آوردهاند كه شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او
شیخ احوال بهلول را پرسید.
گفتند او مردی دیوانه است.
گفت او را طلب كنید كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و سلام كرد.
بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه كسی هستی؟ عرض كرد منم شیخ جنید بغدادی.
فرمود تویی شیخ بغداد كه مردم را ارشاد میكنی؟ عرض كرد آری..
بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟
عرض كرد اول «بسمالله» میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه كوچك برمیدارم، به طرف راست دهان میگذارم و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیكنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه كه میخورم «بسمالله» میگویم و در اول و آخر دست میشویم..
بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو میخواهی كه مرشد خلق باشی در صورتی كه هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی و به راه خود رفت.
مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.
بهلول پرسید چه كسی هستی؟
جواب داد شیخ بغدادی كه طعام خوردن خود را نمیداند.
بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را میدانی؟
عرض كرد آری...
سخن به قدر میگویم و بیحساب نمیگویم و به قدر فهم مستمعان میگویم و خلق را به خدا و رسول دعوت میكنم و چندان سخن نمیگویم كه مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت میكنم. پس هر چه تعلق به آداب كلام داشت بیان كرد.
بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمیدانی..
پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او كار است، شما نمیدانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید.
بهلول گفت از من چه میخواهی؟ تو كه آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمیدانی، آیا آداب خوابیدن خود را میدانی؟
عرض كرد آری... چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب میشوم، پس آنچه آداب خوابیدن كه از حضرت رسول (علیهالسلام) رسیده بود بیان كرد.
بهلول گفت فهمیدم كه آداب خوابیدن را هم نمیدانی.
خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمیدانم، تو قربهالیالله مرا بیاموز.
بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.
بدانكه اینها كه تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است كه لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریكی دل شود.
جنید گفت: جزاك الله خیراً! و ادامه داد:
در سخن گفتن باید دل پاك باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت كه بگویی آن وبال تو باشد. پس سكوت و خاموشی بهتر و نیكوتر باشد.
و در خواب كردن اینها كه گفتی همه فرع است؛ اصل این است كه در وقت خوابیدن در دل تو بغض و كینه و حسد بشری نباشد.
@karnil
شیخ احوال بهلول را پرسید.
گفتند او مردی دیوانه است.
گفت او را طلب كنید كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و سلام كرد.
بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه كسی هستی؟ عرض كرد منم شیخ جنید بغدادی.
فرمود تویی شیخ بغداد كه مردم را ارشاد میكنی؟ عرض كرد آری..
بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟
عرض كرد اول «بسمالله» میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه كوچك برمیدارم، به طرف راست دهان میگذارم و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیكنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه كه میخورم «بسمالله» میگویم و در اول و آخر دست میشویم..
بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو میخواهی كه مرشد خلق باشی در صورتی كه هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی و به راه خود رفت.
مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.
بهلول پرسید چه كسی هستی؟
جواب داد شیخ بغدادی كه طعام خوردن خود را نمیداند.
بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را میدانی؟
عرض كرد آری...
سخن به قدر میگویم و بیحساب نمیگویم و به قدر فهم مستمعان میگویم و خلق را به خدا و رسول دعوت میكنم و چندان سخن نمیگویم كه مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت میكنم. پس هر چه تعلق به آداب كلام داشت بیان كرد.
بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمیدانی..
پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او كار است، شما نمیدانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید.
بهلول گفت از من چه میخواهی؟ تو كه آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمیدانی، آیا آداب خوابیدن خود را میدانی؟
عرض كرد آری... چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب میشوم، پس آنچه آداب خوابیدن كه از حضرت رسول (علیهالسلام) رسیده بود بیان كرد.
بهلول گفت فهمیدم كه آداب خوابیدن را هم نمیدانی.
خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمیدانم، تو قربهالیالله مرا بیاموز.
بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.
بدانكه اینها كه تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است كه لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریكی دل شود.
جنید گفت: جزاك الله خیراً! و ادامه داد:
در سخن گفتن باید دل پاك باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت كه بگویی آن وبال تو باشد. پس سكوت و خاموشی بهتر و نیكوتر باشد.
و در خواب كردن اینها كه گفتی همه فرع است؛ اصل این است كه در وقت خوابیدن در دل تو بغض و كینه و حسد بشری نباشد.
@karnil
کارنیل
دکتر_محمود_سریع_القلم_از_راهکارهای.pdf
این تفکر که زمانی در گذشته و در حال حاضر در بخش کوچکی از جامعه ما وجود دارد مبنی بر اینکه توطئه در جهان مانع از حرکت ما به سوی پیشرفت است و یا اینکه «نمیگذارند ما پیشرفت کنیم»، تفکر نادرستی است؛ چرا که اگر سیستمی در جامعه تصمیم بگیرد رشد کند، هیچ مانعی نمیتواند بر سر راه آن قرار گیرد اگرچه ساختارها در حرکت به سمت توسعه نقش بسیار مهمی دارند اما «جامعه»، نقشی به مراتب مهمتر در رسیدن به توسعه دارد. «#رشد_فردی» در این امر، عاملی تعینکننده است و مهمترین مشتق #عقلانیت به حساب میآید
#در_مسیر_پیشرفت_ایرانمان
@karnil
#در_مسیر_پیشرفت_ایرانمان
@karnil
کارنیل
دکتر_محمود_سریع_القلم_از_راهکارهای.pdf
در مرکز سیلیکون آمریکا که مرکز آی. تی جهان است ٧٠ درصد غیرامریکایی هستند. عمده این ٧٠ درصد چینی ها، هندی ها و #ایرانی_ها هستند. در حدی این سه ملیت در حوزه فناوری امریکا نقش عمده ایفا می کند که در یک سند به عنوان تهدید علیه امنیت ملی امریکا معرفی شده است!
- قدرت ایرانیان در فناوری اطلاعات، و استفاده آمریکا از آن به سود خود...
#در_مسیر_پیشرفت_ایرانمان
@karnil
- قدرت ایرانیان در فناوری اطلاعات، و استفاده آمریکا از آن به سود خود...
#در_مسیر_پیشرفت_ایرانمان
@karnil
کارنیل
دکتر_محمود_سریع_القلم_از_راهکارهای.pdf
وظیفه #تمام_افراد_جامعه_ایران است که بنا به ظرفیت، توانایی و فکر خود در اندیشه توسعه و پیشرفت کشور باشند، در غیر این صورت رسیدن به «توسعه» خیالی خام خواهد بود آنچه که باعث پیشرفت و شرایط ممتاز آنها در این بازه زمانی کم شده است، چیزی جز اراده ملی آنها برای پیشرفت نبوده است
#رشد_فردی= #رشد_جامعه
#در_مسیر_پیشرفت_ایرانمان
@karnil
#رشد_فردی= #رشد_جامعه
#در_مسیر_پیشرفت_ایرانمان
@karnil
شادکامی ناخالص ملی
شاخص «شادکامی ناخالص ملی» ابتکار کشور بوتان است؛ کشوری کوچک در شمال شرقی هند که تا قبل از ۱۹۶۰ هیچ پول ملی، تلفن، مدرسه، بیمارستان و خدمات پستی نداشت، اما از سال ۱۹۵۲ پادشاه جدیدی روی کارآمد و با بیان اصول جدیدی روند اصلاحات را در پیش گرفت. وی برخلاف اصول رایج علم اقتصاد، پیشرفت کشور را بر اساس شادکامی ناخالص ملی، تعریف و اصلاحات کشورش را برای رسیدن به این هدف آغاز کرد.
در این ویدئو، ایده «شادکامی ناخالص ملی» ساده و مختصر توضیح داده شده است.
@karnil
شاخص «شادکامی ناخالص ملی» ابتکار کشور بوتان است؛ کشوری کوچک در شمال شرقی هند که تا قبل از ۱۹۶۰ هیچ پول ملی، تلفن، مدرسه، بیمارستان و خدمات پستی نداشت، اما از سال ۱۹۵۲ پادشاه جدیدی روی کارآمد و با بیان اصول جدیدی روند اصلاحات را در پیش گرفت. وی برخلاف اصول رایج علم اقتصاد، پیشرفت کشور را بر اساس شادکامی ناخالص ملی، تعریف و اصلاحات کشورش را برای رسیدن به این هدف آغاز کرد.
در این ویدئو، ایده «شادکامی ناخالص ملی» ساده و مختصر توضیح داده شده است.
@karnil
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شادکامی ناخالص ملی
@karnil
@karnil
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ژاپن سرنوشت محتوم یک جغرافیا نیست، حاصل تلاش پدیده هایی است که به آنها ژاپنی میگویند.
و اما ژاپنی ها از اول ژاپنی نبوده اند، نهادها و نظام ها، ژاپنی ها را ساخته اند
@karnil
و اما ژاپنی ها از اول ژاپنی نبوده اند، نهادها و نظام ها، ژاپنی ها را ساخته اند
@karnil
قورباغه ات را گاز نزن! قورت نده! فقط خط مرگ تعیین کن!
كنت دو گوبينو سفير فرانسه در ايران، که مشاهده گری تیزبین بود، کتابی نوشت به عنوان: سه سال در ایران. در بخشی از کتابش نوشت: ايرانيان ساعت تعيين نمى كنند. مى گويند عصر مى آيم و گاه ميزبان را از ساعت ۳ تا ۸ منتظر مى گذارند. لندور انگلیسی که در اوایل قرن بیستم از ایران بازدید داشته در خاطراتش می نویسد: در هیچ جای جهان مثل ایران وقت بی ارزش نیست. ایرانی باید فرصت داشته باشد تا در کاری فکر کند.
خلاصه آنکه اگر در سراسر هستی، وقت طلاست، در ایران عجله و تعیین وقت کار شیطان است و چو فردا شود فکر فردا کنیم!
یکی از مدیران ارشد در کشور ما تابلویی زد که تعداد روز مانده به اتمام پروژه (طبق برنامه) را نشان می داد. فرض کنید که این تابلو (در بدترین حالت) هزینه ای معادل با روزانه ۴۰ میلیون داشت. یعنی سالانه ۱۵ میلیارد تومان دود می شد و می رفت هوا. اعتراض های زیادی به این کار صورت گرفت. اما واقعیت آن است که کار وی درست بوده است و آن ۱۵میلیارد تومان دود نشد و نرفت هوا بلکه سرمایه شد و نشست روی زمین. بیشتر توضیح می دهيم. کمی صبر کنید.
هر سال بیش از ۱.۵ میلیون نفر در سراسر دنیا در مسابقه های دوی ماراتن شرکت می کنند. بیش از نیمی از این افراد برای اولین بار در زندگی خود به این تجربه جالب دست می زنند. یکی از انگیزه های غالب برای شرکت در دوی ماراتن «به چالش کشیدن مرزهای توانمندی خود» است. اما نکته جالبی که مطالعه دو پژوهشگر کنجکاو نشان داد این بود که افرادی که در یک سال پایانی اتمام دهه عمر خود هستند (یعنی ۲۹ ساله، ۳۹ ساله، ۴۹ ساله و …) دو تا سه برابر بیشتر از افرادی که در سالهای قبل یا بعد از این سال پایانی هستند (یعنی ۲۸ یا ۳۱ ساله) در دوی ماراتن شرکت می کنند. این پدیده تحت عنوان «تاثیر نقاط پایانی» شناخته می شود. به عبارت ساده تر زمانی که به نقاط پایانی یک دهه از عمر خود نزدیک می شویم یا به نقاط پایانی یک پروژه نزدیک می شویم احساس از دست دادن بخش مهمی از فرصتهای زندگی در ما موجی از انرژی و انگیزه برای انجام کارهای چالشی تر ایجاد می کند. جالب اینکه بسیاری از این نقاط پایانی صرفا «قراردادی» هستند و ذاتا اثر خاصی ندارند. مثلا واقعا بین ۳۶ سالگی و ۳۹ سالگی واقعا چه تفاوتی وجود دارد؟
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
چگونه می توان با به کارگیری نقاط پایانی، سه حوزه زندگی، کسب وکار و کشورداری خود را بهبود دهیم؟
1: فرجام سازی: گفته شد که نقاط پایانی صرفا قراردادی هستند بنابراین نباید منتظر آن ها نشست بلکه باید آن ها را خلق کرد. هر کاری را به قطعات متعدد تبدیل کنید. از پروژه گرفته تا عمر، از ساختن خانه گرفته تا یک نبرد انتخاباتی. برای شروع می توانید از فعالیتهای ساده روزانه شروع کنید. هر کاری را که می خواهید انجام دهید را می توانید به قدمهای کاری بین ۳۰ تا ۴۵ دقیقه بشکنید و در انتهای هر قدم یک استراحت یا وقفه (ولو به صورت ذهنی) داشته باشید. با این کار در طول یک روز کاری بیش از ۸ نقطه پایانی تعریف می کنید که هر کدام انرژی و انگیزه ما را برای اتمام یک قسمت از کار افزایش می دهند.
2: نقاط پایانی با زمان مشخص معنا پیدا می کنند. ایمیلی دریافت می کنید که از شما خواسته است فرمی را تکمیل کنید، یا در مورد گزارشی نظرتان را بدهید، یا در خصوص مساله ای تصمیم تان را اعلام کنید. اما زمان مشخصی برای این کار مطرح نشده است. مطالعات مختلف نشان می دهد که احتمال تکمیل کارهایی که خط مرگ یا خط پایان (Deadline) مشخص و معقولی ندارند ۲۵ تا ۵۰% کمتر از حالتی است که یک خط پایان مشخص برای آنها تعیین شده است. به عنوان نمونه افرادی که از آنها خواسته شده است که تا فرم اهدای عضو خود را تا دو هفته دیگر تکمیل کنند بیشتر از حالتی است که این درخواست بدون زمان مشخصی مطرح شده باشد. خط پایان نباید مبهم باشد: به جای اینکه بگویید کار را تا «اواخر ماه» یا «چند هفته آینده» تحویل بدهید، سعی کنید که یک تاریخ مشخص و در صورت نیاز یک ساعت مشخص را تعیین کنید. مثلا ترامپ از ماه ها قبل ۴ نوامبر را تاریخ عملی کردن تحریم های جدید معین کرده است. یکی از بدترین حالتهای تعریف خط پایان این است که بگویید «در اسرع وقت»! یا «در اولین زمان ممکن». بنابراین به قول آن نویسنده (برایان تریسی) لازم نیست قورباغه تان را اول صبح قورت بدهید. فقط کافیست یک پروژه یا وظیفه دشوار را قطعه قطعه کنید و برایش خط پایان تعریف کنید.
اگر آن هزینه ۱۵ میلیارد تومانی باعث شده باشد که پروژه ۱۰۰۰ میلیاردی فقط ۱۰۰ روز زودتر به نتیجه برسد آن تابلو، هزینه نبوده است بلکه به وضوح سرمایه گذاری بوده است. به ويژه در کشوری مانند ایران که عجله کار شیطان است و عصر می آییم بین ساعت سه تا هشت!
نوشته مشترک محمد حسین رضازاده و مجتبی لشکربلوکی
@karnil
كنت دو گوبينو سفير فرانسه در ايران، که مشاهده گری تیزبین بود، کتابی نوشت به عنوان: سه سال در ایران. در بخشی از کتابش نوشت: ايرانيان ساعت تعيين نمى كنند. مى گويند عصر مى آيم و گاه ميزبان را از ساعت ۳ تا ۸ منتظر مى گذارند. لندور انگلیسی که در اوایل قرن بیستم از ایران بازدید داشته در خاطراتش می نویسد: در هیچ جای جهان مثل ایران وقت بی ارزش نیست. ایرانی باید فرصت داشته باشد تا در کاری فکر کند.
خلاصه آنکه اگر در سراسر هستی، وقت طلاست، در ایران عجله و تعیین وقت کار شیطان است و چو فردا شود فکر فردا کنیم!
یکی از مدیران ارشد در کشور ما تابلویی زد که تعداد روز مانده به اتمام پروژه (طبق برنامه) را نشان می داد. فرض کنید که این تابلو (در بدترین حالت) هزینه ای معادل با روزانه ۴۰ میلیون داشت. یعنی سالانه ۱۵ میلیارد تومان دود می شد و می رفت هوا. اعتراض های زیادی به این کار صورت گرفت. اما واقعیت آن است که کار وی درست بوده است و آن ۱۵میلیارد تومان دود نشد و نرفت هوا بلکه سرمایه شد و نشست روی زمین. بیشتر توضیح می دهيم. کمی صبر کنید.
هر سال بیش از ۱.۵ میلیون نفر در سراسر دنیا در مسابقه های دوی ماراتن شرکت می کنند. بیش از نیمی از این افراد برای اولین بار در زندگی خود به این تجربه جالب دست می زنند. یکی از انگیزه های غالب برای شرکت در دوی ماراتن «به چالش کشیدن مرزهای توانمندی خود» است. اما نکته جالبی که مطالعه دو پژوهشگر کنجکاو نشان داد این بود که افرادی که در یک سال پایانی اتمام دهه عمر خود هستند (یعنی ۲۹ ساله، ۳۹ ساله، ۴۹ ساله و …) دو تا سه برابر بیشتر از افرادی که در سالهای قبل یا بعد از این سال پایانی هستند (یعنی ۲۸ یا ۳۱ ساله) در دوی ماراتن شرکت می کنند. این پدیده تحت عنوان «تاثیر نقاط پایانی» شناخته می شود. به عبارت ساده تر زمانی که به نقاط پایانی یک دهه از عمر خود نزدیک می شویم یا به نقاط پایانی یک پروژه نزدیک می شویم احساس از دست دادن بخش مهمی از فرصتهای زندگی در ما موجی از انرژی و انگیزه برای انجام کارهای چالشی تر ایجاد می کند. جالب اینکه بسیاری از این نقاط پایانی صرفا «قراردادی» هستند و ذاتا اثر خاصی ندارند. مثلا واقعا بین ۳۶ سالگی و ۳۹ سالگی واقعا چه تفاوتی وجود دارد؟
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
چگونه می توان با به کارگیری نقاط پایانی، سه حوزه زندگی، کسب وکار و کشورداری خود را بهبود دهیم؟
1: فرجام سازی: گفته شد که نقاط پایانی صرفا قراردادی هستند بنابراین نباید منتظر آن ها نشست بلکه باید آن ها را خلق کرد. هر کاری را به قطعات متعدد تبدیل کنید. از پروژه گرفته تا عمر، از ساختن خانه گرفته تا یک نبرد انتخاباتی. برای شروع می توانید از فعالیتهای ساده روزانه شروع کنید. هر کاری را که می خواهید انجام دهید را می توانید به قدمهای کاری بین ۳۰ تا ۴۵ دقیقه بشکنید و در انتهای هر قدم یک استراحت یا وقفه (ولو به صورت ذهنی) داشته باشید. با این کار در طول یک روز کاری بیش از ۸ نقطه پایانی تعریف می کنید که هر کدام انرژی و انگیزه ما را برای اتمام یک قسمت از کار افزایش می دهند.
2: نقاط پایانی با زمان مشخص معنا پیدا می کنند. ایمیلی دریافت می کنید که از شما خواسته است فرمی را تکمیل کنید، یا در مورد گزارشی نظرتان را بدهید، یا در خصوص مساله ای تصمیم تان را اعلام کنید. اما زمان مشخصی برای این کار مطرح نشده است. مطالعات مختلف نشان می دهد که احتمال تکمیل کارهایی که خط مرگ یا خط پایان (Deadline) مشخص و معقولی ندارند ۲۵ تا ۵۰% کمتر از حالتی است که یک خط پایان مشخص برای آنها تعیین شده است. به عنوان نمونه افرادی که از آنها خواسته شده است که تا فرم اهدای عضو خود را تا دو هفته دیگر تکمیل کنند بیشتر از حالتی است که این درخواست بدون زمان مشخصی مطرح شده باشد. خط پایان نباید مبهم باشد: به جای اینکه بگویید کار را تا «اواخر ماه» یا «چند هفته آینده» تحویل بدهید، سعی کنید که یک تاریخ مشخص و در صورت نیاز یک ساعت مشخص را تعیین کنید. مثلا ترامپ از ماه ها قبل ۴ نوامبر را تاریخ عملی کردن تحریم های جدید معین کرده است. یکی از بدترین حالتهای تعریف خط پایان این است که بگویید «در اسرع وقت»! یا «در اولین زمان ممکن». بنابراین به قول آن نویسنده (برایان تریسی) لازم نیست قورباغه تان را اول صبح قورت بدهید. فقط کافیست یک پروژه یا وظیفه دشوار را قطعه قطعه کنید و برایش خط پایان تعریف کنید.
اگر آن هزینه ۱۵ میلیارد تومانی باعث شده باشد که پروژه ۱۰۰۰ میلیاردی فقط ۱۰۰ روز زودتر به نتیجه برسد آن تابلو، هزینه نبوده است بلکه به وضوح سرمایه گذاری بوده است. به ويژه در کشوری مانند ایران که عجله کار شیطان است و عصر می آییم بین ساعت سه تا هشت!
نوشته مشترک محمد حسین رضازاده و مجتبی لشکربلوکی
@karnil
کارنیل
ژاپن سرنوشت محتوم یک جغرافیا نیست، حاصل تلاش پدیده هایی است که به آنها ژاپنی میگویند. و اما ژاپنی ها از اول ژاپنی نبوده اند، نهادها و نظام ها، ژاپنی ها را ساخته اند @karnil
البته این رو هم باید در نظر گرفت که نهادها و نظام ها تشکیل شده از خود مردم هستند.
پس تغییر در شخصیت، طرز فکر، سبک زندگی، رفتار و عملکرد تک تک اعضای جامعه، باعث به وجود اومدن تغییر در کل بافت جامعه، نهادها، نظام ها و غیره میشه.
طبیعتا وظیفه نهادهای تشکیل دهنده جامعه هم بالا بردن کیفیت زندگی در اون جامعه باید باشه.
و این به عنوان #هدف_اصلی تلاش در جامعه باید فرهنگسازی بشه.
در واقع همهی ما باید یاد بگیریم #منافع_عمومی رو به #منافع_شخصی خودمون ارجحیت بدیم.
این کار در نگاه اول نوعی از خود گذشتگی و شاید حماقت به نظر بیاد اما در دراز مدت، دامنه تلاش برای پاسخگویی به منافع عمومی زندگی ما و منافع شخصی ما رو هم فرا میگیره.
@karnil
پس تغییر در شخصیت، طرز فکر، سبک زندگی، رفتار و عملکرد تک تک اعضای جامعه، باعث به وجود اومدن تغییر در کل بافت جامعه، نهادها، نظام ها و غیره میشه.
طبیعتا وظیفه نهادهای تشکیل دهنده جامعه هم بالا بردن کیفیت زندگی در اون جامعه باید باشه.
و این به عنوان #هدف_اصلی تلاش در جامعه باید فرهنگسازی بشه.
در واقع همهی ما باید یاد بگیریم #منافع_عمومی رو به #منافع_شخصی خودمون ارجحیت بدیم.
این کار در نگاه اول نوعی از خود گذشتگی و شاید حماقت به نظر بیاد اما در دراز مدت، دامنه تلاش برای پاسخگویی به منافع عمومی زندگی ما و منافع شخصی ما رو هم فرا میگیره.
@karnil
کارنیل
دکتر_محمود_سریع_القلم_از_راهکارهای.pdf
چرا_ما_در_ریشه_یابی_مشکلات_داخلی.pdf
407.7 KB
چرا ما در ریشه یابی مشکلات داخلی به دنبال عوامل خارجی هستیم؟ چرا مسئولیت خود را در قبال مشکلات داخلی نمی پذیریم؟
#در_مسیر_پیشرفت_ایرانمان
@karnil
#در_مسیر_پیشرفت_ایرانمان
@karnil