کانیا دل
1.24K subscribers
1.49K photos
466 videos
309 files
763 links
بررسی و نقد شعر

نقشه:
https://goo.gl/maps/mGW9jFDJowm

شعر، نقد، نظر:
@kawaspahi
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مامۆستا مارال؛
خزانێ زاناتر ژ مه مەزنان

گەپ‌کرنا مارال جانا قوربانی 😘🌺
و باڤێ خوه؛ مەمەدێ قوربانی🌲🌲

ژ ئسفەراینێ

کانال تلگرامی #مالا_گولان 👇👇

@Mala_gulan
عاشقان، سال نو مبارک باد


شنبه یازدهم دی‌ماه 1400 خورشیدی، مصادف است با نخستین روز ژانویه و سرآغاز سال 2022 میلادی؛
سال نوی میلادی را به همه‌ی جهانیان، به‌ویژه مسیحیان، شادباش و فرخنده‌باد می‌گوییم.
و به این بهانه‌ی زیبا، از صمیم دل آرزو می‌کنیم که؛

زمین را، آب و آبادی بگیرد
هوا را، عشق و آزادی بگیرد
خدایا! سال نو، بی هیچ جنگی
جهان را لشکر شادی بگیرد!

اما، سال نو، چگونه خجسته و شاد خواهد شد؟
در سال نو، اتفاق نویی نخواهد افتاد، مگر این که هر یک از ما اراده کنیم و گامی نو، در مسیر گسترش «عشق و آگاهی و آزادی» برداریم.
لطفا بیاییم و در سال نوی میلادی، بیشتر؛
- یکدیگر را دوست بداریم.
- بخوانیم و بیشتر بدانیم.
- به آزادی و آزادگی بها بدهیم.
- در قبال سعادت هم، احساس مسئولیت کنیم.
- دارایی فرهنگی‌مان را قدر بدانیم.
- و بیشتر خود راستینمان باشیم.
و در همه حال، یادمان باشد که به قول شمس مولاناپرور تبریزی؛
«ایام می‌آیند تا بر شما مبارک شوند. مبارک شمایید»

دیسا کۆنه چوو و نوو بوو زەمانه؛
ژ سالا نوو، وەلاتەک ب تەما نه...
گولا من! چ تەما نه ل دلێ من
ب جوز، داغێن کو ژ ئشقا ته، مانه؟!

#سپاهی_لایین
@Kaniyadil
Audio
ئەڤین

ئئەڤینێ ڕزگار بکن
ڕزگار بکن ئەڤینێ
ئاڤەکێ بدن
نانەکێ بدن
دەمەکێ بدن
جانەکێ بدن
ئەڤینێ ڕزگار بکن
ڕزگار بکن ئەڤینێ
ژ قەفەسا سارێ دلێ خوە
ژ وی سینگێ دوومان‌گرتی
بەر دن
بلا بفڕە ل ئاسمین؛ ئەڤیندارانه
ئەو ئەڤینه ئەڤین!
هێڤیا من
هێڤیا ته
هێڤیا ژیانێ
هێڤیا ژیندارییێ
ئەڤینێ مەکوژن
د قەفەسا سینگێ خوە دا
ب تەنێ بوون و تەنێ مانا خوە
مەهێلن بمرە
جارنان بدنە دەست خزانەکێ
بلا خەیالێن خوە ب ئەڤینێ چێ بکە
جارنان بدنە دەست باڤەکێ
بلا دل مەکەم ببە
و پشت نەلەرزە ژ دنیێ
ئەڤینێ جارنان
بدنە دەست دائیکەکێ
بلا هێڤیەک ژێ را ببە و نەفەس بگرە
ئەو ئەڤینه ئەڤین
جارنان ئەڤینێ
بکنه شاخە گولەکە سۆر
بدنه دەست دلەکێ ئەڤیندار
جارنان ئاڤەک سا گۆلان
جارنان هێڤییەک سا دلان
جارنان ژی روناهییەک
ل چاڤان
ئەڤینێ ڕزگار بکن
ڕزگار بکن ئەڤینێ
ژ قەفەسا سارێ دلێ خوه!

هەلبەست و دەنگ؛
زەهرا_فەتهی(ئارهەز)
@Kaniyadil
Audio
ئەلێ لێ دەلالێ...

دەنگ و دوتار؛
هونەرمەندێ نەمر؛
#ئەلی_ئەسقەر_ئسلامی
و
#هەیدەر_ئسلامی
@Kaniyadil
Forwarded from اتچ بات
دوستان عزیز و یاران همکانی!

🔸درود برشما؛
چنان‌که استحضار دارید دغدغه‌ی ویروس کرونا، انجمن ادبی کانیادل را، بر آن داشت تا با حمایت کانون دانشگاهیان خراسان از چند هفته‌ قبل، اتاقی مجازی به نام "کاکاکلاب" در «کلاب هاوس» طراحی کند.

🔹فرصتی برای آنان که شعر و شعور را مهم و ماندگار می‌خواهند و با آن مواجهه‌ای جدی و جهانی دارند.
آنان‌که در مسیر سرایش و خوانش «هەلبەست»، طالب شنیدن، آموختن و تعالی اند و زبان مادری‌شان (کوردی) را ناموس تاریخی ایل و آلِ خویش می‌دانند.

🔸کلاب کانیادل را دنبال کنید و دراین همراهی، شکوه شعر و هنر "کوردی" را به نمایش بگذارید. سه‌شنبه‌ی هرهفته ساعت 20، به این نشانی؛👇چشم به راهتان هستیم.
https://b2n.ir/t40104

با ادب و احترام؛
انجمن ادبی کانیادل

@Kaniyadil*
سەلامەک

ت گاڤێ دلخواشییا که‌سه‌کێ/ی
ژ وێ/ی مه‌گرن
ڤا دلخواشییا دکاینه‌:
سه‌لامه‌ک
هال پرسینه‌ک
«هایا من ژ ته‌ هه‌یه‌»یه‌ک
ده‌نگه‌کێ گه‌رم و هه‌ڤالکی
و هسه‌که‌ ڕند ببه‌
هه‌ڤاله‌تییان ب کێمی مه‌گرن .
قه‌ ڤا...
خزان شووخی شووخی ب که‌ڤران
ل چووچکان دخنن
ئه‌ما چووچک ژ ڕاست دمرن
ئاده‌م( مه‌رڤ ) شووخی شوخی
ڕیشخه‌ند ل هه‌ڤ دخنن
ئه‌ما دل ب ڕاستی دشکێن
*
یک سلام

هیچوقت دلخوشی ڪسی رو ازش نگیرین
این دلخوشی میتونه:
یه سلام
یه احوالپرسی
یه حواسم بهت هست …
یه صدای گرم و دوستانه
و یه حس خوب باشه …
دوستی ها رو دست ڪم نگیرین …
همین …
بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ میزنن …
ولی گنجشک ها جدی جدی میمیرن … !
آدما شوخی شوخی به هم زخم زبون میزنن …
ولی دلها جدی جدی  می‌شڪنند….

تدوین و ترجمه به کوردی؛
#جعفر_تیزگوش
Selamek

Ti gavê dilxwaşîya kesekê/î ji wê/î megirin
Va dilxwaşîya dikayne:
Selamek
Hal pirsînek
«Haya min ji te heye»yek
Dengekê germ û hevalkî
Û hiseke rind bibe
Hevaletîyan bi kêmî megrin .
Qe va...
Xizan şûxî şûxî bi kevran
li çûçikan dixinin
Ema çûçik ji rast dimirin
Adem( meriv ) şûxî şuxî rîşxend
li hev dixinin
Ema dil bi rastî dişkên

Wergêr : #Cefer_ê_Tîzgûş

@Kaniyadil
ششمین شب شعر و موسیقی کوردی
در کلاب هاوس؛
کانیادل، صدای شعری که می‌جوشد

سه‌شنبه‌شب پانزدهم دی‌ماه 1400، ششمین نشست مجازی کانیادل با نام «کاکاکلاب»، در کلاب هاوس برگزار شد و با شعرخوانی و نقدونظر و هنرنمایی گروهی از اهل قلم و اهل هنر کورمانج خراسانی، ساعاتی در هوای شعر و موسیقی، به دلنشینی و مهربانی گذشت.
مثل همیشه به همت مدیران کانیادل و حمایت بی‌دریغ کانون دانشگاهیان خراسان و استقبال گرم همزبانان همدل از سراسر ایران و جهان، نشست جدید کلاب‌هاوسی کانیادل هم برگزار شد و همراهان کلاب، در همصحبتی شاعرانه، به خوانش آثار و تبادل نظر پیرامون اشعار پرداختند.
لازم است حسب وظیفه، به یکایک همراهان سپاس بگوییم و مثل همیشه از برادرانمان محمد حسین‌پور و مجید کریمی که مجری و میزبان محفل بودند، سپاسگزاری کنیم.
در نشست اخیر و در کنار شعرخوانی، خبر برگزاری فستیوال فرهنگی و هنری سلیمانیه از سوی برادرمان جناب گلیل رجب‌زاده، خبر انتشار نشریه‌ی «وژین - ڤەژین» در اورمیه از زبان جناب آکام و نیز خبر ساخت مستندی با عنوان «یکی از ما» در خراسان از سوی جناب آوات رحیمی، از جمله گزارش‌های متفاوت و انگیزه‌بخش بود که هوای کلاب را به شکر و شوق معطر کرد.
اما، حضور و صدای خواننده‌ی نامدار و فرهنگ‌مدار کورد خراسانی جناب علی کریمی، نقطه‌ی اوج نشست کلاب‌هاوس ما و ششمین همنشینی کاکاکلاب بود؛ طنین دوتار و کلمات موثر و صدای گرم و گیرای برادرمان علی کریمی، مثل همیشه چشمه‌ی حس و حال شنوندگان را به جوش آورد و نشاط معنوی مخصوصی به کلاب داد.
در پایان این گزارش کوتاه لازم است صرفا جهت یادآودی و همدلی، مثل گذشته بگوییم؛
کلاب هاوس کانیادل که با نام کاکاکلاب طراحی و مشغول فعالیت شده‌، امکانی منحصر به‌فرد برای اهل ذوق و مخصوصا صاحب‌قلمان کورد خراسان فراهم کرده‌است تا شعر به زبان مادری را، در چارچوب استانداردهای ادبی امروز ایران تجربه و توصیه و تمرین کنند.
از این رو، از کلیه‌ی همزبانان عزیز، مخصوصا؛ اهل قلم، شعرا، ترانه‌سرایان و هنرمندان دعوت می‌شود که با نصب نرم‌افزار کلاب هاوس و حضور در کاکاکلاب، از این خدمت بی‌مزد و منت بهره‌مند شوند و سطح دانش و کیفیت سرایش خویش را به‌شکلی شایسته ارتقا ببخشند.
ساعت 20 سه‌شنبه‌ی هرهفته، آغوش این کلاب مجازی، به سوی شما اهل دل و صاحبان قلم در این سرزمین گشوده خواهد بود.
به ما افتخار بدهید و در کنار ما، بر لب جاری جوشان کانیادل، بنشینید. به این نشانی؛
https://b2n.ir/t40104
سپاس از شما همزبانان مهربان و دانا که ارزش باهم بودن و آموزش ظرافت و ظرفیت‌های ادبی را به‌درستی می‌دانید.
#سپاهی_لایین
@Kaniyadil
یادی از اولین نشست ادبیات معاصر کرد در مشهد؛
روزی که سرآغازِ «روزگاری نو» شد...

ساعت 8 صبح 15 دیماه 1379، اتفاق خارق‌العاده‌ای در حوزه‌ی ادبیات کردی در خراسان بزرگ افتاد.
این اتفاق مبارک که با نام «اولین نشست ادبیات معاصر کرد» شناخته می‌شود، در دنباله‌ی فعالیتهای انجمن ادبی دانشجویان کرد دانشگاه فردوسی مشهد رخ داد.
21 سال پیش در چنین روزی ساعت 8 صبح، درب دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی طبق معمول توسط نگهبانانی با روپوشی خاص، شامل کتی سرمه‌ای رنگ، شلواری مشکی و اتوکشیده و کلاهی مشکی، باز شد.
آنها بر خلاف روزها و سالهای قبل، در روز پنجشنبه 15 دیماه 1379، منتظر دانشجویان دانشکده نبودند، میهمانان دانشکده در آن روز شاعران و نویسندگانی از اقصی نقاط ایران بودند که با زبان شیرین کردی تکلم می‌کردند.
دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد شاهد اتفاقی جدی و تازه و امیدبخش در حوزه پژوهش‌های ادبی کردی ایران بود. قرار بود کیلومترها دورتر از کردستان برای ادبیات کردی مجلس و محفلی شایان توجه برگزار شود که البته در کنار کردهای خراسانی که میزبان اصلی همایش بودند، اتفاق دور از انتظاری نبود.
کردهای خراسان به‌رغم 400 سال و اندی دوری از دیار، در آن روز سرد دی ماه هیچ کم و کسری برای میهمانان کردستانی‌شان نگذاشتند. مرحوم مهندس رحیمی، مثل همیشه بر همه‌ی کارها نظارت می‌کرد. او به دانشجویان برگزار کننده قول داده بود خودش و جمع زیادی از کردهای خراسان تحت نظارت آنها کار کنند. او حتی به دانشجویان برگزار کننده گفته بود امروز هرچه شما بگویید ما در خدمتیم. مهندس رحیمی عزیز و نازنین با فروتنی تمام دم، درب دانشکده به میهمانان مراسم خوش‌آمد می‌گفت.
از دیگر میزبانان همایش، استاد کلیم‌الله توحدی بود که به همراه خانواده‌اش خدمت می‌کرد. او تمام کتابهای کتابخانه‌اش را آورده بود تا در نمایشگاهی جانبی در معرض دید علاقمندان قرار دهد.
باید به زحمات میزبانی جمعی از کردهای کردستانی ساکن مشهد که آنها هم به‌صورت خانوادگی در خدمت فرهنگ و ادبیات کردی بودند و هستند نیز اشاره کنیم؛ حاج محمود حسین زاده عزیز که سنگ تمام گذاشت. حاج محمود اصالتا اهل سقز و ساکن مشهد و مردی متدین و فرهنگ‌دوست است که با تمام وجود به دانشجویان کرد دانشگاه فردوسی قول داده بود خودش و خانواده‌اش در خدمت همایش هستند. به همین خاطر، پسران حاجی حسین زاده چند روز قبل و بعد ازهمایش، با ماشین‌های شخصی‌، در اختیار کمیته‌ی برگزاری بودند. آقای حسین زاده، حتی اجازه‌ی اقامت میهمانان در هتل را ندادند و گفتند یک طبقه از منزل ما در اختیار میهمانان همایش است...
مرحوم مهندس رحیمی نیز به پسرش مجید آقا سفارش کرده بود خودروی شخصی و یک طبقه از منزل‌شان را در اختیار کمیته برگزاری قرار دهند.
میهمانان همایش شب اول در منزل استاد توحدی، دور هم جمع شدند. خانم توحدی سفره‌داری کرد. خانم توحدی نشان داد خانه‌ی یک نویسنده در میان کردها، می‌تواند خانه‌ی امید ملتی نیز باشد...
تاکید بنده در این روایت بر مشارکت مردمی، دارای پیامی است که صد البته خوانندگان این یادداشت متوجه منظور هستند؛ تا مردم در کنار دانشجویان و روشنفکران جامعه نباشند، اتفاق موثری نمی‌افتد و آب از آب تکان نمی‌خورد و برگزاری چنان همایش عظیمی نیز در حد آرزویی جوانانه و دانشجویانه باقی می‌ماند. راستی، چه مردمان خوبی داشتیم در آن سالها که به دانشجویانی 20 و 21 ساله اعتماد کردند و بی‌دریغ یاورمان شدند...
قرار بود همایش کاملا تخصصی و به دور از حاشیه و تعصب قومی و ... برگزار شود و لذا به پیشنهاد دکتر جواد رضایی و رضا نیک‌ذات (مشاوران علمی همایش) از حضور اساتید برجسته‌ای از دانشگاه فردوسی همچون استاد دکتر تقی وحیدیان کامیار (پژوهشگر، ادیب و زبان‌شناس برجسته، دارای دکتری زبان‌شناسی)، استاد دکتر محمدمهدی ناصح (پژوهشگر ادبیات فارسی و مصحح ایرانی) و مرحوم استاد دکتر افضل وثوقی (استاد زبان فرانسه و مترجم پیشکسوت کشورمان) در کنار میهمانان کرد زبان همایش، استفاده شد.
القصه؛ همایش با حضور اساتید دانشگاه فردوسی و میهمانانی از مناطق کردنشین غرب ایران همچون دکتر بختیار سجادی (نویسنده، منتقد ادبی و استادیار برجسته زبان کردی و انگلیسی دانشگاه کردستان)، استاد عطا نهایی (نویسنده پرافتخار رمان کردی معاصر)، کافی علوی (روزنامه نگار و پژوهشگر برجسته کرد) سید جلال‌الدین نظامی (شاعر و عضو هیئت تحریریه مجلات کردی گرشه ی کردستان ،آمانج، سروه،آوینه و کردستان)، استاد بهرام ولدبیگی (روزنامه‌نگار و مدير انستيتو فرهنگي كردستان در تهران) و جمعی دیگر از نویسندگان و شاعران جوان کرد و جمع عظیمی از نویسندگان و شاعران کرد خراسانی و علاقمندان به ادبیات کردی در تالار همایش های دانشکده ادبیات آغاز به کار کرد. سه نشست تخصصی در صبح و عصر برگزار شد.
در هر نشست نیز، سه نفر از اساتید حاضر در همایش به ترتیب یک نفر از دانشگاه فردوسی، یک نفر از کردستان و یک نفر از میان کردهای خراسانی، به عنوان هیئت مدیره در جایگاه مخصوص حضور داشتند و پس از قرائت مقالات، نظر علمی خود را ارائه می‌کردند که بار علمی و تخصصی همایش را به قول خبرنگاران داخلی و خارجی حاضر در همایش بسیار ممتاز کرده بود.
مجری همایش دکتر اسماعیل حسین پور بود. او با تسلط خاصی که هم در ادبیات و هم در مجری‌گری داشت توانست این سه نشست و سپس شب شعر همایش را به خوبی مدیریت کند.
مرحوم استاد علی آبچوری (قوشمه نواز نام آشنای خراسانی)، مرحوم استاد ولی رحیمی (کمانچه زن خراسانی) و مرحوم استاد حسین بَبی (دایره زن خراسانی) نیز در بخش‌های مختلف همایش استادانه و بسیار خاطره‌انگیز، به اجرای موسیقی دلنواز کردی می‌پرداختند. نامهایی که هر کدام به تنهایی بار هنری همایش را نیز مشخص می‌کند.
بهمن قبادی (کارگردان نام‌آشنای کرد) با ارسال نسخه‌ای از فیلم سینمایی «زمانی برای مستی اسبها» به همایش خود را شریک همایش ف 15 دی 1379 کرد. فیلم کارگردان جوان کرد هنوز در سینماهای خراسان اکران نشده بود ولی او با بلند نظری خاصی که داشت می‌خواست در این همایش سهیم باشد.
اکثر رسانه‌های دیداری و شنیداری آن زمان، مراسم را پوشش دادند و به اتفاق در گزارششان نوشتند: «جمعی از دانشجویان کرد دانشگاه فردوسی مشهد، اولین همایش تخصصی این دانشگاه را که کاملا دانشجویی بود و هیچ بودجه‌ی دولتی نداشت با همتی بی‌نظیر برگزار کردند. این مراسم به دور از هرگونه حاشیه‌ی قومی بصورت تخصصی و علمی با حضور صدها نفر از علاقمندان به ادبیات کردی از ساعت 8 صبح تا ساعت 8 شب در تالار همایش‌های دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.»
هیچ کس به خبرنگاران این رسانه‌ها نگفت که حاج محمود حسین زاده بعد از برگزاری همایش بازهم دو روز از میهمانان مراسم پذیرایی کرد و آنها را با هزینه‌ی شخصی‌اش به دیدن اماکن زیارتی، سیاحتی و توریستی مشهد برد...هیچ کس ننوشت مهندس رحیم رحیمی، هزینه‌ی بلیط برگشت هواپیمای میهمانان همایش را متقبل شد و در فرودگاه آنها را با چند پلاستیک پر از سوغاتی خراسان بدرقه کرد.... هیچ کس ننوشت کلیم الله توحدی بزرگ و همسر مهربانش جدای از اینکه به هر کدام از میهمانان کردستانی کتابهایی به رسم رفاقت و دوستی هدیه کردند، برای آشنایی آنها با زندگی عشایر خراسان با هزینه‌ی شخصی‌شان نان محلی، ماست محلی و پنیر کردی از عشایر کرمانج تهیه کردند و در بار سفرشان گذاشتند.
صد البته عزیزان دیگری هم بودند که از قلم افتاده‌اند و نویسنده‌ی این یادداشت شرمنده‌ی آنها خواهد شد.
مرحوم مهندس رحیمی در خاطراتش از آن زمان می‌گوید: «برای جمع آوری هزینه‌های همایش به دو سه نفر از دوستان قوچانی و شیروانی مراجعه کردم و آنها هم با دست و دلبازی خاص به ما در حد توان کمک کردند اما مهم تر از همه‌ی آن کمک‌ها، پنج هزار تومان پول قلک دختر یکی از دوستان‌مان بود که گفت عمو رحیم من هم دوست دارم برای مراسم شعر کردی کمک کنم. هرچند کمه اما لطفا قبول کنید... از دیدن آن صحنه هم خوشحال بودم هم بغض کردم... مطمئنم برکت آن 5 هزار تومان در مراسم، درخشان تر از هر کمکی بود....
**
امروز، بعد از 21 سال این چند پاراگراف را نوشتم، درواقع برای تاکید مجدد براین دو نکته که؛ یک: هر کار ارجمند فرهنگی، اگر خالصانه و عاشقانه انجام شود، ماندگار و تاثیرگذار است و هرگز فراموش نمی‌شود. دو: هنوز و همچنان و همیشه، این پتانسیل در مردم و علاقمندان به میراث فرهنگی ایران و کردستان هست که در راه شناسایی و ارج‌گذاری داشته‌ها و گنج‌های ملی و معنوی خویش، قدمهای استوار بردارند و از خود یادگاری شایسته به جا بگذارند.
#آوات_رحیمی
@Kaniyadil
ئەلۆ کوردۆ!

ئەلۆ کوردێ خوراسانی و مەغروور!
ژ دیرۆک و زمان و چاندا خوه دوور
دەما نه رێنڤیس زانی، نه خوەندن
ب چ شانازی و سەر رادکی ژوور؟!

#موهەمەد_هوسێنپوور
@Kaniyadil
تەنێ

روویێ من رەشە، وەک ئاخر شەڤێ تە
دلێ من زەڤە وەک نقته زەڤێ تە
تەنێ ئەز جوورەکێ ئارام دبم کو
«تە دخوازم» بێوه دەر، ژ دەڤێ تە!

فقط

رو سیاه ام مثل پایان شبهایت
دلم ضعیف است مثل نقطه ضعف تو
من فقط به طریقی آرام می‌شوم، آن‌هم این که
«دوستت دارم» را از دهانت بشنوم

#یاسر_ئبراهیمی
@Kaniyadil
Saeid Rostami
kurmanci
تونه

هەلبەست و دەنگ؛

#سەئید_روستەمی
@Kaniyadil
تێ ئەو رۆیا

دلێ من کریە چێلک، رادجینێ
مەگەر دەرد و بەلێ دل داوەشینێ
یارام، تێ ئەو رۆیا کو بەژنێ بێمار
لە سەر سینگی خوە داینێ رامەیینێ

هەلبەست؛
#مەهدی_روستەمی
@Kaniyadil
باڤۆ

چ خوەشبەختم کو تو پار بوویی سا من
پشتا من ل چیان، یار بوویی سا من
باڤۆ جان! سا ته، هین دل تێ یە جۆشێ
ل وەلاتەکێ، سەردار بوویی سا من

پدرم

چە خوشبخت بودم کە تو سهم من بودی
پشتم بە کوه بود و تو یار بودی برای من
پدر جان، هنوز دلم برایت بی‌قراری می‌کند؛
میان یک ولات سردار بودی برای من

#سارا_سوودمەند
@Kaniyadil
Forwarded from دِلِستان💚💛
این، آینده است؟!

از جمله کارهای خنده‌دار بشریت، «پیش‌گویی» و باور داشتن به آن است. در طول تاریخ و از طرف آدم‌های مختلف، پیش‌گویی‌هایی در کشورهای مختلف صورت گرفته و همین روزها هم پبش‌گویی‌های «ایل‌بیگی جاف» کورد، در فضای مجازی و مخصوصا همزبانانش می‌چرخد.
به گمان من، «پیشگویی» نه ممکن است و نه لازم. آنکه پیش‌گویی می‌کند و آنکه می‌پذیرد، هر دو کسانی هستند که به نوعی می‌خواهند خود را به منابع غیبی مرتبط و از آن، برای جبران کمبودهایشان، سوء استفاده کنند.
در عین حال، «پیش‌بینی کردن» امر متفاوتی است که می‌تواند درست و مفید هم باشد. پیش‌بینی روند تحولات اجتماعی، امری معقول و سازنده و از جنس پیش‌بینی‌های هواشناسی است که توجه جدی می‌طلبد.
بر اساس شواهد موجود، می‌توان پیش‌بینی‌های مهم و موثری کرد و این کار، از دست هر انسانی با متوسط هوش وجودی و میان‌فردی و دانش فلسفی و سیاسی، ساخته است.

فارغ از هر نوع تعارفی، می‌خواهم چند مورد از پیش‌بینی‌هایی را که برای 50 سال پیش رو، به ذهنم رسیده‌است، خدمتتان عرض کنم؛
1- در 50 سال آینده، کمتر دیکتاتوری در جهان حاکم و کمتر ملتی زیر یوغ حاکمیت مطلق، باقی خواهد ماند.
2- مفاهیمی چون قداست نژادی و کشوری و جغرافیایی و مرزبندی‌های اجباری، بکلی تغییر خواهند کرد و انسان‌ها به سمت «وحدت در عین کثرت»ی علمی و عملی خواهند رفت. خودباوری فرهنگی در عین پذیرش تنوع هویتی، محور زندگی خردمندان و آزادگان فرداست.
3- علاوه بر پیشرفت‌های گوناگون علمی، انسان به توانمندی‌های اخلاقی و معنوی بزرگی خواهد رسید. این توانمندی‌ها، مبتنی بر تجربیات میدانی و بالینی خواهد بود و ما را از توسل به خرافات و خیالات، به شکل قانونی و قانع‌کننده‌ای، بی‌نیاز خواهد کرد.
4- تا 1450، بشر زمینه‌های سوءتفاهم و دشمن‌پنداری و جنگ‌طلبی را بسیار محدود و عرصه را برای تقریب تفکرات و ایده‌ئال‌های دوستانه گسترده‌تر می‌کند.
5- نگرانی از کشتار جمعی، در نیم‌قرن آینده نیز با انسان خواهد بود، اما قطع و یقین، بشر می‌فهمد که وقتی زبان و دانش گفت‌وگو دارد، نیازی به سلاح و سلطه ندارد.
6- در 50 سال آینده، بشریت احتمالا می‌فهمد که هیچ ارزشی عالی‌تر از «عشق» نیست و «مذهب عشق»، جای «ادیان تعصب‌محور» را در همه‌ی اذهان خواهد گرفت. آینده، اگر پیامبری داشته‌باشد، مبلغ «اصل اصالت عشق» خواهد بود.
7- و در نهایت این که؛ دانش آزمایشگاهی، به جای دارش مالی (ثروت مادی) به «ارزش اول» ملت‌ها و افراد، بدل می‌شود و شعر و موسیقی و مهر، کماکان آرایه‌های این ارزش ابدی، خواهند بود. ناگفته نماند که سواد و دانش آزمایشگاهی، ربطی به مدارک دانشگاهی و عناوین خالی و تعارفی و غیرکارآمد، ندارد.
اینها که نوشتم، نه مزاح است و نه اظهار فضل. صرفا تلاشی است برای کاستن از هزینه‌ها و افزودن به حقوق انسان، در فردای محتومش. باید بدانیم که باران خواهد بارید و نمی‌توان به جنگ سیل رفت. باید موج‌ها را به سمت مزارع تشنه و دشت‌های باز و بزرگ، سوق داد.
#سپاهی_لایین
https://t.me/joinchat/SgUrmM2oWWkCbXWE
دیوانی مەلایێ جزیری ـ لاتین.pdf
801.9 KB
📚دیوانی مەلای جزیری
📚نووسەر: #مەلائەحمەد_جزیری
📚ئامادەکار: #عارف_زێرەڤان
📚زمان: #کوردی #لاتین
📚چاپ: #ئاراس
📚شوێن: #هەولێر
📚ساڵ: 2007
📚بابەت: #شێعر
🆔 @kurdica
دیوانی هێڤی.pdf
19.5 MB
📚دیوانی هێڤی
📚نووسەر: #جگەرخوێن
📚ئامادەکار: #
📚زمان: #کوردی #لاتین
📚چاپ: #
📚شوێن: #ستۆکهۆلم
📚ساڵ: 1983
📚بابەت: #شێعر
🆔 @kurdica
رەفش

دبێژن چاڤــێ رەش بـێ‌کل ب‌رەفشن
دەما نەم نەم دبارن؛ شل، ب‌رەفشن
ل چـاڤان پـــڕ دوبێیتــی تێنە گـۆتـن
هـــەمـا یێـن رادبـــن ژ دل، ب‌رەفشن

زیبایی

می‌گویند چشمان سیاه بدون سرمه زیبایند
آنگاە کە نم‌نم می‌بارند؛ تر، زیبایند
در وصف چشمها، دوبیتی زیاد گفته می‌شود
اما آنها که از دل برمی‌خیزند، زیبایند

#دوکتور_سادق_فەرهادی
@Kaniyadil