Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هر روز چیزی نیست ،جز یک نبرد بی پایان بین راه درست و راه آسان!
....پس برخیز و بدرخش...
#انگیزشی
https://t.me/joinchat/AAAAADvn_CrvwMr2eJdqYg
....پس برخیز و بدرخش...
#انگیزشی
https://t.me/joinchat/AAAAADvn_CrvwMr2eJdqYg
ایشون پرفسور یوشینوری اُسومی دانشمند بزرگ ژاپنیه که برنده جایزه نوبل شده
میدونید کشف ایشون چی بوده ؟؟
مکانیسم اتوفاژی یا خودخواری سلولی
یعنی : تخریب و بازیافت اجزا سلول توسط خود سلول که در هنگام روزه گرفتن و گرسنگی طولانی رخ میده ...
در واقع ایشون کشف کرده که :
وقتی انسان بیش از ۹ ساعت گرسنه بمونه سلولهای سالم برای کسب انرژی و جبران کمبود غذا از سلولهای معیوب و تودههای مستعد سرطان تغذیه میکنن
ثابت کرده این اتوفاژی، بسیاری از بیماریها از جمله سرطان رو متوقف و حتی در موارد زیادی درمان میکنه
@karnil
میدونید کشف ایشون چی بوده ؟؟
مکانیسم اتوفاژی یا خودخواری سلولی
یعنی : تخریب و بازیافت اجزا سلول توسط خود سلول که در هنگام روزه گرفتن و گرسنگی طولانی رخ میده ...
در واقع ایشون کشف کرده که :
وقتی انسان بیش از ۹ ساعت گرسنه بمونه سلولهای سالم برای کسب انرژی و جبران کمبود غذا از سلولهای معیوب و تودههای مستعد سرطان تغذیه میکنن
ثابت کرده این اتوفاژی، بسیاری از بیماریها از جمله سرطان رو متوقف و حتی در موارد زیادی درمان میکنه
@karnil
در حالی که پرستار مشغول تزریق بود. ورونیکا دوباره پرسید : "چقدر وقت دارم؟"
"بیست و چهار ساعت, شاید کم تر"
ورونیکا سرش را پایین انداخت و لبش را گزید. اما توانست بر خودش غلبه کند.
" میخواهم دو خواهش بکنم. اول ,دارویی به من بدهید تزریقی یا هر طور دیگر تا بتوانم بیدار بمانم واز هر لحظه باقی مانده زندگی ام لذت ببرم. من خیلی خسته ام اما نمیخواهم بخوابم. کارهای زیادی دارم کارهایی که همیشه در روزهایی که فکر میکردم زندگی تا ابد ادامه دارد به آینده موکول کرده ام. کارهایی که وقتی به این فکر افتادم که زندگی ارزش زیستن ندارد, علاقه را به آنها از دست دادم. "
"و خواهش دوم چیست؟"
می خواهم اینجا را ترک کنم تا خارج از اینجا بمیرم.میخواهم قلعه لیوبلینا را ببینم. همیشه همان جا بوده و من هیچوقت کنجکاو نبوده ام که بروم و از نزدیک ببینمش. میخواهم با زنی که در زمستان شاه بلوط و در تابستان گل می فروشد, صحبت کنم.بار ها از کنار هم رد شده ایم, و هیچ وقت از او نپرسیده ام حالش چطور است.و میخواهم بدون بالاپوش بیرون بروم و در برف قدم بزنم میخواهم بفهمم سرمای بیش از حد یعنی چه؟!! من که همیشه گرم میپوشیدم, همیشه انقدر از سرما خوردگی می ترسیدم.
خلاصه دکتر،میخواهم باران را روی صورتم احساس کنم,می خواهم مادرم را ببوسم بگویم دوستش دارم در دامنش گریه کنم بدون اینکه از نشان دادن احساسم خجالت بکشم.احساسات من همیشه بوده اند,فقط پنهان شان می کردم.
#پائولو_کوئلیو
ورونیکا تصمیم میگیرد_و بمیرد
#زندگی_کوتاه_است
#تمام_لحظه_هارو_زندگی_کنید
@karnil
"بیست و چهار ساعت, شاید کم تر"
ورونیکا سرش را پایین انداخت و لبش را گزید. اما توانست بر خودش غلبه کند.
" میخواهم دو خواهش بکنم. اول ,دارویی به من بدهید تزریقی یا هر طور دیگر تا بتوانم بیدار بمانم واز هر لحظه باقی مانده زندگی ام لذت ببرم. من خیلی خسته ام اما نمیخواهم بخوابم. کارهای زیادی دارم کارهایی که همیشه در روزهایی که فکر میکردم زندگی تا ابد ادامه دارد به آینده موکول کرده ام. کارهایی که وقتی به این فکر افتادم که زندگی ارزش زیستن ندارد, علاقه را به آنها از دست دادم. "
"و خواهش دوم چیست؟"
می خواهم اینجا را ترک کنم تا خارج از اینجا بمیرم.میخواهم قلعه لیوبلینا را ببینم. همیشه همان جا بوده و من هیچوقت کنجکاو نبوده ام که بروم و از نزدیک ببینمش. میخواهم با زنی که در زمستان شاه بلوط و در تابستان گل می فروشد, صحبت کنم.بار ها از کنار هم رد شده ایم, و هیچ وقت از او نپرسیده ام حالش چطور است.و میخواهم بدون بالاپوش بیرون بروم و در برف قدم بزنم میخواهم بفهمم سرمای بیش از حد یعنی چه؟!! من که همیشه گرم میپوشیدم, همیشه انقدر از سرما خوردگی می ترسیدم.
خلاصه دکتر،میخواهم باران را روی صورتم احساس کنم,می خواهم مادرم را ببوسم بگویم دوستش دارم در دامنش گریه کنم بدون اینکه از نشان دادن احساسم خجالت بکشم.احساسات من همیشه بوده اند,فقط پنهان شان می کردم.
#پائولو_کوئلیو
ورونیکا تصمیم میگیرد_و بمیرد
#زندگی_کوتاه_است
#تمام_لحظه_هارو_زندگی_کنید
@karnil
کارنیل
Photo
یه عده از دوستان از مطلب فوق انتقادهایی داشتند
منبع این دوستان برای انتقادهاشون هم چندتا کانال بود که نظریه این دانشمند ژاپنی رو با بدبینی تمام بازگو کرده بودند
دوستان سعی کنیم فقط خواننده مطالب کانال و سایت های مختلف نباشیم بلکه خودمون هم #تفکر کنیم
مطلب فرستاده شده یک نظریه علمی بود که به یکی از احکام اسلامی (روزه) #تعمیم داده شده بود.
کارنیل در طول این سالها همیشه سعی داشته بهترین سبک زندگی رو به مخاطبینش القا کنه ولی هرکس کارنیل رو خوب بشناسه میدونه که همیشه از تعصب، زندگی تک بعدی، و افراط و تفریط دوری کرده.
کارنیل مخاطبین متفاوتی داره و طبیعتا هر مطلبی ممکنه برای عده ای خوشایند و برای عده دیگه ناخوشایند جلوه کنه و این طبیعیه! مثل هر جمع گروهی دیگه که ممکنه همیشه همه چیز باب سلیقه و میل همه نباشه اما اعضای گروه همه دوستدار هدف اصلی گروه هستند.
دوستان عزیز سعی کنیم قضاوت صحیح داشته باشیم و تفکر خود را از تک بعدی بودن، تعصب و بدبینی دور کنیم.
ذهن و روان انسان پیچیدگی های خاص و منحصر به فردی داره که در سایر حیوانات یافت نمیشه.
یکی از ثمره های این پیچیدگی قدرت تعقل و تفکره. اما این پیچیدگی آفت هایی رو هم به همراه داره از جمله:
نگرش تک بعدی( به دلیل غیر فعال شدن غیر ارادی بقیه ابعاد ذهن)
تعصب ( به دلیل وارد شدن و تکرار دیتاهای خاص به ذهن که گاها دیتاهای منفی و غلط میباشند که این اطلاعات ورودی پس از مدتی به طور اتوماتیک بقیه اطلاعات مخالف با دیتاهای اولیه وارد شده به ذهن را حذف و سرکوب میکنند)
بدبینی (آنالیزهای غلط و نامعقولِ حاصل از ورود داده های ذهنی جمع اوری شده توسط محیط)
@karnil
منبع این دوستان برای انتقادهاشون هم چندتا کانال بود که نظریه این دانشمند ژاپنی رو با بدبینی تمام بازگو کرده بودند
دوستان سعی کنیم فقط خواننده مطالب کانال و سایت های مختلف نباشیم بلکه خودمون هم #تفکر کنیم
مطلب فرستاده شده یک نظریه علمی بود که به یکی از احکام اسلامی (روزه) #تعمیم داده شده بود.
کارنیل در طول این سالها همیشه سعی داشته بهترین سبک زندگی رو به مخاطبینش القا کنه ولی هرکس کارنیل رو خوب بشناسه میدونه که همیشه از تعصب، زندگی تک بعدی، و افراط و تفریط دوری کرده.
کارنیل مخاطبین متفاوتی داره و طبیعتا هر مطلبی ممکنه برای عده ای خوشایند و برای عده دیگه ناخوشایند جلوه کنه و این طبیعیه! مثل هر جمع گروهی دیگه که ممکنه همیشه همه چیز باب سلیقه و میل همه نباشه اما اعضای گروه همه دوستدار هدف اصلی گروه هستند.
دوستان عزیز سعی کنیم قضاوت صحیح داشته باشیم و تفکر خود را از تک بعدی بودن، تعصب و بدبینی دور کنیم.
ذهن و روان انسان پیچیدگی های خاص و منحصر به فردی داره که در سایر حیوانات یافت نمیشه.
یکی از ثمره های این پیچیدگی قدرت تعقل و تفکره. اما این پیچیدگی آفت هایی رو هم به همراه داره از جمله:
نگرش تک بعدی( به دلیل غیر فعال شدن غیر ارادی بقیه ابعاد ذهن)
تعصب ( به دلیل وارد شدن و تکرار دیتاهای خاص به ذهن که گاها دیتاهای منفی و غلط میباشند که این اطلاعات ورودی پس از مدتی به طور اتوماتیک بقیه اطلاعات مخالف با دیتاهای اولیه وارد شده به ذهن را حذف و سرکوب میکنند)
بدبینی (آنالیزهای غلط و نامعقولِ حاصل از ورود داده های ذهنی جمع اوری شده توسط محیط)
@karnil
صبح شد
پنجره ها خندیدند
شاخه ها رقصیدند
همه جا بوی شکفتن جاری است
فرصت بیداری است
صبح یعنی آغاز
صبح یعنی پرواز
قد کشیدن در باد
فکر رفتن باشیم
چه کسی می گوید
پشت این ثانیه ها تاریک است
گام اگر برداریم
روشنی نزدیک است!
https://t.me/joinchat/AAAAADvn_CrvwMr2eJdqYg
پنجره ها خندیدند
شاخه ها رقصیدند
همه جا بوی شکفتن جاری است
فرصت بیداری است
صبح یعنی آغاز
صبح یعنی پرواز
قد کشیدن در باد
فکر رفتن باشیم
چه کسی می گوید
پشت این ثانیه ها تاریک است
گام اگر برداریم
روشنی نزدیک است!
https://t.me/joinchat/AAAAADvn_CrvwMr2eJdqYg
تو با اون چشمات داری تو دلم میری
هميشه با من يه جورايى درگيرى
ميدونم سخته سمت تو بيام آره
ندارم چاره اين دلم گرفتاره
با اون چشمات
دل منو تو بردی حرصمو در آوردی
يه جورى تو جذابى حق همه رو خوردى
اینجوری که پیش میره حالاحالاها بردی
مگه میشه
همه دنيا مو پاي تو ندم
مگه میشه
منكه همه جوره باهات راه اومدم
مگه میشه
كه نشم عاشق نگاهِ نجيبت
دوتا چشمات
داره زندگيمو جادو ميكنه
دوتا چشمات
داره دست منو باز رو ميكنه
دوتا چشمات
وای از اون دو تا چشماب عجیبت
با اون چشمات
دل منو تو بردی حرصمو در آوردی
يه جورى تو جذابى حق همه رو خوردى
اینجوری که پیش میره حالاحالاها بردی
با اون چشمات
دل منو تو بردی حرصمو در آوردی
يه جورى تو جذابى حق همه رو خوردى
اینجوری که پیش میره حالاحالاها بردی
@karnil
هميشه با من يه جورايى درگيرى
ميدونم سخته سمت تو بيام آره
ندارم چاره اين دلم گرفتاره
با اون چشمات
دل منو تو بردی حرصمو در آوردی
يه جورى تو جذابى حق همه رو خوردى
اینجوری که پیش میره حالاحالاها بردی
مگه میشه
همه دنيا مو پاي تو ندم
مگه میشه
منكه همه جوره باهات راه اومدم
مگه میشه
كه نشم عاشق نگاهِ نجيبت
دوتا چشمات
داره زندگيمو جادو ميكنه
دوتا چشمات
داره دست منو باز رو ميكنه
دوتا چشمات
وای از اون دو تا چشماب عجیبت
با اون چشمات
دل منو تو بردی حرصمو در آوردی
يه جورى تو جذابى حق همه رو خوردى
اینجوری که پیش میره حالاحالاها بردی
با اون چشمات
دل منو تو بردی حرصمو در آوردی
يه جورى تو جذابى حق همه رو خوردى
اینجوری که پیش میره حالاحالاها بردی
@karnil
هر روز حتی یک قدم کوچک به سمت رویاهات بردار.
اگر امروز چیزی نسازی فردا چیزی برای تماشا کردن نخواهی داشت.
#انگیزشی
اینجا انگیزتو شارژ کن👇
https://t.me/joinchat/AAAAADvn_CrvwMr2eJdqYg
اگر امروز چیزی نسازی فردا چیزی برای تماشا کردن نخواهی داشت.
#انگیزشی
اینجا انگیزتو شارژ کن👇
https://t.me/joinchat/AAAAADvn_CrvwMr2eJdqYg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر از تلاش خود نتیجه ای نمی گیرید،
احتمالا در مسیر اشتباه
قرار گرفته اید...!
مسیر که اشتباه باشد،
نتیجه اش،
تنها دست و پا زدن های بیهوده
خواهد بود.
@KARNIL
احتمالا در مسیر اشتباه
قرار گرفته اید...!
مسیر که اشتباه باشد،
نتیجه اش،
تنها دست و پا زدن های بیهوده
خواهد بود.
@KARNIL
🔳⭕️ابتذال و فساد در دانشگاه های ما
این بیاحترامی است به ناموس علم و اخلاق و بشریت که به بسیاری از اساتید دانشگاه میگوییم استاد و دکتر.
بیش از ۵۰% استادان دانشگاه ما سواد آکادمیک ندارند!
دزدی در دانشگاه یک هنجار است. استثمار دانشجو یک قانون است. استادی که سهمی در مقاله نداشته در نهایت بی شرمی اسم خودش رو در کتاب و مقاله می آره.
خاک بر سر اون استاد دانشگاهی که ظلم و نابرابری را می بیند، فساد را می بیند و دلش خوش است که توانسته پست بگیره و ارتقایش را به موقع بگیرد. و خاک بر سر اون سیستم دانشگاهی.
چرا همه ما ساکتیم؟ این فاجعه است این ابتذاله! باید گریه کنیم
آنچه در بالا خواندید، بغضی بود که ترکید! چندی پیش در مراسم نکوداشت یکی از دانشگاهیان، دکتر نعمتالله فاضلی نکاتی را گفت که از سر درد بود؛ عریان، بی محابا و رسا. این سخنرانی منجر به واکنش از طرف جامعه دانشگاهی شد و همین باعث شد که دکتر نعمت الله فاضلی مجبور به تفسیر بخشی از سخنانش شود. اما اصل حرفش را پس نگرفت و گفت بر همان نکاتی که گفته همچنان پای می فشارد.
او در بخشی از سخنانش گفته بود: اگر از بسیاری از اساتیدی که کتاب نوشتهاند بخواهیم یک صفحه خلاقانه بنویسند، توانش را ندارند. چرا لقب استاد و دکتر را رایگان به این و آن اهدا میکنیم؟ آنهایی که این القاب را گرفتهاند مقصر نیستند. سیستمی باید پاسخگو باشد که کُرور کُرور دکتر و استاد تولید میکند.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
اولین گام این است که نظام آموزش عالی بپذیرد که مریض است. دانشگاهیانی که برای عالم و آدم نسخه می نویسند بپذیرند که باید بیش از هر چیزی برای آنان نسخه نوشته شود و چه بهتر که خود نسخه بپیچند. نشانه های مریضی این سیستم بسیار زیاد است از جمله به دو مورد اشاره می کنم:
▫️تولید کارشناسان بی مهارت؛ متاسفانه لیسانس در کشور ما معادل شد با کلمه کارشناسی!! و در رشته های مهندسی هم دانش آموختگان «مهندس» نامیده می شوند. حالا جالب است که این به اصطلاح مهندسان و کارشناسان فاقد مهارت های لازم برای جذب در محیط کاری هستند. نظام آموزش عالی رسما بیکار تولید می کند اولا با فارغ التحصیل کردن افراد در رشته های بدون تقاضا و دوما با فارغ التحصیل کردن افراد بی مهارت در رشته های با تقاضا.
▫️مرض دیگر، تولید علم بی تقاضاست. مانند تولید کالای بیتقاضا. درست مثل این است که میلیاردها تومان خرج کنی و ماشینی تولید کنی که نه هیچ کس نیاز دارد و نه هیچ کس آن را می خرد. تولید علم بیتقاضا تولید علمی بدون تاثیر معنادار بر معیشت و صنعت و توسعه. یعنی تولید علم بی خاصیت. تولید علم بدون تقاضا به تدریج خودش به هدف بدل میشود و می شود مسابقه مقاله نویسی!! و رزومه پر کردن.
دومین گام این است که هاله قداست باید از دانشگاه (نظام آموزش عالی) و همچنین حوزه زدوده شود. هر چیزی که در هاله قداست فرو رفت، فسادش کلید خواهد خورد. هیچ کس و هیچ سیستمی در این دنیا نباید فراتر از نقد باشد و مقدس دانسته شود. بنابراین دانشگاه خود باید فرش قرمز پهن کند برای منتقدان و قداست زدایی.
سومین گام این است که راه برای طرح ایده های کاملا متفاوت و غیرمتعارف در نظام آموزش عالی باز شود. به دو ایده معمولی (ونه خلاقانه) توجه کنید:
بسیاری از کلاس های آموزشی تبدیل شده به یک پروسه تکراری بی روح که نه استاد ذوق و شوقی دارد برای تدریس چندصدباره مطالب تکراری و نه دانشجویان نیازی به شنیدن آن دارند، چرا 50 درصد از کل دروس دانشگاهی را به صورت الکترونیکی ارایه نمی کنیم؟ هم دسترسی و برابری آموزشی برای هشتاد میلیون فراهم خواهد شد، هم رفت و آمد و ترافیک و آلودگی هوا کاهش پیدا خواهد کرد و هم ...
وظیفه دانشگاه تولید ماشین هایی بدون روح، بدون ادراک عمیق و بدون افق بلند نیست. پس تمام دانشجویان موظف شوند درس های زیر را بگذارند: فلسفه علم و تکنولوژی، اخلاق حرفهای، آینده پژوهی، سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد جنسی، حل مساله و تصمیم گیری و حقوق شهروندی، تاریخ تمدن و توسعه یافتگی و مهارت ارتباطات حرفه ای (گزارش نویسی و ارایه مطلب علمی-فنی). هر کدام از این ده درس به دقت و عامدانه توصیه شده است (این جا فرصت توضیح و توجیه نیست).
ارتقا اساتید منوط شود به حل یک مساله واقعی اجتماعی یا اقتصادی و نه مقاله. نه خود را گول بزنیم و نه مدیران ارشد را و نه جامعه را. افزایش تعداد مقالات علمی به توسعه ختم شده یا خواهد شد؟
چهارم این است که شروع کنیم به ایجاد تفاهم، توافق، تغییر و اجرای ایده ها در عمل و دریافت بازخورد، خلق ایده های جدیدتر و پیش رفتن.
مجتبی لشکربلوکی
@karnil
این بیاحترامی است به ناموس علم و اخلاق و بشریت که به بسیاری از اساتید دانشگاه میگوییم استاد و دکتر.
بیش از ۵۰% استادان دانشگاه ما سواد آکادمیک ندارند!
دزدی در دانشگاه یک هنجار است. استثمار دانشجو یک قانون است. استادی که سهمی در مقاله نداشته در نهایت بی شرمی اسم خودش رو در کتاب و مقاله می آره.
خاک بر سر اون استاد دانشگاهی که ظلم و نابرابری را می بیند، فساد را می بیند و دلش خوش است که توانسته پست بگیره و ارتقایش را به موقع بگیرد. و خاک بر سر اون سیستم دانشگاهی.
چرا همه ما ساکتیم؟ این فاجعه است این ابتذاله! باید گریه کنیم
آنچه در بالا خواندید، بغضی بود که ترکید! چندی پیش در مراسم نکوداشت یکی از دانشگاهیان، دکتر نعمتالله فاضلی نکاتی را گفت که از سر درد بود؛ عریان، بی محابا و رسا. این سخنرانی منجر به واکنش از طرف جامعه دانشگاهی شد و همین باعث شد که دکتر نعمت الله فاضلی مجبور به تفسیر بخشی از سخنانش شود. اما اصل حرفش را پس نگرفت و گفت بر همان نکاتی که گفته همچنان پای می فشارد.
او در بخشی از سخنانش گفته بود: اگر از بسیاری از اساتیدی که کتاب نوشتهاند بخواهیم یک صفحه خلاقانه بنویسند، توانش را ندارند. چرا لقب استاد و دکتر را رایگان به این و آن اهدا میکنیم؟ آنهایی که این القاب را گرفتهاند مقصر نیستند. سیستمی باید پاسخگو باشد که کُرور کُرور دکتر و استاد تولید میکند.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
اولین گام این است که نظام آموزش عالی بپذیرد که مریض است. دانشگاهیانی که برای عالم و آدم نسخه می نویسند بپذیرند که باید بیش از هر چیزی برای آنان نسخه نوشته شود و چه بهتر که خود نسخه بپیچند. نشانه های مریضی این سیستم بسیار زیاد است از جمله به دو مورد اشاره می کنم:
▫️تولید کارشناسان بی مهارت؛ متاسفانه لیسانس در کشور ما معادل شد با کلمه کارشناسی!! و در رشته های مهندسی هم دانش آموختگان «مهندس» نامیده می شوند. حالا جالب است که این به اصطلاح مهندسان و کارشناسان فاقد مهارت های لازم برای جذب در محیط کاری هستند. نظام آموزش عالی رسما بیکار تولید می کند اولا با فارغ التحصیل کردن افراد در رشته های بدون تقاضا و دوما با فارغ التحصیل کردن افراد بی مهارت در رشته های با تقاضا.
▫️مرض دیگر، تولید علم بی تقاضاست. مانند تولید کالای بیتقاضا. درست مثل این است که میلیاردها تومان خرج کنی و ماشینی تولید کنی که نه هیچ کس نیاز دارد و نه هیچ کس آن را می خرد. تولید علم بیتقاضا تولید علمی بدون تاثیر معنادار بر معیشت و صنعت و توسعه. یعنی تولید علم بی خاصیت. تولید علم بدون تقاضا به تدریج خودش به هدف بدل میشود و می شود مسابقه مقاله نویسی!! و رزومه پر کردن.
دومین گام این است که هاله قداست باید از دانشگاه (نظام آموزش عالی) و همچنین حوزه زدوده شود. هر چیزی که در هاله قداست فرو رفت، فسادش کلید خواهد خورد. هیچ کس و هیچ سیستمی در این دنیا نباید فراتر از نقد باشد و مقدس دانسته شود. بنابراین دانشگاه خود باید فرش قرمز پهن کند برای منتقدان و قداست زدایی.
سومین گام این است که راه برای طرح ایده های کاملا متفاوت و غیرمتعارف در نظام آموزش عالی باز شود. به دو ایده معمولی (ونه خلاقانه) توجه کنید:
بسیاری از کلاس های آموزشی تبدیل شده به یک پروسه تکراری بی روح که نه استاد ذوق و شوقی دارد برای تدریس چندصدباره مطالب تکراری و نه دانشجویان نیازی به شنیدن آن دارند، چرا 50 درصد از کل دروس دانشگاهی را به صورت الکترونیکی ارایه نمی کنیم؟ هم دسترسی و برابری آموزشی برای هشتاد میلیون فراهم خواهد شد، هم رفت و آمد و ترافیک و آلودگی هوا کاهش پیدا خواهد کرد و هم ...
وظیفه دانشگاه تولید ماشین هایی بدون روح، بدون ادراک عمیق و بدون افق بلند نیست. پس تمام دانشجویان موظف شوند درس های زیر را بگذارند: فلسفه علم و تکنولوژی، اخلاق حرفهای، آینده پژوهی، سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد جنسی، حل مساله و تصمیم گیری و حقوق شهروندی، تاریخ تمدن و توسعه یافتگی و مهارت ارتباطات حرفه ای (گزارش نویسی و ارایه مطلب علمی-فنی). هر کدام از این ده درس به دقت و عامدانه توصیه شده است (این جا فرصت توضیح و توجیه نیست).
ارتقا اساتید منوط شود به حل یک مساله واقعی اجتماعی یا اقتصادی و نه مقاله. نه خود را گول بزنیم و نه مدیران ارشد را و نه جامعه را. افزایش تعداد مقالات علمی به توسعه ختم شده یا خواهد شد؟
چهارم این است که شروع کنیم به ایجاد تفاهم، توافق، تغییر و اجرای ایده ها در عمل و دریافت بازخورد، خلق ایده های جدیدتر و پیش رفتن.
مجتبی لشکربلوکی
@karnil
ویژگی های که باعث می شود در جامعه به هم اعتماد نکنیم!
#تفاوت_های یکدیگر را به رسمیت نمی شناسیم؛
افکارِ متفاوتِ انسان ها را، حق آن ها نمی دانیم؛
عمدتاً #تخیلی، #تحلیل می کنیم؛
چون از یکدیگر در امان نیستیم، نمی توانیم #گروه، تشکیلات، حزب، بنگاه، سیستم و نظام اجتماعی درست کنیم.
تا بتوانیم از گفتنِ “اشتباه کردم” فرار می کنیم؛
چون سیگنال های متضاد می فرستیم، نمی توانیم اعتمادِ هم دیگر را جلب کنیم؛
1. همه افراد را با افکار، اعتقادات و گرایش های مختلف بپذیرید.
2.عمیق تفکر کنید، و خود دست به بررسی و تحلیل بزنید
محمود سریع القلم
@karnil
#تفاوت_های یکدیگر را به رسمیت نمی شناسیم؛
افکارِ متفاوتِ انسان ها را، حق آن ها نمی دانیم؛
عمدتاً #تخیلی، #تحلیل می کنیم؛
چون از یکدیگر در امان نیستیم، نمی توانیم #گروه، تشکیلات، حزب، بنگاه، سیستم و نظام اجتماعی درست کنیم.
تا بتوانیم از گفتنِ “اشتباه کردم” فرار می کنیم؛
چون سیگنال های متضاد می فرستیم، نمی توانیم اعتمادِ هم دیگر را جلب کنیم؛
1. همه افراد را با افکار، اعتقادات و گرایش های مختلف بپذیرید.
2.عمیق تفکر کنید، و خود دست به بررسی و تحلیل بزنید
محمود سریع القلم
@karnil
خدا تنها کسی است که بی هیچ منتی می بخشد و بی هیچ چشم داشتی، مهربانی می کند. او بی نیاز و یگانه است .
#معنویت💚
https://t.me/joinchat/AAAAADvn_CrvwMr2eJdqYg
#معنویت💚
https://t.me/joinchat/AAAAADvn_CrvwMr2eJdqYg