کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 وخامت وضعیت جسمی #جعفر_ابراهیمی، بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران، در زندان اوین 🔸جعفر ابراهیمی، معلم زندانی، به دلیل مشکلات گوارشی، در اثر عدم رسیدگی پزشکی تخصصی، وضعیت جسمی وخیمی پیدا کرده است. جعفر ابراهیمی، مدتهاست به دلیل عود بیماری…
جعفر برای من از همه عزیزتر است
امراله نصرالهی
گابریل مارسل در درسگفتار فلسفهی خویش و در باب امر سخن گفتن درباره سوژهها تفاوت دو حرف (با/از) را به ما گوشزد میکند. در زمینهی یکی بودن یا که فاصله داشتن از سوژهی سخن آدمی او پای اختلاف این دو حرف را پیش میکشد. میگوید باید با چیزی بود و آنگاه از او سخن گفت. ترجمان این سخن برای من این است؛ باید با معلم بود و از معلم سخن گفت. به عبارتی؛
باید با جعفر بود و از جعفر سخن گفت. از آن خودِ عزیزش که از میان ما، تنها به خودش می ماند. یکه و پادرجای و محجوب. من عزیزترینهایم را به واحهای در کویری سوزان مانند میکنم که خنکای سایهاش مرهمی است بر چاک چاک لبان تکتک ما. بیآنکه بخواهم از اغراق خود شرمنده شوم؛ جعفر «فرج بعد از شدت» جنبش ما و هر کدامِ ماست. آنجا که خسته یا که لغزیده یا که واداده باشیم؛ او بر پای ایستاده است با زبانی صریح، چشمانی باز و ذهنی نقاد. جنبش به زبان صریح، چشمان باز و ذهن نقادش سخت محتاج است.
باید با جعفر بود و از جعفر سخن گفت. تمامی تمایز خط استراتژیک نبرد و بیکنشی در تفاوت میان همین دو حرف (با/از) نهفته است. میزان کارکرد این دو حرف، تاریخ روشنفکران مکانیک و ارگانیک و نیز خصوصی و عمومی را از نگاه گرامشی و ادوارد سعید رقم زده است. بر تفاوت بنیادین این دو سطح روشنفکری، مقولهی خیابان تنها یک منظر عمومی میدان کنش جعفر ابراهیمی نبوده است، او مرز نبرد برابری آموزشی خود را به کندوکاوها و پنداشتها و دوردستها نیز کشانده است. آنجا که بچههای بلاکش بلوچ و آوارگان سیستانش دیگر نام پوردستان خویش را هم از یاد بردهاند. او بدن خود و ذهن خود را برای تحقق یک جنبش عظیم صنفی_ اجتماعی در حوزهی مشخص آموزش تکثیر کرد. جنبشی که مشخصا بی این مدرسه ی رهایی راهی هم به رهایی نخواهد داشت.
باید با جعفر بود و از جعفر سخن گفت. کنشگری که میداند برای امر عمل صنفی و سیاسی باید قضایا را به صورتی دیالکتیکی دید. تضادها را به اصلی و فرعی تقسیم کرد و در میدان مبارزه پای نهاد. هر گونه نبردی بی این تقسیمبندی به شدت عقیم و نازاست. در ساحت کرونولوژیک باختینی جعفر چند صدایی متنی چون جامعه آنگاه معنا دارد که تضادهای عمده که بیگمان قلمرو آموزشی حساسترین و نفسگیرترین صحنهی نبرد آن است از وجود الیگارشها و نظام سرمایههای رانتی پاک شود. حذف این طبقه مساوی با حذف آموزش طبقاتی و آموزش انتفاعی است. آن کس که با جعفر آشنایی داشته و با او همسخن باشد خوب میداند در ایدهها، نوشتارها و مصاحبههای او رگههای این تحلیل دیالکتیکی نمایان است.
باید با جعفر بود و از جعفر سخن گفت. از دلالتهای صدیق گفتارش. از تداوم راه و رفتار عمو صمد بهرنگاش. از عظمت اخلاقش در مقابل بازجوهای بیمارش. از طبع لطیف چون آب روانش. از جستارهای پرجراحت نوشتارش. از بدن بیمارش. از حبسی که میکشد و از تحمل بیپایانش. جعفر مجموع محاسنی است که یک فعال صنفی میتواند داشته باشد. او سوژهی سخنگوی روایتی تراژیک از جنبش ماست. او هستی ماست. در این روزهای سخت بیماری در زندان فاشیسم دست در دست او مینهیم و با او سرود گرم رهایی میخوانیم.
روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان با هر انسان برادری
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
امراله نصرالهی
گابریل مارسل در درسگفتار فلسفهی خویش و در باب امر سخن گفتن درباره سوژهها تفاوت دو حرف (با/از) را به ما گوشزد میکند. در زمینهی یکی بودن یا که فاصله داشتن از سوژهی سخن آدمی او پای اختلاف این دو حرف را پیش میکشد. میگوید باید با چیزی بود و آنگاه از او سخن گفت. ترجمان این سخن برای من این است؛ باید با معلم بود و از معلم سخن گفت. به عبارتی؛
باید با جعفر بود و از جعفر سخن گفت. از آن خودِ عزیزش که از میان ما، تنها به خودش می ماند. یکه و پادرجای و محجوب. من عزیزترینهایم را به واحهای در کویری سوزان مانند میکنم که خنکای سایهاش مرهمی است بر چاک چاک لبان تکتک ما. بیآنکه بخواهم از اغراق خود شرمنده شوم؛ جعفر «فرج بعد از شدت» جنبش ما و هر کدامِ ماست. آنجا که خسته یا که لغزیده یا که واداده باشیم؛ او بر پای ایستاده است با زبانی صریح، چشمانی باز و ذهنی نقاد. جنبش به زبان صریح، چشمان باز و ذهن نقادش سخت محتاج است.
باید با جعفر بود و از جعفر سخن گفت. تمامی تمایز خط استراتژیک نبرد و بیکنشی در تفاوت میان همین دو حرف (با/از) نهفته است. میزان کارکرد این دو حرف، تاریخ روشنفکران مکانیک و ارگانیک و نیز خصوصی و عمومی را از نگاه گرامشی و ادوارد سعید رقم زده است. بر تفاوت بنیادین این دو سطح روشنفکری، مقولهی خیابان تنها یک منظر عمومی میدان کنش جعفر ابراهیمی نبوده است، او مرز نبرد برابری آموزشی خود را به کندوکاوها و پنداشتها و دوردستها نیز کشانده است. آنجا که بچههای بلاکش بلوچ و آوارگان سیستانش دیگر نام پوردستان خویش را هم از یاد بردهاند. او بدن خود و ذهن خود را برای تحقق یک جنبش عظیم صنفی_ اجتماعی در حوزهی مشخص آموزش تکثیر کرد. جنبشی که مشخصا بی این مدرسه ی رهایی راهی هم به رهایی نخواهد داشت.
باید با جعفر بود و از جعفر سخن گفت. کنشگری که میداند برای امر عمل صنفی و سیاسی باید قضایا را به صورتی دیالکتیکی دید. تضادها را به اصلی و فرعی تقسیم کرد و در میدان مبارزه پای نهاد. هر گونه نبردی بی این تقسیمبندی به شدت عقیم و نازاست. در ساحت کرونولوژیک باختینی جعفر چند صدایی متنی چون جامعه آنگاه معنا دارد که تضادهای عمده که بیگمان قلمرو آموزشی حساسترین و نفسگیرترین صحنهی نبرد آن است از وجود الیگارشها و نظام سرمایههای رانتی پاک شود. حذف این طبقه مساوی با حذف آموزش طبقاتی و آموزش انتفاعی است. آن کس که با جعفر آشنایی داشته و با او همسخن باشد خوب میداند در ایدهها، نوشتارها و مصاحبههای او رگههای این تحلیل دیالکتیکی نمایان است.
باید با جعفر بود و از جعفر سخن گفت. از دلالتهای صدیق گفتارش. از تداوم راه و رفتار عمو صمد بهرنگاش. از عظمت اخلاقش در مقابل بازجوهای بیمارش. از طبع لطیف چون آب روانش. از جستارهای پرجراحت نوشتارش. از بدن بیمارش. از حبسی که میکشد و از تحمل بیپایانش. جعفر مجموع محاسنی است که یک فعال صنفی میتواند داشته باشد. او سوژهی سخنگوی روایتی تراژیک از جنبش ماست. او هستی ماست. در این روزهای سخت بیماری در زندان فاشیسم دست در دست او مینهیم و با او سرود گرم رهایی میخوانیم.
روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان با هر انسان برادری
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴 نامهای به یک معلم زندانی
✍️ مراد روحی
یولداشیم،
کاک جعفر گیان،
پریشب خوابت رو دیدم، خوابم بد بود، آنقدر بد که ترسیدم حتی آن را برای شیوا هم بازگویی کنم. گذاشتم به حساب پریشان احوالیهای همیشگی زندگی غربت...تا دیشب که شیوا خبر بیماریت را به من گفت...به خودم میپیچم، از خشم، از نگرانی، از عصبانیت، از دست کوتاهی و دوری...
به اولین باری فکر میکنم که اسمات را شنیدم، انتقالی گرفته بودم برای شهریار، به مدرسهای منتقل شدم در منطقه فردوسیه، یک دبیرستان بی در و پیکر با دانش آموزانی بی آینده و خشمگین و مدیری به فاسدی تقریبا همهی دیگر مدیرانی که در آن حوالی بودند...از آفتابه دزدی تا آدم فروشی، از فساد در شورای شهر تا فروش برگههای امتحانی به دانش آموزان کار، حقارتی نبود که خودش و همتیمهایش انجام ندهند...الان از خودم بدم میاید که در آن روزها بارها و بارها با عصبانیت میگفتم که «شنا کردن در گوه از تدریس در این شرایط بهتر است»......من بی اعصاب بودم، برای دو سال هر روز که مدرسه میرفتم باید ساعت ۵ صبح بیدار میشدم تا با چند خط مترو عوض کردن و چند کورس اتوبوس و تاکس سوار شدن، در نهایت ساعت ۸ میرسیدم مدرسه، له، خسته و عصبی...ساعت دو که مدرسه تعطیل میشد همین داستان بود تا ساعت ۵ که میرسیدم خانه... در همان مدرسه بود که از دانش آموزان اسم تو را برای اولین شنیدم، دانش آموزانی که همه رفیقات بودند، من اما زورم را میزدم اما نمیتوانستم زبان ارتباط با روح و روان آنها را پیدا کنم...از متفاوت بودن تو میگفتند و از اینکه چقدر دوستشان داشتی و چقدر دوستات داشتند...
آن مدرسه گذشت، سال بعد در یک مدرسهی به پست یک مدیر ناکس دیگری خوردم، هی مجبور بودم بروم اداره قسمت آموزش متوسطه برای تنظیم برنامهی تدریسام...توی این رفت و آمدها بود که دوباره اسم تو را شنیدم، از یکی از کارمندهای این قسمت اداره، که روزی با صدای قایمکی پرسید که آیا تو را میشناسم...دلیل سوالاش را پرسیدم، گفت که «هیچی هر دو جامعه شناسی تدریس میکنید و هر دو هم با وضعیت کوک نمیزنید». کنجکاو شده بود که آیا همدیگر را میشناسیم...این دومین بار بود که در شهریار اسمات را میشنیدم و اشتیاقم را برای آشنایی بیشتر کرد...آن یکسال هم گذشت و بعد از یک سال مرخصی بدون حقوق دوباره برگشتم مدرسه...آدرس مدرسه را پرسیدم، گفتند «خادم آباد، دبیرستان سرداران، روبروی شرکت کاله»...روز اول مهر کمی دیر رسیدم، زنگ اول با پیش دانشگاهیهای انسانی درس داشتم، همانی کلاسی که از پلهها که بالا میآمدی سمت راست توی همکف اولین اتاق بود...کلاس ساکت بود، حدس زدم معلم دیگری رفته باشه سر کلاس، در زدم، کسی با لبخند دوستانهای در را باز کرد، گفتم که فلانی هستم، فکر کنم یا برنامه عوض شده، یا من اشتباهی آمدهام، گفتی که «جعفر هستم ابراهیمی»...من ذوق زده شدم، یک آن گفتم آخر چطوری؟ مگر میشود اینقدر تصادفی؟ دیگر لازم به معرفی بیشتر و اینها نبود، زنگ که خورد دوباره در اتاق دبیران همدیگر را دیدیم، بعد سالها احساس میکردم که دوباره برگشتهام به دنیای معلمی، با آن طعمی که در روستاهای ژاوهرودِ کوردستان آن را تجربه کرده بودم...بعدا از دوران حبسات میگفتی، و از روزهایی که با فرزاد کمانگر توی اوین همبند بودی... و برادری و رفاقت ما محکمتر میشد...لامصب، چجوری آخر کسی دلش میآید تو را شکنجه بکند؟ چجوری آخر کسی دلش میآید تو را ماهها توی انفرادی نگه دارد؟ نمیشود آخر، برایم هضم نمیشود که تو اوین باشی و آن مدیران آفتابه دزد حق وتو داشته باشند که کدام معلم کجا تدریس بکند یا نکند... آخر لعنتیهای بیوطن، شما که خوب میدانید که جعفر چجور معلمی بود؟ آخر شما که خودتان میدانید که جعفر دلخوشی دهها دانش آموزی بود که فقر و اعتیاد و خشونت و مهاجرت و مرز و «ردمرزی» و سد و پادگان سازی زندگی آنها را نیست و نابود کرده بود و خانوادههای آنها را مانند تودههای بیروح و بیرقم در آن خشونتآبادها و اعتیاد آبادهای دور و بر تهران روی هم خالی کرده بود؟ آری، شما اینها را میدانید و دقیقا برای همین دانستن است که کمر به شکنجه «آقا ابراهیمیِ» کودکان افغانستانی گرفتهاید، آقا ابراهیمی کودکان کاری که داغ جغرافیا و تاریخ به پیشانی یکییکی آنها بود، کودکانی که نخ ستم و استثمار از عنبران تا پشتکوه و نورآباد و خرمآباد و خوزستان و از آنجا تا جنوب کرمان و شمال خراسان، آنها را تسبیح سجادههای چپاول و غارت و کشتار و ژینوساید و لینگوسیاد و اکوساید کرده بود...یولداشیم، یادت میآید که داستان آن دانشآموز عرب اهوازی را؟...
متن کامل را در لینک زیر بخوانید
https://bit.ly/449Icq4
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
✍️ مراد روحی
یولداشیم،
کاک جعفر گیان،
پریشب خوابت رو دیدم، خوابم بد بود، آنقدر بد که ترسیدم حتی آن را برای شیوا هم بازگویی کنم. گذاشتم به حساب پریشان احوالیهای همیشگی زندگی غربت...تا دیشب که شیوا خبر بیماریت را به من گفت...به خودم میپیچم، از خشم، از نگرانی، از عصبانیت، از دست کوتاهی و دوری...
به اولین باری فکر میکنم که اسمات را شنیدم، انتقالی گرفته بودم برای شهریار، به مدرسهای منتقل شدم در منطقه فردوسیه، یک دبیرستان بی در و پیکر با دانش آموزانی بی آینده و خشمگین و مدیری به فاسدی تقریبا همهی دیگر مدیرانی که در آن حوالی بودند...از آفتابه دزدی تا آدم فروشی، از فساد در شورای شهر تا فروش برگههای امتحانی به دانش آموزان کار، حقارتی نبود که خودش و همتیمهایش انجام ندهند...الان از خودم بدم میاید که در آن روزها بارها و بارها با عصبانیت میگفتم که «شنا کردن در گوه از تدریس در این شرایط بهتر است»......من بی اعصاب بودم، برای دو سال هر روز که مدرسه میرفتم باید ساعت ۵ صبح بیدار میشدم تا با چند خط مترو عوض کردن و چند کورس اتوبوس و تاکس سوار شدن، در نهایت ساعت ۸ میرسیدم مدرسه، له، خسته و عصبی...ساعت دو که مدرسه تعطیل میشد همین داستان بود تا ساعت ۵ که میرسیدم خانه... در همان مدرسه بود که از دانش آموزان اسم تو را برای اولین شنیدم، دانش آموزانی که همه رفیقات بودند، من اما زورم را میزدم اما نمیتوانستم زبان ارتباط با روح و روان آنها را پیدا کنم...از متفاوت بودن تو میگفتند و از اینکه چقدر دوستشان داشتی و چقدر دوستات داشتند...
آن مدرسه گذشت، سال بعد در یک مدرسهی به پست یک مدیر ناکس دیگری خوردم، هی مجبور بودم بروم اداره قسمت آموزش متوسطه برای تنظیم برنامهی تدریسام...توی این رفت و آمدها بود که دوباره اسم تو را شنیدم، از یکی از کارمندهای این قسمت اداره، که روزی با صدای قایمکی پرسید که آیا تو را میشناسم...دلیل سوالاش را پرسیدم، گفت که «هیچی هر دو جامعه شناسی تدریس میکنید و هر دو هم با وضعیت کوک نمیزنید». کنجکاو شده بود که آیا همدیگر را میشناسیم...این دومین بار بود که در شهریار اسمات را میشنیدم و اشتیاقم را برای آشنایی بیشتر کرد...آن یکسال هم گذشت و بعد از یک سال مرخصی بدون حقوق دوباره برگشتم مدرسه...آدرس مدرسه را پرسیدم، گفتند «خادم آباد، دبیرستان سرداران، روبروی شرکت کاله»...روز اول مهر کمی دیر رسیدم، زنگ اول با پیش دانشگاهیهای انسانی درس داشتم، همانی کلاسی که از پلهها که بالا میآمدی سمت راست توی همکف اولین اتاق بود...کلاس ساکت بود، حدس زدم معلم دیگری رفته باشه سر کلاس، در زدم، کسی با لبخند دوستانهای در را باز کرد، گفتم که فلانی هستم، فکر کنم یا برنامه عوض شده، یا من اشتباهی آمدهام، گفتی که «جعفر هستم ابراهیمی»...من ذوق زده شدم، یک آن گفتم آخر چطوری؟ مگر میشود اینقدر تصادفی؟ دیگر لازم به معرفی بیشتر و اینها نبود، زنگ که خورد دوباره در اتاق دبیران همدیگر را دیدیم، بعد سالها احساس میکردم که دوباره برگشتهام به دنیای معلمی، با آن طعمی که در روستاهای ژاوهرودِ کوردستان آن را تجربه کرده بودم...بعدا از دوران حبسات میگفتی، و از روزهایی که با فرزاد کمانگر توی اوین همبند بودی... و برادری و رفاقت ما محکمتر میشد...لامصب، چجوری آخر کسی دلش میآید تو را شکنجه بکند؟ چجوری آخر کسی دلش میآید تو را ماهها توی انفرادی نگه دارد؟ نمیشود آخر، برایم هضم نمیشود که تو اوین باشی و آن مدیران آفتابه دزد حق وتو داشته باشند که کدام معلم کجا تدریس بکند یا نکند... آخر لعنتیهای بیوطن، شما که خوب میدانید که جعفر چجور معلمی بود؟ آخر شما که خودتان میدانید که جعفر دلخوشی دهها دانش آموزی بود که فقر و اعتیاد و خشونت و مهاجرت و مرز و «ردمرزی» و سد و پادگان سازی زندگی آنها را نیست و نابود کرده بود و خانوادههای آنها را مانند تودههای بیروح و بیرقم در آن خشونتآبادها و اعتیاد آبادهای دور و بر تهران روی هم خالی کرده بود؟ آری، شما اینها را میدانید و دقیقا برای همین دانستن است که کمر به شکنجه «آقا ابراهیمیِ» کودکان افغانستانی گرفتهاید، آقا ابراهیمی کودکان کاری که داغ جغرافیا و تاریخ به پیشانی یکییکی آنها بود، کودکانی که نخ ستم و استثمار از عنبران تا پشتکوه و نورآباد و خرمآباد و خوزستان و از آنجا تا جنوب کرمان و شمال خراسان، آنها را تسبیح سجادههای چپاول و غارت و کشتار و ژینوساید و لینگوسیاد و اکوساید کرده بود...یولداشیم، یادت میآید که داستان آن دانشآموز عرب اهوازی را؟...
متن کامل را در لینک زیر بخوانید
https://bit.ly/449Icq4
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
Telegraph
نامهای به یک معلم زندانی
یولداشیم، کاک جعفر گیان، پریشب خوابت رو دیدم، خوابم بد بود، آنقدر بد که ترسیدم حتی آن را برای شیوا هم بازگویی کنم. گذاشتم به حساب پریشان احوالیهای همیشگی زندگی غربت...تا دیشب که شیوا خبر بیماریت را به من گفت...به خودم میپیچم، از خشم، از نگرانی، از عصبانیت،…
خانم اشرف فرهمای که در مهر ماه امسال با تقلیل گروه از سوی هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش کل استان گیلان به بازنشستگی پیش از موعد محکوم شده بود،در تجدید نظر وزارتخانه عیناً این رای تایید شد.شورای هماهنگی تشکل های صنفی ضمن تاسف از هجمه ماه های اخیر هیئت های تخلفات کشور علیه کنشگران صنفی خواهان توقف این رویه است.این شورا امیدوار است دیوان عدالت اداری با ابطال احکام ظالمانه صادر شده علیه کنشگران صنفی از سوی هیئت های تخلفات اداری،ضمن تقابل با این قانون شکنی ها، شرایط را برای کنشگران صنفی مدافع آموزش رایگان و بهینه سازی آموزش فراهم نماید.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴 #جعفر_ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی معلمان کشور، که برای گذراندن دوران حبس خود در زندان اوین به سر میبرد. بر اثر سهل انگاری و عدم رسیدگی پزشکی تخصصی در حال حاضر وضعیت جسمی مناسبی ندارد. جعفر مدتهاست به علت عود بیماری التهاب روده نیاز فوری به درمان دارد.
.
🔸طبق گزارش شورای هماهنگی معلمان ایران، به دلیل این وضعیت بحرانی جسمی، پزشکی قانونی ضرورت آزادی هر چه سریعتر این معلم فرهیخته را اعلام نموده است ولی بارها و بارها با عدم پاسخگویی مسئولین زندان مواجه شده است.
🔸انجمن صنفی معلمان فارس، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت جسمی این معلم کنشگر، دوست و حامی #کودکان_کار که مدتهاست در شرایط جسمی سخت به سر می برد، خواهان آزادی هر چه سریعتر ایشان جهت درمان و مداوا می باشد.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#جنین_زند_آجویی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
.
🔸طبق گزارش شورای هماهنگی معلمان ایران، به دلیل این وضعیت بحرانی جسمی، پزشکی قانونی ضرورت آزادی هر چه سریعتر این معلم فرهیخته را اعلام نموده است ولی بارها و بارها با عدم پاسخگویی مسئولین زندان مواجه شده است.
🔸انجمن صنفی معلمان فارس، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت جسمی این معلم کنشگر، دوست و حامی #کودکان_کار که مدتهاست در شرایط جسمی سخت به سر می برد، خواهان آزادی هر چه سریعتر ایشان جهت درمان و مداوا می باشد.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#جنین_زند_آجویی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 نامهای به یک معلم زندانی ✍️ مراد روحی یولداشیم، کاک جعفر گیان، پریشب خوابت رو دیدم، خوابم بد بود، آنقدر بد که ترسیدم حتی آن را برای شیوا هم بازگویی کنم. گذاشتم به حساب پریشان احوالیهای همیشگی زندگی غربت...تا دیشب که شیوا خبر بیماریت را به من گفت...به…
🔴 به یاد #جعفر_ابراهیمی
✍️علی اکبر گرجی
🔸نمیدانم چرا هرگاه که این عکس جعفر ابراهیمی را میبینم بیاختیار اشکهایم روان میشود. جعفر هممدرسهای و تقریباً همدورهای من در ازندریان و ملایر بود. او از همان دوران نوجوانی پاک و زلال چون آب روان بود. پس از ورود به دانشگاه تهران و دوری از ملایر چند دههای او را ندیده بودم. در سالهای اخیر به مناسبتهایی او را دیدم، هنوز وجودش چشمهی جوشان عدالتخواهی بود و قلب پاکش برای دانشآموزان مناطق محروم میتپید.
🔸جعفر بهره هوشی بالایی دارد و اگر اراده میکرد میتوانست مانند بسیاری از دوستان و بستگانش از همه تنعمات دنیوی بهره گیرد، اما روح عارفانهاش او را در مدارس جنوب شهر تهران میخکوب میکرد و او را به حداقلها قانع میساخت. او اکنون در مسیر عدالتخواهی خود گرفتار زنجیری شده است که پیکر نحیفش را آزرده و بیمار کرده است. جعفر، این معلم راستی و درستی، اکنون پای در زنجیر در زندان اوین با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکند.
🔸باشد که عاقلی یافت شود کینهها را کنار بگذارد و دست همه معلمان دربند را به مهر ببوسد و طغرای آزادی آنان را صادر کند. معلم قلب تپنده جامعه است، جای او در بطن جامعه است. جامعهای که دست معلم حتی معلم منتقد و مخالفش را ببوسد هرگز دچار زوال نخواهد شد.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#جنین_زند_آجویی
https://bit.ly/3OyL1vo
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
✍️علی اکبر گرجی
🔸نمیدانم چرا هرگاه که این عکس جعفر ابراهیمی را میبینم بیاختیار اشکهایم روان میشود. جعفر هممدرسهای و تقریباً همدورهای من در ازندریان و ملایر بود. او از همان دوران نوجوانی پاک و زلال چون آب روان بود. پس از ورود به دانشگاه تهران و دوری از ملایر چند دههای او را ندیده بودم. در سالهای اخیر به مناسبتهایی او را دیدم، هنوز وجودش چشمهی جوشان عدالتخواهی بود و قلب پاکش برای دانشآموزان مناطق محروم میتپید.
🔸جعفر بهره هوشی بالایی دارد و اگر اراده میکرد میتوانست مانند بسیاری از دوستان و بستگانش از همه تنعمات دنیوی بهره گیرد، اما روح عارفانهاش او را در مدارس جنوب شهر تهران میخکوب میکرد و او را به حداقلها قانع میساخت. او اکنون در مسیر عدالتخواهی خود گرفتار زنجیری شده است که پیکر نحیفش را آزرده و بیمار کرده است. جعفر، این معلم راستی و درستی، اکنون پای در زنجیر در زندان اوین با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکند.
🔸باشد که عاقلی یافت شود کینهها را کنار بگذارد و دست همه معلمان دربند را به مهر ببوسد و طغرای آزادی آنان را صادر کند. معلم قلب تپنده جامعه است، جای او در بطن جامعه است. جامعهای که دست معلم حتی معلم منتقد و مخالفش را ببوسد هرگز دچار زوال نخواهد شد.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#جنین_زند_آجویی
https://bit.ly/3OyL1vo
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
Telegraph
🔴 به یاد #جعفر_ابراهیمی
🔸میدانم چرا هرگاه که این عکس جعفر ابراهیمی را میبینم بیاختیار اشکهایم روان میشود. جعفر هم مدرسهای و تقریباً هم دورهای من در ازندریان و ملایر بود. او از همان دوران نوجوانی پاک و زلال چون آب روان بود. پس از ورود به دانشگاه تهران و دوری از ملایر چند دههای…
🔴 علیه فراموشی
پیامآوران آگاهی، معلمان دربند
آری!
هیچ چیز و هیچ کس یادمان نیست
فقط صدایی روشن در شبی زلال را
به خاطر میآوریم!
صدایی که مینواخت «صلح»
و میگفت «آزادی»...
🔸معلمان زندانی
#محمود_ملاکی
#عزيز_قاسم_زاده
#محمود_صديقىپور
#انوش_عادلى
#اميد_شاهمحمدى
#حسين_رمضان_پور
#مهدى_فتحى
#هاشم_خواستار
#رسول_بداقی
#جعفر_ابراهیمی
#اسماعيل_عبدى
#اصغر_امیرزادگان
#ناهید_شیرپیشه
#مریم_جلال_حسینی
#فاطمه_تدریسی
#زینب_همرنگ
#جواد_لعل_محمدی
#فرزانه_ناظران_پور
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
پیامآوران آگاهی، معلمان دربند
آری!
هیچ چیز و هیچ کس یادمان نیست
فقط صدایی روشن در شبی زلال را
به خاطر میآوریم!
صدایی که مینواخت «صلح»
و میگفت «آزادی»...
🔸معلمان زندانی
#محمود_ملاکی
#عزيز_قاسم_زاده
#محمود_صديقىپور
#انوش_عادلى
#اميد_شاهمحمدى
#حسين_رمضان_پور
#مهدى_فتحى
#هاشم_خواستار
#رسول_بداقی
#جعفر_ابراهیمی
#اسماعيل_عبدى
#اصغر_امیرزادگان
#ناهید_شیرپیشه
#مریم_جلال_حسینی
#فاطمه_تدریسی
#زینب_همرنگ
#جواد_لعل_محمدی
#فرزانه_ناظران_پور
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴 خبر فوری
آقای #اصغر_امیرزادگان فعال صنفی معلمان فارس که در حال گذراندن محکومیت خود در زندان فیروزآباد می باشد، به دلیل شدت بیماری و وخامت وضعیت جسمی روز دوشنبه ٢٣ مردادماه مجددا به مدت ۳ روز جهت پیگیری بیماری به مرخصی آمدند.
🔸 انجمن صنفی معلمان فارس خواستار آزادی این معلم شریف و دلسوز و تمامی معلمان زندانی می باشد.
#جای_معلم_زندان_نیست
#زن_زندگی_آزادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
آقای #اصغر_امیرزادگان فعال صنفی معلمان فارس که در حال گذراندن محکومیت خود در زندان فیروزآباد می باشد، به دلیل شدت بیماری و وخامت وضعیت جسمی روز دوشنبه ٢٣ مردادماه مجددا به مدت ۳ روز جهت پیگیری بیماری به مرخصی آمدند.
🔸 انجمن صنفی معلمان فارس خواستار آزادی این معلم شریف و دلسوز و تمامی معلمان زندانی می باشد.
#جای_معلم_زندان_نیست
#زن_زندگی_آزادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴قلب سبز گل سرخ
با صدایی خونین،
در شب باغ سرود:
از شب سرد زمستان تا سحر
سحر سرخ بهار
فاصله فریاد است!
به نام خداوند جان و خرد
مهندس #علیرضا_قربانی فعال صنفی، کنشگر راستین، این مازنی نازنین و دانشور،
تن را واگذاشت و به رهایی جاودان پیوست.
درگذشت این عزیز را به خانواده محترمشان و به جامعهی فرهنگیان بهویژه جامعهی فرهنگیان مازندران تسلیت عرضه نموده، سلامتی و شکیبایی برای بازماندگان را از دادار دانا مسئلت داریم.
کانون صنفی فرهنگیان گیلان
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
با صدایی خونین،
در شب باغ سرود:
از شب سرد زمستان تا سحر
سحر سرخ بهار
فاصله فریاد است!
به نام خداوند جان و خرد
مهندس #علیرضا_قربانی فعال صنفی، کنشگر راستین، این مازنی نازنین و دانشور،
تن را واگذاشت و به رهایی جاودان پیوست.
درگذشت این عزیز را به خانواده محترمشان و به جامعهی فرهنگیان بهویژه جامعهی فرهنگیان مازندران تسلیت عرضه نموده، سلامتی و شکیبایی برای بازماندگان را از دادار دانا مسئلت داریم.
کانون صنفی فرهنگیان گیلان
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴مرگ پایان کبوتر نیست
خبر درگذشت همکار آزاده و حق طلب آقای #علیرضا_قربانی که سالها در راه احقاق حقوق معلمان ایران، مجدانه و خالصانه فعالیت کرد موجب تاثر فعالان صنفی فرهنگیان کشور گردید.
این ضایعهی بزرگ را به خانوادهی آن مرحوم، فرهنگیان استان مازندران و جامعهی معلمان ایران تسلیت میگوئیم و برای آن نو گذشته آرامش ابدی و برای بازماندگان و هماندیشان، شکیبایی و تندرستی آرزو داریم.
یادش ماندگار
راهش پر رهرو
کانون معلمان همدان
1402/5/23
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
خبر درگذشت همکار آزاده و حق طلب آقای #علیرضا_قربانی که سالها در راه احقاق حقوق معلمان ایران، مجدانه و خالصانه فعالیت کرد موجب تاثر فعالان صنفی فرهنگیان کشور گردید.
این ضایعهی بزرگ را به خانوادهی آن مرحوم، فرهنگیان استان مازندران و جامعهی معلمان ایران تسلیت میگوئیم و برای آن نو گذشته آرامش ابدی و برای بازماندگان و هماندیشان، شکیبایی و تندرستی آرزو داریم.
یادش ماندگار
راهش پر رهرو
کانون معلمان همدان
1402/5/23
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴 سەشنبههای اعتراضی بازنشستگان #کردستان
تجمع فرهنگیان بازنشسته #سنندج
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
تجمع اعتراضی بازنشستگان کشوری استان کردستان در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان از جمله اجرای کامل همترازی و همسان سازی، بیمه کارآمد و مفید، تورم و گرانی افسار گسیخته، بیتوجهی مسئولین به قشر بازنشسته و حق منطقه جنگی، مجدداً مقابل صندوق بارنشستگی کشوری در شهر سنندج برگزار شد.
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
تجمع فرهنگیان بازنشسته #سنندج
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
تجمع اعتراضی بازنشستگان کشوری استان کردستان در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان از جمله اجرای کامل همترازی و همسان سازی، بیمه کارآمد و مفید، تورم و گرانی افسار گسیخته، بیتوجهی مسئولین به قشر بازنشسته و حق منطقه جنگی، مجدداً مقابل صندوق بارنشستگی کشوری در شهر سنندج برگزار شد.
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 سەشنبههای اعتراضی بازنشستگان #کرمانشاه
تجمع فرهنگیان بازنشسته #کرمانشاه
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
📌هم مجلس، هم دولت - دروغ میگن به ملت
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
تجمع فرهنگیان بازنشسته #کرمانشاه
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
📌هم مجلس، هم دولت - دروغ میگن به ملت
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴 سەشنبههای اعتراضی بازنشستگان #پلدختر
تجمع فرهنگیان بازنشسته #پلدختر
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
تجمع فرهنگیان بازنشسته #پلدختر
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 سەشنبههای اعتراضی بازنشستگان #اردبیل
تجمع فرهنگیان بازنشسته #اردبیل
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
📌اجرای همسان سازی حق مسلم ماست
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
تجمع فرهنگیان بازنشسته #اردبیل
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
📌اجرای همسان سازی حق مسلم ماست
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴 سەشنبههای اعتراضی بازنشستگان #مازندران
تجمع فرهنگیان بازنشسته مقابل سازمان بازنشستگی این استان
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
📌منزلت، معیشت، حق مسلم ماست
اجرای همسان سازی، حق مسلم ماست
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
تجمع فرهنگیان بازنشسته مقابل سازمان بازنشستگی این استان
سه شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۴
📌منزلت، معیشت، حق مسلم ماست
اجرای همسان سازی، حق مسلم ماست
#تجمع_بازنشستگان
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴 یادمان #علیرضا_قربانی
✍ اسداله حیرانی
سالها عقابوار در آسمان تعلیم و تربیت ایران زمین، بال گشودی تا کرکسان در آن سرزمین، آشیان نگزینند و سبزه زارِ انسان سازی، مسلخ سیاهِ انسان نمایی نگردد. غافل از آنکه تبرها بسیار تمرین کرده اند که مدافع حق صنوبر جلوه کنند.
بسیار دامن همت بر کمر اراده بستی تا دشستان آفت زده آزاداندیشی، شوره زارِ تنازع برای بقا نگردد. بی خبر از آنکه تیشه داران با تبرداران تبانی کرده اند تا قامت بالابلندان را ناجوانمردانه، کمانی کنند.
قرار بود در پرتو تلالو خورشید مطالبه گری، کلاغان نتوانند رنگ متالیکِ ریا و تزویر بر خود ببندند تا کبوتر سفیدفامِ انسانیت درگستره آسمان آزادگی، مجال بال گشودن به خفاشاانِ همدمِ شب ندهند اما افسوس که بزم ساقی وارگان، پیمانه ای آلوده به شوکران دگرگونگی پیمود تا دلِ سیاه زمین، به ناوقت، جایگاه گوهر وجودت باشد.
آسوده بخواب علیرضای قربانیِ نازنین که وجود گرانقدرت در غربتِ اندیشه های ناپاکـ، قربانیِ کج اندیشی و نافهمی کسانی شد که قرار بود دستانشان یاریگر حیات بهتز باشد اما ابزار رایگان ممات گردید.
هرچند مرگ را چاره نیست و چه بسا این اتفاق، جلوه ای دیگر از حیات باشد اما آنگاه که باید یکایک سلول های وجودت از شهد گوارای همیاری، همدلی، درک متقابل و مهر و محبت، اشباع می شد تا زندگی برای تو معنایی دلنشین تر داشته باشد، شرنگِ تلخ فام کج اندیشی، سلول های سیاه سرطان را در تار و پودِ وجودت تزریق نمود تا با دلی آکنده از غبارِ کدورت، چهره در نقاب خاک بکشی.
آرام بخواب علیرضای عزیز و دل از نگرانی برای کنشگری صنفی معلمان، آسوده بدار که اکنون رهایی از آنِ توست.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
✍ اسداله حیرانی
سالها عقابوار در آسمان تعلیم و تربیت ایران زمین، بال گشودی تا کرکسان در آن سرزمین، آشیان نگزینند و سبزه زارِ انسان سازی، مسلخ سیاهِ انسان نمایی نگردد. غافل از آنکه تبرها بسیار تمرین کرده اند که مدافع حق صنوبر جلوه کنند.
بسیار دامن همت بر کمر اراده بستی تا دشستان آفت زده آزاداندیشی، شوره زارِ تنازع برای بقا نگردد. بی خبر از آنکه تیشه داران با تبرداران تبانی کرده اند تا قامت بالابلندان را ناجوانمردانه، کمانی کنند.
قرار بود در پرتو تلالو خورشید مطالبه گری، کلاغان نتوانند رنگ متالیکِ ریا و تزویر بر خود ببندند تا کبوتر سفیدفامِ انسانیت درگستره آسمان آزادگی، مجال بال گشودن به خفاشاانِ همدمِ شب ندهند اما افسوس که بزم ساقی وارگان، پیمانه ای آلوده به شوکران دگرگونگی پیمود تا دلِ سیاه زمین، به ناوقت، جایگاه گوهر وجودت باشد.
آسوده بخواب علیرضای قربانیِ نازنین که وجود گرانقدرت در غربتِ اندیشه های ناپاکـ، قربانیِ کج اندیشی و نافهمی کسانی شد که قرار بود دستانشان یاریگر حیات بهتز باشد اما ابزار رایگان ممات گردید.
هرچند مرگ را چاره نیست و چه بسا این اتفاق، جلوه ای دیگر از حیات باشد اما آنگاه که باید یکایک سلول های وجودت از شهد گوارای همیاری، همدلی، درک متقابل و مهر و محبت، اشباع می شد تا زندگی برای تو معنایی دلنشین تر داشته باشد، شرنگِ تلخ فام کج اندیشی، سلول های سیاه سرطان را در تار و پودِ وجودت تزریق نمود تا با دلی آکنده از غبارِ کدورت، چهره در نقاب خاک بکشی.
آرام بخواب علیرضای عزیز و دل از نگرانی برای کنشگری صنفی معلمان، آسوده بدار که اکنون رهایی از آنِ توست.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews