🔴 هشتگ #من_هم_شکنجه_شدم در فضای توییتر و اینستاگرام داغ شده است. شما نیز میتوانید با پیوستن به این کمپین، مشاهدات خود را از شکنجه در زندانهای حکومت ظلم جمهوری اسلامی بنویسید و در اختیار مردم بگذارید
@kalemehtv
@kalemehtv
🔴 هشتگ #من_هم_شکنجه_شدم در فضای توییتر و اینستاگرام داغ شده است. شما نیز میتوانید با پیوستن به این کمپین، مشاهدات خود را از شکنجه در زندانهای حکومت ظلم جمهوری اسلامی بنویسید و در اختیار مردم بگذارید
https://t.me/joinchat/AAAAAE-yDNjbzdEfyKb1XA
https://t.me/joinchat/AAAAAE-yDNjbzdEfyKb1XA
🔴 #من_هم_شکنجه_شدم؛
@kalemehtv
✍️حمیدرضا امینی؛ “من هم صدای اسماعیل بخشی هستم”
حمیدرضا امینی، فعال مدنی و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، طی نامهای خطاب به اسماعیل بخشی، نوشتهاست: #من_هم_شکنجه_شدم
حمیدرضا امینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین که پیشتر او را با نام آریوبرزن میشناختند، در نامهای از زندان اوین گفتهاست: «آقای بخشی من هم شکنجه شدم».
بنده نیز بارها طی شکنجههای متعددی قرار گرفته ام که از نمونه های آن میتوان به دی ماه ۸۷ در کرمانشاه به خاطر عضو بودن در جنبش (ما هستیم ) اشاره کنم که به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه و حتی آویزان کردن بنده به سقف توسط نیروی انتظامی اشاره کنم.
نمونه های دیگر میتوان به عاشورای ۸۸ اشاره کنم که توسط بسیجیها و لباس شخصیها و نیروی انتظامی به شدت مورد ضرب و شتم با باتوم قرار گرفتم که با وجود اینکه سالها از این موضوع میگذرد اما آثار آن بر روی ساق پاهای من به وضوح کاملا قابل مشاهده میباشد...
https://t.me/joinchat/AAAAAE-yDNjbzdEfyKb1XA
@kalemehtv
✍️حمیدرضا امینی؛ “من هم صدای اسماعیل بخشی هستم”
حمیدرضا امینی، فعال مدنی و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، طی نامهای خطاب به اسماعیل بخشی، نوشتهاست: #من_هم_شکنجه_شدم
حمیدرضا امینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین که پیشتر او را با نام آریوبرزن میشناختند، در نامهای از زندان اوین گفتهاست: «آقای بخشی من هم شکنجه شدم».
بنده نیز بارها طی شکنجههای متعددی قرار گرفته ام که از نمونه های آن میتوان به دی ماه ۸۷ در کرمانشاه به خاطر عضو بودن در جنبش (ما هستیم ) اشاره کنم که به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه و حتی آویزان کردن بنده به سقف توسط نیروی انتظامی اشاره کنم.
نمونه های دیگر میتوان به عاشورای ۸۸ اشاره کنم که توسط بسیجیها و لباس شخصیها و نیروی انتظامی به شدت مورد ضرب و شتم با باتوم قرار گرفتم که با وجود اینکه سالها از این موضوع میگذرد اما آثار آن بر روی ساق پاهای من به وضوح کاملا قابل مشاهده میباشد...
https://t.me/joinchat/AAAAAE-yDNjbzdEfyKb1XA
#ارسالی_همراهان_کلمه |
#صدای_مردم |
کمپین #من_هم_شکنجه_شدم
حامد غضبانی وبلاگنویس و فعال مدنی اهل بندرگناوه
وی در خرداد ماه سال ۹۵ توسط نیروهای امنیتی سازمان اطلاعات بوشهر به اتهام وبلاگنویسی و انتقاد از حکومت و همچنین شعارنویسی در دانشگاه بر علیه رژیم دستگیر و به سلول انفرادی اطلاعات بوشهر منتقل گردید.
او در روزهای اول بازداشت با چشمانی بسته و قبل از هرگونه سوال و بازجویی مورد ضربوشتم شدید سربازان گمنام امام زمان قرار گرفت.
بنظر ایشان تحمل شکنجههای روحی و عصبی و توهینهایی که بر متهمان سیاسی در دوران بازجویی وارد میشود به مراتب سختتر از شکنجههای جسمی بوده و آثار آن تا مدتها بر فرد بازداشتی باقی میماند.
💠 توجه : آنچه تحت عنوان صدای مردم در کانال تلگرام شبکه جهانی کلمه منتشر می شود، برای انعکاس صدای شهروندان وهمچنین آشنایی با نظرات همدیگر است؛ مطالب منتشر شده دیدگاه ارسالی مخاطبان است ولزوما دیدگاه کانال تلگرام شبکه جهانی کلمه نیست.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-yDNjbzdEfyKb1XA
#صدای_مردم |
کمپین #من_هم_شکنجه_شدم
حامد غضبانی وبلاگنویس و فعال مدنی اهل بندرگناوه
وی در خرداد ماه سال ۹۵ توسط نیروهای امنیتی سازمان اطلاعات بوشهر به اتهام وبلاگنویسی و انتقاد از حکومت و همچنین شعارنویسی در دانشگاه بر علیه رژیم دستگیر و به سلول انفرادی اطلاعات بوشهر منتقل گردید.
او در روزهای اول بازداشت با چشمانی بسته و قبل از هرگونه سوال و بازجویی مورد ضربوشتم شدید سربازان گمنام امام زمان قرار گرفت.
بنظر ایشان تحمل شکنجههای روحی و عصبی و توهینهایی که بر متهمان سیاسی در دوران بازجویی وارد میشود به مراتب سختتر از شکنجههای جسمی بوده و آثار آن تا مدتها بر فرد بازداشتی باقی میماند.
💠 توجه : آنچه تحت عنوان صدای مردم در کانال تلگرام شبکه جهانی کلمه منتشر می شود، برای انعکاس صدای شهروندان وهمچنین آشنایی با نظرات همدیگر است؛ مطالب منتشر شده دیدگاه ارسالی مخاطبان است ولزوما دیدگاه کانال تلگرام شبکه جهانی کلمه نیست.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-yDNjbzdEfyKb1XA
🔴 #من_هم_شکنجه_شدم
@kalemehtv
✍️ شعله پاکروان ؛
"من هم شکنجه شده و میشوم. مثل تو. مثل او. مثل ما. مثل شما. مثل انها"
چند روز است کارزار "من هم شکنجه شدم " ابعاد تازه ای از انواع شکنجه را پیش روی مردم ایران فاش کرده است.یکی شلاق خورده . یکی قپانی شده . یکی تهدید به تجاوز شده و یکی واقعا مورد تجاوز قرار گرفته. یک زندانی سیاسی سابق شرح شکنجه هایش را برایم فرستاد و با خواندن هر قسمت از جفای رفته بر او , دست و پایم بیحس شد.
چند روز است میخواهم ببینم اسماعیل بخشی بیشتر شکنجه شده یا ستار بهشتی ؟ سپیده قلیان یا سعید ماسوری ؟ ارژنگ داوودی یا خالد حردانی؟ حسن نظری یا خواهر و برادران مریم اکبری منفرد؟ میخواهم بدانم اساسا شکنجه جسمی بیشتر شکنجه است یا شکنجه روحی؟ فقط زندانی شکنجه میشود یا خانواده اش هم به همان اندازه درد میکشند؟وقتی سبیلهای یک درویش را میتراشند به همان اندازه درد میکشد که موهای سر پسر جوانی را میتراشند؟ وقتی به نوزده سال چشم انتظاری اکرم زینالی فکر میکنم میخواهم بدانم شکنجه طولانی هم درد دارد یا نه؟اکرم و هاشم زینالی بیشتر شکنجه شدند یا سعید؟ وقتی به قپانی شدن ریحانم توسط مردی به نام مومنی در زندان اوین و درد کتف ریحان که او را تا حد فکر کردن به خودکشی میکشاند فکر میکنم به خودم میگویم درد ریحان بیشتر بود یا درد کتف ارش صادقی که استخوان درمان نشده دوران شکنجه اش تبدیل به سرطان شد؟ درد همسرم که با چشمهای پر از بیم و امید پشت دیوار رجایی شهر منتظر بود بیشتر است یا درد عبدالفتاح سلطانی که با کمر تا شده از زندان امد تا همای رنج کشیده و جوانمرگش را به خاک بسپارد؟ درد مردی که به دلیل فقر به سه فرزندش قرص برنج داد تا به رنج گرسنگی فرزندانش پایان دهد بیشتر است یا درد کسانی که هنوز نمیدانند عزیزانشان چرا و در چه روزی اعدام و در کجا دفن شدند ؟ درد ان اعدامی روی برانکارد بیشتر بود یا درد کسانی که سنگسار شدند؟ درد گورخواب بیشتر است یا گرسنگانی که در انبوه زباله به دنبال غذا میگردند؟ درد دانشجوی دکترایی که کولبری میکند بیشتر است یا سعید شیرزاد که برای رویای ایران بدون کودک کار جنگید و اکنون زندانی ست؟ درد شهرام احمدی با سی و چهار ماه انفرادی بیشتر بود یا مادرش با دو داغ اعدام بر جگر؟ درد زندانی بلوچ بیشتر است یا زینب جلالیان کرد؟ درد پدر رامین حسین پناهی بیشتر است یا فرزند اصغر رحیمی ؟ درد مادر رضایی بیشتر است با هفت فرزند جانباخته در قبل و بعد از انقلاب یا زهره شفایی که پدر و مادر و خواهر و برادرانش را با هم کشتند؟ درد مادری که بچه هایش اواره شدند و در حسرت دیدار میسوزد بیشتر است یا درد مادری که دخترش در اتش شین اباد سوخت ؟ درد بینی شکسته سهیل عربی بیشتر است یا حبیبی معلم که در مدرسه با ضرب و شتم دستگیر شد؟
بقول معروف درد را از هر طرف بخوانی درد است .شکنجه , شکنجه است . کم و زیاد ندارد. حتی شکنجه گر هم روح خود را شکنجه میدهد . هر شلاق که بر پشت کسی میزند ضربه ای به روح خود مینوازد که قادر به دیدنش نیست. تهی شدن قالب از انسانیت و خوی حیوانی یافتن هم شکنجه ای است که او بر خود روا داشته.
من از شکنجه خود و دادخواهان نمیگویم. از شکنجه زندانیان سیاسی یا عادی نمیگویم. . از شکنجه زندانی ایرانی و افغانستانی نمیگویم. حتی از شکنجه در حکومت نالایق و فاسد کنونی نمیگویم . بلکه میگویم رد خون و خاطره بر روح هشتاد میلیون ایرانی وجود دارد که توسط دیکتاتوری های مختلف در طول تاریخ بر وجدان بشریت سنگینی میکند. برای پایان دادن به شکنجه هشت کارگر فولاد و هشت زندانی محیط زیست و هشت هزار کارگر فصلی هفت تپه و هشتاد میلیون ایرانی , باید روی دیکتاتوری خط بطلان کشید. باید ازادی را در اغوش کشید و قدرش را دانست و با چنگ و دندان مراقبش بود.
اگر میخواهید داستان شکنجه برای همیشه پایان یابد میبایست حاکمیتی که بر پایه شکنجه است پایان دهید. نیازی به مناظره نیست . همه مان میدانیم که حتی یک بخشدار هم هرگز پاسخگو نبوده . چرا که حکومت از اساس پاسخگو نیست. چه رسد به وزیر اطلاعات!
باید خطاب به خودمان یعنی مردم رنج کشیده ایران بگوییم : شکنجه بس است. اعدام بس است . مرگ بس است. ما عدالت میخواهیم و انرا با مبارزات بی امانمان خواهیم یافت. عدالت از نان شب برایمان واجب تر است . وقتی عدالت باشد , ازادی میاورد . وقتی ازادی بود , شکنجه نیست. درد شکنجه نیست. نجاتی ازاد میشود. سام رجبی ازاد میشود. ارشام رضایی ازاد میشود. بهنام ابراهیم زاده ازاد میشود. اتنا دائمی و گلرخ ازاد میشوند. حتی شکنجه گر از شکنجه دائمی روح خود ازاد میشود و شکنجه من و تو پایان میابد.
تا ان زمان "من هم شکنجه میشوم" درست مثل تو.
@kalemehtv
✍️ شعله پاکروان ؛
"من هم شکنجه شده و میشوم. مثل تو. مثل او. مثل ما. مثل شما. مثل انها"
چند روز است کارزار "من هم شکنجه شدم " ابعاد تازه ای از انواع شکنجه را پیش روی مردم ایران فاش کرده است.یکی شلاق خورده . یکی قپانی شده . یکی تهدید به تجاوز شده و یکی واقعا مورد تجاوز قرار گرفته. یک زندانی سیاسی سابق شرح شکنجه هایش را برایم فرستاد و با خواندن هر قسمت از جفای رفته بر او , دست و پایم بیحس شد.
چند روز است میخواهم ببینم اسماعیل بخشی بیشتر شکنجه شده یا ستار بهشتی ؟ سپیده قلیان یا سعید ماسوری ؟ ارژنگ داوودی یا خالد حردانی؟ حسن نظری یا خواهر و برادران مریم اکبری منفرد؟ میخواهم بدانم اساسا شکنجه جسمی بیشتر شکنجه است یا شکنجه روحی؟ فقط زندانی شکنجه میشود یا خانواده اش هم به همان اندازه درد میکشند؟وقتی سبیلهای یک درویش را میتراشند به همان اندازه درد میکشد که موهای سر پسر جوانی را میتراشند؟ وقتی به نوزده سال چشم انتظاری اکرم زینالی فکر میکنم میخواهم بدانم شکنجه طولانی هم درد دارد یا نه؟اکرم و هاشم زینالی بیشتر شکنجه شدند یا سعید؟ وقتی به قپانی شدن ریحانم توسط مردی به نام مومنی در زندان اوین و درد کتف ریحان که او را تا حد فکر کردن به خودکشی میکشاند فکر میکنم به خودم میگویم درد ریحان بیشتر بود یا درد کتف ارش صادقی که استخوان درمان نشده دوران شکنجه اش تبدیل به سرطان شد؟ درد همسرم که با چشمهای پر از بیم و امید پشت دیوار رجایی شهر منتظر بود بیشتر است یا درد عبدالفتاح سلطانی که با کمر تا شده از زندان امد تا همای رنج کشیده و جوانمرگش را به خاک بسپارد؟ درد مردی که به دلیل فقر به سه فرزندش قرص برنج داد تا به رنج گرسنگی فرزندانش پایان دهد بیشتر است یا درد کسانی که هنوز نمیدانند عزیزانشان چرا و در چه روزی اعدام و در کجا دفن شدند ؟ درد ان اعدامی روی برانکارد بیشتر بود یا درد کسانی که سنگسار شدند؟ درد گورخواب بیشتر است یا گرسنگانی که در انبوه زباله به دنبال غذا میگردند؟ درد دانشجوی دکترایی که کولبری میکند بیشتر است یا سعید شیرزاد که برای رویای ایران بدون کودک کار جنگید و اکنون زندانی ست؟ درد شهرام احمدی با سی و چهار ماه انفرادی بیشتر بود یا مادرش با دو داغ اعدام بر جگر؟ درد زندانی بلوچ بیشتر است یا زینب جلالیان کرد؟ درد پدر رامین حسین پناهی بیشتر است یا فرزند اصغر رحیمی ؟ درد مادر رضایی بیشتر است با هفت فرزند جانباخته در قبل و بعد از انقلاب یا زهره شفایی که پدر و مادر و خواهر و برادرانش را با هم کشتند؟ درد مادری که بچه هایش اواره شدند و در حسرت دیدار میسوزد بیشتر است یا درد مادری که دخترش در اتش شین اباد سوخت ؟ درد بینی شکسته سهیل عربی بیشتر است یا حبیبی معلم که در مدرسه با ضرب و شتم دستگیر شد؟
بقول معروف درد را از هر طرف بخوانی درد است .شکنجه , شکنجه است . کم و زیاد ندارد. حتی شکنجه گر هم روح خود را شکنجه میدهد . هر شلاق که بر پشت کسی میزند ضربه ای به روح خود مینوازد که قادر به دیدنش نیست. تهی شدن قالب از انسانیت و خوی حیوانی یافتن هم شکنجه ای است که او بر خود روا داشته.
من از شکنجه خود و دادخواهان نمیگویم. از شکنجه زندانیان سیاسی یا عادی نمیگویم. . از شکنجه زندانی ایرانی و افغانستانی نمیگویم. حتی از شکنجه در حکومت نالایق و فاسد کنونی نمیگویم . بلکه میگویم رد خون و خاطره بر روح هشتاد میلیون ایرانی وجود دارد که توسط دیکتاتوری های مختلف در طول تاریخ بر وجدان بشریت سنگینی میکند. برای پایان دادن به شکنجه هشت کارگر فولاد و هشت زندانی محیط زیست و هشت هزار کارگر فصلی هفت تپه و هشتاد میلیون ایرانی , باید روی دیکتاتوری خط بطلان کشید. باید ازادی را در اغوش کشید و قدرش را دانست و با چنگ و دندان مراقبش بود.
اگر میخواهید داستان شکنجه برای همیشه پایان یابد میبایست حاکمیتی که بر پایه شکنجه است پایان دهید. نیازی به مناظره نیست . همه مان میدانیم که حتی یک بخشدار هم هرگز پاسخگو نبوده . چرا که حکومت از اساس پاسخگو نیست. چه رسد به وزیر اطلاعات!
باید خطاب به خودمان یعنی مردم رنج کشیده ایران بگوییم : شکنجه بس است. اعدام بس است . مرگ بس است. ما عدالت میخواهیم و انرا با مبارزات بی امانمان خواهیم یافت. عدالت از نان شب برایمان واجب تر است . وقتی عدالت باشد , ازادی میاورد . وقتی ازادی بود , شکنجه نیست. درد شکنجه نیست. نجاتی ازاد میشود. سام رجبی ازاد میشود. ارشام رضایی ازاد میشود. بهنام ابراهیم زاده ازاد میشود. اتنا دائمی و گلرخ ازاد میشوند. حتی شکنجه گر از شکنجه دائمی روح خود ازاد میشود و شکنجه من و تو پایان میابد.
تا ان زمان "من هم شکنجه میشوم" درست مثل تو.