی جز بازنمایی نظم سیاسی و اجتماعی در یک دوره خاص نیست. این نگرش بر فیلسوفان قاره ای و از جمله بر تاریخ نگاری فوکو از معرفت مسلط است. کتاب " نظم اشیاء " یادآور این نگرش است. 3) در عصرکنونی نظم حاکم بر اشیاء چیزی است که ما از آن به تجدد یاد می کنیم و وبر از آن به عقلانی شدن همه مناسبات، مارکس به اقتصادی شدن و دورکیم بر تمایز ، تخصصی شدن و تفکیک فزاینده مناسبات اجتماعی یاد می کند. 4) علوم اجتماعی جدید متکفل بازنمایی این وضعیت هستند. 5) مخالفت با علوم مدرن تا زمانی که این نظم متجددانه برقرار است امری بی معناست زیر جزء تولید آشفتگی و بی نظمی حاصل دیگری ندارد. 6) پس تا ما در عالم مدرن زیست می کنیم ناچارا بایست به اقتضائات آن تن دهیم. 7) اگر می خواهیم این علوم را برافکنیم باید نظم متجددانه را برافکند و نظم جدیدی خلق کرد که دینی و در عین حال غیرمتجددانه باشد.با پدیدار شدن این عصر، دانش های متناسب با آن نیز پدیدار خواهد شد.8) نکته مهم این است که همان میزان که علوم مدرن در این وضعیت دچار زوال خواهند شد علوم سنتی نیز به مثابه امری مرده و نسخ شده هستند و جایی در عصر جدید ندارند. 7) آنچه چهره غرب ستیز به داوری می دهد ایجاد پیوند ضروری میان تحول معرفتی و تحول مادی و عینی در نظم اجتماعی، سیاسی و علمی – فنی است.زیرا که گذار از دانش های موجود بدون گذار از تجربه زیسته شده غربی ممکن نیست.9) شما این نکته را در جمله نهایی همین متن هم می بینید.
🌺گزیده ای از کلام امام علی(ع) درباره نحوه سلوک متقابل مردم و حاکمان

🔹 مردم از پست ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش اند، و كشور دارى آنان بر كبر و خود پسندى استوار باشد، و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم، و خواهان شنيدن آن مى باشم.

🔹 سپاس خدا را كه چنين نبودم و اگر ستايش را دوست مى داشتم، آن را رها مى كردم به خاطر فروتنى در پيشگاه خداى سبحان، و بزرگى و بزرگوارى كه تنها خدا سزاوار آن است.

🔹 گاهى مردم، ستودن افرادى را براى كار و تلاش روا مى دانند. اما من از شما مى خواهم كه مرا با سخنان زيباى خود مستاييد، تا از عهده وظايفى كه نسبت به خدا و شما دارم بر آيم، و حقوقى كه مانده است بپردازم، و واجباتى كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم.

🔹 پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن مى گويند، حرف نزنيد، و چنانكه از آدم هاى خشمگين كناره مى گيرند دورى نجوييد، و با ظاهر سازى با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقّى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم، زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود.

🔹 پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى دانم، مگر آن كه خداوند مرا حفظ فرمايد.

🔹 پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگارى نيست. او مالك ما، و ما را بر نفس خود اختيارى نيست. ما را از آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود در آورد. به جاى گمراهى هدايت، و به جاى كورى بينايى به ما عطا فرمود.

بخشی از خطبه 216 نهج البلاغه

🔹 سوگند به خدا، اگر تمام شب را بر روى خارهاى سعدان به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم، و چيزى از اموال عمومى را غصب كرده باشم. چگونه بر كسى ستم كنم براى نفس خويش، كه به سوى كهنگى و پوسيده شدن پيش مى رود، و در خاك، زمانى طولانى اقامت مى كند.

بخشی از خطبه 224 نهج البلاغه

🆔 @kazemizamharir
🔰معنای حکومت "جمهوری"


🔹من آن حکومت را حکومت جمهوری می نامم که تحت  سیطره قانون اداره می شود، شکل حکومت هر چه باشد تفاوتی نمی کند؛ زیرا در چنین حکومتی فقط نفع عمومی حاکم است و این نفع بر هر نفع دیگری مقدم است.

🔹این آشکارا خلاف قانون طبیعت است که گروه بسیار کوچکی از آدم ها تا سرحد اشباع از همه امکانات زندگی برخوردار باشند ،حال آنکه اکثریت به اتفاق مردم از ضروری ترین وسایل ادامه زندگی محروم اند.

روسو، قرار داد اجتماعی


🆔 @kazemizamharir
💥 انتخابات مجلس در پیش است و شناخت سایر نظام های انتخاباتی برای مقایسه با نظام انتخاباتی در ایران بویژه برای دانشجویان درس "نظام های انتخاباتی" رشته حقوق عمومی ضروری می باشد.
گزارش بی بی سی فارسی نکات جالبی را از نظام انتخابات در انگلستان آشکار میکند.

گزارش در لینک زیر:

https://bbc.in/2RBbI6J
Forwarded from اتچ بات
✔️ حقوق بشر؛ حقوق کدام بشر؟

🔹1- طنین واژه "حقوق بشر" چندان رسا و دل انگیز است که هر فردی طالب آن می باشد. اما، در جهان واقع، حقوق بشر، حقوق همه انسانهای نوعی نیست.حقوقیست که انسانهان آن را کسب می کنند.کسب این حقوق نه صرفا" امری طبیعی و از پیش داده شده بلکه محصول فرآیندهای تاریخیست که از درون آن ذهنیت و شرایط جدید برآمد.

🔹2- حقوق بشر، خواست و تمنای انسان عصر جدید است که خواهان ایستادن بر پای خود می باشد.چنین انسانی بیش از هر چیز خواهان کرامت است؛ جستجوی کرامت تنها با "دوست داشتن خود" و برآمدن "عزت نفس" در وجود فرد ممکن می گردد. انسان واجد کرامت و دارای عزت نفس خود را مستحق "خوبی ها" می داند و از شرایط "شریرانه" و "سخت" گریزان است. اما، چنین کرامت جویی تنها امری ناظر بر رهایی از سختی های طبیعی و مادی نیست.اساسا، جستجوی رهایی از مشکلات مادی و طبیعی چندان اساسی نبوده و باعث تمایز میان انسانها از حیوانات نمی گردد. حیوانات نیز به آسودگی مادی و فراغت از سختی های راغب هستند و در جستجوی آن.

🔹3- خواست کرامت، خواست رهایی از همه اشکال بندگی از جمله رهایی از بردگی ذهنیست. بدون ارزشمند شدن خرد بشری و آگاهی های فردی، امکانی برای ارزشمند شدن وجود انسانی فراهم نمی شود. انسان عصر جدید قبل از آنکه در جهان عینی کرامت یابد، ارزشمندی خود را در جهان ذهن یافت.از این روست که دکارت منشاء همه آگاهی ها را در ذهن بشر می جوید و هستی بشر را با آگاهی پیوند می دهد؛ کانت روشن اندیشی را جسارت یافتن برای کاربست عقل می بیند؛ و هگل کل تاریخ بشر را "تاریخ عقل " می نامد. در این ایدهها، آنچه نمودار می گردد، کرامت عقل بشریست ؛ هر آنچه به مثابه معرفت و آگاهی تلقی می گردد، از این لحظه بایستی خود را بر آگاهی های انسانی عرضه کند، و اعتبارش تنها تابع گذار موفقیت آمیز از آزمونهای سنجش گرایانه عقل انتقادی است.بنابراین، این خرد کرامت یافته و رها شده از بندگی باورهای غیرعقلایی است که انسان دارای ارزش و کرامت را می آفریند.

🔹4- رهایی از بندگی ذهنی و جسارت یافتن انسانها در کاربست عقل، اگرچه برای همگان ممکن است اما، در بیشتر مواقع شرایط عینی و نیازهای مادی، مانع از این واقعه می گردد.از این روست، که در جامعه ای که فقر و نابرابری در توزیع مواهب برقرار است، امکان کمی برای افراد فراهم می شود که بر روی پای خود بایستند و با صدای رسا ارزشمندی خود را فریاد کشند. از این رو، ظهور انسان جدید محصول رهایی همزمان وی از بندگی ذهنی و خلق شرایط جدید مادی برای کنش گری و توزیع عادلانه تر مواهب زندگی می باشد.

🔹5- بنابراین، حقوق بشر تنها با به رسمیت شناخته شدن آن توسط دولت ها و ورود این مفاهیم به نظام های حقوقی، عینیت نمی یابد؛ برای تحقق حقوق بشر، علاوه بر سامانه های حقوقی، نیازمند برساختن انسان جدیدی هستیم که شجاعت اندیشیدن به توانایی های خود را داشته باشند؛ توانایی هایی که منبع اصلی کرامت و ارزشمندی وی است. بدون دستیابی به این ارزشمندی درونی، امکان تبدیل انسان نوعی – که تابع و گرفتار در نظام بندگی و مناسبات رمگیست – به انسان واجد حق ممکن نمیگردد.

✔️در مقاله "جامعه شناسی سیاسی حقوق بشر" سعی کرده ام، ابعاد جامعه شناختی و سیاسی، "حقوق بشر" را مورد بررسی قرار دهم. گرچه ما نیازمند توجه به شرایط امکان "فلسفی" و "اقتصادی" حقوق بشر در کنار تحلیل ابعاد حقوقی آن هستیم. لینک مقاله در زیر:

https://bit.ly/36jWVl1

@kazemizamharir
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «✔️ بحران هنجارهای حقوقی سنتی و رشد جنبش های اعتراضی 🔸مهدی کاظمی زمهریر 🔹1- بر ای گذار از وضع موجود چه باید کرد؟ چگونه می توان سرخوردگی و احساس بیگانگی عمومی نسبت به نظم سیاسی و اجتماعی را التیام بخشید و ثبات و امید را به جامعه بازگرداند؟ پاسخ این پرسش…»
Forwarded from Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر (Mahdi kazemi zamharir)
✔️ بحران هنجارهای حقوقی سنتی و رشد جنبش های اعتراضی

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- بر ای گذار از وضع موجود چه باید کرد؟ چگونه می توان سرخوردگی و احساس بیگانگی عمومی نسبت به نظم سیاسی و اجتماعی را التیام بخشید و ثبات و امید را به جامعه بازگرداند؟ پاسخ این پرسش ها، بازسازی نظام حقوقی و هنجاری است که از توانایی لازم برای بازنمایی پیکره اجتماعی و سامان بخشی به آن ناتوان است.مردم برخلاف تصور به خاطر گرانی، کمبود های روزمره و مسائلی از این دست خود را در مقابل نظم سیاسی مستقر قرار نمی دهند،و حاضر به پرداخت هزینه مواجه با آن نیستند. آنها زمانی به سمت کنش سیاسی اعتراض آمیز کشیده می شوند که گمان کنند که نظام هنجاری رسمی که توسط حکومت تولید و بر پیکره اجتماعی اعمال می شود، خود عامل بحران است. در این وضعیت قوانین نه تسهیل کننده مناسبات اجتماعی بلکه مانعی برای رسیدن به این اهداف است.

🔹2- توجه به اهمیت هنجارها و قواعد در فهم و تبیین امر اجتماعی، ریشه در نظریه جامعه شناسانی مانند دورکیم دارد. سوروکین در نظریه انقلاب خود بر این نکته تاکید می کند که « مهم ترین جنبه اجتماعی، هنجارهای حقوقی است» و انقلاب چیزی نیست جز « تغییر نسبتا" سریع و خشونت آمیز قوانین رسمی ولی مهجور گروه، یا نهادها و نظام ارزش هایی که قوانین مزبور نمایند آنهاست.»(ص184) سوروکین همچنین بر این ایده تاکید می کند که انقلاب و تغییرات خشونت آمیز اجتناب پذیر است اگر نظام سیاسی اقدامات لازم را برای اصلاح نظام حقوقی به عمل آورد.

🔹3- مشکله نظام حقوقی در ایران معاصر، درک ایستا، سنتی و محافظه کارانه از نظم حقوقی است. این درک بیش از آنکه درصدد فهم پیکره اجتماعی و تحولات روزمره آن ، و تنظیم قواعد حقوقی متناسب با این پیکره باشد، سعی در تحمیل هنجارهایی پیشینی و ریشه گرفته از تجربه تاریخی دیگری، بر روابط اجتماعی دارد؛ در نتیجه این رویکرد، در اکثر حوزه ها از اقتصاد تا سیاست؛ از اجتماع تا خانواده، شاهد ناتوانی نظم حقوقی در توضیح، تبیین و سامان دادن به مناسبات اجتماعی هستیم. در این میان، کنشگرانی که در این مناسبات اجتماعی دچار زیان و خسران می گردند، بیش از هر چیز نظم سیاسی مستقر را به خاطر تولید این قواعد حقوقی و حفاظت از آنها مورد نقد و اعتراض قرار می دهند.

🔹4- برای علاج این وضعیت چه باید کرد؟ می توان سکوت کرد و برای مساله ریشه های دیگری جست یا از طریق ابزارهای تبلیغاتی- سیاسی، از شدت مساله بطور موقت کاست. اما، این راهکار تنها باعث خواهد شد که جامعه به تدریج نسبت به نظم حقوقی مستقر و سازوکار حل و فصل منازعات بیشتر بیگانه شود. راهکار، بازسازی نگرش نهادهای حکومتی نسبت به ماهیت قانون و کارویژه های آن است. در این بازسازی بایست توجه داشت که :اولا"، پیکره اجتماعی امری زنده، متحول و متکامل است. ثانیا"، هدف قواعد حقوقی نه تحمیل یک الگوی پیشینی بر پیکره اجتماعی، بلکه، فهم تحولات اجتماعی و خلق نظمی است که بتواند روابط میان بازیگران مختلف اجتماعی را تسهیل و بهینه نماید.

🔹6- منابع:
1. نگاه کنید به کتاب: تئوری های انقلاب، آلوین استانفورد کوهن، مترجم علیرضا طیب، نشر قومس، 1396.


@kazemizamharir
Forwarded from Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر (Mahdi kazemi zamharir)
✔️ انقلاب امر غیرعقلانی اما گریزناپذیر: به بهانه سالگرد انقلاب 57

🔹1- جامعه به مثابه پدیداری زنده در لحظات حساس تاریخی ناچار از گزینش انقلاب است. این گزینش گریزناپذیر، اما غیرعقلانی است. گریزناپذیر، چون بدون انقلاب امکان شکستن انسداد سیاسی وجود ندارد.اما، غیرعقلانیست، چون بر تصاویری کاذب از موقعیت استوار است؛تصاویری که وعده رفع سریع همه مشکلات و کمیابی ها را به توده ها می دهد و نظام سیاسی مستقر را تنها عامل اساسی این بحران ها بازنمایی می کند.اما، پس از تحقق انقلاب، واقعی نبودن این مدعاها به سرعت آشکار می گردد. چون انقلابیون با واقعیت های سختی که امکانات کنش حکمرانان و حکومت را محدود می کند، آشنا می شوند.

🔹2- ظهور چنین موقعیتی، محصول جدایش عقلانیت حکمرانی از عقلانیت اجتماعی است.این جدایش باعث ایجاد بیگانگی میان حکومت و مردم می گردد. علت بیگانگی، تغییر ادراکات عمومی از نظم مطلوب، و ناتوانی حکومت از تطبیق خود با آن است. توسعه این بیگانگی امکان گفتگو و سازش میان طرفین منازعه را از بین می برد؛ هر گونه سازش نیازمند گذار از صورت بندی حاکم بر نظم سیاسی موجود به صورت بندی جدیدی است که جایگاه حکومت گران را به طور کلی تغییر خواهد داد؛ سازش خود به شکلی تن دادن به نتایجی است که انقلاب آن را تحقق خواهد بخشید. از این رو، حکومت گران دیگر میان موقعیت اصلاح با انقلاب تمایزی نمی بینند.لذا، از پذیرش هر نوع کنشی که نظم مستقر را با تغییر مواجه سازد، گریزان هستند.

🔹3- تنها راه خروج از این موقعیت، پذیرش این اصل اساسی است که قدرت همیشه سرشت اجتماعی دارد و هیچ قدرت سیاسی نمی تواند، با بستن راه مشارکت طبقات در حوزه عمومی دوام یابد.گشودگی نسبت به حیات اجتماعی و هماهنگی عقلانیت حکمرانی با عقلانیت اجتماعی تنها راه تبدیل انقلاب به امری "گریز پذیر" است.

✔️ بعد از تحریر :
1- پیام یزدانجو در مقاله " افسانه های انقلاب و اوهام روشنفکری" سعی کرده است، گریزناپذیری انقلاب را افسانه تعبیر کند. از نظر وی، علت انقلاب نه گریزناپذیری آن بلکه نفس علاقه انقلابیون به انقلاب و عدم پذیرش راهکارهای اصلاح گرایانه است. این فرض به نظرم غلط است چون اساسا" این انقلابیون نیستند که انقلاب را می سازند، بلکه این منطق موقعیت اجتماعی است که نیاز به انقلاب و انقلابیون را بطور همزمان می سازد و بر حوزه عمومی مسلط می کند.
🔹 لینک مقاله " افسانه های انقلاب و اوهام روشنفکری" در وب سایت بی بی سی فارسی
https://t.me/bbcpersian/36017

2- علی دینی ترکمان در مقاله " ریشه های انقلاب" پس از توضیح ریشه های اقتصادی انقلاب و استدلال بر گریزپذیر بودن انقلاب ، بعنوان نکته نهایی می نویسد: « نه ساخت فرهنگی و نه ساخت اقتصادی مبتنی بر رانت نفت، و نه ساخت طبقاتی جامعه مانع اجرای تمام و کمال قانون اساسی برآمده از انقلاب مشروطه نمی‌شد اگر که شاه اراده می‌کرد آن را اجرا کند. مشکل اصلی خود او بود.» در این جمع بندی سه نکته وجود دارد: اولا، هیچ عنصرساختی وجود نداشت که عامل شکل گیری و استمرار استبداد شاهانه باشد. ثانیا"، مشخص نمی کند که شاه چگونه بدون اتکاء به یک دستگاه حامی و منتفع از اقتدارگرایی،بر چنین جامعه ناراضی حکومت می کرد. ثالثا"، همین مشکل اصلی – یعنی شاه - چگونه می توانست برطرف شود. آیا راهی برای برکناری شاه و دستگاههای حکمرانی حامی وی بدون انقلاب وجود داشت؟
🔹 لینک مقاله " ریشه های انقلاب"
https://t.me/alidinee/214

@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
💥دو نوشته 👆👆درباره رابطه بحران در نظام حقوقی و جنبش های اجتماعی ؛ و سرشت غیر عقلانی اما گریز ناپذیر تحولات انقلابی را حدود یکسال پیش نوشتم. به گمانم بدون حل و فصل بحران نظام حقوق اساسی و کاعش بیگانگی سیاسی، جامعه ایران با تنشهای فزاینده در آینده مواجه خواهد بود.
مصطفی ملکیان؛بخشی از مقاله "اعلامیه ی به سوی یک اخلاق جهانی "؛ کتاب "مهر ماندگار".
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «✔️ حقوق بشر؛ حقوق کدام بشر؟ 🔹1- طنین واژه "حقوق بشر" چندان رسا و دل انگیز است که هر فردی طالب آن می باشد. اما، در جهان واقع، حقوق بشر، حقوق همه انسانهای نوعی نیست.حقوقیست که انسانهان آن را کسب می کنند.کسب این حقوق نه صرفا" امری طبیعی و از پیش داده…»
Forwarded from Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر (Mahdi kazemi zamharir)
✔️ نگاه مالکانه به قدرت و بحران امر عمومی

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- دکتر کاشی عزیز در مقاله تلگرامی خود با عنوان « دور باطل یک زندگی بی حاصل»، ریشه بحران فساد سیاسی را در بحران حوزه عمومی می دانند. به گمان ایشان بحران فساد سیاسی، امری سیاسی است و نباید آن را به مساله حاکمان تقلیل داد. علت این فساد نامناسب بودن فرمی است که ما را در سطح ملی انسجام بخشیده است. زمانی که حکومت خود را متولی حفظ امری عمومی می بیند، فرم بایسته حکمرانی پدیدار می شود. در این معنا، امر عمومی از قداست برخوردار است و هرکس به سادگی جرات نزدیک شدن به آن را ندارد.این در حالی است که در یکصد و اندی سال اخیر، حریم عمومی از قداست برخوردار نبوده است. در نتیجه، می توان گفت که «ما یکصد سال است در یک واحد ملی زندگی می‌کنیم و چیزی که اساساً به آن نمی‌اندیشیم مساله حریم عمومی است».

🔹2- سوال اینست که چرا "حریم عمومی" چنین آسیب پذیر است؟ به گمانم، با وجود تلاش های زیاد برای نوسازی درک نخبگان از قدرت و سیاست، هنوز نگرش نخبگان در ایران به قدرت مالکانه است. این نگرش مالکانه به قدرت نافی خصلت عمومی آن می باشد. این درک مالکانه به قدرت که از عصرمشروطه تاکنون مورد نقادی روشنفکران و فقیهان نواندیش مانند نائینی قرار گرفته است، هنوز توسط فرهنگ سیاسی و بطور ویژه نظام های دانش سنتی بازتولید می گردد. با توجه به اینکه نظام هنجارها و قواعد رسمی حاکم بر جامعه ایران از منابع سنتی و محافظه کارانه استخراج شده است. لذا، این ادراک مالکانه به قدرت به طور مستقیم یا غیرمستقیم در ساخت هنجارها و قوانین بکار رفته است. در نتیجه، با وجود این درک مالکانه از قدرت، الزامات لازم برای شکل گیری سیاست به مثابه امر عمومی که مقدمه توجه به سازمان قدرت و منابع در اختیارش به مثابه دارایی های مشترک اعضای جامعه فراهم نشده است.

🔹3- علاوه بر درک مالکانه از قدرت که اساسا" با خصلت عمومی نهادهای سیاسی و سازمان قدرت درتعارض است، تاسیس نهادهای مدرن بر بنیاد روایتی محافظه کارانه از نظم سیاسی باعث شده که این نهادها نتوانند کارکردهای اساسی خود را به انجام رسانند. بطور مثال، زمانی که مرزهای میان "قانون" و "اراده شخصی" مشخص نیست، چگونه می توان تخطی افراد به حریم عمومی را به خوبی تشخیص و یا مانع آن گردید. این وضعیت، محصول ناروشنی "زبان هنجاری" است که برای ساخت قواعد بکاررفته است؛ این زبان سیاسی آشفته و گرفتار در عوالم دنیای قدیم، عملا" امکان تاسیس فهمی نو از سیاست، حکمرانی و الزامات آن را به ما نمی دهد.

🔹4- بنظرم، جای "قدسی" کردن حریم عمومی به عنوان ابزاری برای ممانعت از تعرض به آن، می بایست احساس مالکیت مشترک بر قدرت و حق برابر همه شهروندان برای مشارکت و بهره مندی از منابع عمومی را در جامعه پرورد.

@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir