Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «بحران سیاسی در ایران و ضرورت تنوع پذیری راهبردی امروز در جمعی از فرهیختگان و روشنفکران، جدالی بود بر سر سخنرانی رضا پهلوی در کنفرانس ملی شورای اسرائیلی-آمریکایی در 30 شهریورماه 1403. در ابتداء قصد داشتم که در این جدال حضوری بهم رسانم، اما هرچه تامل کردم،…»
آنچه بر خاورمیانه می گذرد، پلنی آمریکایی، اروپائی و عربی است که با مدیریت اجرایی اسرائیل و پشتیبانی آمریکا در حال اجراست. هدف ایجاد یک منطقه بزرگ از حیث امنیتی امن و از حیث اقتصادی رو به توسعه است که نیرو و سرمایه آن با وحدت جهان عربی و اسرائیل تامین خواهد شد.
در چنین منطقه ای هر نیروی سیاسی مخلی حذف خواهد گردید یا همراه خواهد شد. با حذف حماس، حزب الله و احتمالا در مرحله بعد انصارالله، از شبه جزیره عربستان تا مصر، محیطی فارغ از نیروهای بحران زا شکل خواهد گرفت، که زمینه همکارهای بین المللی از اروپا تا آمریکا، و از چین تا هند فراهم می گردد.
تکلیف ایران چیست؟ یا با تغییر سیاست ها و به رسمیت شناختن اسرائیل به این کاروان خواهد پیوست، یا اینکه منزوی و ورشکسته در حاشیه منطقه در حال توسعه باقی خواهد ماند تا زمان گذار از رژیم کنونی سررسد.
لینک اینستاگرام
@kazemizamharir
در چنین منطقه ای هر نیروی سیاسی مخلی حذف خواهد گردید یا همراه خواهد شد. با حذف حماس، حزب الله و احتمالا در مرحله بعد انصارالله، از شبه جزیره عربستان تا مصر، محیطی فارغ از نیروهای بحران زا شکل خواهد گرفت، که زمینه همکارهای بین المللی از اروپا تا آمریکا، و از چین تا هند فراهم می گردد.
تکلیف ایران چیست؟ یا با تغییر سیاست ها و به رسمیت شناختن اسرائیل به این کاروان خواهد پیوست، یا اینکه منزوی و ورشکسته در حاشیه منطقه در حال توسعه باقی خواهد ماند تا زمان گذار از رژیم کنونی سررسد.
لینک اینستاگرام
@kazemizamharir
لحظه کنونی جمهوری اسلامی:
ترور سیدحسن نصرالله و پیامدهای آن برای ج.ا
اگر جنبش مهسا، نشانه ناتوانی "اسلام سیاسی" و "حکومت ایران" در ساخت نظم سیاسی آزادانه و اخلاقی برای شهروندان ایرانی است، رخ داد ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن، حاکی از ناتوانی اسلام سیاسی و حکومت در ایران از فهم نظم بینالملل و ایجاد روابط عقلایی براساس منافع ملی با سایر دولتها و ملتها است.
ناتوانی حکومت در ایران از فهم روندهای داخلی و بین المللی و ساخت یک الگوی عقلایی برای ارتباط با محیط داخلی و پیرامونی خود، بدان معناست که حکومت از داشتن حداقل ارتباطات ضروری میان سیستم و محیط خود که شرط بقای آن است، محروم شدهاست. چنین بیگانگی، نه تنها سیستم را از انجام کارکردهای خود ناتوان میکند بلکه گام مهم دیگری در جهت تشدید بحران بقای سیستم است. این وضعیت، تنها با تحول اساسی در ادراک از مناسبات سیستم با محیط خود قابل ترمیم است.
جمهوی اسلامی در لحظه کنونی باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد از هویت "شبهدولت" به مقام یک "دولت" به مثابه نماینده مصالح عمومی ارتقا یابد یا نه؟ ۴۵ سال است آنچه بر ایران حاکم گشته نوعی شبهدولت است که بیشترین تلاشش، در داخل و خارج کشور، مصروف نابودکردن نظمی است که بر پیکره دولتها استوار گشتهاست؛ چنین دولتی بیش از آنکه نماینده عامه در سطح داخلی و بینالمللی باشد، به پیشبرد منافع ارزشی و مادی یک طبقه اجتماعی سنتی در سطح داخلی و بینالمللی ملتزم است. پیامد این وضعیت، تخریب ظرفیتهای ملی برای توسعه، تولید خشونت و ناامنی در سطح داخل و خارج کشور، و ناتوانی در انجام کارکردهای طبیعی یک دولت توسط ج.ا است.
ناتوانی ج.ا در دادن پاسخی معتبر به بحران خود باعث خواهد شد، آخرین افقهای ممکن اصلاح سیستم سیاسی از طریق روندهای درونی ناپدید گردد. در نتیجه، با توجه به گسستن ارتباطات حکومت با محیط درونی و بیرونی، و در صورت همسویی روندهای بین المللی با روندهای داخلی، شاهد تقویت گزینهگذار از وضعیت فعلی به صورت انقلاب/شبه انقلابی خواهیم بود.
مهدی کاظمی زمهریر، 8 مهر 1403.
@kazemizamharir
ترور سیدحسن نصرالله و پیامدهای آن برای ج.ا
اگر جنبش مهسا، نشانه ناتوانی "اسلام سیاسی" و "حکومت ایران" در ساخت نظم سیاسی آزادانه و اخلاقی برای شهروندان ایرانی است، رخ داد ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن، حاکی از ناتوانی اسلام سیاسی و حکومت در ایران از فهم نظم بینالملل و ایجاد روابط عقلایی براساس منافع ملی با سایر دولتها و ملتها است.
ناتوانی حکومت در ایران از فهم روندهای داخلی و بین المللی و ساخت یک الگوی عقلایی برای ارتباط با محیط داخلی و پیرامونی خود، بدان معناست که حکومت از داشتن حداقل ارتباطات ضروری میان سیستم و محیط خود که شرط بقای آن است، محروم شدهاست. چنین بیگانگی، نه تنها سیستم را از انجام کارکردهای خود ناتوان میکند بلکه گام مهم دیگری در جهت تشدید بحران بقای سیستم است. این وضعیت، تنها با تحول اساسی در ادراک از مناسبات سیستم با محیط خود قابل ترمیم است.
جمهوی اسلامی در لحظه کنونی باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد از هویت "شبهدولت" به مقام یک "دولت" به مثابه نماینده مصالح عمومی ارتقا یابد یا نه؟ ۴۵ سال است آنچه بر ایران حاکم گشته نوعی شبهدولت است که بیشترین تلاشش، در داخل و خارج کشور، مصروف نابودکردن نظمی است که بر پیکره دولتها استوار گشتهاست؛ چنین دولتی بیش از آنکه نماینده عامه در سطح داخلی و بینالمللی باشد، به پیشبرد منافع ارزشی و مادی یک طبقه اجتماعی سنتی در سطح داخلی و بینالمللی ملتزم است. پیامد این وضعیت، تخریب ظرفیتهای ملی برای توسعه، تولید خشونت و ناامنی در سطح داخل و خارج کشور، و ناتوانی در انجام کارکردهای طبیعی یک دولت توسط ج.ا است.
ناتوانی ج.ا در دادن پاسخی معتبر به بحران خود باعث خواهد شد، آخرین افقهای ممکن اصلاح سیستم سیاسی از طریق روندهای درونی ناپدید گردد. در نتیجه، با توجه به گسستن ارتباطات حکومت با محیط درونی و بیرونی، و در صورت همسویی روندهای بین المللی با روندهای داخلی، شاهد تقویت گزینهگذار از وضعیت فعلی به صورت انقلاب/شبه انقلابی خواهیم بود.
مهدی کاظمی زمهریر، 8 مهر 1403.
@kazemizamharir
3 ویژگی حکومت صلحجو:
چه ویژگی های حکومت های خاورمیانه، آنها را به سمت جنگ سوق می دهد؟
ظاهرا جنگ در خاورمیانه، تمامی ندارد. گوئی نوعی پیوند میان جنگ و سرشت حیات سیاسی و اجتماعی در این منطقه وجود دارد؛ پیوندی که تا گسسته نگردد، جنگ نیز تداوم خواهد داشت. از منظری سیاسی می توان پرسید، چه نسبتی میان ویژگیهای حکومت در خاورمیانه و تداوم جنگ وجود دارد؟ به بیان دیگر، کدام ویژگیها باعث شدهاست، که حکومتها در خاورمیانه به جنگ بیش از صلح مشتاق باشند. با تحلیل ویژگیهای رژیمهای سیاسی جنگ طلب، 3 ویژگی مشترک را میان آنها می توان یافت؛ ویژگیهایی که باعث شده این حکومتها به سمت کردارهای جنگطلبانه متمایل گردند.
1- اولین ویژگی مهم حکومتهای جنگدوست، ناتوانی در تاسیس صلح در درون کشور است. ناتوانی در تاسیس صلح در داخل و سرشت اقتدارگرا و سرکوبگر نظم سیاسی، یک عامل مهم برای سوق یافتن یک حکومت به سوی راهاندازی یک جنگ داخلی یا خارجی است. در واقع، جنگ برای رژیم جنگطلب چونان عاملی مهم برای مشروع جلوه دادن سرکوب داخلی و ابزاری برای منفعلسازی شهروندان است. در سایه جنگ میتوان کلیت نظم اجتماعی را امنیتی و نظامی نمود و سلطه این دستگاهها را بر حکومت و زندگی اجتماعی، طبیعی و مشروع جلوه داد.
2- دومین ویژگی حکومتهای جنگطلب، اتکاء بر یک روایت دشمنمحور برای ساخت هویت سیاسی خود است. چنین رژیمهایی برای حل و فصل مسائل داخلی یا تحت تاثیر ایدئولوژی سیاسی حاکم بر نظم سیاسی، هویت سیاسی رژیم را بر مبنای وجود یک دشمن خارجی تاسیس میکنند. دشمنی که درصدد نفی هویت سیاسی حکومت بوده، تنها با نابودی آن، امکان تحقق تمام عیار ظرفیتها و اهداف حکومت فراهم میگردد. چنین دشمنسازی از دیگری، عملا امکان سازش و مفاهمه حکومت را با سایر حکومتها و نهادهای بینالمللی از میان برده، راه را برای جنگ و ستیزش میگشاید.
3- سومین ویژگی حکومتهای جنگسالار، با نحوه سازمان و مدیریت نهادهای نظامی و امنیتی مرتبط است. در حکومتهای جنگسالار، نهادهای نظامی و امنیتی تحت فرماندهی مستقیم منتخبان مردم نبوده و توسط نهادهای تقنینی کنترل و نظارت نمیشوند. استقلال و خودگردانی قوه مجریه در کاربست قوای نظامی و امنیتی، و فقدان نظام پاسخگویی به مردم/ منتخبان مردم، زمینه را برای سوء استفاده از قوای نظامی و امنیتی در عرصه داخلی و خارجی فراهم میسازد. سوء استفاده از قوای نظامی و امنیتی در چنین کشورهایی نه تنها عقوبت و پیامدی برای سیاستمداران ندارد، بلکه ابزار اصلی برای تداوم سلطه حاکمان بر حکومت و طرد رقباء از عرصه سیاسی است.
در جمع بندی می توان گفت، حکومتهای صلح دوست برخلاف حکومتهای جنگجو، اولا، بر صلح داخلی متمرکز بوده، رابطه شهروندان با هم، و رابطه شهروندان و حکومت بر مبنای اصل رضایت و دوری از کاربست خودسرانه زور است. ثانیا"، حکومتهای متمایل به صلح، در عرصه بینالمللی از تبدیل سایر هویتها و نهادهای سیاسی به دشمن اجتناب کرده، رابطه آنها با دولتها و نهادهای سیاسی مبتنی بر اصول "رقابت" و "همکاری" و نه "دشمنی" است. درنهایت، در حکومتهای دوستدار صلح، قوای امنیتی و نظامی، نه تنها خودگران نیستند، بلکه بشدت تحت نظارت منتخبان ملت بوده، هرگونه سوء استفاده از ظرفیت این نهادها برای سرکوب داخلی یا راه انداختن جنگ برخلاف مصالح ملی، و با عقوبت همراه است.
مهدی کاظمی زمهریر، 11 مهر 1403.
@kazemizamharir
چه ویژگی های حکومت های خاورمیانه، آنها را به سمت جنگ سوق می دهد؟
ظاهرا جنگ در خاورمیانه، تمامی ندارد. گوئی نوعی پیوند میان جنگ و سرشت حیات سیاسی و اجتماعی در این منطقه وجود دارد؛ پیوندی که تا گسسته نگردد، جنگ نیز تداوم خواهد داشت. از منظری سیاسی می توان پرسید، چه نسبتی میان ویژگیهای حکومت در خاورمیانه و تداوم جنگ وجود دارد؟ به بیان دیگر، کدام ویژگیها باعث شدهاست، که حکومتها در خاورمیانه به جنگ بیش از صلح مشتاق باشند. با تحلیل ویژگیهای رژیمهای سیاسی جنگ طلب، 3 ویژگی مشترک را میان آنها می توان یافت؛ ویژگیهایی که باعث شده این حکومتها به سمت کردارهای جنگطلبانه متمایل گردند.
1- اولین ویژگی مهم حکومتهای جنگدوست، ناتوانی در تاسیس صلح در درون کشور است. ناتوانی در تاسیس صلح در داخل و سرشت اقتدارگرا و سرکوبگر نظم سیاسی، یک عامل مهم برای سوق یافتن یک حکومت به سوی راهاندازی یک جنگ داخلی یا خارجی است. در واقع، جنگ برای رژیم جنگطلب چونان عاملی مهم برای مشروع جلوه دادن سرکوب داخلی و ابزاری برای منفعلسازی شهروندان است. در سایه جنگ میتوان کلیت نظم اجتماعی را امنیتی و نظامی نمود و سلطه این دستگاهها را بر حکومت و زندگی اجتماعی، طبیعی و مشروع جلوه داد.
2- دومین ویژگی حکومتهای جنگطلب، اتکاء بر یک روایت دشمنمحور برای ساخت هویت سیاسی خود است. چنین رژیمهایی برای حل و فصل مسائل داخلی یا تحت تاثیر ایدئولوژی سیاسی حاکم بر نظم سیاسی، هویت سیاسی رژیم را بر مبنای وجود یک دشمن خارجی تاسیس میکنند. دشمنی که درصدد نفی هویت سیاسی حکومت بوده، تنها با نابودی آن، امکان تحقق تمام عیار ظرفیتها و اهداف حکومت فراهم میگردد. چنین دشمنسازی از دیگری، عملا امکان سازش و مفاهمه حکومت را با سایر حکومتها و نهادهای بینالمللی از میان برده، راه را برای جنگ و ستیزش میگشاید.
3- سومین ویژگی حکومتهای جنگسالار، با نحوه سازمان و مدیریت نهادهای نظامی و امنیتی مرتبط است. در حکومتهای جنگسالار، نهادهای نظامی و امنیتی تحت فرماندهی مستقیم منتخبان مردم نبوده و توسط نهادهای تقنینی کنترل و نظارت نمیشوند. استقلال و خودگردانی قوه مجریه در کاربست قوای نظامی و امنیتی، و فقدان نظام پاسخگویی به مردم/ منتخبان مردم، زمینه را برای سوء استفاده از قوای نظامی و امنیتی در عرصه داخلی و خارجی فراهم میسازد. سوء استفاده از قوای نظامی و امنیتی در چنین کشورهایی نه تنها عقوبت و پیامدی برای سیاستمداران ندارد، بلکه ابزار اصلی برای تداوم سلطه حاکمان بر حکومت و طرد رقباء از عرصه سیاسی است.
در جمع بندی می توان گفت، حکومتهای صلح دوست برخلاف حکومتهای جنگجو، اولا، بر صلح داخلی متمرکز بوده، رابطه شهروندان با هم، و رابطه شهروندان و حکومت بر مبنای اصل رضایت و دوری از کاربست خودسرانه زور است. ثانیا"، حکومتهای متمایل به صلح، در عرصه بینالمللی از تبدیل سایر هویتها و نهادهای سیاسی به دشمن اجتناب کرده، رابطه آنها با دولتها و نهادهای سیاسی مبتنی بر اصول "رقابت" و "همکاری" و نه "دشمنی" است. درنهایت، در حکومتهای دوستدار صلح، قوای امنیتی و نظامی، نه تنها خودگران نیستند، بلکه بشدت تحت نظارت منتخبان ملت بوده، هرگونه سوء استفاده از ظرفیت این نهادها برای سرکوب داخلی یا راه انداختن جنگ برخلاف مصالح ملی، و با عقوبت همراه است.
مهدی کاظمی زمهریر، 11 مهر 1403.
@kazemizamharir
حباب های زبانی و رشد خشونت سیاسی در خاورمیانه
مرزهای زبان من بر مرزهای جهان من دلالت می کنند. (بند ۵.۶)
آنچه را نمی توانیم فکر کنیم نمی توانیم فکر کنیم؛ پس نمی توانیم هم بگوییم آنچه را نمی توانیم فکر کنیم. (بند ۵.۶۱)
ویتگنشتاین، رساله منطقی _فلسفی، ترجمه مالک حسینی.
......
اگر بخواهم یک دلیل بنیادین برای تداوم خشونت در خاورمیانه بجوئیم، ریشه آن را در ناتوانی نخبگان سیاسی و فکری منطقه(مسلمانان، یهودی و مسیحی) در بسط چارچوب های زبانی و گفتمانی می دانم که دیگری را نیز مورد تفهم قرار دهد.
تا زمانی که ما از چشم اندازهای محدود به میراث رسیده از گذشته به جهان می نگریم و مرزهای هویتی خود را تاسیس می کنیم، خشونت در این منطقه تداوم خواهد داشت.
واقعا کسی که صحبت از مرگ نیمی از جمعیت جهان می کند و آن را مقدمه ساخت بهشت موعود خود می نمایاند، آیا می تواند درکی معقول از دیگری و جهان داشته باشد. اگرچه، چنین بیانی، آشکارا ضد بشری و جنگ طلبانه است، اما می توان چنین گفتارهایی را با صورت لطیف تر در گفتار روشنفکران هم یافت.
گام اول در شکستن این حباب های زبانی، کاربست رویکردی ساختار شکنانه و وارونه سازی جایگاه خیر و شر در تخیل خود است. بطور مثال، آیا ممکن است، برخلاف تصور ما، حق با اسرائیل باشد نه فلسطین؟ آیا ممکن است، در بحث از جزایر سه گانه، حق با امارات باشد و نه ما؟ آیا حاضر هستیم از منظری دیگری مجددا حقایق را بازآرایی کنیم. گفتگو و صلح در خاورمیانه از چنین لحظه ای آغاز خواهد شد، نه با فریاد کشیدن این سخن که فلان فلان حق مسلم ماست.
@kazemizamharir
مرزهای زبان من بر مرزهای جهان من دلالت می کنند. (بند ۵.۶)
آنچه را نمی توانیم فکر کنیم نمی توانیم فکر کنیم؛ پس نمی توانیم هم بگوییم آنچه را نمی توانیم فکر کنیم. (بند ۵.۶۱)
ویتگنشتاین، رساله منطقی _فلسفی، ترجمه مالک حسینی.
......
اگر بخواهم یک دلیل بنیادین برای تداوم خشونت در خاورمیانه بجوئیم، ریشه آن را در ناتوانی نخبگان سیاسی و فکری منطقه(مسلمانان، یهودی و مسیحی) در بسط چارچوب های زبانی و گفتمانی می دانم که دیگری را نیز مورد تفهم قرار دهد.
تا زمانی که ما از چشم اندازهای محدود به میراث رسیده از گذشته به جهان می نگریم و مرزهای هویتی خود را تاسیس می کنیم، خشونت در این منطقه تداوم خواهد داشت.
واقعا کسی که صحبت از مرگ نیمی از جمعیت جهان می کند و آن را مقدمه ساخت بهشت موعود خود می نمایاند، آیا می تواند درکی معقول از دیگری و جهان داشته باشد. اگرچه، چنین بیانی، آشکارا ضد بشری و جنگ طلبانه است، اما می توان چنین گفتارهایی را با صورت لطیف تر در گفتار روشنفکران هم یافت.
گام اول در شکستن این حباب های زبانی، کاربست رویکردی ساختار شکنانه و وارونه سازی جایگاه خیر و شر در تخیل خود است. بطور مثال، آیا ممکن است، برخلاف تصور ما، حق با اسرائیل باشد نه فلسطین؟ آیا ممکن است، در بحث از جزایر سه گانه، حق با امارات باشد و نه ما؟ آیا حاضر هستیم از منظری دیگری مجددا حقایق را بازآرایی کنیم. گفتگو و صلح در خاورمیانه از چنین لحظه ای آغاز خواهد شد، نه با فریاد کشیدن این سخن که فلان فلان حق مسلم ماست.
@kazemizamharir
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «حباب های زبانی و رشد خشونت سیاسی در خاورمیانه مرزهای زبان من بر مرزهای جهان من دلالت می کنند. (بند ۵.۶) آنچه را نمی توانیم فکر کنیم نمی توانیم فکر کنیم؛ پس نمی توانیم هم بگوییم آنچه را نمی توانیم فکر کنیم. (بند ۵.۶۱) ویتگنشتاین، رساله منطقی _فلسفی، ترجمه…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه «ضدجنگ» شروین حاجیپور
.....
از درون جنگ، هیچ خیری متولد نمی شود.
جنگ جز نشانه ناتوانی ما در شناخت دیگری و ناتوانی در فراهم کردن زبانی مناسب برای گفتگو و مفاهمه، هیچ چیز دیگر نیست.
فراموش نکنیم که ماحصل جنگ ایران و عراق، شهادت حدود ۲۰۰ هزار جوان ایرانی بود. اما اکنون دو ملت و دو کشور متحد هم هستند. آیا نمی شد، سیاستمداران دو کشور، ستیزش میان خود را نه در صحنه نبرد بلکه در میز مذاکره حل و فصل می کردند.
مذاکره مستقیم میان کشورهای خاورمیانه از مصر و اسرائیل تا ایران درباره ترتیبات امنیتی و مسائل خاورمیانه از جمله مسئله فلسطین، تنها راه حل برای جلوگیری از جنگ، ویرانی و خونریزی است.
@kazemizamharir
.....
از درون جنگ، هیچ خیری متولد نمی شود.
جنگ جز نشانه ناتوانی ما در شناخت دیگری و ناتوانی در فراهم کردن زبانی مناسب برای گفتگو و مفاهمه، هیچ چیز دیگر نیست.
فراموش نکنیم که ماحصل جنگ ایران و عراق، شهادت حدود ۲۰۰ هزار جوان ایرانی بود. اما اکنون دو ملت و دو کشور متحد هم هستند. آیا نمی شد، سیاستمداران دو کشور، ستیزش میان خود را نه در صحنه نبرد بلکه در میز مذاکره حل و فصل می کردند.
مذاکره مستقیم میان کشورهای خاورمیانه از مصر و اسرائیل تا ایران درباره ترتیبات امنیتی و مسائل خاورمیانه از جمله مسئله فلسطین، تنها راه حل برای جلوگیری از جنگ، ویرانی و خونریزی است.
@kazemizamharir
نزاع طبقات جدید با حکومت فقیهان، نزاع بر سر ارزش هاست. تا زمانی که زیستن آزادانه به مثابه ارزش بنیادین زندگی اجتماعی مبنای سازمان دهی نظم سیاسی قرار نگیرد، این نزاع به پایان نخواهد رسید.
پرسش اساسی اینست که:
اساسا شهروندی که بر پیکر خود حاکمیت ندارد، چگونه می تواند مدعی حاکمیت و مالکیت بر کشور باشد؟
ظهور حاکمیت ملی، از درون تثبیت حاکمیت شهروندان بر پیکر خود ممکن می گردد.
مهدی کاظمی زمهریر، ۱۴۰۳.۰۸.۱۳
@kazemizamharir
پرسش اساسی اینست که:
اساسا شهروندی که بر پیکر خود حاکمیت ندارد، چگونه می تواند مدعی حاکمیت و مالکیت بر کشور باشد؟
ظهور حاکمیت ملی، از درون تثبیت حاکمیت شهروندان بر پیکر خود ممکن می گردد.
مهدی کاظمی زمهریر، ۱۴۰۳.۰۸.۱۳
@kazemizamharir
چه میزان این ادبیات آخرالزمانی واقع نماست؟ از منظر تحلیل عقلانی، الهیات مهدویت چیزی جز مجموعه ای از گزاره ها و روایت های اسطوره ای از نظم آرمانی نیست. مسیحیت نیز در گذشته گرفتار این ادبیات بوده و هنوز هم می توان بروشورهای تبلیغاتی بعضی فرقه های مسیحی را مثلا در دیوارهای شهر تورنتو دید که وعده می دهند: مسیح به زودی می آید.
اما، از منظر جامعه شناختی می توان گفت که این ادبیات آخرالزمانی، هویدا کننده بحران وجودی است که ج.ا با آن در کشاکش هست. ج.ا که در عرصه داخلی در اکثر حوزه ها شکست خورده، اکنون می بیند که در حال از دست دادن هژمونی خود در پیرامونش است. اگر جنبش مهسا و انتخابات اخیر نشان داد که طبقات حاکم در ایران فاقد پایگاه فراگیر هستند، شکست در پیرامون نیز نشان می دهد که هیچ تکیه گاه منطقه ای و بین المللی برای تداوم ج.ا وجود ندارد. حکومتی که نتواند با مردم خود در صلح باشد و هیچ پیوند اساسی با دولت ها و ملت های پیرامون خود ندارد، چگونه می تواند امید به بقا داشته باشد. بنابراین، جنگ های اخیر برای ج.ا حتی بیشتر از اسرائیل سرشت موجودیتی دارد و شکست در آن چرخه زوال ج.ا را شتاب خواهد بخشید.
@kazemizamharir
اما، از منظر جامعه شناختی می توان گفت که این ادبیات آخرالزمانی، هویدا کننده بحران وجودی است که ج.ا با آن در کشاکش هست. ج.ا که در عرصه داخلی در اکثر حوزه ها شکست خورده، اکنون می بیند که در حال از دست دادن هژمونی خود در پیرامونش است. اگر جنبش مهسا و انتخابات اخیر نشان داد که طبقات حاکم در ایران فاقد پایگاه فراگیر هستند، شکست در پیرامون نیز نشان می دهد که هیچ تکیه گاه منطقه ای و بین المللی برای تداوم ج.ا وجود ندارد. حکومتی که نتواند با مردم خود در صلح باشد و هیچ پیوند اساسی با دولت ها و ملت های پیرامون خود ندارد، چگونه می تواند امید به بقا داشته باشد. بنابراین، جنگ های اخیر برای ج.ا حتی بیشتر از اسرائیل سرشت موجودیتی دارد و شکست در آن چرخه زوال ج.ا را شتاب خواهد بخشید.
@kazemizamharir
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «لحظه کنونی جمهوری اسلامی: ترور سیدحسن نصرالله و پیامدهای آن برای ج.ا اگر جنبش مهسا، نشانه ناتوانی "اسلام سیاسی" و "حکومت ایران" در ساخت نظم سیاسی آزادانه و اخلاقی برای شهروندان ایرانی است، رخ داد ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن، حاکی از ناتوانی اسلام سیاسی و حکومت…»
ناامیدی، شر بدتر از جنگ!
ناامیدی، بدترین شر، حتی بدتر از جنگ است؛ و مهم ترین وظیفه نخبگان جامعه خلق تصویری از واقعیت و آینده است که شهروندان را به کنش بیشتر تشویق کنند.
جامعه #ایران، هم سویه های ناامید کننده دارد، و هم امید بخش. طبقه حاکمی که دچار چنان نابخردیست که از پذیرش واقعیت های گریز ناپذیر امتناع می ورزد، و شهروندان را از جوان تا پیر به حیرت فرو می برد. و در عین حال، این شکاف عیان و غیرقابل انحلال، خبر از وجود جامعه ای می دهد که چنان گسترده و عمیق دچار تحول گشته که حکومتیان اگر هم بخواهند، ناتوان از همراهی با آن هستند.
تحول یک جامعه شاید آغازگاه داشته باشد اما پایان ندارد. در لحظه ای که گمان می کنید به نقطه آرمانی رسیده اید، تحولات فکری و مادی می توانند چنان ذهن شما را دگرگون کنند که وضع آرمانی، در لحظه تحقق تنها کلبه ای فرسوده بنظر رسد.
بنابراین، در لحظه ای که ناامید به سراغ شما می آید، اندکی به گذشته نظر کنید؛ مسیر طی شده را ببینید؛ حتما شما را به سر شوق خواهد آورد که با وجود همه سرکوب ها و موانع، مردم ایران چگونه محدودیت ها را شکسته اند. خود را به جمع بسپارید و بدانید که مبارزه سیاسی و خواست تحولات اجتماعی، کنشی جمعی و پایان ناپذیر است. و هیچگاه لحظه ای فرانخواهد رسید که جامعه به ایستگاه سکون رسد، که چنین ایستگاهی اگر هم وجود داشته باشد نه آرمانشهر بلکه مکان مرگ جامعه است.
#کیانوش_سنجری
مهدی کاظمی زمهریر، 24 آبان 1403.
@kazemizamharir
ناامیدی، بدترین شر، حتی بدتر از جنگ است؛ و مهم ترین وظیفه نخبگان جامعه خلق تصویری از واقعیت و آینده است که شهروندان را به کنش بیشتر تشویق کنند.
جامعه #ایران، هم سویه های ناامید کننده دارد، و هم امید بخش. طبقه حاکمی که دچار چنان نابخردیست که از پذیرش واقعیت های گریز ناپذیر امتناع می ورزد، و شهروندان را از جوان تا پیر به حیرت فرو می برد. و در عین حال، این شکاف عیان و غیرقابل انحلال، خبر از وجود جامعه ای می دهد که چنان گسترده و عمیق دچار تحول گشته که حکومتیان اگر هم بخواهند، ناتوان از همراهی با آن هستند.
تحول یک جامعه شاید آغازگاه داشته باشد اما پایان ندارد. در لحظه ای که گمان می کنید به نقطه آرمانی رسیده اید، تحولات فکری و مادی می توانند چنان ذهن شما را دگرگون کنند که وضع آرمانی، در لحظه تحقق تنها کلبه ای فرسوده بنظر رسد.
بنابراین، در لحظه ای که ناامید به سراغ شما می آید، اندکی به گذشته نظر کنید؛ مسیر طی شده را ببینید؛ حتما شما را به سر شوق خواهد آورد که با وجود همه سرکوب ها و موانع، مردم ایران چگونه محدودیت ها را شکسته اند. خود را به جمع بسپارید و بدانید که مبارزه سیاسی و خواست تحولات اجتماعی، کنشی جمعی و پایان ناپذیر است. و هیچگاه لحظه ای فرانخواهد رسید که جامعه به ایستگاه سکون رسد، که چنین ایستگاهی اگر هم وجود داشته باشد نه آرمانشهر بلکه مکان مرگ جامعه است.
#کیانوش_سنجری
مهدی کاظمی زمهریر، 24 آبان 1403.
@kazemizamharir
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «ناامیدی، شر بدتر از جنگ! ناامیدی، بدترین شر، حتی بدتر از جنگ است؛ و مهم ترین وظیفه نخبگان جامعه خلق تصویری از واقعیت و آینده است که شهروندان را به کنش بیشتر تشویق کنند. جامعه #ایران، هم سویه های ناامید کننده دارد، و هم امید بخش. طبقه حاکمی که دچار چنان…»
امروز قصد دارم چند سخنرانی که اخیرا شنیده ام، و بنظرم حاوی نکات مفیدی بودند، خدمتتان معرفی کنم.
سخنرانی دکتر کاشی اولین مورد است. چند فایل صوتی هم درباره افکار مرحوم دکتر فیرحی اخیرا شنیده ام، که حاوی نکات روشنگر و خوبی درباره وضع تفکر در جامعه کنونی ایران است، که بتدریج با اندکی توضیحات در اینجا بازنشر خواهم کرد.
@kazemizamharir
سخنرانی دکتر کاشی اولین مورد است. چند فایل صوتی هم درباره افکار مرحوم دکتر فیرحی اخیرا شنیده ام، که حاوی نکات روشنگر و خوبی درباره وضع تفکر در جامعه کنونی ایران است، که بتدریج با اندکی توضیحات در اینجا بازنشر خواهم کرد.
@kazemizamharir
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
رویای نوصفوی گرایی
محمد جواد کاشی
( استاد اندیشه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی)
🔹اخیرا حمله به موجودی به نام «چپ» سکه روز برخی مطبوعات رسمی کشور شده است. همنوایی تکراری آنها با برخی فعالان حوزه های سیاست، اقتصاد، بازار، تجارت و حتی دین نه جدید است نه بدیع. جریان اقتصادی راست افراطی، مطابق عادت چند ده ساله اش به جای پاسخگویی درباره نتایج حاکمیت مطلقش بر اقتصاد کشور در همۀ سطوح و دولت ها در ۳۵ سال گذشته و در برخی سطوح در دهۀ قبل از آن، حمله به موجودی ناموجود در ساختار قدرت به اسم «چپ» را ادامه داده است. مؤتلفین فکری این جریان در شاخه هایی متعارض در داخل و خارج از این حمله حمایت کرده اند.
🔸"بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی" گفتگوهایی را با پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی درباره نسبت آرای جریان چپ، تفکرات چپ مذهبی و علی شریعتی با بیلان چهل و چند سالۀ سیاست و اقتصاد مستقر انجام داده است تا روایتی دموکراتیک تر از دیروزی که یک دست و تک پارچه تعریف می شود، ممکن گردد.
#نئولیبرالیزم
#چپ
#نئو_شریعتی
#ناسیونالیزم_صفوی
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Shariati_SCF
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
رویای نوصفوی گرایی
محمد جواد کاشی
( استاد اندیشه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی)
🔹اخیرا حمله به موجودی به نام «چپ» سکه روز برخی مطبوعات رسمی کشور شده است. همنوایی تکراری آنها با برخی فعالان حوزه های سیاست، اقتصاد، بازار، تجارت و حتی دین نه جدید است نه بدیع. جریان اقتصادی راست افراطی، مطابق عادت چند ده ساله اش به جای پاسخگویی درباره نتایج حاکمیت مطلقش بر اقتصاد کشور در همۀ سطوح و دولت ها در ۳۵ سال گذشته و در برخی سطوح در دهۀ قبل از آن، حمله به موجودی ناموجود در ساختار قدرت به اسم «چپ» را ادامه داده است. مؤتلفین فکری این جریان در شاخه هایی متعارض در داخل و خارج از این حمله حمایت کرده اند.
🔸"بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی" گفتگوهایی را با پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی درباره نسبت آرای جریان چپ، تفکرات چپ مذهبی و علی شریعتی با بیلان چهل و چند سالۀ سیاست و اقتصاد مستقر انجام داده است تا روایتی دموکراتیک تر از دیروزی که یک دست و تک پارچه تعریف می شود، ممکن گردد.
#نئولیبرالیزم
#چپ
#نئو_شریعتی
#ناسیونالیزم_صفوی
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Shariati_SCF
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر
@sokhanranihaa – @sokhanranihaa
دکتر کاشی در این سخنرانی به خوبی توضیح می دهد که جامعه ایران از کثرت نیروها تشکیل شده و هرگونه روایتی از نظم که میدان سیاست را به گروه های معدودی محدود کند، در برقراری سازش سیاسی و اجتماعی شکست خواهد خورد.
بنظرم، نظریه های سیاسی مطرح در حوزه عمومی دچار دو عارضه هستند: مرکزگرا هستند یا پیرامون محور؛ حکومت محور هستند یا جامعه محور. نظریه ای که بتواند خواست حفظ یکپارچگی را با کثرت سازش دهد و الزامات حکومت گری را با خواست آزادی، خواهد توانست زمینه تاسیس/اصلاح نظم سیاسی را در ایران با موفقیت هدایت کند. شاخص راهنمای ما در این مسیر، تلاش برای اینهمانی میان مرزهای جامعه سیاسی با مرزهای جغرافیایی ایران است.
@kazemizamharir
بنظرم، نظریه های سیاسی مطرح در حوزه عمومی دچار دو عارضه هستند: مرکزگرا هستند یا پیرامون محور؛ حکومت محور هستند یا جامعه محور. نظریه ای که بتواند خواست حفظ یکپارچگی را با کثرت سازش دهد و الزامات حکومت گری را با خواست آزادی، خواهد توانست زمینه تاسیس/اصلاح نظم سیاسی را در ایران با موفقیت هدایت کند. شاخص راهنمای ما در این مسیر، تلاش برای اینهمانی میان مرزهای جامعه سیاسی با مرزهای جغرافیایی ایران است.
@kazemizamharir
Audio
🔸پوشهی شنیداری نشست علمی «نقد و بررسی آراء و اندیشهی سیاسی دکتر داود فیرحی»
سخنرانان:
دکتر جهانگیر معینی علمداری
دکتر مهدی فدایی مهربانی
دکتر احمد بستانی
دکتر محسن برهانی
دبیر نشست:
دکتر علی آردم
دور اول سخنرانی
04:35 دکتر محسن برهانی
22:36 دکتر احمد بستانی
42:03 دکتر مهدی فدایی مهربانی
01:03:45 دکتر جهانگیر معینی علمداری
دور دوم سخنرانی 01:21:59
دور سوم سخنرانی 02:13:55
چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، خانه اندیشمندان علوم انسانی
@iranshenasi_ut
سخنرانان:
دکتر جهانگیر معینی علمداری
دکتر مهدی فدایی مهربانی
دکتر احمد بستانی
دکتر محسن برهانی
دبیر نشست:
دکتر علی آردم
دور اول سخنرانی
04:35 دکتر محسن برهانی
22:36 دکتر احمد بستانی
42:03 دکتر مهدی فدایی مهربانی
01:03:45 دکتر جهانگیر معینی علمداری
دور دوم سخنرانی 01:21:59
دور سوم سخنرانی 02:13:55
چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، خانه اندیشمندان علوم انسانی
@iranshenasi_ut
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر
🔸پوشهی شنیداری نشست علمی «نقد و بررسی آراء و اندیشهی سیاسی دکتر داود فیرحی» سخنرانان: دکتر جهانگیر معینی علمداری دکتر مهدی فدایی مهربانی دکتر احمد بستانی دکتر محسن برهانی دبیر نشست: دکتر علی آردم دور اول سخنرانی 04:35 دکتر محسن برهانی 22:36 دکتر احمد…
نشست برگزار شده در خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت سالگرد فوت مرحوم دکتر فیرحی، حاوی مباحث ارزشمندی بود که در فهم روندهای فکری موجود در جامعه ایران راهگشاست. بویژه اینکه در این نشست مقایسه هایی میان پروژه فکری ایشان و جواد طباطبایی صورت گرفت.
بنظرم. پروژه های دکتر فیرحی و دکتر جواد طباطبایی که اواخر عمر در گفتگو با هم پیش می رفت، سرشتی محافظه کارانه دارند. دکتر معینی در همین جلسه به ابعاد محافظه کارانه افکار مرحوم فیرحی اشاره دارد. دکتر طباطبایی نیز با تاکید بر بازگشت به نظم تاریخی موجود در فرهنگ ایرانی در کتاب ملت، دولت و حکومت قانون، همین رویکرد را آشکار می نماید.
این محافظه کاری تبعات چندی دارد: از یکسو، ناتوان از گفتگو با روشنفکران و طبقات مدرن است؛ هر دو متفکر سعی دارند، با پیوند دادن اکنون با گذشته مانع از تحولات ریشه ای در جامعه ایران گردند. ثانیا، هر دو به نحوی بازسازی تفکراتی هستند که با برآمدن حکومت رضا شاه در ایران پدیدار شدند: ناسیونالیسم گذشته گرا و اسلام سیاسی. هر دو متفکر سعی دارند روایتی منزه از این دو رویکرد ارائه کنند.
از این رو می توان این جمع بندی را ارائه کرد، که این دو پروژه فکری واجد دو خصلت هستند: از یک سو، شکل مضبوط و پیرایش شده دو جدال فکری اساسی هستند که در صد سال گذشته در جامعه ایران ظاهر شد و از سوی دیگر، هر دو پروژه، "پروژه های شکست" برای خلق مسیر آینده ایرانند.
آینده ایران نه از مسیر انتخاب یکی از این دو پروژه، بلکه با فراتر رفتن و ساختن روایت جدیدی آشکار خواهد شد که محسنات هر دو پروژه را در خود دارد ولیکن نوع نگرش به ایران بطور اساسی متفاوت از نظرگاه های هر دو استاد درگذشته است.
@kazemizamharir
بنظرم. پروژه های دکتر فیرحی و دکتر جواد طباطبایی که اواخر عمر در گفتگو با هم پیش می رفت، سرشتی محافظه کارانه دارند. دکتر معینی در همین جلسه به ابعاد محافظه کارانه افکار مرحوم فیرحی اشاره دارد. دکتر طباطبایی نیز با تاکید بر بازگشت به نظم تاریخی موجود در فرهنگ ایرانی در کتاب ملت، دولت و حکومت قانون، همین رویکرد را آشکار می نماید.
این محافظه کاری تبعات چندی دارد: از یکسو، ناتوان از گفتگو با روشنفکران و طبقات مدرن است؛ هر دو متفکر سعی دارند، با پیوند دادن اکنون با گذشته مانع از تحولات ریشه ای در جامعه ایران گردند. ثانیا، هر دو به نحوی بازسازی تفکراتی هستند که با برآمدن حکومت رضا شاه در ایران پدیدار شدند: ناسیونالیسم گذشته گرا و اسلام سیاسی. هر دو متفکر سعی دارند روایتی منزه از این دو رویکرد ارائه کنند.
از این رو می توان این جمع بندی را ارائه کرد، که این دو پروژه فکری واجد دو خصلت هستند: از یک سو، شکل مضبوط و پیرایش شده دو جدال فکری اساسی هستند که در صد سال گذشته در جامعه ایران ظاهر شد و از سوی دیگر، هر دو پروژه، "پروژه های شکست" برای خلق مسیر آینده ایرانند.
آینده ایران نه از مسیر انتخاب یکی از این دو پروژه، بلکه با فراتر رفتن و ساختن روایت جدیدی آشکار خواهد شد که محسنات هر دو پروژه را در خود دارد ولیکن نوع نگرش به ایران بطور اساسی متفاوت از نظرگاه های هر دو استاد درگذشته است.
@kazemizamharir