کانیا دل
1.24K subscribers
1.5K photos
468 videos
309 files
778 links
بررسی و نقد شعر

نقشه:
https://goo.gl/maps/mGW9jFDJowm

شعر، نقد، نظر:
@kawaspahi
Download Telegram
Forwarded from جمهوری شهریاری هوشنگ (محمد رمضانی فرخانی)
🔸

#شیرازه_ی_شعر خرداد ماه ۱۳۹۸
.
هفتمین نشست اختصاصی
#علیرضا_سپاهی_لایین
.
#دفتر_شعر_جوان

🔻 خیابان شریعتی/ خیابان دولت /
نبش شهید نعمتی/خانه شاعران ایران🔺

@JFhooshang1

🔺
Forwarded from دفتر شعر جوان (Fahime Dehghan)
گزارش تصویری هفتمین نشست تخصصی #شیرازه_ی_شعر
با حضور #علیرضا_سپاهی_لایین

سه‌شنبه | ۲۸ خردادماه ۱۳۹۸
عکس: مریم حسینی‌قهرودی

#خانه_شاعران_ایران
#دفتر_شعر_جوان
#محمد_رمضانی_فرخانی


@daftaresherejavan
Forwarded from دفتر شعر جوان (Fahime Dehghan)
گزارش تصویری هفتمین نشست تخصصی #شیرازه_ی_شعر
با حضور #علیرضا_سپاهی_لایین

سه‌شنبه | ۲۸ خردادماه ۱۳۹۸
عکس: مریم حسینی‌قهرودی

#خانه_شاعران_ایران
#دفتر_شعر_جوان
#محمد_رمضانی_فرخانی


@daftaresherejavan
Forwarded from دفتر شعر جوان (Fahime Dehghan)
گزارش تصویری هفتمین نشست تخصصی #شیرازه_ی_شعر
با حضور #علیرضا_سپاهی_لایین

سه‌شنبه | ۲۸ خردادماه ۱۳۹۸
عکس: مریم حسینی‌قهرودی

#خانه_شاعران_ایران
#دفتر_شعر_جوان
#محمد_رمضانی_فرخانی


@daftaresherejavan
Forwarded from دفتر شعر جوان (Fahime Dehghan)
📗 #علیرضا_سپاهی_لایین:
در نوجوانی کنداکتور شبانه‌روزی برنامه‌های رادیو را حفظ بودم

هفتمین نشست تخصصی #شیرازه_شعر، بیست‌وهشتم خردادماه به همت دفتر شعرجوان در خانه شاعران ایران برگزار شد. این نشست به بررسی کارنامه شعری علیرضا سپاهیلایین اختصاص داشت. این شاعر خراسانی ابتدا از تجربه شاعری خود و چگونگی ورودش به عرصه شعر سخن گفت و بعد از بیان چند خاطره و گفت‌وگو با حاضران در جلسه، تعدادی از آثار خود را قرائت کرد.
سپاهیلایین متولد 1349 در روستای کردنشین لایین در نزدیکی مرز ترکمنستان است.
او تا دوره نوجوانی در این روستا زندگی کرده است. این شاعر درباره خاطرات کودکی و نوجوانی‌اش گفت:
در منطقه‌ای که ما زندگی می‌کردیم، اغلب مردم شعر می‌گفتند اما شاعری را جدی نمی‌گرفتند. شعر برایشان یک چیز معمولی و ساده بود و کسی خود را شاعر نمی‌دانست. در این میان اما، شعر برای من بسیار جدی بود تا جایی که وقتی کلاس سوم دبستان بودم، از مادرم که به همراه پدربزرگم راهی سفر مشهد بود خواستم به عنوان سوغات برایم شاهنامه فردوسی را بخرند. آنها به جای شاهنامه منظوم، شاهنامه ابومنثوری را گرفته بودند با این حال من تا مدت‌ها آن قدر این کتاب را خواندم و دوره کردم که کلماتش به مرور محو شده بودند.
پس از آن، انس با رادیو و گوش دادن برنامه‌های رادیو، بیشترین نقش را در آشنایی و الفت من با شعر داشت بخصوص برنامه‌ای که آقای ساعد باقری در رادیو اجرا می‌کرد. بعدها ایشان یکی از شعرهایی را که من برایشان ارسال کرده بودم، در برنامه خواندند. این هم یکی از افتخارات و به نوعی انگیزه‌بخش من در عرصه شعر شد.
تا زمانی که به دانشگاه راه پیدا کنم، رادیو در همه لحظه‌ها و در همه جا همراهم بود، آن‌قدر که کنداکتور شبانه‌روزی برنامه‌هایش را از بر بودم.
اولین بار در دوره دبیرستان به صورت رسمی وارد دنیای شعر شدم و برای شرکت در مسابقه شعر دانش‌آموزی کانون شعر و ادب آموزش و پرورش استان خراسان، چند شعر فرستادم.
آقای مصطفی محدثی‌خراسانی جواب نامه مرا نوشت و از شعر و استعداد من بسیار تعریف کرد. من که انتظار نداشتم کسی پاسخ نامه‌ام را بدهد، خیلی ذوق کردم و این ارتباطات و مسابقات به نوعی ورود جدی مرا به عرصه شعر رقم زد.
پس از قبولی در دانشگاه مشهد در رشته مترجمی زبان فرانسه، با شاعران زیادی آشنا شدم که الان جزو شاعران خوب کشور هستند. دوستی‌ها و اردوها و نشست‌های شعری پس از آن، افق دید مرا نسبت به شعر و ادبیات وسعت بخشید.
من آن موقعیت را یک بخت و امتیاز برای خود می‌دانم چرا که باعث شد دنیا را بهتر بفهمم. این فهم بهتر، شاید منجر به بهتر شعر گفتن من نشده باشد اما خوشبختانه دیدگاه وسیع‌تری در برابر جهان به من داد.
سپاهیلایین که شعرهای زیادی هم به زبان کردی سروده، درباره زبان کردی و دستور این زبان و ویژگی‌های آن و تفاوت زبان‌های کردی موجود و نیز درباره برخی خصوصیت‌های ادبیات و فرهنگ کردی، با مخاطبان سخن گفت.
در ادامه و پس از یادآوری چند خاطره، سپاهیلایین با اشاره به مجموعه‌های شعری خود، چند شعر تازه برای حاضران قرائت کرد.
از این شاعر و روزنامه نگار تاکنون کتاب‌های "شرح بت‌پرستی‌ها" (انتشارات سپیده باوران)، "فواره‌ها" (انتشارات سپیده باوران)، "تقویم تنهایی" (انتشارات سپیده باوران)، "گزیده شعر" (نشر نیستان)، "عشق ما را نمی‌دهد بازی" (نشر اردیبهشت)، "از خوبی و زیبایی" (نثر شاعرانه/ نشر قو) و "ما به روایت من" (نشر تکا) منتشر شده است.
ساعد باقری، خاطره حجازی، رضا موسوی طبری، هادی منوری، زهیرتوکلی، مصطفی محدثی‌خراسانی، مرتضی کاردر ، سعید بیابانکی و بیوک ملکی از جمله مهمان‌ها و حاضران این برنامه بودند.
شیرازه شعر، نشست ماهانه و تخصصی درباره شعر و شاعران امروز است که به دبیری محمد رمضانی‌فرخانی و به همت دفتر شعر جوان، سه‌شنبه‌های آخر هر ماه برگزار می‌شود.


#خانه_شاعران_ایران
#دفتر_شعر_جوان
#محمد_رمضانی_فرخانی

@daftaresherejavan
Forwarded from دفتر شعر جوان (Fahime Dehghan)
✍️ در ادامه، اشعاری از #علیرضا_سپاهی_لایین را با هم می‌خوانیم.


۱)
نیمه شب خواب راه می‌بینم
خواب یک پرتگاه می‌بینم
خواب یک تازیانه روی سرم
خواب زخمی سیاه می‌بینم
بر تنم داغ مُهر ارباب است
آنچه در یک نگاه می‌بینم
در پس خواب و خوف و برق و یراق
چشم یک پادشاه می‌بینم
خواب رفتن به ناکجایی دور
خواب رخشی به چاه می‌بینم
پهلوان بزرگ مرده و من
مُلک را بی پناه می‌بینم
جای لبخند و بوسه روی لبم
خون و خشمی تباه می‌بینم
خواب‌هایم شبیه زندانی است
که پر از بی‌گناه می‌بینم
بس که از پشت میله می‌نگرم
همه را راه‌راه می‌بینم
خواب‌هایی است در هم و مغشوش
آنچه من گاه‌گاه می‌بینم
خوب یک سنگ و اسب عصاری
خواب یک سفره کاه می‌بینم
پشت آن کوه آب و آزادی
خواب اندوه و آه می‌بینم
آه این خواب اسب همسایه است
من فقط اشتباه می‌بینم

۲)

فواره‌ها كه يخ زده بودند وا شدند
در ناگهان ظهر زمستان رها شدند
تكرار سربلندي ديرين خويش را
هربار پيش از آنكه نشينند، پا شدند
هرچند شوق رفتنشان بسته بود پاي
در راستاي قامت خود جابه‌جا شدند
فوراه‌هاي ساده كه از ارتفاع رود
در زير بار روشني خويش تا شدند
فواره‌هاي تاشده با دسته‌اي زلال
در دست آفتاب زمستان عصا شدند
در گير و دار صحبت فواره و عبور
ياران باد وارد اين ماجرا شدند
فواره‌هاي رم‌زده در هاي و هوي باد
يك‌دست، دست‌هاي بلند دعا شدند
يك عده در عبور خود از ابر و آسمان
در امتداد روشن خود تا خدا شدند
يك عده نيز خسته در آوردگاه باد
از خويش با خيال نشستن جدا شدند

فواره‌ها - خلاصه بگويم- كه عاقبت
يك عده ما شدند و گروهي شما شدند

۳)

یک سبد انگور بر دوشش، دو تا ساغر به دستش
دلبرم دارد به مسجد می‌رود با چشم مستش
بانگی از گلدسته می‌گوید که دلت را جمع کن هان!
می‌رسد این مست و می‌بینی که ناغافل شکستش
می‌رود در کوچه و انگار موجی سمت بندر
کشتی عطر و عسل را می‌برد بالا و پستش
باد می‌رقصد تمام کوچه با شال شلالش
دین نو آورده بانو با خدای بت‌پرستش
مثل توپی پاره‌ام من در مسیرش رو به مسجد
می‌دوم گاهی به پا و گاه می‌بوسم دو دستش
می‌رود تا باز می‌گردد فقط اثبات این است
من هر آنچه حال را در خانه مدیونم به هستش
بر که می‌گردد به خود وا می‌گذارد مومنان را
می‌برد با خود من کافرترین را ناز شصتش

۴)

بی‌هوا و ناگهانی صندلی برگشت
مرد در حالی که پایش کنده می‌شد از زمین
چرخید
در خیال تکیه‌گاهی
یا که دستاویز کوتاهی
تا مگر با کمترین دردی به زیر آید
پشت سر اما
چاه ناگاهی دهان وا کرده بود از پیش
چاهی از دروازه دولت تا به دولتخانه تجریش
مرد تنها وقت کرد از روی میز بی‌دریغ و زرنشان حکمرانی
دست بردارد

@daftaresherejavan
Forwarded from Kurdish Book House
📚 تازه‌های نشر

💫 انتشار سه کتاب، از شاعر کُرد خراسانی؛
سپاهی لایین، به فتح قله‌های بلند می‌اندیشد.

▫️به گزارش پایگاه خبری خانهٔ کتاب کُردی، انتشار همزمان سه ‌مجموعه از شعرهای کُردی #علیرضا_سپاهی_لایین (شاعر شناخته‌شده‌ی خراسانی) موجی از امیدواری و خودباوری درمیان کُردهای خراسان پدید آورده‌ است.

▫️در این روزها که اخبار #کرونا، کام همه را تلخ کرده، یک اتفاق خوش، امید و اشتیاق و شادی را به خانه‌ی کُردهای خراسان آورده و آنها را در سرآغاز راهی نو برای سرزندگی و بالندگی ذوقی و قلمی، قرار داده‌ است.

▫️چاپ همزمان سه کتاب شعر کُردی علیرضا سپاهی لایین در خراسان، برای کُردهای دورافتاده از دیگر خواهران و برادران خود، موجی از شور و نشاط فرهنگی به همراه آورده است.

▫️علیرضا سپاهی لایین، در ارتباط با این خبر، به خبرنگار پایگاه خبری خانهٔ کتاب کُردی، گفت: «بسیار خوشحالم که بعد از چاپ بیش از ۱۰جلد کتاب شعر فارسی، بالاخره دارم شعرهای زبان مادری‌ام را هم در دسترس علاقمندان و همزبانانم می‌گذارم. چاپ این سه مجموعه شعر کوتاه، از جمله نخستین گامهایی است که برای فتح قله‌های بلند و باشکوه شعر امروز برمی‌دارم و امیدوارم با انتشار دیگر اشعار کُردی‌ام، به سهم خودم به وزن و اعتبار شعر کُردی جهان، بیفزایم و دل همزبانان و همنژادان عزیزم را قدری شاد کنم.»

▫️سپاهی لایین، ضمن اعلام اینکه در این سه‌ کتاب علاقمندان با ظرفیت‌ها و زیبایی خاصی از گویش کُردی خراسان روبرو خواهند شد، افزود: «زبان کُردی، زبان عشق و احساس و حماسه است، در عین حال دراین کتاب، کوشیده‌ام مسایل انتقادی و اجتماعی و حتی فلسفی را نیز، در قالبهای کوتاه و کلماتی موجز و شورانگیز، به مخاطبان مشکل‌پسند و ریزبین و نوجو، عرضه کنم و نشان بدهم که زبان کُردی، زبانی گویا و تواناست و از پس بازنمایی شاعرانه‌ی هر مضمون مربوط انسان معاصر برمی‌آید.»

▫️ سه کتاب؛ سه‌دلوپ (مجموعه‌ ۱۰۰۰ سه‌خشتی)، مینا مال (بیش از ۳۰۰ دوبیتی) و دوچار( بیش از ۳۰۰ چاروک)، با محتوای شاعرانه و خیال انگیز و کردانه، و با بهره‌گیری از طرح جلدهای زیبای ملهم از نقوش فرش و سفره‌ی کردی خراسان، بی هیچ اغراقی، سه‌گانه‌ا‌ی دلنشین و ماندگار از شعر و ذوق کردی به‌شمار می‌رود که می‌تواند برای هر شعر دوست کُردی، لحظاتی سرشار از اندیشه و احساس و عشق به هویت فراهم آورد.

▫️سه مجموعه شعر #سه‌دلوپ، #مینامال و #دوچار، هرکدام در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه، به همت و حمایت انتشارات #مادیار سنندج با مدیریت جناب #سردار_موکریانی، روانه‌ی بازار نشر شده‌است. این کتابها هم‌اکنون در کتاب‌فروشی‌های #خراسان، #تهران و غرب کشور، در دسترس ادب‌دوستان کُرد قرار دارد.

▫️در معرفی قالب‌ها و ویژگی اشعار سه کتاب اخیر #علیرضا_سپاهی_لایین، باید ذکر شود که:

▫️«#سه‌دلوپ» مشتمل بر ۱۰۰۰ سه‌خشتی است و سه‌خشتی، نوعی قالب شعر هجایی-عروضی (هشت هجایی/ نزدیک به: مستفعلن، مستفعلن) خاص کُردهاست با قدمتی بیش از ۱۰۰۰ ساله که از سه مصرع موزون و مقفی و پیرامون مضمونی واحد، شکل گرفته است. این نوع شعر، در سالهای اخیر به جامعه‌ی ادبی فارسی نیز معرفی شده و با عنوان سه‌گانی، در میان شعرای ایران طرفداران جدی یافته است.

▫️«#مینامال»، مجموعه‌ی بیش از ۳۰۰ دومالک است و دومالک، همان قالبی است که در زبان فارسی به آن دوبیتی می‌گویند با همان وزن عروضی «مفاعیلُن، مفاعیلُن، مفاعیل». این نوع شعر، در چهار مصرع و پیرامون عشق و اندوه و عواطف سروده می‌شود.

▫️«#دوچار»، مجموعه‌ای از چاروک‌های خاص کُردی است و این قالب تاکنون به شکل فراگیر معرفی نشده است. چاروک، مشتمل بر چهار مصرع است با اوزان عروضی مختلف که عموما ۵ تا ۷ هجایی اند و نهایتا بیش از ۱۰ یا ۱۱ هجا ندارند. دوچار، اولین مجموعه رسمی ازاین قالب شعری است که منتشر می‌شود و می‌توان گفت، باتوجه ظرفیت خاص این نوع شعر و توان شاعر در خلق مضامین، می‌تواند توجه علاقمندان شعر و زبان کُردی را به خود جلب کند.

▫️در پایان، چند نمونه از شعرهای این سه مجموعه را با هم بخوانیم:

📕از کتاب سه‌دلوپ:

🍂مەزار
یەک ب یەک چوونه سەر دارێ
کەس لاشێ وان، نەدین جارێ
بگریم ل سەر کێ مەزارێ؟

🍂مزار
یکی‌یکی روی دار رفتند
جنازه‌هاشان هم به زیر نیامد
من بر روی کدام مزار گریه کنم؟

📘از کتاب دوچار:

🍁گاشە
ژ سەر سێدارێ
ئەم نایێن خوارێ
گاشە دنیا، مە
ببینە جارێ!

🍁شاید
از بلندای دار
پایین نمی‌آییم
شاید که دنیا
یکبار تماشایمان کند!


🔻ادامهٔ مطلب...

🌐http://kurdishbookhouse.com/100-143/

📎دانلود PDF

#اختصاصی_خانه_کتاب_کردی

■ بە کانال "خانهٔ کتاب كُردی" بپیوندید:

▪️ @kurdishbookhouse

🌎 پایگاه خبری خانهٔ کتاب كُردی
زیباتر از شعر!

✍️⁩ تاملی کوتاه در باب 4 جلد کتاب شعر اخیر #علیرضا_سپاهی_لایین
* آوات رحیمی
اوایل مهر که برای اولین بار خبر انتشار 4 جلد کتاب شعر فارسی تازه را از شاعر کُرد خراسانی، علیرضا سپاهی لایین شنیدم بالطبع خیلی خوشحال شدم، چرا که شعرهای سپاهی لایین را همواره دوست داشته‌ام؛ به دلیل سلامت زبان و سادگی بیان و شاعرانگی مضامین و آزادگی مفاهیم و...
خوشحالی از این خبر، در کنار دلایل شخصی و رفاقت همیشگی -که مایه‌ی مباهات و شادی من است- برایم یکی دو نکته‌ی دیگر هم داشت: نخست این که؛ سپاهی لایین اوایل امسال 3 جلد کتاب شعر (سه‌دلوپ، مینامال، دوچار) به زبان کُردی منتشر کرده بود و حالا 4 جلد کتاب شعر فارسی (دو مجموعه غزل «رندان خراسان» و «زیباتر از زن»، یک مجموعه شعر کوتاه به نام «درکشور کوه» و یک مجموعه شعر نیمایی و آزاد به نام «شعر وشب»)، یعنی تداوم تلاش و خستگی‌ناپذیری یک انسان اهل قلم در روزگاری که مردم ما گویا میانه‌ی سابق را با کتاب و شعر و داستان ندارند. این، یعنی امید پایدار به معجزه‌ی ادبیات و ماندن یک شاعر بر قرار عاشقانه‌ی شعر و شاعری و تشویق دیگران به زیستن در جهان معنا و مهر و مطالعه، که جای شکر و شادی بسیار دارد.
علاوه براین، باتوجه به دلبستگی بسیاری که سپاهی لایین به زبان مادری‌اش (کُردی) دارد و تلاشی که همواره برای بزرگداشت و بالندگی این زبان می‌کند، حفظ ارتباطش با زبان فارسی، آنهم دراین حجم برایم جالب و ارجمند و معنادار است. براستی آیا، جز عشق به انسان و باور به اینکه به تعبیر مولانا حرمت همدلی بیش از همزبانی است، چیزی دیگری می‌تواند یک شاعر کُرد را تا این اندازه، دلبسته و خدمتگزار زبان فارسی نگاه دارد؟!
با این وجود، نکته‌ای که انگیزه‌ی اصلی من در نوشتن این سطرهاست، این است که: بپرسم، آیا این خدمت خالصانه‌ی یک کُرد به زبان ملی، متقابلا از سوی هموطنان فارس‌زبان ما هم دیده و تقدیر می‌شود؟! باتوجه به یک ماهی که از انتشار این کتابها گذشته و اینکه تنها یک معرفی کوتاه در یکی از روزنامه‌ها در خصوص 4 کتاب اخیر سپاهی لایین دیدم، متاسفانه پاسخ پرسش من منفی است.
دلیل بی‌اقبالی جامعه‌ی ادبی به انتشار کتابهای جدید سپاهی لایین هرچه باشد، قطعا ربطی به ارزش ادبی این آثار ندارد چرا که من به کرات از شاعران ایرانی، در محافل خصوصی و عمومی شنیده ام که سپاهی لایین را یکی از پیشروان و پرچم‌داران شعر امروز ایران دانسته اند و زبان زلال و سالم و صمیمی و مضامین زیبا و بکرش را ستوده‌اند. یک شاهد من همین که مجموعه شعر «فواره‌ها»ی او، در سال 94 برنده‌ی مهمترین جایزه‌ی شعر کشور یعنی «جشنواره‌ی شعر فجر» شد و من یقین دارم که طبع و تراوشات ذهنی این شاعر در سالهای اخیر، رو به کمال و تعالی بیشتر داشته است. پس چرا در فضای رسمی یا در رسانه‌های مجازی، خبر و اثری نمی‌بینیم که اقلا یکی بگوید نشر 7 کتاب در یک سال از یک شاعر ایرانی، در جامعه‌ای بحران‌زده و کتاب‌نخوان و نگرانِ نان، فراتر از یک کار فرهنگی و ادبی، یک فداکاری بی‌دریغ و بی‌ریاست؟!
از نظر من، اگر کسی می‌خواهد به آینده امیدوار بماند، اگر به قلم حرمت می‌نهد و تقویت اهل قلم برایش معنی دارد، اگر کسی به «انسانیت معاصر» می‌اندیشد، اگر کسی برای آزادی بیان و آزادگی انسان بهایی قایل است، اگر کسی جنبه‌های زبان و مضمون و معنا را در ادبیات امروز ایران مهم و لازم می‌داند، اگر کسی می‌خواهد همزمان متنی برآمده از اندیشه و احساس و عشق بخواند و در لایه‌های پنهان شخصیت کُردهای ایرانی، کشف‌های باشکوه کند و اگر می‌خواهد زبان و فرهنگ و ادبیات فارسی و کُردی را پاس بدارد، باید کتابهای علیرضا سپاهی لایین را بخواند.
ضمن تبریک و تشکر قلبی از برادرم علیرضا سپاهی لایین برای همه‌ی 20 کتابی که تاکنون منتشر و آنچه آماده‌ی انتشار کرده‌است، و سپاس و تقدیر از انتشارات مادیار و مدیریت فرهیخته‌ و فداکارش همشهری‌ام جناب سردار موکریانی برای نشر آثار استاد سپاهی لایین، این یادداشت کوتاه را، با تقدیم غزلی از کتاب تازه‌منتشر شده‌ی «زیباتر از زن»، به پایان می‌برم:

خواهرم، ایران

خواهرم ایران، چه پیرانی که مأنوست شدند
از چه این پرهای زیبا، پای طاووست شدند؟

کاش می‌دیدی که عشاق تو؛ در زاینده‌رود
بس که نازا ماندی از البرز، مایوست شدند

دوستی‌ها، راستی‌ها، عشق‌های پیش‌از این
هر چه دیدی، هرچه بود، اسباب افسوست شدند

کفش‌دزدانی که دستی در گدایی داشتند
... در لباس زائران، مشتاق پا‌بوست شدند

از بلندی‌ها سرت آمد فرود و سکه‌ها
... شکل داغ دل، نصیب شاعر توست شدند

اشک‌بوس قاب عکست من خودم بودم، ولی
قاب‌بازان، بنده‌ی سلطانِ قابوست شدند

پیش‌مرگانت که ما بودیم هم، آن‌سوی کوه
در زمان یا در زبان خویش، محبوست شدند

خواهرم ایران، صدا را گوش کن، بیدار شو؛
بازکن این گوشواران را که ناقوست شدند...
🔰لیستی از کتاب های کُردی (کُرمانجی) که از ابتدای سال تاکنون در خراسان به چاپ رسیده‌اند؛

(به همراه آدرس‌های فروش و پخش)

 
🔹۱ـ کتابچه‌ی آموزشی «الفبای کُردی کُرمانجی»

از: #مهدی_جعفرزادە

🔹۲ـ «بیستوون»

ترجمه‌ی گزیده شعر بیست شاعر مطرح جهان به کُرمانجی

از: #برات_قوی‌اندام

🔹۳- مجموعه شعرهای استاد #علیرضا_سپاهی_لایین

مجموعه‌های کُرمانجی

۳-۱ «سێ‌دلۆپ» (سه‌خشتی)

بیش از 1000 قطعه شعر کوتاه سه‌مصرعی

۳-۲ «مینامال» (مجموعه‌ی دوبیتی کُرمانجی)

۳-۳ «دوچار» (مجموعه‌ی چارۆک کُرمانجی)

🔸مجموعه‌های فارسی

همچنین مجموعه شعرهای فارسی استاد علیرضا سپاهی که لازم است هر کسی که زبان فارسی را می‌فهمد آنها را بخواند. به ویژه اینکه بخشی از اشعار فارسی مرتبط با زندگی کُردها می‌باشد.

۳-۴ شعر و شب

۳-۵ زیباتر از زن

۳-۶ در کشور کوه

۳-۷ رندان خراسان

🔹۴- مجموعه‌ی سه جلدی کلیات «الوان‌الحال»

دیوان اشعار «ابن‌غریب چَرمغانی»

شاعر کُرد خراسانی در قرن هجدهم میلادی

(شوق‌نامه‌ی کُرمانجی؛ اشعار فارسی؛ اشعار کُرمانجی)

از: #هادی_بیدکی

🔹۵- بهارا دلان

(مجموعه‌ی شعر؛ سه‌خشتی و غیره)

از: #محمد_حسین‌پور

🔹۶- کورداوغلی

(تاریخی؛ مستند)

از: استاد #کلیم‌الله_توحدی

🔹۷- «تالک»

(مجموعه‌ی شعر؛ سه‌خشتی و قالب‌های دیگر)

از: #شیرکوه_پهلوانی

🔹۸- «قوشمه»

از: #مهدی_رستمی

🔹۹- «تشتانۆک»

(مجموعه‌ای از چیستان‌های به کُرمانجی)

از: #علی_فروزش

۱۰- «ژ وانێ تا قۆچانێ»

از: #هادی_نادری

🔹۱۱- «ناسنامە کُرد»

از: #مصطفی_معزز_باغچقی

🔺

🔵 روش‌های تهیه‌ی کتاب:

در شمال خراسان:

🔵📚 مرکز فروش و پخش «کتاب کُرد» 

🔹آدرس: شیروان (خراسان شمالی)، خیابان جامی شمالی، جنب کتابخانه عمومی

♦️@Ketabkurd

ارسال به تمام نقاط ایران | تلفن (حاتمی):

09363933020
09157796869

و کتاب فروشی‌های شهرهای مختلف از جمله مشهد، بجنورد، اسفراین، قوچان، درگز، چناران، فاروج و ...
(دقت کنید مرکز پخش «کتاب کُرد» می‌تواند کتاب ها به تمام نقاط ایران ارسال کند)

🔹🔸دوستان ساکن تهران می‌توانند بیشتر کتاب‌های این لیست را در آدرس زیر تهیه کنند:

🔵«انتشارات توکلی»

 تهران، خیابان انقلاب، روبروی دانشگاه تهران، مجتمع «فروزنده» طبقه زیر همکف، واحد ۲۲۵ 

☎️ تلفن (۰۲۱) ۶۶۹۵۶۹۲۶

🔹همچنین در تهران و شهرستان‌های اطراف می‌توانید جهت تهیه کتاب از طریق آی دی زیر اقدام کنید (علی رجب‌زاده)

@Gulil

👈کورمانجی‌زان
🔹© @Kurmancizan
Forwarded from دِلِستان💚💛
هم ولآتیه عازیزو، هه وال هم توشه مه زن و هئجا 💐

درود و هه زاران درود

نوشته پر از گلایه،انتقادی و تکاندهنده برادر گرانقدرم استاد شعر و ادب معاصر #علیرضا_سپاهی_لایین موجب نگاشتن این یادداشت گردید.و براستی حق هم با اوست!.همه ما که پارسی سخن می گوییم و پارسی می نویسیم و پارسی سخنرانی می کنیم و ناخواسته پز سخن نغز پارسی نیز می دهیم در اصل کورد هابی هستیم غافل از زبان و فرهنگ خودمان و از جنس مردمانی که تا چند دهه پیش تنها و تنها به کوردی سخن می گفتند و حتی، معدودی انگشت شمار پارسی گفتن و‌ نبشتن می دانستند و می توانستند. یادمان نمی رود تا همین اواخر یعنی دهه پنجاه هرگاه کسی از بیرون از منطقه به روستایمان پا می گذاشت مصیبتی بود برقرار کردن ارتباط و یک مکالمه ساده با آنها!.
کاش استاد سخنی چون سپاهی لایین آن گاه می داشتیم و چنین همتی هم بود و بجای دبستان های پارسی آموز، به آموزش زبان خودمان می پرداختند و خیلی طبیعی و راحتتر در بستر زبان و فرهنگ تاریخی و کهن در زمان پیش می رفتیم و اینگونه زبان مادری مان #تنها نمی ماند.
نسل ما کوردی زبان مادری را آموخت و بجبر آموزش رسمی پارسی را هم فرا گرفت و بکار بست و امروز نه تنها در محیط اجتماعی شهرهای بزرگ و کوچک محل زندگی مان و روابط اداری تنها از پارسی بهره می گیریم که حتی در #لاین یعنی خاستگاه مان هم دیگر به پارسی سخن می گوییم در حالی که انصافا این یکی را افراط کرده و می کنیم!.
آیا کسی هست که نسبت به این زیاده روی مسئولیت بخرج دهد و بزرگوارانه و بزرگانه تذکر دهد که چرا اینگونه؟!.. و چرا از زبان مان همچون فرهنگ و هنرمان پاسداری نکردیم و نمی کنیم؟.آیا در ساختار دولتی ما کسی دلسوز این مهم هست؟... پاسخ بی گمان، خیر است.اما چرا در قانون(#اصل ۱۵ قانون اساسی) به اهمیت و حق آموزش زبان های اصیل و قومی ایرانی تاکید شده و ما بی تفاوتیم؟ این را که دیگر نباید به گردن دیگران و محدودیت و ممنوعیت و ... گذاشت و براستی کوتاهی و غفلت ساختاری خودمان است.
سخن به درازا نکشم و کوتاه بگویم که اینک همه لاینی ها ، هزارمسجدی ها باید به این موضوع حیاتی فرهنگ و هویت منطقه تمرکز و توجه نمایند و جبران مافات کنند.
پیشنهاد کاربردی این بنده:
حال که به لطف همت و پیگیری های خودتان به حقی تاریخی رسیدید و منطقه بخش شدو لاین شهر و اعضاء شورا هم همه کورد و بیست و چهار ساعته در منزل و‌ بیرون و سر کار و باغ و مزرعه و .. همه جا کوردی سخن می گویند بیایند و یک تکلیف مهم هم برای خوبش بعنوان نمایندگان و بزرگان انتخابی مردم کورد زبان هزارمسجد و لاین، تعیین و تصویب کنند و مسئولیت را رسماً بعهده بگیرند. و بر این پایه:
یکم، دیگر در محیط شورا و زندگی تنها به کوردی سخن بگویند و بامید خدا و همتی شایسته مصوبات را در دو نسخه کوردی و پارسی(پارسی تنها برای ارسال گزارش به فرمانداری)ثبت و ضبط نمایند.
دوم، تنها با میهمانان و وارد شوندگان غیرکورد، به پارسی سخن بگویند.
سوم،تمام تابلو های ورودی و راهنمای شهری به دو خط و زبان کوردی و پارسی تهیه شوند.
چهارم، تصویب و تاکید گردد که همه فرزندان هزارمسجد و لاین که از شهرهای دیگر به زادگاهشان برمی گردند بمحض ورود به لاین تنها از زبان و نشانه های فرهنگی کوردی خود استفاده نمایند.مانند لباس کوردی زنانه برای بانوان و مندیل ها یا عرقچین برای مردان. و این رفتار ها به شکل های گوناگون مورد تشویق مسئولان محلی و از جمله شورای شهر و بخشداری و دهیاری و .. قرار گیرد.
*تبصره؛ همواره چنین اقلامی هم داشته باشند که به میهمانان رسمی جلسات که علاقمند هستند هدیه نمایند یا امکان خریدشان فراهم گردد.
پنجم، پیشنهاد می کنم در نخستین اقدام شورای شهر لاین از استاد علیرضا سپاهی لایین دعوت و ضمن بهره مندی از سخنان ایشان در صحن شورا، یکی از مهمترین عناصر شهرمان لاین:میدان، بلوار و خیابان، پارک، کتابخانه و ...،را بنام او ثبت کنند تا این تصمیم مهم و حیاتی #فرهنگی در تاریخ منطقه ثبت گردد.
ششم، شورای شهر باستناد #اصل ۱۵ قانون اساسی مصوبه ای در خصوص تعهد و قبول مسئولیت تدوین مصوبات لازم، اجرای اقدامات شایسته و ...، در راستای آموزش عمومی و فرهنگ سازی و حمایت و تقویت زبان کوردی کرمانجی مان داشته باشد. 👇👇👇

@hevallaeen

https://t.me/joinchat/SgUrmM2oWWkCbXWE
Forwarded from اتچ بات
تولد یک رمان، تجلی یک آرمان

(به انگیزه‌ی انتشار رمان زیباترین سردار، به قلم بانو؛ ایران توحدی)

«زیباترین سردار»، یک رمان تاریخی است و این شناخت و پیوند کلی، ما را یاد تعبیری از ارسطوی فیلسوف می‌اندازد. ارسطو می گوید: «داستان، بازنمایی یک"فعل" است به کمک یک "طرح". داستان، همانند تاریخ، مربوط به فعل است و آن فعل را از طریق واسطه‌ای خاص که چه بسا واژگان شفاهی یا کتبی باشد، می‌نمایاند.»

زیباترین سردار یا «دەلالا سەرداران»،  نخستین رمانی نیست که در شمال خراسان و به دست کوردهای این سامان نوشته‌ و منتشر شده‌است؛ به‌ویژه در موضوع مقاومت قهرمانانه‌ی اهالی فیروزه در برابر وطن‌فروشان قاجاری و متجاوزان روسی از یک‌سو و پایمردی و فداکاری مالکان راستین فیروزه‌ و آوارگانش از دیگر سو. پیشتر هم به همت دوست اهل غیرت و قلممان هاشم فرهادی، رمان نوشته شده‌است.
به‌رغم این، باید بگویم که زیباترین سردار، از جهات بسیار، در ژانر خود نخستین کار و دارای ارزش‌های کم‌تکرار است؛
چنان که می‌دانیم، اغلب نویسندگان، پژوهشگران و دغدغه‌داران تاریخ و فرهنگ کوردهای خراسان، استاد کلیم‌الله توحدی را پرچمدار و پیشگام خویش در این راه می‌دانند و بی‌تردید، این سعادت، انحصارا از آن اوست.
رمان زیباترین سردار هم یکی از جلوه‌های جلال و جمال استاد و خانواده‌ی اوست، چرا که آن را ایران توحدی؛ فرزند برومند استاد و نویسنده‌ی توانمند اوغازی نوشته‌است. بر این اساس، می‌توان گفت که ایران توحدی، نخستین زن کورد خراسانی است که رمان نوشته‌است و رمانش، با حس و حماسه‌ و همت کوردهای این خطه، نسبت مستقیم و تام دارد.
رمان، داستان حاتم‌بخشی سلطان وطن‌فروش قاجار یعنی ناصرالدین‌شاه را باز می‌گوید که چگونه قلعه‌ی باشکوه فیروزه -این نگین فیروزه‌ای انگشتر ایران- را به تزار روس، وامی‌گذارد و خرج عیش‌های نهان و عیانش می‌کند.
اما محور و میان‌دار ماجرا، زندگی و ظرافت رفتار و کردار زنی است به نام تحفه‌گل یا به گفت و نوشت کوردهای کورمانج خراسانی؛ تێفه‌گول. از این جهت هم، رمان زیباترین سردار، نقلی تازه و مهم دارد؛ زنی کورد، حماسه‌ی زنی دیگر را روایت می‌کند و به این منظور، پابه‌پای تحفه‌گل از فیروزه تا سرمای استخوان‌سوز تبعیدگاهش در سیبری و سپس عشق‌آباد و نهایتا تا مرگ، وقایع را دنبال و با زبانی شاعرانه و دلبرانه، بازگو می‌کند.
گذشته از این و به‌شهادت اهل قصه و قلم، بی‌آنکه تلاش و تعالی نگارشی دیگر یاران از نگاهمان دور بماند، باید اذعان کنیم؛ رمان زیباترین سردار، نخستین کتاب داستانی است که از حیث ایجاز و استواری متن و خلاقیت ادبی و نثر مدرن و متوازن و متواضعش، قابل توجه و تحسین است.
نگارنده، در فصول مختلف رمان، نشان می‌دهد که تاریخ معاصر مردمش را خوب می‌داند، اما نمی‌گذارد که تاریخ‌نویسی، او را از ادبیت اثر، غافل کند.
محسن هجری، از نویسندگان و منتقدین معاصر، حسب تجربه‌اش از نوشتن رمان تاریخی، می‌گوید: «واقعیت و خیال در رمان تاریخی به هم درمی‌آمیزند و ما در رمان تاریخی قرار نیست فقط گزارش بدهیم.»
ایران توحدی هم، به‌خوبی می‌داند موضوع و منظورش از نوشتن، خلق یک رمان است و رمان‌نگاری، از گزارش تاریخی متفاوت است. رمان، حتی در نوع تاریخی‌اش، در نهایت ده درصد به واگویی واقعه‌ای تاریخی می‌پردازد و نوددرصد دیگرش، کوششی است پیرامون خلاقیت ادبی و تخیل و  تجسم و تحلیل و تفکر و تعالی ذهن و زبان.
ایران توحدی به دلیل شناخت متفاوتش از ظرفیت‌ انواع ادبی و ارتباطش با اهل قلم معاصر در فضاهای مجازی و واقعی، خوشبختانه ذهن و زبانی به‌روز و موثر و دلنشین دارد و رمان زیباترین سردار، با مجموع کلمات و عبارات پارسی و کوردی‌اش، با نوع نگارش و رسم‌الخطش و نیز نوع شخصیت‌پردازی‌اش از جمله در دو شخصیت مهم و موازی «ایران» و «ایوز»، گواه محکمی بر این مدعاست.
شادمانم که من هم توفیق رفیق راهم بود تا به عنوان ویراستار، در خدمت خواهرم ایران عزیز باشم و به عنوان کسی که دلش می‌خواهد دختران کورد و ازجمله دختران خودم، همانند ایران، پیشاهنگ فردای زبان و فرهنگ و ادبیات ملتشان باشند، خدای را شکر که در کنار بانو توحدی، بخت یارم بود تا کلمات و احساسات و اتفاقات رمان را بپیمایم و به‌قدر تجربه و فرصت و فهمم در آفرینش این رمان زیبا -ولو اندک- سهیم باشم.
با بیان شادباشی صمیمانه و چندباره به خواهرم ایران و استادم کلیم‌خان کانیمال و انتشارات بیژن یورد، از جامعه‌ی کتاب‌خوان ایران و مخصوصا کوردهای خراسان می‌خواهم حتما رمان زیباترین سردار را بخوانند تا اقلا ازاین طریق با بخشی از تاریخ غمبار و پرافتخار کوردهای خراسان و میزان مایه‌ای که از جان و دل برای پاسداری از مرزهای کشور گذاشته‌اند، آشنا شوند.
با سپاس؛
#علیرضا_سپاهی_لایین
@kaniyadil
Forwarded from دِلِستان💚💛
به انگیزه‌ی روز معلم
شوخی و جدی در سه زنگ؛

زنگ آخر:

*از دوره‌ی دبیرستان و کلات، صدها خاطره‌ی ریز و درشت دارم. ولی بگذارید شما را ببرم به سال 68 و روزی که به یک مناسبت مهم، همه‌ی دانش‌آموزان دبیرستان را به‌صف کرده بودند و معاون پرورشی، ‌داشت برایشان از اهمیت آن مناسبت انقلابی می‌گفت. همه سر صف بودند، به‌جز ما که به دلیل عدم موافقت دبیر، سر کلاس فیزیک نشسته‌بودیم و دبیرمان آقای ذاکری، دستش را تکیه‌گاه چانه کرده بود و در همان حال که با تاثر و اندوه، از پنجره به بیرون نگاه می‌کرد، این بیت حافظ را با صدای بلند خواند؛
درِ میخانه ببستند، خدایا مپسند
که در خانه‌ی تزویر و ریا بگشایند...

من در آن زمان، از شدت انقلابی‌گری همزمان هم مسئول بسیج دانش‌آموزی دبیرستان بودم و هم رئیس انجمن اسلامی. نمی‌دانم در زمزمه‌ی آقای ذاکری و شعر حافظ چه بود که از 34 سال پیش تا هنوز، رهایم نکرده‌است و تصویر «تزویر و ریا» را هر روز پیش چشمم تیره‌تر و پلشت‌تر می‌کند!

*خاطره‌گویی را بس و در پایان، فقط به این نکته اکتفا کنم که؛
گاهی، برخی معلمین عزیز ما، خود را فقط مسئول درس‌دادن در چهارچوب کتاب درسی و صرفا داخل کلاس می‌دانند. چه خوب می‌شد و می‌شود که این بزرگواران، به خود و دانش‌آموزانشان یادآور شوند که؛ «درس‌خوانی با کتاب‌خوانی فرق دارد و مدرک‌داری با سوادداری یکی نیست» و بگویند که؛ مهمترین درس؛ «خودباوری و قدرت تشخیص اولویت‌های انسانی» است.
بلند و بزرگ باد نام و مقام معلمینی که به‌رغم هزاران کاستی آموزشی و معیشتی امروز، به فرزندان ایران‌زمین، درسِ اندیشیدن، آزادگی، اعتمادبه‌نفس و مسئولیت‌پذیری در عین تواضع داده‌اند و هنوز هم چنین می‌کنند. شاید اگر بخواهم نام ببرم باید فهرستی بلند بنویسم و چندین کتاب در شان معلمین خراسان بزرگ بپردازم که افتخار دوستی‌شان را دارم.
این یادداشت عرض ارادتی است به همه‌ی دوستان و هم‌کلاسی‌های لایینی و کلاتی ام که شغل شریف معلمی دارند. ولی آن را به نیابت از همه‌ی سرورانم بطور خاص پیشکش می‌کنم به برادرم محمد صفاییان، که به‌رغم همه‌ی رنج‌ها، معلمی برایش شغل نبود و نیست، بلکه فرصت خدمت به آینده‌ی ایران و انسان است.
نام و یاد معلم، مانا.

ارادتمند؛ #علیرضا_سپاهی‌_لایین

https://t.me/joinchat/SgUrmM2oWWkCbXWE
dooman
Esmerhemî®
ترانه: دومان
با صدای: اسمر حمیدی
اسپانسر: ککوجان
شاعر: محمد حسین پور
فیلمبردار: رضا نبوی
آهنگساز: حسن تقی زاده

Stran: Dûman
Stranbêj: Esmer Hemîdî
Alîgir: Kekocan
Helbestvan: Mihemed Husêynpûr
Derhêner: Riza Nebevî
Ahengsaz: Hesen Teqîzadêh

@Esmerhemidi
#اسمر_حمیدی
#اثمر_حمیدی
#ککوجان
#محمد_حسین‌پور
#کورد_خراسان
#حسن_تقی‌زاده
#رضا_نبوی
#کانیادل
#علیرضا_سپاهی_لایین
تقدیم با عشق
@kaniyadil