Forwarded from Sepahilaeen Alireza
✅ دوستان و همراهان گرانقدر
🔸درود برشما؛
کتاب «از تبریز تا برلین از برلین تا مشهد همراه با کلنل محمد تقی خان پسیان» به قلم دکتر یوسف متولی حقیقی منتشر شد.
این کتاب شامل زندگی و قیام کلنل محمد تقی خان پسیان است و از تبریز تا برلین از برلین تا مشهد، کلنل محمد تقی خان پسیان حاکم خراسان، قیام کلنل پسیان بر ضد دولت قوام السلطنه، فرجام کار کلنل پسیان و بررسی دیدگاههای مختلف پیرامون شخصیت و قیام وی از مهمترین بخشهای کتاب هستند.
🔸 این کتاب که نسخهی جدیدی از ویرایش مفصل کتاب «از تبریز تا مشهد» است در بهار ۱۴۰۳ و توسط انتشارات برید مشهد، در ۳۷۶ صفحه و قیمت ۳۱۰ تومان به چاپ رسیده است.
🔸کانیادل، ضمن عرض سپاس و خدا قوت و تبریک صمیمانه به مردم و نویسندهی توانای این اثر مانا؛ استاد فرهیخته و اندیشمند جناب دکتر یوسف متولی حقیقی کە افتخار ما خراسانیها هستند، بهترینها را برای ایشان خواهان است.
✍ انجمن فرهنگی ادبی کانیادل
@kaniyadil
🔸درود برشما؛
کتاب «از تبریز تا برلین از برلین تا مشهد همراه با کلنل محمد تقی خان پسیان» به قلم دکتر یوسف متولی حقیقی منتشر شد.
این کتاب شامل زندگی و قیام کلنل محمد تقی خان پسیان است و از تبریز تا برلین از برلین تا مشهد، کلنل محمد تقی خان پسیان حاکم خراسان، قیام کلنل پسیان بر ضد دولت قوام السلطنه، فرجام کار کلنل پسیان و بررسی دیدگاههای مختلف پیرامون شخصیت و قیام وی از مهمترین بخشهای کتاب هستند.
🔸 این کتاب که نسخهی جدیدی از ویرایش مفصل کتاب «از تبریز تا مشهد» است در بهار ۱۴۰۳ و توسط انتشارات برید مشهد، در ۳۷۶ صفحه و قیمت ۳۱۰ تومان به چاپ رسیده است.
🔸کانیادل، ضمن عرض سپاس و خدا قوت و تبریک صمیمانه به مردم و نویسندهی توانای این اثر مانا؛ استاد فرهیخته و اندیشمند جناب دکتر یوسف متولی حقیقی کە افتخار ما خراسانیها هستند، بهترینها را برای ایشان خواهان است.
✍ انجمن فرهنگی ادبی کانیادل
@kaniyadil
پیرامون نقد اهالی زبان و فرهنگ کوردی خراسان به یک فایل صوتی
اشاره: اوایل اردیبهشت ماه امسال(1403) به دعوت اساتید و دوستان انجمن ادبی کانیال در مشهد در یک گفتگوی صمیمانه به اظهارنظر درخصوص زبان ادبی و کتابت امروز عزیزان حاضر در آن مجلس پرداختم و نتایج تجربیات و مشاهداتم در طول قریب به سی سال کار در این عرصه را بعنوان یک عضو این جامعه فرهنگی مطرح کردم که اتفاقا مورد استقبال عزیزانی که مشخصا مخاطب من در آن محفل بودند نیز قرار گرفت. اما انتشار فایل صوتی مزبور برخی سوالات و نقدهایی در فضای مجازی به همراه داشته است. لذا با نهایت خضوع و احترام چند نکته در جهت تصریح موضوع مطروحه پیشکش مینمایم.
1. نخست اینکه فایل صوتی پخش شده کمی تقطیع و مختصر شده و لزوما تمام حرفهایم نبوده است. معهذا یک گفتگوی رو در رو همراه با پاسخ حضوری به سوالات و شبهات با یک فایل صوتی بدون توضیح و پیوست تفاوتهایی دارد و یحتمل نمیتواند محل نقدی منصفانه واقع شود.
2. دوم اینکه تمام منظورم در آن گپ و گفت بر لزوم توجه به داشته های زبانی و فرهنگی کوردی کورمانجی خراسان متمرکز بود و ازقضا اینهمه حساسیت و نقد و نظر و جنجالهای مبارک از طرف اهالی بسیار محترم و عزیز و دلسوز کوردباور خراسانی موید همین موضوع است و نشانی از یک جامعه چالاک و پرتکاپو است که بر هویت خود پافشاری میکند وگرنه در یک جامعه آسیمیله شده که دچار رخوت و کرختی است هیچ چیز اهمیت نداشته و حساسیتی هم نخواهد داشت. این یعنی که ما در خراسان ظرفیتهای فرهنگی و زبانی بسیاری داریم که جای دفاع و ارزش سنگرگرفتن دارند.
3. اینجانب در معیت برخی دوستان دیگر از سال 1378 جزو نخستین کسانی بودم که آموزش زبان کوردی کورمانجی را در دانشگاه فردوسی آغاز کردم و شخصا حداقل تا پایان سال تحصیلی1379-1380 چهار دوره فارغ التحصیل این دوره داشتم و ازقضا کارنامه های صادره با مهر دانشگاه فردوسی آن دوره هنوز در آرشیو موجود است. منظورم از طرح این موضوع ابدا خودستایی نیست بلکه تاکید بر این است که از ابتدا در بطن موضوع آموزش رسم الخط و دستورزبان و مشکلات و دشواریها و موانع و دردسرهای بیشمار آن و فداکاریهای مدرسان عزیز زبان کوردی در خراسان بوده ام و اگر نقدی بر این مساله دارم از سر عناد و ناآگاهی نیست. بعلاوه در طول دو دهه گذشته بارها به نواحی کوردنشین و مراکز علمی و فرهنگی و سمینارهای متعدد مربوطه در مناطق مختلف جهان رفته ام. معهذا آنچه بعنوان تجربه شخصی و اندک دانش آکادمیک این برادر کوچکتان شنیده اید لزوما امر مطلق نیست بلکه نقدی است که خود میتواند مورد نقد منصفانه واقع شود.
4. خلاصه آنچه منظور نظر بنده بوده در این چند بند میگنجد:
الف ـ کلاسهای آموزش کوردی بسیار بجا و ضروری و فداکارانه است. و شخصاپایبند به هردو رسم الخط آرامی و لاتین رایج هستم و به کسانیکه این مهم را قبول ندارند و عمل نمیکنند نقد جدی دارم.
ب ـ مواد درسی مورد تدریس کلاسهای فعلی آموزشی با گونه زبانی خراسانی تفاوت فاحش دارد و میتواند میراث ارزشمند تنوع زبانی را به حاشیه ببرد. این تفاوت فاحش موضوع مفاهمه بین یک فارغ التحصیل این کلاسها و اهالی زبان در خراسان را تا حد بسیار زیادی منقطع و الکن مینماید که نیازمند تعدیل جدی است
ج ـ مهمترین نقش زبان از نظر زبانشناسان بخصوص نقشگرایان نقش ارتباطی آن است و اگر شما به زبانی سخن بگویید و بنویسید که فقط خودتان آنرا بفهمید و یا درصد زیادی از جامعه هدف آنرا متوجه نشود نقش اصلی زبان یعنی نقش ارتباطی را نقض کرده اید و این عین نقض غرض است.
د ـ زبان به مثابه موجودی زندهاست که تعاملات در هرسه سطح اصلی واجی ـ واژی ـ دستوری را مورد مراوده درزمانی قرار میدهد تا زنده بماند اما توجه کنید که این امر درطول زمان اتفاق می افتد یعنی "همزمان" و یکباره و ناگهان نمیتواند در هر سه سطح مذکور تغییر کند. درغیر اینصورت باز ارتباط بین گوینده و شنونده قطع شده و نقش زبان نقض میشود. این یعنی با همه تغییرات زبانی موافقم اما بطور طبیعی و درطول زمان هرجا نیاز به واژگان یا ساختارهای جدید باشد هیچ ایرادی به قرض گرفتن از گونه های دیگر کوردی نیست چنانکه در سالهای اخیر بسیاری واژگان هم گرفته ایم مانند "ژیان ـ ئەڤین ـ هەلبەست و ..".
ه ـ با توجه به انچه عرض شد و بنا به تجربیات شخصی و مطالعات میدانی و آکادمیک معتقدم گونه کوردی خراسانی خود همه مختصات یک زبان کامل را داراست که با پشتوانه عظیم هزار سال زبان و ادبیات فارسی غنی تر نیز میشود لذا از آن غفلت نکنیم و هر تلاشی در راستای آموزش و اعتلای این گونه عینا مصداق یک کار علمی و فرهنگی ارزشمند است. این بمعنای بی نیازی و قطع ارتباطات زبانی و علمی و فرهنگی و مراوده با دیگر همزبانانمان در اقصی نقاط و محصورکردن خودمان در جزیره تعصبات و ناآگاهی نیست.
با احترام دوباره؛
# جواد رضایی
اردیبهشت1403
@kaniyadil
اشاره: اوایل اردیبهشت ماه امسال(1403) به دعوت اساتید و دوستان انجمن ادبی کانیال در مشهد در یک گفتگوی صمیمانه به اظهارنظر درخصوص زبان ادبی و کتابت امروز عزیزان حاضر در آن مجلس پرداختم و نتایج تجربیات و مشاهداتم در طول قریب به سی سال کار در این عرصه را بعنوان یک عضو این جامعه فرهنگی مطرح کردم که اتفاقا مورد استقبال عزیزانی که مشخصا مخاطب من در آن محفل بودند نیز قرار گرفت. اما انتشار فایل صوتی مزبور برخی سوالات و نقدهایی در فضای مجازی به همراه داشته است. لذا با نهایت خضوع و احترام چند نکته در جهت تصریح موضوع مطروحه پیشکش مینمایم.
1. نخست اینکه فایل صوتی پخش شده کمی تقطیع و مختصر شده و لزوما تمام حرفهایم نبوده است. معهذا یک گفتگوی رو در رو همراه با پاسخ حضوری به سوالات و شبهات با یک فایل صوتی بدون توضیح و پیوست تفاوتهایی دارد و یحتمل نمیتواند محل نقدی منصفانه واقع شود.
2. دوم اینکه تمام منظورم در آن گپ و گفت بر لزوم توجه به داشته های زبانی و فرهنگی کوردی کورمانجی خراسان متمرکز بود و ازقضا اینهمه حساسیت و نقد و نظر و جنجالهای مبارک از طرف اهالی بسیار محترم و عزیز و دلسوز کوردباور خراسانی موید همین موضوع است و نشانی از یک جامعه چالاک و پرتکاپو است که بر هویت خود پافشاری میکند وگرنه در یک جامعه آسیمیله شده که دچار رخوت و کرختی است هیچ چیز اهمیت نداشته و حساسیتی هم نخواهد داشت. این یعنی که ما در خراسان ظرفیتهای فرهنگی و زبانی بسیاری داریم که جای دفاع و ارزش سنگرگرفتن دارند.
3. اینجانب در معیت برخی دوستان دیگر از سال 1378 جزو نخستین کسانی بودم که آموزش زبان کوردی کورمانجی را در دانشگاه فردوسی آغاز کردم و شخصا حداقل تا پایان سال تحصیلی1379-1380 چهار دوره فارغ التحصیل این دوره داشتم و ازقضا کارنامه های صادره با مهر دانشگاه فردوسی آن دوره هنوز در آرشیو موجود است. منظورم از طرح این موضوع ابدا خودستایی نیست بلکه تاکید بر این است که از ابتدا در بطن موضوع آموزش رسم الخط و دستورزبان و مشکلات و دشواریها و موانع و دردسرهای بیشمار آن و فداکاریهای مدرسان عزیز زبان کوردی در خراسان بوده ام و اگر نقدی بر این مساله دارم از سر عناد و ناآگاهی نیست. بعلاوه در طول دو دهه گذشته بارها به نواحی کوردنشین و مراکز علمی و فرهنگی و سمینارهای متعدد مربوطه در مناطق مختلف جهان رفته ام. معهذا آنچه بعنوان تجربه شخصی و اندک دانش آکادمیک این برادر کوچکتان شنیده اید لزوما امر مطلق نیست بلکه نقدی است که خود میتواند مورد نقد منصفانه واقع شود.
4. خلاصه آنچه منظور نظر بنده بوده در این چند بند میگنجد:
الف ـ کلاسهای آموزش کوردی بسیار بجا و ضروری و فداکارانه است. و شخصاپایبند به هردو رسم الخط آرامی و لاتین رایج هستم و به کسانیکه این مهم را قبول ندارند و عمل نمیکنند نقد جدی دارم.
ب ـ مواد درسی مورد تدریس کلاسهای فعلی آموزشی با گونه زبانی خراسانی تفاوت فاحش دارد و میتواند میراث ارزشمند تنوع زبانی را به حاشیه ببرد. این تفاوت فاحش موضوع مفاهمه بین یک فارغ التحصیل این کلاسها و اهالی زبان در خراسان را تا حد بسیار زیادی منقطع و الکن مینماید که نیازمند تعدیل جدی است
ج ـ مهمترین نقش زبان از نظر زبانشناسان بخصوص نقشگرایان نقش ارتباطی آن است و اگر شما به زبانی سخن بگویید و بنویسید که فقط خودتان آنرا بفهمید و یا درصد زیادی از جامعه هدف آنرا متوجه نشود نقش اصلی زبان یعنی نقش ارتباطی را نقض کرده اید و این عین نقض غرض است.
د ـ زبان به مثابه موجودی زندهاست که تعاملات در هرسه سطح اصلی واجی ـ واژی ـ دستوری را مورد مراوده درزمانی قرار میدهد تا زنده بماند اما توجه کنید که این امر درطول زمان اتفاق می افتد یعنی "همزمان" و یکباره و ناگهان نمیتواند در هر سه سطح مذکور تغییر کند. درغیر اینصورت باز ارتباط بین گوینده و شنونده قطع شده و نقش زبان نقض میشود. این یعنی با همه تغییرات زبانی موافقم اما بطور طبیعی و درطول زمان هرجا نیاز به واژگان یا ساختارهای جدید باشد هیچ ایرادی به قرض گرفتن از گونه های دیگر کوردی نیست چنانکه در سالهای اخیر بسیاری واژگان هم گرفته ایم مانند "ژیان ـ ئەڤین ـ هەلبەست و ..".
ه ـ با توجه به انچه عرض شد و بنا به تجربیات شخصی و مطالعات میدانی و آکادمیک معتقدم گونه کوردی خراسانی خود همه مختصات یک زبان کامل را داراست که با پشتوانه عظیم هزار سال زبان و ادبیات فارسی غنی تر نیز میشود لذا از آن غفلت نکنیم و هر تلاشی در راستای آموزش و اعتلای این گونه عینا مصداق یک کار علمی و فرهنگی ارزشمند است. این بمعنای بی نیازی و قطع ارتباطات زبانی و علمی و فرهنگی و مراوده با دیگر همزبانانمان در اقصی نقاط و محصورکردن خودمان در جزیره تعصبات و ناآگاهی نیست.
با احترام دوباره؛
# جواد رضایی
اردیبهشت1403
@kaniyadil
سخنی صمیمانه
پیرامون یک صدای دلسوزانه
یاران همکانی و کوردان همزبان درود.
اخیرا یک فایل صوتی از سخنان دوست و برادرم دکتر جواد رضایی در فضای مجازی منتشر شد که شامل بخشی از بیانات ایشان در آخرین نشست انجمن فرهنگی،ادبی کانیادل بود. از آنجا که نسبت به این سخنان، عکسالعملهای متفاوت و بعضٱ متناقضی خواندم و شنیدم، به عنوان کمترین خادم کانیادل، لازم دیدم در این خصوص، چند نکته منباب توضیح و تنویر، خدمت شما خوبان و خدمتگزاران زبان و ادبیات و دستورزبان کوردی خراسان عرض کنم؛
یک؛ همه یا اکثر ما، دکتر جواد رضایی را از نزدیک میشناسیم و از خدمات گوناگون او به فرهنگ و زبان کوردی در خراسان بهخوبی آگاهیم. پس بپذیریم که ایشان هرچه میگوید از سر خیر و مهر است و هیچ نسبت ناروایی نمیتوان به نیت و ذهنیت این عزیز داد.
دو؛ چنانکه میدانیم دکتر جواد رضایی علاوه بر اینکه زبانشناس است، در مجامع علمی زبانشناسی بسیاری حضور داشته و اهلیت اظهارنظر در باب زبان مادری خود (کوردی) را نیز بهشایستگی داراست. اگر صرفا بخواهم به یکی از خدمات ایشان در خصوص پیشاهنگی خدمت علمی به زبان کوردی درخراسان اشاره کنم، باید بگویم، جواد رضایی از نخستین کسانی است که در سال ۱۳۷۹ کلاسهای نگارش علمی و دستور زبان کوردی را در دانشگاه فردوسی راهاندازی کرد. در واقع او خود از پیشاهنگان آموزش زبان مادری در خراسان و استفاده از تجارب علمی دیگران است.
سه؛ نکتهی مهم این است که؛ سخنان دکتر رضایی، در یک محیط خصوصی و خودمانی، به شکل چهرهبهچهره و برای مخاطبان خاص بیان شد و در آن جمع دوستانه و همدلانهی اهل ادب و هنر و زبان، همه متوجه حسن نیت و صداقت گوینده بودند و پذیرفتند که او از سر درایت و دلسوزی سخن میگوید و باید در آنچه میگوید بهجد تامل کرد.
در عین حال، از آنجا که پیشبینی میشد نشر این فایل صوتی ممکن است برای مخاطبان غایب اسباب سوء برداشت شود، کانیادل آن را منتشر نکرد. از سوی دیگر، فایل منتشره، متاسفانه با انقطاعاتی ناخواسته همراه است و همین، زمینهی برخی سوءتفاهمها و دامن زدن به نگرانی ناخواسته را تشدید کردهاست.
چهار؛ مهمترین نکته اما این است که برداشت ما از سخنان دکتر رضایی نباید محدود و یکجانبه و توام با تصرفهای خاص باشد. او و هیچکس منکر زحمات ارجمند آکادمیسینهای کورد و پیشقراولان آموزش آکادمیک زبان کوردی در خراسان نیست و حسب شناختی که صاحب این قلم از دکتر جواد رضایی و نگاهش به کوردهای خراسان دارد، میدانم که او تلاشهای فداکارانهی این آموزگاران را میستاید و هیچ جمعیت زبانی را بینیاز از تأثیر و تاثر متقابل نمیداند. خراسان ما، صاحب گنجینهی مغتنم و معتبری از واژگان و مفاهیم و ارزشهای زبانی کوردی کورمانجی است و دکتر رضایی و بنده و دیگران بهخوبی واقفیم که از ظرفیت این ذخیرهی فرهنگی، بهخوبی استفاده نشده و مهمترین دلیلش هم ضعف و تعلل و تأخر ما در نگارش و نشر آکادمیک این گنجینه است. از سوی دیگر، کوردی خراسان بهرغم دارایی گرانبهایش، بهدلیل عدم روزآمد شدن دایرهی لغات، کفاف مقالات علمی و مواجهات جدی آکادمیک را نمیکند و این نکته را اهل قلم و آنانی که همهروزه با زبان مادری سروکار دارند، به روشنی و انصاف درمییابند و میپذیرند.
پس منصافه و معقول این است که ما سخن برادرمان دکتر جواد رضایی را درست بفهمیم و بدانیم او منکر استفادهی بجا از تجارب علمی زبان نیست و این نیز نامنصفانه است که به صرف اشاره ایشان به غنای واژگانی خراسان، منکر نیازهایمام شویم و خدای نخواسته، برای اثبات مدعای ذوقی یا کمکوشیهای زبانی خویش، این حرف را مصادره به مطلوب و به استناد بحث فرهنگی آقای رضایی، اصل نگاه علمی به روابط درونخانوادگی زبان و نیازهای متعدد کوردی خراسان به استاندارد شدن را، تخطئه کنیم.
در نهایت؛ این بحثهای علمی برای ما بدیهی و از ضرورتهاست و کانیادل بهعنوان یک انجمن فرهنگی و ادبی، با تاکید بر اصل احترام مقابل علمی و اخلاقی، از هر نقد و نظر پخته و سختهای در باب زبان مادری، استقبال میکند.
با مهر و ارادت؛ علیرضا سپاهی لایین
@kaniyadil
پیرامون یک صدای دلسوزانه
یاران همکانی و کوردان همزبان درود.
اخیرا یک فایل صوتی از سخنان دوست و برادرم دکتر جواد رضایی در فضای مجازی منتشر شد که شامل بخشی از بیانات ایشان در آخرین نشست انجمن فرهنگی،ادبی کانیادل بود. از آنجا که نسبت به این سخنان، عکسالعملهای متفاوت و بعضٱ متناقضی خواندم و شنیدم، به عنوان کمترین خادم کانیادل، لازم دیدم در این خصوص، چند نکته منباب توضیح و تنویر، خدمت شما خوبان و خدمتگزاران زبان و ادبیات و دستورزبان کوردی خراسان عرض کنم؛
یک؛ همه یا اکثر ما، دکتر جواد رضایی را از نزدیک میشناسیم و از خدمات گوناگون او به فرهنگ و زبان کوردی در خراسان بهخوبی آگاهیم. پس بپذیریم که ایشان هرچه میگوید از سر خیر و مهر است و هیچ نسبت ناروایی نمیتوان به نیت و ذهنیت این عزیز داد.
دو؛ چنانکه میدانیم دکتر جواد رضایی علاوه بر اینکه زبانشناس است، در مجامع علمی زبانشناسی بسیاری حضور داشته و اهلیت اظهارنظر در باب زبان مادری خود (کوردی) را نیز بهشایستگی داراست. اگر صرفا بخواهم به یکی از خدمات ایشان در خصوص پیشاهنگی خدمت علمی به زبان کوردی درخراسان اشاره کنم، باید بگویم، جواد رضایی از نخستین کسانی است که در سال ۱۳۷۹ کلاسهای نگارش علمی و دستور زبان کوردی را در دانشگاه فردوسی راهاندازی کرد. در واقع او خود از پیشاهنگان آموزش زبان مادری در خراسان و استفاده از تجارب علمی دیگران است.
سه؛ نکتهی مهم این است که؛ سخنان دکتر رضایی، در یک محیط خصوصی و خودمانی، به شکل چهرهبهچهره و برای مخاطبان خاص بیان شد و در آن جمع دوستانه و همدلانهی اهل ادب و هنر و زبان، همه متوجه حسن نیت و صداقت گوینده بودند و پذیرفتند که او از سر درایت و دلسوزی سخن میگوید و باید در آنچه میگوید بهجد تامل کرد.
در عین حال، از آنجا که پیشبینی میشد نشر این فایل صوتی ممکن است برای مخاطبان غایب اسباب سوء برداشت شود، کانیادل آن را منتشر نکرد. از سوی دیگر، فایل منتشره، متاسفانه با انقطاعاتی ناخواسته همراه است و همین، زمینهی برخی سوءتفاهمها و دامن زدن به نگرانی ناخواسته را تشدید کردهاست.
چهار؛ مهمترین نکته اما این است که برداشت ما از سخنان دکتر رضایی نباید محدود و یکجانبه و توام با تصرفهای خاص باشد. او و هیچکس منکر زحمات ارجمند آکادمیسینهای کورد و پیشقراولان آموزش آکادمیک زبان کوردی در خراسان نیست و حسب شناختی که صاحب این قلم از دکتر جواد رضایی و نگاهش به کوردهای خراسان دارد، میدانم که او تلاشهای فداکارانهی این آموزگاران را میستاید و هیچ جمعیت زبانی را بینیاز از تأثیر و تاثر متقابل نمیداند. خراسان ما، صاحب گنجینهی مغتنم و معتبری از واژگان و مفاهیم و ارزشهای زبانی کوردی کورمانجی است و دکتر رضایی و بنده و دیگران بهخوبی واقفیم که از ظرفیت این ذخیرهی فرهنگی، بهخوبی استفاده نشده و مهمترین دلیلش هم ضعف و تعلل و تأخر ما در نگارش و نشر آکادمیک این گنجینه است. از سوی دیگر، کوردی خراسان بهرغم دارایی گرانبهایش، بهدلیل عدم روزآمد شدن دایرهی لغات، کفاف مقالات علمی و مواجهات جدی آکادمیک را نمیکند و این نکته را اهل قلم و آنانی که همهروزه با زبان مادری سروکار دارند، به روشنی و انصاف درمییابند و میپذیرند.
پس منصافه و معقول این است که ما سخن برادرمان دکتر جواد رضایی را درست بفهمیم و بدانیم او منکر استفادهی بجا از تجارب علمی زبان نیست و این نیز نامنصفانه است که به صرف اشاره ایشان به غنای واژگانی خراسان، منکر نیازهایمام شویم و خدای نخواسته، برای اثبات مدعای ذوقی یا کمکوشیهای زبانی خویش، این حرف را مصادره به مطلوب و به استناد بحث فرهنگی آقای رضایی، اصل نگاه علمی به روابط درونخانوادگی زبان و نیازهای متعدد کوردی خراسان به استاندارد شدن را، تخطئه کنیم.
در نهایت؛ این بحثهای علمی برای ما بدیهی و از ضرورتهاست و کانیادل بهعنوان یک انجمن فرهنگی و ادبی، با تاکید بر اصل احترام مقابل علمی و اخلاقی، از هر نقد و نظر پخته و سختهای در باب زبان مادری، استقبال میکند.
با مهر و ارادت؛ علیرضا سپاهی لایین
@kaniyadil
نگاهی به روزهای آغازین...
یادی از جلسات آموزش زبان کردی در دانشگاه فردوسی مشهد
از اواسط دههی ۹۰ بهلطف وجود فضای مجازی و البته استفادهیدرست ما کردها از این فضا، علاقهی وافری در میان جمعی از جوانان کرمانج خراسانی به یادگیری و آموزش رسمالخط زبان کردی مشاهده کردیم.
همیشه شاکر این زحمات دوستان عزیز و علی الخصوص جوانان خالص خراسانی هستم و فعالیتشان را ستایش میکنم اما بد نیست به گذشته و پیشینهی این فعالیت توجهی کنیم و قدردان اساتیدی باشیم که اواخر دههی ۱۳۷۰ در دانشگاه فردوسی زحمات زیادی برای برگزاری این کلاسها متحمل شدند.
یکی از افتخارات بندهی حقیر آشنا شدن با دکتر جواد رضایی در آن سالهاست که با تمام وجود همکار همیشگی ما اعضای انجمن دانشجویان کرد دانشگاه فردوسی بود.
ما اعضای انجمن در آن سالها متوجه نکتهی مهمی شدیم و آن، عدم استفادهی عزیزان خراسانی از یک رسمالخط واحد بود.
متاسفانه هر کسی برای خودش به نوعی کشف در نوشتن رسیده بود و جالب آن بود که میبایست نویسندهی عزیز هر لحظه همراه با نوشتهاش میبود تا مخاطبانش متوجه محتوای نوشتاری او شوند!
اما در این میان دکتر جواد رضایی و جناب آقای چوپانی به مدد علاقهی وافر به ادبیات کردی و مطالعهی مجلات و کتابهای چاپ کردستان در طول سالهای مختلف، با نوشتار رسمی کردی آشنا بودند و با افتخار دعوت ما را برای تدریس زبان کردی قبول کردند.
ما پس از هر دوره به دانشجویان عزیز مدرک آموزش نوشتار زبانکردی تقدیم میکردیم و سعی کردیم این روش علمی و آکادمیک را گسترش دهیم.
بعد از دکتر رضایی و جناب چوپانی، کاک دیار در سال ۸۱ ادامه دهندهی اینمسیر شد و یکی از معلمین خوب ومخلصی بود که هر هفته از تهران به مشهد میآمد و مدرس کلاسهای نوشتار کردی بود.
با این نگاه گذرا، امیدوارم همهی دوستان عزیز خصوصاً جوانان پرشور خراسانی امروز، با دقت و حوصله به بررسی ابعاد مختلف فعالیتهای فرهنگی و ضرورتهای زبان کردی بپردازند و قدردان بزرگان و زحمتکشان خود در این عرصه باشند.
ارادتمند؛ آوات رحیمی
@kaniyadil
یادی از جلسات آموزش زبان کردی در دانشگاه فردوسی مشهد
از اواسط دههی ۹۰ بهلطف وجود فضای مجازی و البته استفادهیدرست ما کردها از این فضا، علاقهی وافری در میان جمعی از جوانان کرمانج خراسانی به یادگیری و آموزش رسمالخط زبان کردی مشاهده کردیم.
همیشه شاکر این زحمات دوستان عزیز و علی الخصوص جوانان خالص خراسانی هستم و فعالیتشان را ستایش میکنم اما بد نیست به گذشته و پیشینهی این فعالیت توجهی کنیم و قدردان اساتیدی باشیم که اواخر دههی ۱۳۷۰ در دانشگاه فردوسی زحمات زیادی برای برگزاری این کلاسها متحمل شدند.
یکی از افتخارات بندهی حقیر آشنا شدن با دکتر جواد رضایی در آن سالهاست که با تمام وجود همکار همیشگی ما اعضای انجمن دانشجویان کرد دانشگاه فردوسی بود.
ما اعضای انجمن در آن سالها متوجه نکتهی مهمی شدیم و آن، عدم استفادهی عزیزان خراسانی از یک رسمالخط واحد بود.
متاسفانه هر کسی برای خودش به نوعی کشف در نوشتن رسیده بود و جالب آن بود که میبایست نویسندهی عزیز هر لحظه همراه با نوشتهاش میبود تا مخاطبانش متوجه محتوای نوشتاری او شوند!
اما در این میان دکتر جواد رضایی و جناب آقای چوپانی به مدد علاقهی وافر به ادبیات کردی و مطالعهی مجلات و کتابهای چاپ کردستان در طول سالهای مختلف، با نوشتار رسمی کردی آشنا بودند و با افتخار دعوت ما را برای تدریس زبان کردی قبول کردند.
ما پس از هر دوره به دانشجویان عزیز مدرک آموزش نوشتار زبانکردی تقدیم میکردیم و سعی کردیم این روش علمی و آکادمیک را گسترش دهیم.
بعد از دکتر رضایی و جناب چوپانی، کاک دیار در سال ۸۱ ادامه دهندهی اینمسیر شد و یکی از معلمین خوب ومخلصی بود که هر هفته از تهران به مشهد میآمد و مدرس کلاسهای نوشتار کردی بود.
با این نگاه گذرا، امیدوارم همهی دوستان عزیز خصوصاً جوانان پرشور خراسانی امروز، با دقت و حوصله به بررسی ابعاد مختلف فعالیتهای فرهنگی و ضرورتهای زبان کردی بپردازند و قدردان بزرگان و زحمتکشان خود در این عرصه باشند.
ارادتمند؛ آوات رحیمی
@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
به انگیزهی روز گرامیداشت نام و یاد خردمندِ استاد؛ فردوسی بزرگ
این عصر*
ما شاعران سربلند توسِ این عصریم
ما راوی افسانهی افسوسِ این عصریم
از جان ما شعری حماسی برنمیجوشد
ما خواجگان خسته و مأیوس این عصریم
در این خیابان تا افق دار است و بیداری است
زندانی و آزاد؛ ما محبوسِ این عصریم
در مدح خورشیدش زبان ما نمیچرخد
ما ترجمان پتپتِ فانوس این عصریم!
در ذهن ما معیار مردی جز زن و زر نیست
ما بردهی دلمُردهی ناموسِ این عصریم!
مثل صلاحالدین که در محراب ما مُرده است
ما هر اذان بازیچهی ناقوس این عصریم!
حیرت نکن! با غنچهی لبهای خونآلود
ما همچنان در انتظار بوسِ این عصریم...
دعوا سر رنگ است و ما، یا محو نیرنگیم
یا محو رنگارنگیِ طاووسِ این عصریم
ما را، ندیدن بدتر از درد نبودن کشت
ما نقطهی دوری در اقیانوس این عصریم!
* از مجموعه غزل؛ رندان خراسان/ نشر مادیار/ 1399
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
این عصر*
ما شاعران سربلند توسِ این عصریم
ما راوی افسانهی افسوسِ این عصریم
از جان ما شعری حماسی برنمیجوشد
ما خواجگان خسته و مأیوس این عصریم
در این خیابان تا افق دار است و بیداری است
زندانی و آزاد؛ ما محبوسِ این عصریم
در مدح خورشیدش زبان ما نمیچرخد
ما ترجمان پتپتِ فانوس این عصریم!
در ذهن ما معیار مردی جز زن و زر نیست
ما بردهی دلمُردهی ناموسِ این عصریم!
مثل صلاحالدین که در محراب ما مُرده است
ما هر اذان بازیچهی ناقوس این عصریم!
حیرت نکن! با غنچهی لبهای خونآلود
ما همچنان در انتظار بوسِ این عصریم...
دعوا سر رنگ است و ما، یا محو نیرنگیم
یا محو رنگارنگیِ طاووسِ این عصریم
ما را، ندیدن بدتر از درد نبودن کشت
ما نقطهی دوری در اقیانوس این عصریم!
* از مجموعه غزل؛ رندان خراسان/ نشر مادیار/ 1399
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Forwarded from Çavkaniya dil . ARTÎN KÊYVAN ــ Helbest, stran, nivîsên edebî û hwd (آرتین کیوان)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ئاراد لاوکێ ژیر و ژێهاتە مێرگەوری ژ گوندێ زێوە
Forwarded from 🌺 مالا گولان 🌺
کانیا دل
ئاراد لاوکێ ژیر و ژێهاتە مێرگەوری ژ گوندێ زێوە
ئاراد؛ لاوکێ ژیر و ژێهاتی، کوردێ مێرگەوری ژ گوندێ زێوە
پرپر سپاس ژ ئارتین گیانێ، کو ئهڤ دهنگ و دیمهن شانده مالا گولان🌷
@Mala_Gulan
پرپر سپاس ژ ئارتین گیانێ، کو ئهڤ دهنگ و دیمهن شانده مالا گولان🌷
@Mala_Gulan
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
دلهکی ئاشق
ل رۆژا هەلبەستڤانێ مەزن و میناکا خوەباوەریێ و زمانهەزیێ؛ فردۆسی, ئەڤ چارۆک پێشکەش ل؛ گشتی ئەڤیندار، نڤیسکار، هەلبەستڤان و پارێزڤانێن زمانێ داییکێ؛
موهم نینە خواندەکارە، مامۆستایە یا شڤانەک
سەرێ مالێ، هەیە سا خوە، رێنڤیس و رێزمانەک
ل ئۆرتا ڤێ دبستانا، ل ڤێ مالا هەرکەسزانا؛
دلەکی ئاشق دخوازە، تا کوردیخوان کە، خزانەک!
Dilekî aşiq
Li roja helbestvanê mezin، mînaka xwebawerî û zimanhezîyê; Firdosî, ev çarok pêşkeş li evîndar، nivîskar, helbestvan û parêzvanên zimanê dayîkê;
Muhim nîne xwandekar e, mamosta ye, ya şivanek
Her malekî heye sa xwe, rênivîs û rêzimanek
Li orta vê dibistana, li vê mala herkes zana
Dilekî aşiq dixwaze, ta kurdîxwan ke xizanek!
دلی عاشق
در روزیاد فردوسی بزرگ کە نماد خودباوری است، یک چاروک تقدیم به؛ عاشقان، نویسندگان، شعرا و نگهبانان زبان مادری؛
مهم نیست معلم است، دانشآموز یا یک چوپان
هر خانهای برای خودش رسمالخط و دستور زبانی دارد
در چنین مدرسه و داناخانهای
دلی عاشق میخواهد که فرزندی را زبان مادری بیاموزد!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
ل رۆژا هەلبەستڤانێ مەزن و میناکا خوەباوەریێ و زمانهەزیێ؛ فردۆسی, ئەڤ چارۆک پێشکەش ل؛ گشتی ئەڤیندار، نڤیسکار، هەلبەستڤان و پارێزڤانێن زمانێ داییکێ؛
موهم نینە خواندەکارە، مامۆستایە یا شڤانەک
سەرێ مالێ، هەیە سا خوە، رێنڤیس و رێزمانەک
ل ئۆرتا ڤێ دبستانا، ل ڤێ مالا هەرکەسزانا؛
دلەکی ئاشق دخوازە، تا کوردیخوان کە، خزانەک!
Dilekî aşiq
Li roja helbestvanê mezin، mînaka xwebawerî û zimanhezîyê; Firdosî, ev çarok pêşkeş li evîndar، nivîskar, helbestvan û parêzvanên zimanê dayîkê;
Muhim nîne xwandekar e, mamosta ye, ya şivanek
Her malekî heye sa xwe, rênivîs û rêzimanek
Li orta vê dibistana, li vê mala herkes zana
Dilekî aşiq dixwaze, ta kurdîxwan ke xizanek!
دلی عاشق
در روزیاد فردوسی بزرگ کە نماد خودباوری است، یک چاروک تقدیم به؛ عاشقان، نویسندگان، شعرا و نگهبانان زبان مادری؛
مهم نیست معلم است، دانشآموز یا یک چوپان
هر خانهای برای خودش رسمالخط و دستور زبانی دارد
در چنین مدرسه و داناخانهای
دلی عاشق میخواهد که فرزندی را زبان مادری بیاموزد!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
کانیا دل
دلهکی ئاشق ل رۆژا هەلبەستڤانێ مەزن و میناکا خوەباوەریێ و زمانهەزیێ؛ فردۆسی, ئەڤ چارۆک پێشکەش ل؛ گشتی ئەڤیندار، نڤیسکار، هەلبەستڤان و پارێزڤانێن زمانێ داییکێ؛ موهم نینە خواندەکارە، مامۆستایە یا شڤانەک سەرێ مالێ، هەیە سا خوە، رێنڤیس و رێزمانەک ل ئۆرتا ڤێ…
سەرێ مالێ رێنڤیسەک!!
پێشکەش ل؛ ئسمائیلێ برا
ئەڤ گۆتنا کو؛ "کوردێن خۆراسانێ، سەرێ مالێ رێنڤیسەکی خوە هەنە" پر سالان بەرێ نکا، برایێ من دوکتور ئسمائیلێ هوسێنپوور دگۆت و مخابن هین ژی هالێ مە و خەلکێ مە، راستیا ڤێ گۆتنا ئسمائیل، تینە بیرا مە. ئەڤ چارۆک و چارۆکا بەرێ، ل سەر ڤێ گۆتنا هاتنە ستراندن؛
«سەرێ مالێ، رێنڤیسەک»
تەڤ لهەڤە رەش و سیسەک
ڤا یە هالێ مە کو؛ هین ژی
ناس ناکنی زێڕ ژ میسەک!
«Serê malê rênivîsek»
Tev lihev e reş û sîsek;
Va ye halê me ku hîn jî
Nas nakinî zêr ji mîsek!!
«هرخانهای رسمالخط خودش را دارد»
سیاه و سپیدی به هم درآمیختهاند
این است حال ما که همچنان
طلا را از مس بازنمیشناسیم!
این سخن را کە؛ در میان ما، هر خانهای رسمالخط خودش را دارد، سالها پیش برادرم دکتر اسماعیل حسینپور میگفت و ما به چشم طنزی تلخ در آن مینگریستیم و میگریستیم. این چاروک و چاروک پیش از این، اشارهایاست به آن سخن بجا و ما که همچنان مینگریم و مینگاریم و میگرییم😢🙏
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
پێشکەش ل؛ ئسمائیلێ برا
ئەڤ گۆتنا کو؛ "کوردێن خۆراسانێ، سەرێ مالێ رێنڤیسەکی خوە هەنە" پر سالان بەرێ نکا، برایێ من دوکتور ئسمائیلێ هوسێنپوور دگۆت و مخابن هین ژی هالێ مە و خەلکێ مە، راستیا ڤێ گۆتنا ئسمائیل، تینە بیرا مە. ئەڤ چارۆک و چارۆکا بەرێ، ل سەر ڤێ گۆتنا هاتنە ستراندن؛
«سەرێ مالێ، رێنڤیسەک»
تەڤ لهەڤە رەش و سیسەک
ڤا یە هالێ مە کو؛ هین ژی
ناس ناکنی زێڕ ژ میسەک!
«Serê malê rênivîsek»
Tev lihev e reş û sîsek;
Va ye halê me ku hîn jî
Nas nakinî zêr ji mîsek!!
«هرخانهای رسمالخط خودش را دارد»
سیاه و سپیدی به هم درآمیختهاند
این است حال ما که همچنان
طلا را از مس بازنمیشناسیم!
این سخن را کە؛ در میان ما، هر خانهای رسمالخط خودش را دارد، سالها پیش برادرم دکتر اسماعیل حسینپور میگفت و ما به چشم طنزی تلخ در آن مینگریستیم و میگریستیم. این چاروک و چاروک پیش از این، اشارهایاست به آن سخن بجا و ما که همچنان مینگریم و مینگاریم و میگرییم😢🙏
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.