نیایش شبانگاهی❤️
🌸 خداوندا...!!!
کمکم کن تا بدانم،
دنیا محل خطاها و گناهاست،
رنجش ها و عذاب هاست....
پس دستم را بگیر و رهایم نکن
🌸 بارالها
کمکم کن تا بدانم چه ثروتمند چه قدرتمند
چه فقیر چه مغرور ...
آخرین پوشش همه #کفن است
🌸 مهربانا
کمکم کن که دل بسته ی خالق شوم نه مخلوق،
مخلوق را تو خلق کردی ، تو خالق تمام این هایی ..... پس به تو دل ببندم که بزرگی و خدایی..
🌸آمیـن
🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤
🌸 خداوندا...!!!
کمکم کن تا بدانم،
دنیا محل خطاها و گناهاست،
رنجش ها و عذاب هاست....
پس دستم را بگیر و رهایم نکن
🌸 بارالها
کمکم کن تا بدانم چه ثروتمند چه قدرتمند
چه فقیر چه مغرور ...
آخرین پوشش همه #کفن است
🌸 مهربانا
کمکم کن که دل بسته ی خالق شوم نه مخلوق،
مخلوق را تو خلق کردی ، تو خالق تمام این هایی ..... پس به تو دل ببندم که بزرگی و خدایی..
🌸آمیـن
🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤
💐 داستانی بسیار #زیبا
🔴مردی داشت #گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند. گوسفند از دست مرد جدا شد و #فرار کرد.
⚠️مرد شروع کرد به دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه #یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد. ناگهان همسایشان ابومحمد را دید که #خسته و کوفته کنار در ایستاده .
زن گفت ای ابومحمد خداوند صدقه ات را #قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده. مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت:خدا قبول می کند .
ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش.
بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.
🔻روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی #چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند.فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به #اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم #هدیه باشد.
🌸پس این نصیب توست...
#صدقه را بنگر که چه چیزیست!!!
🔻صدقه دهید چون که #کفن بدون جیب است.
🔴مردی داشت #گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند. گوسفند از دست مرد جدا شد و #فرار کرد.
⚠️مرد شروع کرد به دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه #یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد. ناگهان همسایشان ابومحمد را دید که #خسته و کوفته کنار در ایستاده .
زن گفت ای ابومحمد خداوند صدقه ات را #قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده. مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت:خدا قبول می کند .
ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش.
بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.
🔻روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی #چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند.فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به #اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم #هدیه باشد.
🌸پس این نصیب توست...
#صدقه را بنگر که چه چیزیست!!!
🔻صدقه دهید چون که #کفن بدون جیب است.
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌸نیایش شبانگاهی🌸
🌸 خداوندا...!!!
کمکم کن تا بدانم،
دنیا محل خطاها و گناهاست،
رنجش ها و عذاب هاست....
پس دستم را بگیر و رهایم نکن
🌸 بارالها
کمکم کن تا بدانم چه ثروتمند چه قدرتمند
چه فقیر چه مغرور ...
آخرین پوشش همه #کفن است
🌸 مهربانا
کمکم کن که دل بسته ی خالق شوم نه مخلوق،
مخلوق را تو خلق کردی ، تو خالق تمام این هایی ..... پس به تو دل ببندم که بزرگی و خدایی..
🌸آمین یاذالجلال والاکرام
ای صاحب بزرگی و کرامت
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌸نیایش شبانگاهی🌸
🌸 خداوندا...!!!
کمکم کن تا بدانم،
دنیا محل خطاها و گناهاست،
رنجش ها و عذاب هاست....
پس دستم را بگیر و رهایم نکن
🌸 بارالها
کمکم کن تا بدانم چه ثروتمند چه قدرتمند
چه فقیر چه مغرور ...
آخرین پوشش همه #کفن است
🌸 مهربانا
کمکم کن که دل بسته ی خالق شوم نه مخلوق،
مخلوق را تو خلق کردی ، تو خالق تمام این هایی ..... پس به تو دل ببندم که بزرگی و خدایی..
🌸آمین یاذالجلال والاکرام
ای صاحب بزرگی و کرامت
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#بنی_اسد بیایید یه #بوریا بیارید
از دیده خون ببارید #حسین کفن ندارد
تن #سالار_زینب به زیر سم مرکب
بخون غلطیده یارب ولی #کفن ندارد
از دیده خون ببارید #حسین کفن ندارد
تن #سالار_زینب به زیر سم مرکب
بخون غلطیده یارب ولی #کفن ندارد
نعلبندی در #اصفهان زندگی میکرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به #کربلا؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از #یزد #رفیق راه شد.
رفیق بین راه #مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب #سیدالشهدا را بدهم؟
ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش.
#وصیت کرد #مرکب من و همهی اموالی که با من است مال تو، جنازهی مرا به کربلا برسان.
#مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر #زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، #اشک جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر #جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم.
در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه #آب زلال جوشید، خود اینها جنازهی این یزدی را #غسل دادند، #کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه #نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در #وادی_ایمن کربلا #دفن کن.
جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز #قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حرفها را چرا میزنی؟ لب فرو بست.
شبی با اهل و عیالش در #خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: #ولی_عصر #صاحب_الزمان تو را میخواهد.
همراه او رفت؛ دید قبلهی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای #منبر نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا #لب بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، #حسین_بن_علی علیهماالسلام، چه نظری داریم.
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
رفیق بین راه #مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب #سیدالشهدا را بدهم؟
ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش.
#وصیت کرد #مرکب من و همهی اموالی که با من است مال تو، جنازهی مرا به کربلا برسان.
#مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر #زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، #اشک جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر #جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم.
در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه #آب زلال جوشید، خود اینها جنازهی این یزدی را #غسل دادند، #کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه #نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در #وادی_ایمن کربلا #دفن کن.
جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز #قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حرفها را چرا میزنی؟ لب فرو بست.
شبی با اهل و عیالش در #خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: #ولی_عصر #صاحب_الزمان تو را میخواهد.
همراه او رفت؛ دید قبلهی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای #منبر نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا #لب بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، #حسین_بن_علی علیهماالسلام، چه نظری داریم.
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️نیایش صبحگاهی 🌺🍃
🌺 خداوندا...!!!
کمکم کن تا بدانم،
دنیا محل خطاها و گناهاست،
رنجش ها و عذاب هاست....
پس دستم را بگیر و رهایم نکن
🌺 بارالها
کمکم کن تا بدانم چه ثروتمند چه قدرتمند
چه فقیر چه مغرور ...
آخرین پوشش همه #کفن است
🌺 مهربانا
کمکم کن که دل بسته ی خالق شوم نه مخلوق،
مخلوق را تو خلق کردی ، تو خالق تمام این هایی ..... پس به تو دل ببندم که بزرگی و خدایی..
"آمیـن"🙏
🌼خدایا ...
🍃در هر نَفَس تو را شکر می گزارم،
🌼تو را ستایش می کنم
🍃و به تو عشق می ورزم.
🌼تو مرا یاری کن
🍃 تا دیوارهای زندان خود ساخته ام
🌼 را فرو ریزم و از همۀ بندها رها شوم.
🌼خدایا..
🍃به من بیاموز دعا کنم،
🌼عمل کنم و شجاع باشم.
🍃به من بیاموز تا دشواری های
🌼راه را بپیمایم وسرانجام
🍃در نور بیکران تو محو شوم.
🌼آنجا که (من) ناپدید می گردد،
🍃و فقط (تو) بر جای می مانی
🌼"آمـین"🙏
🌺🧚♀️نیایش صبحگاهی 🌺🍃
🌺 خداوندا...!!!
کمکم کن تا بدانم،
دنیا محل خطاها و گناهاست،
رنجش ها و عذاب هاست....
پس دستم را بگیر و رهایم نکن
🌺 بارالها
کمکم کن تا بدانم چه ثروتمند چه قدرتمند
چه فقیر چه مغرور ...
آخرین پوشش همه #کفن است
🌺 مهربانا
کمکم کن که دل بسته ی خالق شوم نه مخلوق،
مخلوق را تو خلق کردی ، تو خالق تمام این هایی ..... پس به تو دل ببندم که بزرگی و خدایی..
"آمیـن"🙏
🌼خدایا ...
🍃در هر نَفَس تو را شکر می گزارم،
🌼تو را ستایش می کنم
🍃و به تو عشق می ورزم.
🌼تو مرا یاری کن
🍃 تا دیوارهای زندان خود ساخته ام
🌼 را فرو ریزم و از همۀ بندها رها شوم.
🌼خدایا..
🍃به من بیاموز دعا کنم،
🌼عمل کنم و شجاع باشم.
🍃به من بیاموز تا دشواری های
🌼راه را بپیمایم وسرانجام
🍃در نور بیکران تو محو شوم.
🌼آنجا که (من) ناپدید می گردد،
🍃و فقط (تو) بر جای می مانی
🌼"آمـین"🙏