Forwarded from 🌺 مالا گولان 🌺
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آه بارانها
بیدارم و دربند نادان ها
درگیر تکرارِ غلطخوانها
شاید نمیارزد که بنویسم
آغوشِ مرگم را به دالانها
یک مزرعه با خوشههای زرد
با هر کلاهک رفته در جانها
من از حقیقت دور میمانم
تیغ است تا پایانِ شریانها
بیدارم و دربند بیخوابی
لالاییِ فرزندِ زندانها
اللهُ اکبر! من که بیدارم
مفهومِ ترس از این نگهبانها
می چرخد و هربار چشمانم
تیری که افتاده به مژگان ها
بیخوابم و خوابم نمیدانم
محکوم دردم دردِ وجدانها
طوفان باریدن دراین خانه
خوشه، کلاهک، آهِ! بارانها
#مارال_احمدی
@kaniyadil
بیدارم و دربند نادان ها
درگیر تکرارِ غلطخوانها
شاید نمیارزد که بنویسم
آغوشِ مرگم را به دالانها
یک مزرعه با خوشههای زرد
با هر کلاهک رفته در جانها
من از حقیقت دور میمانم
تیغ است تا پایانِ شریانها
بیدارم و دربند بیخوابی
لالاییِ فرزندِ زندانها
اللهُ اکبر! من که بیدارم
مفهومِ ترس از این نگهبانها
می چرخد و هربار چشمانم
تیری که افتاده به مژگان ها
بیخوابم و خوابم نمیدانم
محکوم دردم دردِ وجدانها
طوفان باریدن دراین خانه
خوشه، کلاهک، آهِ! بارانها
#مارال_احمدی
@kaniyadil