کانیا دل
1.24K subscribers
1.5K photos
468 videos
309 files
778 links
بررسی و نقد شعر

نقشه:
https://goo.gl/maps/mGW9jFDJowm

شعر، نقد، نظر:
@kawaspahi
Download Telegram
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
چارینه/ رباعی

سبە

دیسا سبه هات و شەهر، مایە ل خەوێ
هاوار کە، گاشە ڕا کی ڤێ جارا، کەوێ...
ئەی ئشق! تو زانی کو برین بەرفا دلە؛
ئێر بەردە هەوێ و دیسا دەرمان بکە وێ!

sibe

dîsa sibe hat û şehr maye li xewê
hawar ke gaşe rakî vê cara Kewê
ey êşq! tu zanî ku birîn berfa dil e;
êr berde hewê û dîsa derman bike, wê!

صبح

صبحی دوباره آمد و شهر درخواب است
فریاد کن، شاید این بار، کبک هم بیدار شد
ای عشق، می‌دانی زخم ما از برفی است که بر دلها باریده
هوا را آتش بزن، شاید که این زخم درمان شود!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
برس

یک بوسه، به حال این‌همه قهر، برس
یک جرعه، به جام اینهمه زهر، برس..‌.
با هر چه که برمی‌آید از دست‌ این صبح!
ای عشق، بە داد مردم شهر، برس!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
دو منظر از کوردستان زیبا و مراسم هزاردف‌زن روستای پالنگان ببینیم و به همیاران این همایش دلپذیر و کم‌نظیر، درود و دستمریزاد بگوییم.

https://t.me/maname49
Audio
صحبت‌های استاد علیرضا سپاهی لایین در جمع اهل قلم کورد به مناسبت ۲ اردیبهشت روز روزنامه نگاری کوردی به تاریخ ۳ / ٢ / ١٤٠٣ در کلاب‌هاوس

گۆتارێن مامۆستە ئەلیرزا سپاهی لایین ل جەمئا ئەهلێ قەلەمێ کورد ب مانەیا ۲ ئوردیبهشت سالرۆژا رۆژنامە‌ڤانیا کوردی ب وەختا ٣ / ٢ / ١٤٠٣ ل سەر کلاب‌هاوسێ

@kaniyadil
Forwarded from عکس نگار
علی کریمی، آوای بلند اصالت و میهن دوستی

🖋اسماعیل حسین پور

🔸چندی است زلالی آوای هنرمندی دل‌آگاه چون رود جاری از دل زادگاهش، در پهنۀ دل کُردهای خراسان جاری است. کُردهای خراسان با طنین صدای این هنرمند لایق و مردمی، به وجد می‌آیند. قد می‌کشند. جان می‌گیرند. لبخند می‌زنند. با او هم‌نوا می‌شوند و می‌خوانند. می‌گریند. درست مثل چشمه‌های جاری از دل "سوخسوی مرادخان". این صدای دل‌نشین که دیری است خراسان عزیز ما را جان و جلایی دیگر بخشیده است؛ آوای سحرانگیز "بخشی علی کریمی" است.

🔸علی فرزند "احیاء"و "زهرا" است. او متولد 5 امرداد 1367 خورشیدی در روستای "سوخسوی مرادخان" واقع در بخش غلامان شهرستان راز و جرگلان خراسان شمالی است. این روستای سبز و زیبا، با جویباران جاری از دلش، یکی از مأمن‌های کردهای خراسان است که ایل‌های زغفرانلو و رشوانلو در آن سکونت دارند. علی کریمی اصالتاً از روستای "سرخ‌زو" تکمران شیروان است که پدر بزرگش از تکمران به سمت جرگلان کوچیده است و در آن جا جایگیر شده اند ولی علی دلش هنوز با دشت وسیع تکمران نفس تازه می‌کند. دلش با شقایقش می‌تپد و شاید این بیت استاد اشرف زاده عزیز، زبان حال علی کریمی برای تکمران باشد که:
چنان که لاله ز باد بهار می‌لرزد
دلم به یاد تو بی‌اختیار می‌لرزد

🔸او در خانه‌ای چشم بر زندگی گشوده است که آوای "تار و ترانه" از آن بر می‌خاسته است. پدرش احیا بخشی اولین و تنها استاد علی کریمی بوده است. احیا در جوانی عاشق می‌شود و شعلۀ عشق، او را آوازه‌خوان و دوتار نواز می‌کند تا آبی بر آتش‌دل بنشاند. در هنگامی که آوازۀ آوازهای پدر ِعاشقش فراتر از روستا، در منطقه پیچیده؛ علی هم دست به دوتار می‌برده است و اگر امروز این همه شور، شِکوه، افتخار و حماسه در لحن و کلامش موج می‌زند؛ ثمرۀ آن آموزه‌های دوران کودکی است.

علی کریمی شیفتۀ ایثار سرخ"سەردار ئێوەز" است. او در هر مراسمی یادی از سردار می‌کند. با ترانۀ سردار بال می‌گشاید؛ جان می‌گیرد. با این ترانه، از میان خنکای مرخ‌های سبز و سوگوار "گلیل" و از فراز آسمان "سرانی" بر روح بلند سردار بلندآوازه ایران، سەردار ئێوەز خان جلالی درود می‌فرستد و اندوه بلند اَرمان و آرزوهای بر دل ماندۀ کُردهای خراسان را، در گوش مظلومان فیروزه زمزمه می‌کند که:
نا موراد و پر ئەرمان سەردار ئێوەز خان...
او سروده‌اش خطاب به سردار را با اندوهی بلند می‌خواند و چشمانش پر اشک می‌شود:
تو چووی مه‌رخ کولی وه‌رگه‌ریان
چیا وه دوو ته را گریان
وقتی این دل سروده را بر لب می‌آورد؛ گویی چشم در چشم سرداری دارد که خون‌ِ گرم و سرخش، هنوز در هر طلوع و غروب، آسمان فیروزه، گلیل و سرانی را به شهادت فرا می‌خواند.

🔸علی کریمی ضمن مباهات به کُهن داشته های کُردی و اصالت های دیروز، دلدادۀ زبان مادری است. او حفظ زبان را اولین و مهم‌ترین اولویت برای کُردهای خراسان می‌داند. در مراسم‌هایی که او حضور دارد؛ ضمن تشویق خانواده‌ها به تکلم و آموزش زبان مادری، به دختران و پسران کرمانج زبان کتاب هدیه می‌دهد. اگر او در بین ترانه‌هایش"خه‌وا کوور" را دوست دارد به خاطر این است که در این ترانه، بر ما خفتگان نهیب می‌زند تا از خواب سنگین قرون برخیزیم.

🔸یکی از کارهای مانا و مبارک "بخشی علی کریمی" موسیقی ویدئوی "وه‌لات" است. اثری لبریز غرور و افتخار، لبریز حماسه و ایثار و سند سرخ دلدادگی کُردهای خراسان به این سرزمین است. وه‌لات در بین کارهای مبارک علی کریمی، سرآمد است. وه‌لات طنین غربت و مظلومیت اجداد این مردم است که با سرخی خونشان، این خاک پاک را، این مرزها و مرخ‌ها را پاس داشته‌اند و بی‌هیچ نام و نشانی در دل دره‌های این غریب‌ستان، برای اعتلای نام "وه‌لات" در برابر بیگانگان ایستاده‌اند و جان داده‌اند. این روزها جای "وه‌لات" در رادیو و تلویزیون‌های محلی و ملی ما بسیار خالی است.

🔸علی کریمی، این هنرمند صادق و صمیمی، کُردباور میهن دوستی است که راهش را یافته است. او با آوای پرشکوه خود و با نگاه روشنش به فرهنگ، اصالت و هنر، محبوب دل پیران و جوانان است. با وقار و متین است. حرمت نگهدار ساز و آواز است. چشم و دل‌پاک است. بینش و منش او ستودنی است. او سرمایۀ بزرگ فرهنگی برای کُردهای خراسان است. در این روزهای ناسپاسی ها و حق ناشناسی ها، علی بخشی را عزیز می داریم.
سرو وجودش سبز و مانا باد!


@kaniyadil
وەلاتێ من...

وەلاتێ من، چ رەنگینی
تژی خەلکێ دلۆڤانی
ژ کورد و ترک و تاتێن خوە
خۆراسان، تو گولستانی

خۆراسانا منا مەقبوول!
ژ تە دوور بم نزام چەر کم
چەرە دیسا گولان بهین کم
چەرە بێ چییێن تە سەر کم؟

چیایێن تە ھەزارمەچیت
شاییجان و گولیلا مە
چییێن کوردانن و ئەز ژی
د وەختێ‌ دا، گەریلا مە

خۆراسانا منا رەنگین
تمیشە شین بمین سا مە
داییک! گەر ئەز هەبم یان نا
دمینی تو، ل بیرا مە...

#شیرکووھ_پەھلەوانی

@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
الو، زندگی!

الو...، با توام ای زندگی، جواب بده
به آن لبان مبارک، کمی شتاب بده...

سلام، لطف کن و سر برآر از کابوس
بلند کن سر و پایان به خون و خواب بده

عرق نریز و نگو خسته‌ام از این اوضاع
بە شیخ میکده‌بندان ما، شراب بدە...

بلند کن سر پیران خواب را از خوان
به این جماعت جامد، دو پیک ناب بده

به اشک و خون جگر یا به داس و تیغ و تبر
به هر طریق، به این خاک تشنه، آب بده

در این سیاهی سنگین و زنگبار یخین
بخند و شوق دمیدن به آفتاب، بده

تو را به جان خدا، این سکوت را بشکن
دوبارە با توام ای زندگی، جواب بده....


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
رباعی/ چارینە

داگر

ناخوازە کو؛ مە، ژ شەڕ و شینان داگری
ناخوازە مە ژ کوڵ و برینان داگری.‌...
مە، خواهشەکی سادە هەیە ژ تە، خوەدێ
ئەو ژی ڤا کو؛ مە، ژ شەڕێ دینان داگری!

Dagir

Naxwaze ku; me, ji şerr û şînan dagirî
Naxwaze, me ji kull û birînan dagirî
Me, xwahişekî sade heye ji te, xwedê!
Ew jî va ku; me, ji şerrê dînan dagirî!!

نگهدار

نمی‌خواهد از جنگ و سوگواری حفظمان کنی
لازم نیست ما را از زخم‌های درون و بیرون، حفاظت کنی
خدایا! ما، از تو فقط تقاضایی ساده داریم
آنهم اینکه؛ ما را از شر دیودینان، در امان بداری!

#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
ما در غم شما شریک نیستیم!

در محاورات و نوشتار روزمره‌ی ما همه، بعضٱ کلمات و عباراتی به‌کار می‌رود که گاه فاقد معناست یا معنی معکوس و بعضٱ بی‌ربط دارد. از منظر معنی و ترکیب و ریشه و خاستگاه، مثال‌های متعددی در این مورد هست از قبیل؛ راجب، خفن، چهارآتیشه، ممنون‌دار، بلیط و... صدها مثال دیگر، که اینجا مجال و مقالش نیست....
اما، یکی از این اغلاط پرکاربرد که این روزها به دلیل افزایش متوفیات و دردسترس بودن فضای مجازی و مکتوب، زیاد به چشم می‌خورد و دیدنش برای همه طبیعی شده‌است، این جمله است؛ ما را در غم خود شریک بدانید!
آیا از خودمان پرسیده‌ایم که؛ ما دقیقا در کجای غم دیگران شریکیم؟ مگر غم یک سرمایه و سرمایه‌گذاری است که در آن شریک شویم؟ ما در ایجاد این غم شریکیم یا در تداومش؟ این، درست مثل این است که بگوییم؛ ما در مصیبت‌داری و سیه‌روزگاری شما شریکیم!
زیاده دردسر ندهم، چنان‌که می‌دانید؛ وقتی می‌گوییم درغمتان شریکیم، بدیهی‌ترین معنای جمله این است که؛ در غمگین ساختنتان شریکیم یا ما هم بخشی از غمتان هستیم! حال آنکه این ضدمعناست و منظورمان دقیقا عکس این است. به‌عبارتی می‌خواهیم بگوییم که؛ ما را در تحمل این غم، با خود شریک بدانید و درواقع شراکت ما در تحمل غم است، نه در خود غم. پس درست‌تر این است که بنویسیم؛ ما، در تحمل این غم، با شما شریکیم. یا؛ ما را در تحمل این مصیبت با خود شریک بدانید. که یعنی؛ برای تاب‌آوری این سوگ، ما نیز در کنارتان هستیم.


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
4_5994295197133967436.MP3
6.7 MB
#بازخوانی اثر قدیمی‌ و ماندگار
بخشی (محمدتقی روائی‌زاده)

دەنگ: #حسن_فرودی

مووزیک: #حجت_خانی

@kaniyadil
Forwarded from عکس نگار
شکوه و درخشش " لۆ" در تهران

🖋اسماعیل حسین پور

🔸وقتی تبارت به کوه، رود و چشمه می‌رسد. وقتی هم نفس صادق گلیل، شایجان، هزار مسجد، بینالود و آلاداغی و از چشمه‌ساران جاری از دل این قله‌ها سیرنوش می‌شوی؛ وقتی با آوای "لۆ" و "هه‌رایی" و تار و ترانه از خواب بامدادان برمی‌خیزی؛ وقتی از خنکای این کوه‌ها، مشام جانت عطرآگین می‌شود؛ وقتی کودکی‌هایت در این کوچه‌های منتهی به سمت آسمان و باران سپری شده است؛ وقتی چون مرخ‌های سبز و ستبر این سرزمین ریشه در فرهنگ کُهن نیاکانت داری و از زبان و لهجۀ روشنت زندگی و سرزندگی می‌تراود؛ نیک پیداست که در هر حال و هر جا، راوی راستین فرهنگ و هنر مردم این دیار باشی. درست مثل بانویی که با معرفی شعر و آهنگ "لۆ" شکوه ترانه‌های کُردی را از ستیغ کوه‌ها و دل دره‌ها، و از لب بخشی‌ها، به پایتخت‌نشینان نُمایاند تا با بخشی از کهن داشته‌های فرهنگی کُردها بیشتر آشنا شوند.

🔸خانم سمیرا شرافتی نژاد، تهیه‌کننده توانمند و متعهد رادیو خراسان شمالی که چند سالی است در کنار سایر برنامه‌ها، تهیه‌کنندگی برنامه "کرمانجی" رادیو اترک را هم بر عهده دارد؛ با ارائۀ مستندنگاری رادیویی "طنین کوهستان" با معرفی قالب شعر و آهنگ " لۆ" توانستند در سومین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک، حائز دیپلم افتخار شوند که این افتخارآفرینی مبارک را حضور این پژوهشگر شایسته و ارزنده، مدیران صداوسیمای خراسان شمالی و همۀ فرهنگ‌مداران و فرهنگ باوران این دیار که میراث‌داران این فرهنگ پاک و دیرپا هستند؛ صمیمانه شادباش عرض می‌کنم و توفیق این بانوی فکور را از درگاه احدیت مسئلت دارم.

🔸این افتخارآفرینی سند روشنی است بر قابلیت‌های فرهنگی‌مان، تا خویش را باور کنیم. چشم بر داشته‌های فرهنگی‌مان، بر لالایی‌ها، چیستان‌ها، ترانه‌ها و ملودی‌های به یادگار ماندۀ دیروزیان نبندیم. آن‌سان که این بانوی اسفراینی با آگاهی پای در این راه روشن‌ نهاد و با "مستندنگاری" عالمانۀ خود، ضمن معرفی و تبیین شعر و مقام "لۆ" توانست این میراث معنوی را به‌خوبی و خجستگی معرفی کند و در بین آثار متعدد رادیویی راه‌یافته به این جشنوارۀ ملی، حائز دیپلم افتخار شود.

🔸صمیمانه قدردان مدیران فهیم صدا و سیمای خراسان شمالی هستیم که با همتی ستودنی، در پاسداشت و معرفی فرهنگ مردم دیارمان پیشگامند و حامی نیروهای خلاق و توانمند هستند و با شایسته‌گزینی، زمینۀ تقویت محتوای برنامه‌های فرهنگی اقوام شمال خراسان به‌ویژه رادیو کُردی را فراهم می‌آورند که درخشش امروز رادیو اترک در جشنوارۀ "پژواک" ، ثمرۀ نگاه عمیق و دقیق نیروهای جوان و خودباور این مرکز به فرهنگ و زبان مادری‌مان است.
تا باد چنین بادا...!

@kaniyadil
دوستان عزیز و همکانی، درود برشما

🔸به آگاهی می‌رساند؛
دومین نشست تخصصی انجمن فرهنگی،ادبی کانیادل در سال جاری، چهارشنبه‌ی این هفته در محل کانون دانشگاهیان خراسان برگزار می‌شود.
🔸برابر آخرین برنامه‌ریزی صورت گرفته علاوه بر تایم موسیقی مقامی و شعرخوانی اعضای انجمن، در بخش شعر و ادبیات این نشست، بطور ویژه دو قطعه از شعرهای برادر شاعرمان رضا بلالی (کوردی و فارسی) بازخوانی و بررسی خواهد شد.
🔸خواهشمند است ضمن حضور به موقع در جلسه، دوستان همدل و همزبان اهل ذوق را نیز فرا بخوانید.
🔹زمان:
چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ از ساعت ۱٨ الی ۲۰
🔹مکان:
مشهد ـ بزرگراه شهید کلانتری ـ بین کلانتری ۲۲ و ۲۴ ـ پلاک ۳۱۰

✍️ انجمن فرهنگی و ادبی کانیادل

@kaniyadil
Tu yî kanî , tu yî av...

Tu jî sêvek ji baxên welatî ro helatî
ji asmîn da ketî ta li ber çavên mi hatî

Tenê zanim tu kurdek ji bakûra xurêsan
ji bicnurdî , ji qûçan , ji layîn yan kelatî

Biaxiv ta bibêjim ji kîjan gundêyî tu
çi devgermî , çi qendî , wekî parek newatî

Tu zînî , ya xecî , yan ku milwarî , nizanim
We min ra hev zimanî , we min ra hev welatî

Tu mîna nûçeyek nû , ku hiş pê ra dibe geş
sewa destêne vala , tu mizgînî , xelatî

Tu mîna çemmekî gir ,ezim dicla bi dû te
li kendava evînê tu sa min ra furatî

Tuyî kanî , tuyî av , ezim herdek qeliştî
bigir ser min bibarîn , mehêlîn vî dila tî

#riza_belalî

@kaniyadil
در باب قزلکن

جزمن چه کسی در شب مهتاب قزلکن
آیا غزلی ساخته در باب قزلکن

پنهان شده اما غزلم در دل این شب
از دیده آن مردم در خواب قزلکن

ای وای وصدافسوس وصدافسوس که رفته ست
آرایش و رنگ از رخ شاداب قزلکن

بیدار شود یک نفر از خواب و بپرسد
احوال قزلکند ز ارباب قزلکن

ای مردم چون کبک سر از برف درآرید
تا کی بچشید از سم و زرداب قزلکن

شورابه به رگها زچه جاریست بپاشید
یک ظرف شکرپاش به این آب قزلکن

بر این ده آبستن امواج حوادث
آیات بخوانید به محراب قزلکن

دلواپسم اینبار که با یک نم باران
آخر ببرد یک شبه سیلاب , قزلکن

آنگاه که تکرار شود سیل خروشان
آبی بدهد یک تنه خاکاب قزلکن

آن قصه شهنامه تداعی شده از نو
افتاده به هم رستم وسهراب قزلکن

از بس که چراندند و شکستند و بریدند
خالی شده از منظره آن قاب قزلکن

ای کاش که روزی بتوانم بنویسم
از علم و هنر ، رسم , و آداب قزلکن

از یک دل و یک رنگ شدنهای اهالی
پیدا شدن گوهر نایاب قزلکن

#رضا_بلالی
@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هێسترێ داییکێ

قووشمه‌؛ ژیکان سپاهی لایین
که‌لا سه‌ندیفالێ- مه‌ها گولانێ-2024
دیمه‌ن؛ ره‌مائیل عه‌ره‌بی

*اشکِ مادر...
قوشمه‌‌نواری؛ ژیکان سپاهی لایین
سنگ‌دیوار- اردیبهشت 1403
تصویر؛ رمائیل عربی

https://t.me/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
یازدهم اردیبهشت‌ماه و روز جهانی گارگر را، به نام همه‌ی کارگران عزیز این سرزمین که در شرایط امروز، کمتر حظی از زندگی و زحمت خویش می‌برند، گرامی می‌داریم و برایشان روزی و روزی شاد آرزو داریم.

گذرگاه

کارگرها، سر گذرگاه‌اند
چشم در راه... چشم در راه‌اند

ضمن سیگار و خاطرات خمار
اخم و لبخند گاه و بیگاه‌اند

دستشان مشت و مشتشان خالی است
که دعاگوی حضرت شاه‌اند...

کار، کار است و ساکنان گذر
فارغ از انتخاب دلخواه‌اند

نه پی عشق و حال و آزادی
نه پی نام و نکبت جاه اند

از خدا فارغ اند و از سلطان
هر دو جا، راندگان درگاه اند

خنده‌شان را کسی نمی‌بیند
مثل گلبوته‌های کوتاه اند
**
صبح، رفتم سر گذر، دیدم
چند کودک، مسافر ماه اند

گفتم: آخر شما؟ مگر امروز
پدران، کار و نان نمیخواهند؟

یک نفر گفت: نه، همه سیرند
یا سر دار، یا ته چاه اند....


* رندان خراسان/ نشر مادیار/ 1399

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
دومالک/ دوبیتی/ dumalik

سا؛ رۆژێن مامۆستا و کارکەر

غەم‌خەلات

چ مامۆستا، چ کارکەر، چ وەلاتی
پەریشانن، چ مەشتی، چ کەلاتی...
چ پێرۆز کم، ل کێ پیرۆز بکم ئەز؟
کو غەم مایە، سا ڤی شادێ دهاتی!

Bo rojên mamosta û karker

Xemxelat

Çi mamosta, çi karker, çi welatî
Perîşan in, çi Meştî, çi Kelatî...
Çi pîroz kim, li kê pîroz bikim ez?
Ku xem maye sa vî şadê dihatî!

برای تبریک روزهای کارگر و‌ معلم

اندوهدیه

از معلم بگیر، تا کارگر و هموطن
نگرانند از مشهدی بگیر تا کلاتی
چه تبریک بگویم و به چه کسی
که برای این روستایی‌ شاد، فقط غم مانده‌است!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
دوازدهم اردیبهشت‌ماه، در تقویم رسمی ایران ما، به نام «روز معلم» یادآوری و گرامی‌ داشته می‌شود. ضمن عرض شادبادش این روز به تمامی معلمین آگاه و آزاده و دلسوز، به این مناسبت قطعه‌شعری از مجموعه نیمایی‌های کتاب «شعر و شب» پیشکش می‌کنم:

درس

در دبستان شلوغی که هوا سنگین است
اولین درس معلم این است؛
بچه جان، ساکت باش!
و سکوت؛
می‌رود تا لب رود
می‌رود تا دل دریای کبود
می‌رود تا نفس ِ شهر شما
می‌رود تا ابدالدهر شما...


* شعر و شب/ نشر مادیار/ 1399

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
ئەو شەمئەکێ بێ نەفتە
دشەوتە و دشەوتە
ئەو پا دمینە هەر شەڤ
مە گێر دکە هەر هەفتە

Ew şemaek e bê neft e
Dişewt e û dişewt e
Ew padimiyn e her şev
Me gir dike her heft e
✏️Elîriza spahî layîn
ترجمه:
او شمعی است بی نفت
که می سوزد و می سوزد
او بیدار می ماند هرشب
هرهفته به دانش مان می‌افزاید.

۱۲ اردیبهشت روز معلم، بر یکایک آموزگاران آزاده و خردمندی که با چراغ علم و دانش، ما را از ظلمت و یخبندان جهالت به سمت روشنایی و نور، هدایت کردند، مبارکباد!

انجمن فرهنگی ادبی کانیادل

@kaniyadil