kalemehtv شبکه جهانی کلمه
🔴 جنتی: عزتی که خداوند به ملت ایران اعطا کرده، نتیجه قدرشناسی از "نعمت رهبری" است! 👈شبکه کلمه| احمدجنتی، دبیر شورای نگهبان ادعا کرد: مردم ایران با ولایتمداری مثالزدنی، شکرگزار و قدر شناس نعمت رهبران الهی خود هستند. مردم مومن، شریف و بصیر ایران اسلامی…
🔴 #نگاه_تحلیلگران/ عجب عزتی!
✍️احمد زیدآبادی
👈شیخ احمد جنتی از "عزت" ما ایرانیها در این وانفسا حرف زده است.
👈اگر نمونهای از این عزت همان باشد که محمدباقر قالیباف در بارهٔ "روش فعلی ادارهٔ کشور" گفته است، چنین عزتی ارزانی خود آقای جنتی و پیروانش باد!
👈محمدباقر قالیباف با انتقاد از "مدیریت غلط کشور" گفته است: "ما مدیران سالی 104 میلیارد دلار را هدر میدهیم، اما برای دریافت 5 میلیارد دلار اینگونه دست دراز میکنیم."
👈حالا از آقای جنتی که حتی پرسش از او نیز حکم کفر و الحاد و ذنب لایغفر پیدا کرده است، انتطار پاسخگویی نمیتوان داشت، اما اگر در این پیرانهسری حداقل بابت این عزتی که آقای قالیباف بخشی از آن را وصف کرده است، از منتگذاری بر سر ما چشم بپوشد، جای دوری نخواهد رفت!
@kalemehtv
✍️احمد زیدآبادی
👈شیخ احمد جنتی از "عزت" ما ایرانیها در این وانفسا حرف زده است.
👈اگر نمونهای از این عزت همان باشد که محمدباقر قالیباف در بارهٔ "روش فعلی ادارهٔ کشور" گفته است، چنین عزتی ارزانی خود آقای جنتی و پیروانش باد!
👈محمدباقر قالیباف با انتقاد از "مدیریت غلط کشور" گفته است: "ما مدیران سالی 104 میلیارد دلار را هدر میدهیم، اما برای دریافت 5 میلیارد دلار اینگونه دست دراز میکنیم."
👈حالا از آقای جنتی که حتی پرسش از او نیز حکم کفر و الحاد و ذنب لایغفر پیدا کرده است، انتطار پاسخگویی نمیتوان داشت، اما اگر در این پیرانهسری حداقل بابت این عزتی که آقای قالیباف بخشی از آن را وصف کرده است، از منتگذاری بر سر ما چشم بپوشد، جای دوری نخواهد رفت!
@kalemehtv
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ شهروندانی که نباید بازداشت و متهم می شدند
👈شبکه کلمه| عمادالدین باقی با انتشار یادداشتی درباره بازداشت معترضان نوشت:
👈 وقتی اعلام شد بیش از ۸۰ هزار نفر عفو شدهاند که بیشترشان مربوط به اعتراضات جنبش مهسا بود، دیگر خردهگیری را روا نشمردیم و از گفتن اینکه اغلب این افراد که هیچ نوع اتهام خشونت و قتل هم متوجهشان نبود، اساسا درچارچوب حقوق شهروندی و حقوق بشر و حق آزادی بیان و تجمعات و اعتراضات، نباید بازداشت یا متهم میشدند که حالا عفو بشوند، نگفتیم عفو برای مجرم است در حالی که اغلب آنها مجرم نبودند بلکه در برابر گوش ناشنوای حاکمان، جان شان به لب رسیده بود.
👈 نگفتیم اینها غالبا معترض به مستاجرانی بودند که حالا صاحبخانه را بیرون کرده و مدعی مالکیت خانهشان شدهاند، هرچند گفتیم چرا فقط جان چند شهروند خودی و حامی مهم است ولی جان دهها برابر آنها اهمیت ندارد و چشمتان را روی عوامل کشتار و کور کردن معترضان بی سلاح و مسالمتجو بستهاید؟
👈 با اینحال گمانمان این بود حالا که یک قدم انسانی برداشته شده باید تقدیر کرد چون به چیزی جز بهبود وضع عمومی نمیاندیشیم، اما پس از انهمه استقبال از عفو گسترده بهمن ۱۴۰۱ وقتی میبینیم همین عفو هم از افراد زیادی مانند دکتر قرهحسنلو و همسرش فرزانه قرهحسنلو، دکتر مصطفی تاجزاده، دکتر سعید مدنی، بهاره هدایت، محمدرضا جلاییپور،
الهه محمدی، نیلوفر حامدی، امیرسالار داوودی، محمد نجفی، اسماعیل عبدی، هاشم خواستار، زندانیان محیط زیستی، روحالله نخعی، نیلوفر حامدی، الهه محمدی، و دهها تن دیگر که نامشان اینجا از قلم افتاده است دریغ شد و بعضیها هم مثل هدی توحیدی و زهرا توحیدی، دوخواهری که پس از شمول عفو، دیروز چهارشنبه ۱۰ خرداد ناگهان برای اجرای حکم پرونده مختومه! بازداشت میشوند، دیگر به آن عفو هم نمیتوان اعتماد کرد و قولهای رسمی و اعلام شده هم اعتباری ندارند.
👈 عفو با منت، دیگر عفو نیست، معدود کلمات شریفی را که باقیمانده است لوث نکنید.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈شبکه کلمه| عمادالدین باقی با انتشار یادداشتی درباره بازداشت معترضان نوشت:
👈 وقتی اعلام شد بیش از ۸۰ هزار نفر عفو شدهاند که بیشترشان مربوط به اعتراضات جنبش مهسا بود، دیگر خردهگیری را روا نشمردیم و از گفتن اینکه اغلب این افراد که هیچ نوع اتهام خشونت و قتل هم متوجهشان نبود، اساسا درچارچوب حقوق شهروندی و حقوق بشر و حق آزادی بیان و تجمعات و اعتراضات، نباید بازداشت یا متهم میشدند که حالا عفو بشوند، نگفتیم عفو برای مجرم است در حالی که اغلب آنها مجرم نبودند بلکه در برابر گوش ناشنوای حاکمان، جان شان به لب رسیده بود.
👈 نگفتیم اینها غالبا معترض به مستاجرانی بودند که حالا صاحبخانه را بیرون کرده و مدعی مالکیت خانهشان شدهاند، هرچند گفتیم چرا فقط جان چند شهروند خودی و حامی مهم است ولی جان دهها برابر آنها اهمیت ندارد و چشمتان را روی عوامل کشتار و کور کردن معترضان بی سلاح و مسالمتجو بستهاید؟
👈 با اینحال گمانمان این بود حالا که یک قدم انسانی برداشته شده باید تقدیر کرد چون به چیزی جز بهبود وضع عمومی نمیاندیشیم، اما پس از انهمه استقبال از عفو گسترده بهمن ۱۴۰۱ وقتی میبینیم همین عفو هم از افراد زیادی مانند دکتر قرهحسنلو و همسرش فرزانه قرهحسنلو، دکتر مصطفی تاجزاده، دکتر سعید مدنی، بهاره هدایت، محمدرضا جلاییپور،
الهه محمدی، نیلوفر حامدی، امیرسالار داوودی، محمد نجفی، اسماعیل عبدی، هاشم خواستار، زندانیان محیط زیستی، روحالله نخعی، نیلوفر حامدی، الهه محمدی، و دهها تن دیگر که نامشان اینجا از قلم افتاده است دریغ شد و بعضیها هم مثل هدی توحیدی و زهرا توحیدی، دوخواهری که پس از شمول عفو، دیروز چهارشنبه ۱۰ خرداد ناگهان برای اجرای حکم پرونده مختومه! بازداشت میشوند، دیگر به آن عفو هم نمیتوان اعتماد کرد و قولهای رسمی و اعلام شده هم اعتباری ندارند.
👈 عفو با منت، دیگر عفو نیست، معدود کلمات شریفی را که باقیمانده است لوث نکنید.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
🔴 #نگاه_تحلیلگران/ باید خون گریست
✍ کریمبخش کردی تمندانی– خاش - 13 خرداد 1402
👈این هفته صحبتهای سه فرد، جالب و قابل تامل بود. حجتالاسلام دولابی، نماینده ویژه رئیسجمهور در امور روحانیت در جمع طلاب شهرستان خدابنده و حومه درباره وضعیت مساجد و ارتباط دوسویه دولت و روحانیت گفت و در پایان هم یک واقعیت تلخ را بیان نمود و مقصر را دولتهای قبل دانست که کارنامه خوبی در حمایت از نهادهای دینی برجا نگذاشتهاند بهطوریکه امروز از بین 75 هزار مسجد در کشور، درب 50 هزار مسجد بسته است و گفت که این «فاجعه» است که «باید بر آن خون گریست».
👈شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در نماز جمعه زاهدان نظری متفاوت با اظهارات آقای دولابی داشت و از اختصاص بودجههای نجومی به بخشهای مذهبی انتقاد نمود و این امر را موجب ضربه خوردن مذهب دانست. او معتقد است که مساجد و حوزههای علمیه و بخش دینی و مذهبی را باید مردم اداره کنند، علما و حوزههای علمیه و مساجد باید مستقل و مردمی باشند و وابسته به دولتها و حکومتی و دولتی نباشند.
👈در هفتم خرداد نماینده حوزه چابهار نیز یک دقیقه فرصت صحبت داشت که گرچه به مسائل دینی مرتبط نبود، اما خطاب به دولت آقای رئیسی بود و دنیایی حرف در آن یک دقیقه وجود داشت. نماینده چابهار در سخنانش گفت در شرایطی که چهار شهرستان قصرقند، کنارک، دشتیاری و زرآباد حتی فاقد یک تخت بیمارستانی هستند، رئیسجمهور در سفر به اندونزی قول ساخت و تجهیز 12 بیمارستان را میدهد! اول دردهای بیپایان مردم سیستانوبلوچستان را ببینید و بعد به فکر مردم اندونزی باشید.
👈حال، واقعا باید خون گریست که در یک کشور اسلامی درب 50 هزار مسجد که احتمالا دارای بودجه دولتی هستند بسته است و چهار شهرستان در یک استان محروم یک تخت بیمارستانی هم ندارند و رئیسجمهور ما در سفر به اندونزی قول ساخت و تجهیز 12 بیمارستان را در کشوری به مراتب پیشرفتهتر از ایران میدهد. شاید این نمونۀ کوچکی از بذل و بخششهای کشورمان در کشورهای دیگر باشد.
👈باید خون گریست که برای امور دینی و مذهبی که باید امری مردمی باشد بودجههای نجومی داریم و دوسوم آنها دربشان بسته است، درحالیکه در همان کشور درب مسجد و حوزه علمیهای که به مردم متکی است و ریالی بودجه دولتی نمیگیرد همیشه و با موج نمازگزاران و مومنان باز است.
👈باید خون گریست که گردش مالی فیلترشکنها 50 هزار میلیارد است و بسیاری از مردم از کسبوکار مجازی محروم هستند و این محدودیت خاص ملت است و دولت و مجلس دارای تیک آبی در اینستاگرام و....
👈باید خون گریست که دولت به بهداشت و آموزش مردم کشور خودش بیتوجه است و بودجههای هنگفتی را برای بهبود بهداشت در دیگر کشورها هزینه میکند. باید خون گریست که امور دینی و مذهبی و مساجد که باید مردم متولی آن باشند، دولتی و سیاسی و جناحی شده و بهداشت و آموزش و توسعه و رفاه که وظیفه دولت است فراموش شدهاند.
👈خون گریه نکنیم و از فاجعه سخن نگوییم، بلکه سیاستهای اشتباه خود را اصلاح کنیم، سیاستمان را دینی کنیم، ولی دین و مذهب را سیاسی و جناحی نکنیم تا درب مساجد باز شود، دولت در کشور بیمارستان و مدرسه بسازد، مردم متولی امور مساجد و حوزههای علمیه شوند تا هم کشور توسعه یابد و هم دین و مذهب آسیب نبیند.
@kalemehtv
✍ کریمبخش کردی تمندانی– خاش - 13 خرداد 1402
👈این هفته صحبتهای سه فرد، جالب و قابل تامل بود. حجتالاسلام دولابی، نماینده ویژه رئیسجمهور در امور روحانیت در جمع طلاب شهرستان خدابنده و حومه درباره وضعیت مساجد و ارتباط دوسویه دولت و روحانیت گفت و در پایان هم یک واقعیت تلخ را بیان نمود و مقصر را دولتهای قبل دانست که کارنامه خوبی در حمایت از نهادهای دینی برجا نگذاشتهاند بهطوریکه امروز از بین 75 هزار مسجد در کشور، درب 50 هزار مسجد بسته است و گفت که این «فاجعه» است که «باید بر آن خون گریست».
👈شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در نماز جمعه زاهدان نظری متفاوت با اظهارات آقای دولابی داشت و از اختصاص بودجههای نجومی به بخشهای مذهبی انتقاد نمود و این امر را موجب ضربه خوردن مذهب دانست. او معتقد است که مساجد و حوزههای علمیه و بخش دینی و مذهبی را باید مردم اداره کنند، علما و حوزههای علمیه و مساجد باید مستقل و مردمی باشند و وابسته به دولتها و حکومتی و دولتی نباشند.
👈در هفتم خرداد نماینده حوزه چابهار نیز یک دقیقه فرصت صحبت داشت که گرچه به مسائل دینی مرتبط نبود، اما خطاب به دولت آقای رئیسی بود و دنیایی حرف در آن یک دقیقه وجود داشت. نماینده چابهار در سخنانش گفت در شرایطی که چهار شهرستان قصرقند، کنارک، دشتیاری و زرآباد حتی فاقد یک تخت بیمارستانی هستند، رئیسجمهور در سفر به اندونزی قول ساخت و تجهیز 12 بیمارستان را میدهد! اول دردهای بیپایان مردم سیستانوبلوچستان را ببینید و بعد به فکر مردم اندونزی باشید.
👈حال، واقعا باید خون گریست که در یک کشور اسلامی درب 50 هزار مسجد که احتمالا دارای بودجه دولتی هستند بسته است و چهار شهرستان در یک استان محروم یک تخت بیمارستانی هم ندارند و رئیسجمهور ما در سفر به اندونزی قول ساخت و تجهیز 12 بیمارستان را در کشوری به مراتب پیشرفتهتر از ایران میدهد. شاید این نمونۀ کوچکی از بذل و بخششهای کشورمان در کشورهای دیگر باشد.
👈باید خون گریست که برای امور دینی و مذهبی که باید امری مردمی باشد بودجههای نجومی داریم و دوسوم آنها دربشان بسته است، درحالیکه در همان کشور درب مسجد و حوزه علمیهای که به مردم متکی است و ریالی بودجه دولتی نمیگیرد همیشه و با موج نمازگزاران و مومنان باز است.
👈باید خون گریست که گردش مالی فیلترشکنها 50 هزار میلیارد است و بسیاری از مردم از کسبوکار مجازی محروم هستند و این محدودیت خاص ملت است و دولت و مجلس دارای تیک آبی در اینستاگرام و....
👈باید خون گریست که دولت به بهداشت و آموزش مردم کشور خودش بیتوجه است و بودجههای هنگفتی را برای بهبود بهداشت در دیگر کشورها هزینه میکند. باید خون گریست که امور دینی و مذهبی و مساجد که باید مردم متولی آن باشند، دولتی و سیاسی و جناحی شده و بهداشت و آموزش و توسعه و رفاه که وظیفه دولت است فراموش شدهاند.
👈خون گریه نکنیم و از فاجعه سخن نگوییم، بلکه سیاستهای اشتباه خود را اصلاح کنیم، سیاستمان را دینی کنیم، ولی دین و مذهب را سیاسی و جناحی نکنیم تا درب مساجد باز شود، دولت در کشور بیمارستان و مدرسه بسازد، مردم متولی امور مساجد و حوزههای علمیه شوند تا هم کشور توسعه یابد و هم دین و مذهب آسیب نبیند.
@kalemehtv
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ چرا رأفت شامل حال زهرا و زهرهٔ توحیدی و ویدا ربانی و امثال آنها نمیشود؟!
👈شبکه کلمه| احمد زیدآبادی، با انتشار یادداشتی نوشت:
👈برخی امور زجرآور را میتوان فهمید و علت یا دلیلی برایشان تصور کرد، اما برخی امور زجرآور را نه میتوان فهمید و نه علت و دلیلی برایشان پیدا کرد.
👈زندانی کردن زهرا و زهرهٔ توحیدی و مرخصی ندادن به ویدا ربانی برای معالجه در خارج از زندان از جمله امور ناراحتکننده و زجرآوری است که حقیقتاً نه قابل فهمند و نه علت و دلیلی میشود برای آنها کشف کرد.
👈به نظرم زندانی کردن دو خواهر و اصرار بر عدم مرخصی به خانم ربانی، از جنس لجبازیهای بچهگانهای است که هیچ قاعدهای بر آن حاکم نیست و در واقع عینِ نقض غرض است.
👈اصلاً چرا دستگاه قضایی چند ماه پیش اعلام "عفوگسترده" کرد؟ جز این است که میخواست به جامعه پیام بفرستد که در پی سختگیری و انتقامکشی و آزار و اذیت شهروندان نیست و کارش را بر اساس "رأفت" پیش میبرد؟ اگر خواستش این است که با زندانی کردن خواهران توحیدی و امثال آنها، تمام رشتههای خود را نزد عموم پنبه میکند!
👈آخر، صبح تا به شب به قصد جلب توجه عموم دم از تحول و اعتلاء و رأفت زدن و همزمان با آن افرادی را به صرف اعتراضشان راهی زندان کردن چگونه با هم سازگار است؟
👈اگر قرار به اعتلاء و رأفت است، علت یا دلیل زندانی کردن خواهران توحیدی چیست؟ و اگر قرار به سختگیری و انتقامجویی است، دیگر دم از رأفت و اعتلاء زدن، چه وجه و منفعتی دارد؟
👈اینطور که کار از هر جهت خرابتر میشود؛ چون مردم با مشاهدهٔ تفاوت وعده و عمل، ریا و دورویی را نیز به دایرهٔ داوری منفی خود نسبت به دستگاهها اضافه میکنند و اعتمادشان بیش از پیش از آنها سلب میشود.
👈در واقع این نوع رفتارها سبب میشود که مردم عادی، کل ماجرای عفو اخیر را نه از روی دلسوزی برای مردم بلکه به عدم گنجایش زندانها و کمبود بودجه برای نگهداری زندانیان نسبت دهند و به عملکرد دستگاهها بدبینتر شوند.
👈آنها میپرسند اگر مسئله به واقع رأفت و دلسوزی است، چرا این رأفت و دلسوزی شامل حال زهرا و زهرهٔ توحیدی و ویدا ربانی و امثال آنها نمیشود؟ مگر اینها دست به چه کار خطرناک و پرریسکی زدهاند؟
👈پاسخ دستگاه قضا ظاهراً این است که اینها مشمول عفو اخیر نشدهاند. عذر بدتر از گناه! خب اگر به فرض این ادعا درست باشد، چرا عفو شاملشان نشده است؟ اینها را که بسیاری میشناسند و از حدود و ثغور فعالیتشان آگاهند.
👈خلاصه، اگر قرار به جلب اعتماد جامعه است، زندانی کردن این شهروندان نقض غرض است درست مثل رفتار همان فردی که از شب تا صبح نخ میرشت و صبح تا شب، رشتهها را پنبه میکرد!
چرا رشتهای را که با هزار زحمت میتابید به طرفةالعینی پنبه میکنید؟
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈شبکه کلمه| احمد زیدآبادی، با انتشار یادداشتی نوشت:
👈برخی امور زجرآور را میتوان فهمید و علت یا دلیلی برایشان تصور کرد، اما برخی امور زجرآور را نه میتوان فهمید و نه علت و دلیلی برایشان پیدا کرد.
👈زندانی کردن زهرا و زهرهٔ توحیدی و مرخصی ندادن به ویدا ربانی برای معالجه در خارج از زندان از جمله امور ناراحتکننده و زجرآوری است که حقیقتاً نه قابل فهمند و نه علت و دلیلی میشود برای آنها کشف کرد.
👈به نظرم زندانی کردن دو خواهر و اصرار بر عدم مرخصی به خانم ربانی، از جنس لجبازیهای بچهگانهای است که هیچ قاعدهای بر آن حاکم نیست و در واقع عینِ نقض غرض است.
👈اصلاً چرا دستگاه قضایی چند ماه پیش اعلام "عفوگسترده" کرد؟ جز این است که میخواست به جامعه پیام بفرستد که در پی سختگیری و انتقامکشی و آزار و اذیت شهروندان نیست و کارش را بر اساس "رأفت" پیش میبرد؟ اگر خواستش این است که با زندانی کردن خواهران توحیدی و امثال آنها، تمام رشتههای خود را نزد عموم پنبه میکند!
👈آخر، صبح تا به شب به قصد جلب توجه عموم دم از تحول و اعتلاء و رأفت زدن و همزمان با آن افرادی را به صرف اعتراضشان راهی زندان کردن چگونه با هم سازگار است؟
👈اگر قرار به اعتلاء و رأفت است، علت یا دلیل زندانی کردن خواهران توحیدی چیست؟ و اگر قرار به سختگیری و انتقامجویی است، دیگر دم از رأفت و اعتلاء زدن، چه وجه و منفعتی دارد؟
👈اینطور که کار از هر جهت خرابتر میشود؛ چون مردم با مشاهدهٔ تفاوت وعده و عمل، ریا و دورویی را نیز به دایرهٔ داوری منفی خود نسبت به دستگاهها اضافه میکنند و اعتمادشان بیش از پیش از آنها سلب میشود.
👈در واقع این نوع رفتارها سبب میشود که مردم عادی، کل ماجرای عفو اخیر را نه از روی دلسوزی برای مردم بلکه به عدم گنجایش زندانها و کمبود بودجه برای نگهداری زندانیان نسبت دهند و به عملکرد دستگاهها بدبینتر شوند.
👈آنها میپرسند اگر مسئله به واقع رأفت و دلسوزی است، چرا این رأفت و دلسوزی شامل حال زهرا و زهرهٔ توحیدی و ویدا ربانی و امثال آنها نمیشود؟ مگر اینها دست به چه کار خطرناک و پرریسکی زدهاند؟
👈پاسخ دستگاه قضا ظاهراً این است که اینها مشمول عفو اخیر نشدهاند. عذر بدتر از گناه! خب اگر به فرض این ادعا درست باشد، چرا عفو شاملشان نشده است؟ اینها را که بسیاری میشناسند و از حدود و ثغور فعالیتشان آگاهند.
👈خلاصه، اگر قرار به جلب اعتماد جامعه است، زندانی کردن این شهروندان نقض غرض است درست مثل رفتار همان فردی که از شب تا صبح نخ میرشت و صبح تا شب، رشتهها را پنبه میکرد!
چرا رشتهای را که با هزار زحمت میتابید به طرفةالعینی پنبه میکنید؟
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
🔴 #نگاه_تحلیلگران/ تراژدی نخبهکشی در مدیریت انقلابی
👈✍🏼 سجاد عابدی، در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت:
👈مردم در جمهوری اسلامی ایران انتظار دارند تا حکومت افراد متخصص و صاحب نظر را در راس امور قرار دهد. از رئیس جمهور؛ ابراهیم رئیسی گرفته تا ریاست مجلس شورای اسلامی؛ محمدباقر قالیباف به شمول دهها سخن همه طوطیوارانه میگویند افراد متخصص، صادق و کاردان در راس امور هستند. چشم بخیل کور، خدا کند راست باشد، اما من در حیرتم که این همه متخصص در کجای این کشور پنهان بودهاند که مرکز تربیت مدیران راهبردی و جهادی آینده آستین بالا زده و سعی در تعلیم و تربیت این نخبگان کشور دارد!
👈خصوصیاتی مانند: دانش، تخصص، تجربه و تعهد اخلاقی ازجمله ویژگیهایی است که فرد شایسته با آن تعریف میشود. اما شایستگی یک واژه عام است که ممکن است در سازمان یا جامعه ما متفاوت باشد. ممکن است فرد شایسته در سیستم یک کشور غربی مانند آمریکا کسی باشد که کاملا بر کار خود مسلط باشد و توانمندی لازم را داشته باشد و اساسا مقوله اخلاق و تعهد اسلامی و دینی مطرح نباشد.
👈بخش قابل توجهی از مسائل و مشکلات کشور ناشی از چرخه معیوب گردش نخبگان و گپ انتقال ناقص تجربیات بین نسلی در حوزههای مدیریتی در سطوح مختلف است. استعدادیابی، جانشینپروری، ساختارسازی و تربیت مدیران مستعد، دوراندیش، سیاستگذار و با انگیزه برای مدیریت آینده کشور امری حیاتی و ضرورتی غیرقابلانکار است. سوال اینجاست که چرا نظام شایستهسالاری جای خود را به نظام امنیتی داده و فضایی را به وجود آورده است که جایی برای نفس کشیدن جوانان وجود ندارد؟! سوال اصلی این است که چرا حکومت با لاف جوانگرایی هیچ میلی برای بکارگیری جوانان در عرصه مدیریتی ندارد؟
👈امروزه کمتر خانوادهای را میتوان یافت که نگرانیهایی در خصوص بیکاری فرزندانشان که حالا بیشترشان جوانانی تحصیلکرده نیز هستند، نداشته باشد. این در حالی است که هر روزه دولتمردان از وجود ظرفیتهای زیادی برای تامین و ایجاد اشتغال و رفع موانع بیکاری در کشور در آیندهای نزدیک، سخن میگویند. درست است که بیکاری مشکل بزرگ اکثر کشورهاست اما این مشکل در ایران به حالت وخیم درآمده. به طوری که یکی از اهداف تمامی دولتها در ایران حل این معضل بزرگ بوده که در کنار تورم، دو علت اصلی فقر، فساد و بیعدالتی را تشکیل داده و بر مشکلات پیش روی جوان ایرانی و دغدغههای خانوادهاش بیش از پیش افزوده است.
👈عامل اصلی این یاس و ناامیدی در کشور کیست؟ آیا مسئولان و نظام غلط مدیریتی کشور مسئول این یاس و ناامیدی بهویژه در جوانان نخبه نیست؟ آیا همین امر باعث فرار نخبگان ما از کشور نمیشود؟!
👈در دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگر، بقا و دوام سازمانها و ادارات در گرو نظام شایستهسالاری و سپردن کار به کاردان است. استفاده نکردن از افراد شایسته و متخصص و نخبه نوعی فرصتسوزی است و استفاده کردن از آقازادگان بیکفایت آتش زدن کشور است. باید توجه داشت که استفاده نکردن از نخبگان اضمحلال نظامهای سیاسی و مدیریتی را در پی خواهد داشت. در مقابل، رشد و تربیت رهبران و مدیران شایسته بر اساس تجارب کشورهایی چون سنگاپور، مالزی و فنلاند موید اهمیت راهبردی و اثربخش اصل شایستهسالاری است. مدیریت بر مبنای شایستگی یک رویکرد منسجم و هماهنگ برای اداره سرمایههای انسانی در بلندمدت است که بر اساس مجموعه مشترکی از شایستگیهای مرتبط با راهبردهای کلان کشور تدوین میشود.
👈در نظام شایستهسالار نباید انتصابات بر پایه قدرت مالی شخص یا موقعیت اجتماعی (ژن خوب) که سرتاسر کشور را فراگرفته است، باشد. در جوامع شایستهسالار، نگرشهای خویشاوندسالاری، قبیلهگرایی، حزب و تنظیمسالاری مطرود است. باید توجه داشت شایستهسالاری، نه یک حکومت، بلکه یک ایدئولوژی است.
@kalemehtv
👈✍🏼 سجاد عابدی، در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت:
👈مردم در جمهوری اسلامی ایران انتظار دارند تا حکومت افراد متخصص و صاحب نظر را در راس امور قرار دهد. از رئیس جمهور؛ ابراهیم رئیسی گرفته تا ریاست مجلس شورای اسلامی؛ محمدباقر قالیباف به شمول دهها سخن همه طوطیوارانه میگویند افراد متخصص، صادق و کاردان در راس امور هستند. چشم بخیل کور، خدا کند راست باشد، اما من در حیرتم که این همه متخصص در کجای این کشور پنهان بودهاند که مرکز تربیت مدیران راهبردی و جهادی آینده آستین بالا زده و سعی در تعلیم و تربیت این نخبگان کشور دارد!
👈خصوصیاتی مانند: دانش، تخصص، تجربه و تعهد اخلاقی ازجمله ویژگیهایی است که فرد شایسته با آن تعریف میشود. اما شایستگی یک واژه عام است که ممکن است در سازمان یا جامعه ما متفاوت باشد. ممکن است فرد شایسته در سیستم یک کشور غربی مانند آمریکا کسی باشد که کاملا بر کار خود مسلط باشد و توانمندی لازم را داشته باشد و اساسا مقوله اخلاق و تعهد اسلامی و دینی مطرح نباشد.
👈بخش قابل توجهی از مسائل و مشکلات کشور ناشی از چرخه معیوب گردش نخبگان و گپ انتقال ناقص تجربیات بین نسلی در حوزههای مدیریتی در سطوح مختلف است. استعدادیابی، جانشینپروری، ساختارسازی و تربیت مدیران مستعد، دوراندیش، سیاستگذار و با انگیزه برای مدیریت آینده کشور امری حیاتی و ضرورتی غیرقابلانکار است. سوال اینجاست که چرا نظام شایستهسالاری جای خود را به نظام امنیتی داده و فضایی را به وجود آورده است که جایی برای نفس کشیدن جوانان وجود ندارد؟! سوال اصلی این است که چرا حکومت با لاف جوانگرایی هیچ میلی برای بکارگیری جوانان در عرصه مدیریتی ندارد؟
👈امروزه کمتر خانوادهای را میتوان یافت که نگرانیهایی در خصوص بیکاری فرزندانشان که حالا بیشترشان جوانانی تحصیلکرده نیز هستند، نداشته باشد. این در حالی است که هر روزه دولتمردان از وجود ظرفیتهای زیادی برای تامین و ایجاد اشتغال و رفع موانع بیکاری در کشور در آیندهای نزدیک، سخن میگویند. درست است که بیکاری مشکل بزرگ اکثر کشورهاست اما این مشکل در ایران به حالت وخیم درآمده. به طوری که یکی از اهداف تمامی دولتها در ایران حل این معضل بزرگ بوده که در کنار تورم، دو علت اصلی فقر، فساد و بیعدالتی را تشکیل داده و بر مشکلات پیش روی جوان ایرانی و دغدغههای خانوادهاش بیش از پیش افزوده است.
👈عامل اصلی این یاس و ناامیدی در کشور کیست؟ آیا مسئولان و نظام غلط مدیریتی کشور مسئول این یاس و ناامیدی بهویژه در جوانان نخبه نیست؟ آیا همین امر باعث فرار نخبگان ما از کشور نمیشود؟!
👈در دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگر، بقا و دوام سازمانها و ادارات در گرو نظام شایستهسالاری و سپردن کار به کاردان است. استفاده نکردن از افراد شایسته و متخصص و نخبه نوعی فرصتسوزی است و استفاده کردن از آقازادگان بیکفایت آتش زدن کشور است. باید توجه داشت که استفاده نکردن از نخبگان اضمحلال نظامهای سیاسی و مدیریتی را در پی خواهد داشت. در مقابل، رشد و تربیت رهبران و مدیران شایسته بر اساس تجارب کشورهایی چون سنگاپور، مالزی و فنلاند موید اهمیت راهبردی و اثربخش اصل شایستهسالاری است. مدیریت بر مبنای شایستگی یک رویکرد منسجم و هماهنگ برای اداره سرمایههای انسانی در بلندمدت است که بر اساس مجموعه مشترکی از شایستگیهای مرتبط با راهبردهای کلان کشور تدوین میشود.
👈در نظام شایستهسالار نباید انتصابات بر پایه قدرت مالی شخص یا موقعیت اجتماعی (ژن خوب) که سرتاسر کشور را فراگرفته است، باشد. در جوامع شایستهسالار، نگرشهای خویشاوندسالاری، قبیلهگرایی، حزب و تنظیمسالاری مطرود است. باید توجه داشت شایستهسالاری، نه یک حکومت، بلکه یک ایدئولوژی است.
@kalemehtv
🌘 #نگاه_تحلیلگران؛ کبرا و صغرای سخن مخبر
محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور گفته است: " اشخاصی که اعتقادی به راه امام ندارند نباید در ادارهٔ اساسی کشور نقش داشته باشند."
اولاً، ادارهٔ امور کشور حق تکتک ایرانیان است و فقط افراد انتخاب شده از سوی اکثریت آنان در یک انتخابات آزاد و عادلانه از حق و مشروعیت لازم برای ادارهٔ کشور برخوردارند و بس.
ثانیاً، اگر به فرض ناصحیح، قرار باشد اعتقاد به آنچه "راهامام" خوانده میشود، ملاک حقانیت و مشروعیت برای ایفای نقش افراد در ادارهٔ کشور تلقی شود، در آن صورت که اکثریت قریب به تمام ادارهکنندگان فعلی کشور باید فوری از سمتهای خود استعفا دهند!
در واقع آنچه نزدیک به تمام ادارهکنندگان کنونی کشور بر آن اصرار میورزند با نگاه فقهالمصلحه مرحوم آقای خمینی نه فقط سازگار نیست بلکه با آن در تعارض است.
ثالثاً، آقای مخبر که معیار حقانیت ادارهکنندگان کشور را اعتقاد به "راهامام" میداند آیا فراموش کرده است که تقریباً عموم کسانی که آیتالله در ملٱعام از آنها تعریف و تمجید کرده و "هوش سیاسی" آنان را ستوده است، طی سالهای اخیر یکی پس از دیگری از چرخهٔ ادارهٔ کشور حذف شده و مورد انکار و غضب قرار گرفتهاند؟
آیتالله صانعی، مرحوم هاشمی، شیخ مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، شیخ عبدالله نوری، میرحسین موسوی از جمله کسانیاند که آقای خمینی آنها را مورد تأیید و وثوق خود قرار داده است. دو نفر اول در چه موقعیتی درگذشتند و بقیه امروز چه شرایطی دارند؟
پس کبرایی پیش نکشید که در صغرایش دربمانید!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور گفته است: " اشخاصی که اعتقادی به راه امام ندارند نباید در ادارهٔ اساسی کشور نقش داشته باشند."
اولاً، ادارهٔ امور کشور حق تکتک ایرانیان است و فقط افراد انتخاب شده از سوی اکثریت آنان در یک انتخابات آزاد و عادلانه از حق و مشروعیت لازم برای ادارهٔ کشور برخوردارند و بس.
ثانیاً، اگر به فرض ناصحیح، قرار باشد اعتقاد به آنچه "راهامام" خوانده میشود، ملاک حقانیت و مشروعیت برای ایفای نقش افراد در ادارهٔ کشور تلقی شود، در آن صورت که اکثریت قریب به تمام ادارهکنندگان فعلی کشور باید فوری از سمتهای خود استعفا دهند!
در واقع آنچه نزدیک به تمام ادارهکنندگان کنونی کشور بر آن اصرار میورزند با نگاه فقهالمصلحه مرحوم آقای خمینی نه فقط سازگار نیست بلکه با آن در تعارض است.
ثالثاً، آقای مخبر که معیار حقانیت ادارهکنندگان کشور را اعتقاد به "راهامام" میداند آیا فراموش کرده است که تقریباً عموم کسانی که آیتالله در ملٱعام از آنها تعریف و تمجید کرده و "هوش سیاسی" آنان را ستوده است، طی سالهای اخیر یکی پس از دیگری از چرخهٔ ادارهٔ کشور حذف شده و مورد انکار و غضب قرار گرفتهاند؟
آیتالله صانعی، مرحوم هاشمی، شیخ مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، شیخ عبدالله نوری، میرحسین موسوی از جمله کسانیاند که آقای خمینی آنها را مورد تأیید و وثوق خود قرار داده است. دو نفر اول در چه موقعیتی درگذشتند و بقیه امروز چه شرایطی دارند؟
پس کبرایی پیش نکشید که در صغرایش دربمانید!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ این مردم سالاری نیست، سپاه سالاری است!
👈شبکه کلمه| مهدی نصیری، در یادداشتی در واکنش به سخنان خامنه ای نوشت:
از دهه هفتاد تا کنون لا اقل دو بار از منابع موثق شنیده ام که مقامات عالی نظام گفته اند اگر فقط ۵ میلیون نفر از مردم را داشته باشیم کافی است و بقای جمهوری اسلامی تضمین شده است. به نظرم یکی از شواهد صدق این خبر سخنرانی های رهبری است که به وضوح روشن است جامعه مخاطبانش همان اقلیت ۵ یا ۱۰ میلیونی است و نه جمعیت ۸۰ میلیونی ایران.
آخرین سخنرانی ایشان در مزار آیت الله خمینی کاملا گویای این امر است که مرتب با تکبیرها و مشتهای گره کرده جمعی چند ده هزار نفری دست چین شده از همان اقلیت تایید می شد.
آقای خامنه ای در این سخنرانی گفته است:
«امام به مردم اعتماد داشت؛ به عمل مردم، به انگیزههای مردم، به رأی مردم. جمهوری اسلامی، این مردمسالاری در جمهوری اسلامی، کلمه «جمهوری»، ناشی از همین اعتماد امام بزرگوار به مردم بود. بعضیها اینجور وانمود کردند که امام کلمه جمهوری را از روی رودربایستی گفت! امام آدمی که در رودربایستی گیر کند نبود. لذا مردمسالاری را مطرح کرد.»
درباره این سخنان چند نکته گفتنی است:
۱. به نظر می رسد رهبر این سخنان را برای جبران آنچه اخیرا در باره نفی رفراندوم و عدم قدرت تشخیص مردم گفته و موجی از نقد را بر انگیخته بود، گفته اند.
۲. گر چه آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو و بعد در ایران عبارات درخشانی در باره رأی مردم و دموکراسی و جمهوریت دارد اما اولا عباراتی دیگر در تعارض با آنها دارد و ثانیا خود در دوران رهبری شان بارها جمهوریت و قواعد دموکراسی را نقض کرد.
٣. آقای خمینی از اصطلاح «ولایت مطلقه فقیه» به نحوی مبهم سخن گفت که بعدا مستند ورود اصل "ولایت مطلقه" در قانون اساسی شد که با استناد به آن همه قوانین اساسی و عادی و ساختارهای جمهوری دور زده می شود و به قول نایینی، فقیه مشروطه خواه، رهبر در قامت یک خدای زمینی است که: آنچه می خواهد می کند (فعال ما یشاء)، هر گونه بخواهد فرمان می راند (یحکم ما یرید)، و در مقابل هیچ کس پاسخگو نیست (لا یسئل عما یفعل). با وجود چنین ولایت خدای گونه ای که هیچ قانون و شرع و عرفی نمی تواند به آن لگام بزند، چه جای سخن گفتن از مردم سالاری و جمهوریت است؟
۴. یکی از مهمترین ارکان دموکراسی، قدرت مردم و جمهور بر عزل و تغییر حاکم است. آقای خامنه ای یا سخنگویی از دفتر ایشان توضیح بدهند که با چه مکانیسمی مردم و جمهور می توانند ایشان را عزل کنند و بعد از سی و چهار سال حکمرانی، رهبری دیگر را به جای ایشان بیاورند تا شاید مسیر یکنواخت سی و چند ساله عوض شود؟ شاید گفته شود مجلس خبرگان، اما با مجلس خبرگانی که آقای خامنه ای با همان امتیاز خدایی و طلایی ولایت مطلقه، حق سئوال و نظارت برای آنان قائل نیست و آنان نیز چنان مستصوَب و انتخاب شده اند که از فرط عشق و شیفتگی برای خود چنین حقی قائل نیستند، چگونه امکان عزل رهبر وجود دارد؟
۵. همه انتخاباتها زیر تیغ نظارت استصوابی شورای نگهبان منصوب و ذوب در رهبری با ریاست آیت الله ۹۷ ساله آن ـ که نه تنها جمهور حق عزل او را ندارد، گویا رهبر نیز حق عزل او را تا دم مرگ برای خود قائل نیست ـ انجام و مهندسی می شود و مهمتر آن که این شورا تحت هدایت و نفوذ نهاد اطلاعاتی وابسته به سپاه است و با توصیه های آن، انتخابات را مهندسی می کند. آیا با وجود چنین مکانیزم انتخاباتی ای می توان این نظام را جمهوری دانست؟ هرگز! این سپاه سالاری است نه مردم سالاری!
۶. همه منتخبینِ همین جمهوری نیم بند و کاملا تحت نظارت نهادهای امنیتی، بعد از پایان یافتن دوران ریاست جمهوری شان، منفور و محصور و مطرود رهبر شده اند. اما جالب این است که همه مشکل به مردم و جمهور بر می گردد که از کمترین روزنه های انتخاباتی استفاده کردند و به خاطر ضعف بصیرت! نتوانستند افرادی فانی در رهبری را انتخاب کنند تا کارشان در پایان دوران ریاستشان به جدایی از رهبری فرهمند نیانجامد و مورد غضب واقع نشوند!
۷. برهان قاطع بر فقدان مردم سالاری در جمهوری اسلامی آن بخش از همین سخنان رهبری بود که مردم معترض در جنبش مدنی مهسا را فریب خورده، اراذل و اوباش و آلت دست دشمن خواند و از سرکوب و کشتار و کور کردن و زندانی کردن هزاران نفر از آنان دفاع کرد و به سرگوبگران حاضر در میدان نازید و تلویحا به آنان یادآور شد که اگر دوباره هوس استفاده از حق قانونی خود برای حضور در خیابان را ـ که کمترین حق مردم در نظامهای مردم سالار است ـ داشته باشید با مشت آهنین نظام مردم سالار! روبرو خواهید شد!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈شبکه کلمه| مهدی نصیری، در یادداشتی در واکنش به سخنان خامنه ای نوشت:
از دهه هفتاد تا کنون لا اقل دو بار از منابع موثق شنیده ام که مقامات عالی نظام گفته اند اگر فقط ۵ میلیون نفر از مردم را داشته باشیم کافی است و بقای جمهوری اسلامی تضمین شده است. به نظرم یکی از شواهد صدق این خبر سخنرانی های رهبری است که به وضوح روشن است جامعه مخاطبانش همان اقلیت ۵ یا ۱۰ میلیونی است و نه جمعیت ۸۰ میلیونی ایران.
آخرین سخنرانی ایشان در مزار آیت الله خمینی کاملا گویای این امر است که مرتب با تکبیرها و مشتهای گره کرده جمعی چند ده هزار نفری دست چین شده از همان اقلیت تایید می شد.
آقای خامنه ای در این سخنرانی گفته است:
«امام به مردم اعتماد داشت؛ به عمل مردم، به انگیزههای مردم، به رأی مردم. جمهوری اسلامی، این مردمسالاری در جمهوری اسلامی، کلمه «جمهوری»، ناشی از همین اعتماد امام بزرگوار به مردم بود. بعضیها اینجور وانمود کردند که امام کلمه جمهوری را از روی رودربایستی گفت! امام آدمی که در رودربایستی گیر کند نبود. لذا مردمسالاری را مطرح کرد.»
درباره این سخنان چند نکته گفتنی است:
۱. به نظر می رسد رهبر این سخنان را برای جبران آنچه اخیرا در باره نفی رفراندوم و عدم قدرت تشخیص مردم گفته و موجی از نقد را بر انگیخته بود، گفته اند.
۲. گر چه آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو و بعد در ایران عبارات درخشانی در باره رأی مردم و دموکراسی و جمهوریت دارد اما اولا عباراتی دیگر در تعارض با آنها دارد و ثانیا خود در دوران رهبری شان بارها جمهوریت و قواعد دموکراسی را نقض کرد.
٣. آقای خمینی از اصطلاح «ولایت مطلقه فقیه» به نحوی مبهم سخن گفت که بعدا مستند ورود اصل "ولایت مطلقه" در قانون اساسی شد که با استناد به آن همه قوانین اساسی و عادی و ساختارهای جمهوری دور زده می شود و به قول نایینی، فقیه مشروطه خواه، رهبر در قامت یک خدای زمینی است که: آنچه می خواهد می کند (فعال ما یشاء)، هر گونه بخواهد فرمان می راند (یحکم ما یرید)، و در مقابل هیچ کس پاسخگو نیست (لا یسئل عما یفعل). با وجود چنین ولایت خدای گونه ای که هیچ قانون و شرع و عرفی نمی تواند به آن لگام بزند، چه جای سخن گفتن از مردم سالاری و جمهوریت است؟
۴. یکی از مهمترین ارکان دموکراسی، قدرت مردم و جمهور بر عزل و تغییر حاکم است. آقای خامنه ای یا سخنگویی از دفتر ایشان توضیح بدهند که با چه مکانیسمی مردم و جمهور می توانند ایشان را عزل کنند و بعد از سی و چهار سال حکمرانی، رهبری دیگر را به جای ایشان بیاورند تا شاید مسیر یکنواخت سی و چند ساله عوض شود؟ شاید گفته شود مجلس خبرگان، اما با مجلس خبرگانی که آقای خامنه ای با همان امتیاز خدایی و طلایی ولایت مطلقه، حق سئوال و نظارت برای آنان قائل نیست و آنان نیز چنان مستصوَب و انتخاب شده اند که از فرط عشق و شیفتگی برای خود چنین حقی قائل نیستند، چگونه امکان عزل رهبر وجود دارد؟
۵. همه انتخاباتها زیر تیغ نظارت استصوابی شورای نگهبان منصوب و ذوب در رهبری با ریاست آیت الله ۹۷ ساله آن ـ که نه تنها جمهور حق عزل او را ندارد، گویا رهبر نیز حق عزل او را تا دم مرگ برای خود قائل نیست ـ انجام و مهندسی می شود و مهمتر آن که این شورا تحت هدایت و نفوذ نهاد اطلاعاتی وابسته به سپاه است و با توصیه های آن، انتخابات را مهندسی می کند. آیا با وجود چنین مکانیزم انتخاباتی ای می توان این نظام را جمهوری دانست؟ هرگز! این سپاه سالاری است نه مردم سالاری!
۶. همه منتخبینِ همین جمهوری نیم بند و کاملا تحت نظارت نهادهای امنیتی، بعد از پایان یافتن دوران ریاست جمهوری شان، منفور و محصور و مطرود رهبر شده اند. اما جالب این است که همه مشکل به مردم و جمهور بر می گردد که از کمترین روزنه های انتخاباتی استفاده کردند و به خاطر ضعف بصیرت! نتوانستند افرادی فانی در رهبری را انتخاب کنند تا کارشان در پایان دوران ریاستشان به جدایی از رهبری فرهمند نیانجامد و مورد غضب واقع نشوند!
۷. برهان قاطع بر فقدان مردم سالاری در جمهوری اسلامی آن بخش از همین سخنان رهبری بود که مردم معترض در جنبش مدنی مهسا را فریب خورده، اراذل و اوباش و آلت دست دشمن خواند و از سرکوب و کشتار و کور کردن و زندانی کردن هزاران نفر از آنان دفاع کرد و به سرگوبگران حاضر در میدان نازید و تلویحا به آنان یادآور شد که اگر دوباره هوس استفاده از حق قانونی خود برای حضور در خیابان را ـ که کمترین حق مردم در نظامهای مردم سالار است ـ داشته باشید با مشت آهنین نظام مردم سالار! روبرو خواهید شد!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
🌘#نگاه_تحلیلگران؛ در حسرت بصیرت
🔺اعتماد ۲۳ خرداد ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘بصیرت چیست؟ بصیرت برخلاف تصور بیش از آن که یک امر فردی باشد، یک امر اجتماعی است. البته همیشه افرادی هستند که آگاهی و بصیرت بیشتری نسبت به دیگران دارند، ولی کیفیت و کمیت بصیرت در افراد فراتر از ویژگیهای فردی آنان است.
🔘به نظر میرسد که در جوامع امروزی دو عنصر بیش از عوامل دیگر در بصیرت عمومی نقش دارند و البته هر دو عامل ضروری و لازم و ملزوم یکدیگرند، اول آزادی؛ شامل رسانهها و نهادهای مدنی آزاد و مستقل، دوم دادگاههای مستقل. عامل اول اجازه میدهند که به اندازه کافی و از زوایای گوناگون به موضوعات جامعه پرداخته شود و در نهایت از خلال این آزادی گفتگو، حقیقت دریافت شود و رسیدن به حقیقت همان بصیرت است.
🔘دادگاه مستقل نیز در موضوعات مهم و پیچیدهتر که وجه حقوقی دارند، وارد میشوند و از خلال برگزاری دادگاههای علنی و آزاد و با حضور وکلای طرفین و دادرسی منصفانه و عادلانه، احکامی را صادر میکنند که فصلالخطاب اختلافات است و همه را به بصیرت و آگاهی میرساند.
🔘در غیاب این دو عامل، ما به جای بصیرت، در سرگردانی غرق میشویم و حقیقت به گمانی فردی و حدسیات تقلیل مییابد و جامعه در دریافت حقیقت به یکدیگر نزدیک نمیشود، بلکه در یک سرگردانی مفرط غوطهور و غرق میشود.
🔘یکی از علل بازگشت ایرانیان به تاریخ و گذشتههای دور و حتی نزدیک خود و کوشش برای بازخوانی آن، ابطال برداشتهایی است که گمان میکردند حقیقت بود و بعدا متوجه شدهاند که حقیقت چیز دیگری است و حتی در آینده ممکن است به اطلاعات جدیدی برسند که هیچکدام از این دو نیز حقیقت نیست، و برداشتهای سوم و چهارمی حقیقت است و پس از مدتی از کشف حقیقت کلاً منصرف و ناامید میشوند و چنین وضعی برای جامعه، فاجعهبار و به معنای بیبصیرتی است.
🔘اجازه دهید در همین هفتههای اخیر به چند مورد از اخبار و گزارشها اشاره شود که برخلاف هدف منتشرکنندگانش نه تنها بصیرت ایجاد نمیکند، بلکه نتیجه آن عکس است.
🔘مورد اول، مسأله واگذاریهای خودروها به نمایندگان مجلس است که تا کنون هیچ گزارش رسمی در باره چند و چون ماجرا منتشر نشده است، و گزارشهای رسانهای نیز امکان تولید و انتشار وجود ندارد. در واقع هر آنچه که میدانیم از افشاگریهای یک نماینده است که به تنهایی بار این کار را به عهده میگیرد و هیچ رسانه ای هم در عمل نمیتواند وارد این میدان شود و دادسرا هم او را احضار کرده، و در آخرین اقدام هم که خلاف قانون اساسی و رسالت نمایندگی است، بخشی از مجلس او را ممنوع از نطق کرده است؛ و طبعاً از رسیدگی قضایی علنی و عمومی نیز خبری نخواهد بود.
🔘در حالی که مسأله و پرسشها و پاسخهای آنها بسیار ساده است. مالک این شرکت کیست؟ چرا این خودروها را به نمایندگان مجلس دادهاند؟ چه کسانی و با چه نام و نشانی آنها را دریافت کردهاند؟ قیمت آن چقدر بوده؟ و هر پرسش دیگری که در این زمینه باشد، در کمتر از یک روز قابل ردیابی است. اگر چنین پاسخی داده نمیشود، محصول فقدان سازوکاری است که برای کشف حقیقت و بصیرت وجود دارد.
🔘مورد دوم که باعث تأسف بیشتری است، مسأله اعلام شده خروج فرشهای کاخ سعدآباد از ساختمانهای ریاست جمهوری است که حتی رادیو هم آن را بدون هیچ توضیحی با قید اینکه در دولت روحانی انجام شده پخش کرده است. انسان متحیر میماند که این مجموعه چگونه حتی به خودشان هم رحم نمیکنند و چنین بیمحابا علیه کارگزارانش وارد عمل میشوند.
🔘دهها تخته فرش را با چند کامیون از سعدآباد بیرون بردن اقدام پنهانی نیست، و آقایان که دو سال است در آنجا مستقرند. به سادگی میتوانند مدارک را ببینند زیرا همه اینها ثبت شده است و مطابق ضوابط اداری جابجا میشود، پس میتوانند به جای این کلیگویی یک گزارش روشن با ذکر جزییات که چه تعداد بوده و کی و توسط چه کسی یا کسانی دستور خروج دادهاند؟ و آیا مراحل اداری آن طی شده یا خیر؟ و کجا بردهاند؟ اگر خلافی صورت گرفته، چه کسانی مرتکب شدهاند؟ دادگاه و پلیس چه اقدامی در این زمینه کرده است.
🔘در واقع مسأله اصلی پاسخ به این پرسشها است که از اصل واقعه مهمتر است. اگر محدودیتهای ناروا نبود، همینها را میتوان از طریق رسانهها تهیه و منتشر کرد. اینهاست که موجب میشود کل ساختار در ذهن جامعه محکوم شود در حالی که آنان گمان میکنند فقط دولت روحانی را تخریب کردهاند، ولی در اصل کلیت ساختاری که قادر به بصیرتزایی نیست محکوم میشود.
🔘این دو مورد، که ذکر شد، مربوط به هفتههای اخیر است، و الا از این موارد بسیار زیاد است و تقریباً میتوان گفت موضوعی نیست که طرح شود و جامعه در نهایت در یک مسیر قابل قبول به داوری صحیح و بصیرت برسد. بنابراین جامعه ما همچنان در پی گمشده خویش یا همان بصیرت است و در این راه چه هزینهها خواهد پرداخت.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube
🔺اعتماد ۲۳ خرداد ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘بصیرت چیست؟ بصیرت برخلاف تصور بیش از آن که یک امر فردی باشد، یک امر اجتماعی است. البته همیشه افرادی هستند که آگاهی و بصیرت بیشتری نسبت به دیگران دارند، ولی کیفیت و کمیت بصیرت در افراد فراتر از ویژگیهای فردی آنان است.
🔘به نظر میرسد که در جوامع امروزی دو عنصر بیش از عوامل دیگر در بصیرت عمومی نقش دارند و البته هر دو عامل ضروری و لازم و ملزوم یکدیگرند، اول آزادی؛ شامل رسانهها و نهادهای مدنی آزاد و مستقل، دوم دادگاههای مستقل. عامل اول اجازه میدهند که به اندازه کافی و از زوایای گوناگون به موضوعات جامعه پرداخته شود و در نهایت از خلال این آزادی گفتگو، حقیقت دریافت شود و رسیدن به حقیقت همان بصیرت است.
🔘دادگاه مستقل نیز در موضوعات مهم و پیچیدهتر که وجه حقوقی دارند، وارد میشوند و از خلال برگزاری دادگاههای علنی و آزاد و با حضور وکلای طرفین و دادرسی منصفانه و عادلانه، احکامی را صادر میکنند که فصلالخطاب اختلافات است و همه را به بصیرت و آگاهی میرساند.
🔘در غیاب این دو عامل، ما به جای بصیرت، در سرگردانی غرق میشویم و حقیقت به گمانی فردی و حدسیات تقلیل مییابد و جامعه در دریافت حقیقت به یکدیگر نزدیک نمیشود، بلکه در یک سرگردانی مفرط غوطهور و غرق میشود.
🔘یکی از علل بازگشت ایرانیان به تاریخ و گذشتههای دور و حتی نزدیک خود و کوشش برای بازخوانی آن، ابطال برداشتهایی است که گمان میکردند حقیقت بود و بعدا متوجه شدهاند که حقیقت چیز دیگری است و حتی در آینده ممکن است به اطلاعات جدیدی برسند که هیچکدام از این دو نیز حقیقت نیست، و برداشتهای سوم و چهارمی حقیقت است و پس از مدتی از کشف حقیقت کلاً منصرف و ناامید میشوند و چنین وضعی برای جامعه، فاجعهبار و به معنای بیبصیرتی است.
🔘اجازه دهید در همین هفتههای اخیر به چند مورد از اخبار و گزارشها اشاره شود که برخلاف هدف منتشرکنندگانش نه تنها بصیرت ایجاد نمیکند، بلکه نتیجه آن عکس است.
🔘مورد اول، مسأله واگذاریهای خودروها به نمایندگان مجلس است که تا کنون هیچ گزارش رسمی در باره چند و چون ماجرا منتشر نشده است، و گزارشهای رسانهای نیز امکان تولید و انتشار وجود ندارد. در واقع هر آنچه که میدانیم از افشاگریهای یک نماینده است که به تنهایی بار این کار را به عهده میگیرد و هیچ رسانه ای هم در عمل نمیتواند وارد این میدان شود و دادسرا هم او را احضار کرده، و در آخرین اقدام هم که خلاف قانون اساسی و رسالت نمایندگی است، بخشی از مجلس او را ممنوع از نطق کرده است؛ و طبعاً از رسیدگی قضایی علنی و عمومی نیز خبری نخواهد بود.
🔘در حالی که مسأله و پرسشها و پاسخهای آنها بسیار ساده است. مالک این شرکت کیست؟ چرا این خودروها را به نمایندگان مجلس دادهاند؟ چه کسانی و با چه نام و نشانی آنها را دریافت کردهاند؟ قیمت آن چقدر بوده؟ و هر پرسش دیگری که در این زمینه باشد، در کمتر از یک روز قابل ردیابی است. اگر چنین پاسخی داده نمیشود، محصول فقدان سازوکاری است که برای کشف حقیقت و بصیرت وجود دارد.
🔘مورد دوم که باعث تأسف بیشتری است، مسأله اعلام شده خروج فرشهای کاخ سعدآباد از ساختمانهای ریاست جمهوری است که حتی رادیو هم آن را بدون هیچ توضیحی با قید اینکه در دولت روحانی انجام شده پخش کرده است. انسان متحیر میماند که این مجموعه چگونه حتی به خودشان هم رحم نمیکنند و چنین بیمحابا علیه کارگزارانش وارد عمل میشوند.
🔘دهها تخته فرش را با چند کامیون از سعدآباد بیرون بردن اقدام پنهانی نیست، و آقایان که دو سال است در آنجا مستقرند. به سادگی میتوانند مدارک را ببینند زیرا همه اینها ثبت شده است و مطابق ضوابط اداری جابجا میشود، پس میتوانند به جای این کلیگویی یک گزارش روشن با ذکر جزییات که چه تعداد بوده و کی و توسط چه کسی یا کسانی دستور خروج دادهاند؟ و آیا مراحل اداری آن طی شده یا خیر؟ و کجا بردهاند؟ اگر خلافی صورت گرفته، چه کسانی مرتکب شدهاند؟ دادگاه و پلیس چه اقدامی در این زمینه کرده است.
🔘در واقع مسأله اصلی پاسخ به این پرسشها است که از اصل واقعه مهمتر است. اگر محدودیتهای ناروا نبود، همینها را میتوان از طریق رسانهها تهیه و منتشر کرد. اینهاست که موجب میشود کل ساختار در ذهن جامعه محکوم شود در حالی که آنان گمان میکنند فقط دولت روحانی را تخریب کردهاند، ولی در اصل کلیت ساختاری که قادر به بصیرتزایی نیست محکوم میشود.
🔘این دو مورد، که ذکر شد، مربوط به هفتههای اخیر است، و الا از این موارد بسیار زیاد است و تقریباً میتوان گفت موضوعی نیست که طرح شود و جامعه در نهایت در یک مسیر قابل قبول به داوری صحیح و بصیرت برسد. بنابراین جامعه ما همچنان در پی گمشده خویش یا همان بصیرت است و در این راه چه هزینهها خواهد پرداخت.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ خامنه ای دائما توسط سرکوبگرانش علیه ملت ایران اغتشاشگری می کند
👈شبکه کلمه| ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی در یادداشتی درباره صنایع هسته ای و فجایع جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای نوشت:
👈 علی خامنهای مستبد قدرت پرست ایران صبح روز یکشنبه ۲۱ خرداد در دیدار با گروهی از کارشناسان و مسئولان هسته ای جمهوری اسلامی ضمن ادعاهای بی پایه و اساس گفت: « هر کس ایران را دوست دارد، هر کس جمهوری اسلامی را دوست دارد، هر کس ملت را دوست دارد، باید به انرژی هسته ای اهمیت بدهد». او نعل وارونه میزند و میخواهد وانمود کند که ایران را دوست دارد و نظام فاسد جمهوری اسلامی در میان ملت محبوب است !!
👈 علی خامنهای خوب میداند که اکثریت قریب به اتفاق مردم او را بزرگترین دشمن ملت و کشور ایران میدانند. حیرت آور است که با وقاحت تمام می خواهد بگوید صنایع هسته ای برای پیشرفت ملت ایران تاسیس شده، ادامه آن لازمه ارتقای زندگی مردم است و لذا در حفظ و حراست از زیر ساختهای آن ( ضمن توافق با آمریکا) کوشش خواهد کرد؛ صنعتی که جز ویرانگری و فقر و فاقه برای ملت چیزی به ارمغان نیاورده است. حقیقت آن است که صنایع هستهای( غیر از نیروگاه بوشهر که آن هم ابزاری شد در دست روسها و پوتین برای دوشیدن مردم ایران) تماماً به خاطر حفظ حکومت غیر قانونی، غاصبانه، نامشروع و مادام العمر علی خامنهای جبار ایران ایجاد شده و تداوم پیدا کرده است. تأسیساتی که برای بر پایی آن باتوجه به زیانهایی که برای کشور به بار آورده، میلیاردها دلار هزینه دربر داشته و از این رهگذر و جاه طلبیها و تنشزاییهای مداوم او در منطقه و فرای منطقه -و اخیراً هم کمک به پوتین متجاوز و جنایتکار در جنگ اوکراین و . . .- چنان فقر خانمانسوزی به ملت ایران تحمیل کرده که بخش عظیمی از مردم از شدت استیصال به حاشیه شهرها و حتی روستاها کوچ کردهاند و وضعیت تهیدستان و محرومان به جایی رسیده که به گور خوابی و پشت بام خوابی و . . . روی آوردهاند و به علت این فقر کمر شکن دسترسی به پزشک و دارو وتغذیه نسبتاً سالم و سرپناه برایشان غیر ممکن گردیده است و در نتیجه مظلومانه به طور خاموش گرفتار مرگ زودرس شده، از دنیا میروند و با کمال تاسف دادرس و فریاد رسی هم ندارند مگر همت ملت که روزی از جانب خیل مظلومان به دادخواهی بپردازند.
👈 پر روشن است که مقصر ومسئول اصلی این فجایع و جنایات علی خامنهای است که باید پاسخگو باشد. حرص و اشتهای سیری ناپذیر او در حفظ قدرت و ثروت از یک طرف و از طرف دیگر کابوس از دست دادن این قدرت و ثروت باد اورده، کار او و سرکوبگرانش را به جنون رسانده و سبب شده که حتی بر گزاری جشن تولد کیان پیر فلک، شهید عزیز ملت را بر سر مزارش تحمل نکنند، بیهوده فضا را امنیتی کنند و پویا مولایی راد پسر عموی خانم زینب مولائی راد مادر داغدیده کیان عزیز را با گلوله های جنگی به قتل برسانند و موجب قتل محمد قنبری یکی از افسران نیروی انتطامی شوند. واقعیت آن است که علی خامنهای جبار قدرت پرست ایران دائما توسط سرکوبگرانش علیه ملت ایران اغتشاشگری می کند و این توطئه و شرارت خود و عوامل سرکوبگرش را به جنبش اعتراضی - انقلابی مردم که بر جسته ترین ویژگیش مسالمت آمیز و خشونت پرهیز بودن آن است نسبت میدهد. بیجهت نیست که ملت ایران این چنین از او و نظام فاسد جمهوری اسلامی منزجرند و خواهان سقوط او و نظامش می باشند .
👈 اگر علی خامنهای سر سوزنی ایران را دوست داشته باشد باید دست از این قدرت شیطانی بردارد و تسلیم ملت شود، توبه کند و از پیشگاه ملت ایران طلب عفو و بخشش کند، استعفا دهد و از سر راه ملت کنار رود تا مردم با برگزاری رفراندومی واقعی نظام دلخواه خود را که به اعتقاد من همانا نظام جمهوری دمکراتیک سکولار بر پایه حقوق بشر است، جایگزین نظام ضد ملی جمهوری اسلامی کنند. اگر او تسلیم مردم نشود سرانجام مردم او را از اریکه قدرت به زیر خواهند کشید و به ظلم و جور و تبه کاریهای او خاتمه خواهند داد و نظام دلخواه خود را مستقر خواهند کرد. آن روز دیر نخواهد بود.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈شبکه کلمه| ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی در یادداشتی درباره صنایع هسته ای و فجایع جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای نوشت:
👈 علی خامنهای مستبد قدرت پرست ایران صبح روز یکشنبه ۲۱ خرداد در دیدار با گروهی از کارشناسان و مسئولان هسته ای جمهوری اسلامی ضمن ادعاهای بی پایه و اساس گفت: « هر کس ایران را دوست دارد، هر کس جمهوری اسلامی را دوست دارد، هر کس ملت را دوست دارد، باید به انرژی هسته ای اهمیت بدهد». او نعل وارونه میزند و میخواهد وانمود کند که ایران را دوست دارد و نظام فاسد جمهوری اسلامی در میان ملت محبوب است !!
👈 علی خامنهای خوب میداند که اکثریت قریب به اتفاق مردم او را بزرگترین دشمن ملت و کشور ایران میدانند. حیرت آور است که با وقاحت تمام می خواهد بگوید صنایع هسته ای برای پیشرفت ملت ایران تاسیس شده، ادامه آن لازمه ارتقای زندگی مردم است و لذا در حفظ و حراست از زیر ساختهای آن ( ضمن توافق با آمریکا) کوشش خواهد کرد؛ صنعتی که جز ویرانگری و فقر و فاقه برای ملت چیزی به ارمغان نیاورده است. حقیقت آن است که صنایع هستهای( غیر از نیروگاه بوشهر که آن هم ابزاری شد در دست روسها و پوتین برای دوشیدن مردم ایران) تماماً به خاطر حفظ حکومت غیر قانونی، غاصبانه، نامشروع و مادام العمر علی خامنهای جبار ایران ایجاد شده و تداوم پیدا کرده است. تأسیساتی که برای بر پایی آن باتوجه به زیانهایی که برای کشور به بار آورده، میلیاردها دلار هزینه دربر داشته و از این رهگذر و جاه طلبیها و تنشزاییهای مداوم او در منطقه و فرای منطقه -و اخیراً هم کمک به پوتین متجاوز و جنایتکار در جنگ اوکراین و . . .- چنان فقر خانمانسوزی به ملت ایران تحمیل کرده که بخش عظیمی از مردم از شدت استیصال به حاشیه شهرها و حتی روستاها کوچ کردهاند و وضعیت تهیدستان و محرومان به جایی رسیده که به گور خوابی و پشت بام خوابی و . . . روی آوردهاند و به علت این فقر کمر شکن دسترسی به پزشک و دارو وتغذیه نسبتاً سالم و سرپناه برایشان غیر ممکن گردیده است و در نتیجه مظلومانه به طور خاموش گرفتار مرگ زودرس شده، از دنیا میروند و با کمال تاسف دادرس و فریاد رسی هم ندارند مگر همت ملت که روزی از جانب خیل مظلومان به دادخواهی بپردازند.
👈 پر روشن است که مقصر ومسئول اصلی این فجایع و جنایات علی خامنهای است که باید پاسخگو باشد. حرص و اشتهای سیری ناپذیر او در حفظ قدرت و ثروت از یک طرف و از طرف دیگر کابوس از دست دادن این قدرت و ثروت باد اورده، کار او و سرکوبگرانش را به جنون رسانده و سبب شده که حتی بر گزاری جشن تولد کیان پیر فلک، شهید عزیز ملت را بر سر مزارش تحمل نکنند، بیهوده فضا را امنیتی کنند و پویا مولایی راد پسر عموی خانم زینب مولائی راد مادر داغدیده کیان عزیز را با گلوله های جنگی به قتل برسانند و موجب قتل محمد قنبری یکی از افسران نیروی انتطامی شوند. واقعیت آن است که علی خامنهای جبار قدرت پرست ایران دائما توسط سرکوبگرانش علیه ملت ایران اغتشاشگری می کند و این توطئه و شرارت خود و عوامل سرکوبگرش را به جنبش اعتراضی - انقلابی مردم که بر جسته ترین ویژگیش مسالمت آمیز و خشونت پرهیز بودن آن است نسبت میدهد. بیجهت نیست که ملت ایران این چنین از او و نظام فاسد جمهوری اسلامی منزجرند و خواهان سقوط او و نظامش می باشند .
👈 اگر علی خامنهای سر سوزنی ایران را دوست داشته باشد باید دست از این قدرت شیطانی بردارد و تسلیم ملت شود، توبه کند و از پیشگاه ملت ایران طلب عفو و بخشش کند، استعفا دهد و از سر راه ملت کنار رود تا مردم با برگزاری رفراندومی واقعی نظام دلخواه خود را که به اعتقاد من همانا نظام جمهوری دمکراتیک سکولار بر پایه حقوق بشر است، جایگزین نظام ضد ملی جمهوری اسلامی کنند. اگر او تسلیم مردم نشود سرانجام مردم او را از اریکه قدرت به زیر خواهند کشید و به ظلم و جور و تبه کاریهای او خاتمه خواهند داد و نظام دلخواه خود را مستقر خواهند کرد. آن روز دیر نخواهد بود.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
🌘 #نگاه_تحلیلگران/ هر چه بیشتر "ما" شدیم دیوار ترسمان بیشتر فرو ریخت
✍️ مجتبی نجفی
👈هیچ اجتماع اعتراضی بزرگتر از ۲۵ خرداد ۸۸ در طول تاریخ معاصرمان نداشتهایم. بعد از غافلگیری در این روز، حاکمیت تمام تلاشش این بوده از ظهور چنین اجتماعی جلوگیری کند. فکر میکنم روزی که چنین اجتماعی تکرار شود دیگر درخواست نه ابطال انتخابات یا بازپسگیری رای به یغما رفته که تغییر نظام سیاسی و اعاده حاکمیت ملی خواهد بود. پس حاکمیت از چنین روزی هراس دارد و برای همین سرکوب میکند تا چنین روزی نرسد.
👈شما در زندگی شخصیتان، احتمالا موفقیتهایی کسب کرده و خوشحال شدهاید، اما هیچ موفقیت شخصی بعید میدانم لذت یک شادی جمعی را داشته باشد. روزهایی مثل ۲۵ خرداد هشتاد و هشت از آنِ مردم است، روزی که تنهایان متکثر، تن واحد شدند؛ مای شکل گرفته از انبوه منهایی که در آن لحظه رویایی خویشتن خود را در کلیّت فراگیر احساس کردند. این روزها در استبداد کمیاباند.
👈کسانی که در این روز خیابانهای انقلاب تا آزادی را تجربه کردند میدانند چه میگویم. ما بر ترسمان غلبه کردیم و به رغم زیرنویسهای هشدار آمیز صداو سیمای حکومت، به خیابان رفتیم در حالی که خبرهای حمله به کوی دانشگاه و بازداشتهای گسترده، هم قبل، هم بعد از انتخابات، فضای رعب پساکودتایی را بازسازی کرده بود. اما یک حس جمعی این همه منِ متفاوت را به خیابان کشاند و آن هم حس تحقیر شدن و انکار شدن بود و وقتی به خیابان انقلاب رسیدیم، کم کم ما شدیم و هر چه بیشتر ما شدیم دیوار ترسمان بیشتر فروریخت و هویتی اعتراضی در ما قدرت گرفت.
👈آن لحظات با شکوه راهیپمایی اعتراضی به سمت آزادی مثل اتصال رودهای کوچکی به دریای بزرگ ملت بود؛ اجتماعی از جنس آنچه جان دیویی "پابلیک" مینامد، اراده های نگران از بحران، منقلب شده و متحد شده با یک احساس جمعی و مصمم برای تحقق یک هدف.
👈هر چه قدم میزدیم خوشحال تر میشدیم. آنجا دیگر رنگهای انتخاباتی نبود، همه سبز شده بودیم و مسالهمان ایران بود. همین بودنِ با هم به مای معترض شجاعت داد تا فصلالخطاب ۲۹ خرداد ۸۸ دیکتاتوری در نمازجمعه را به سخره بگیرد و ۳۰ خرداد باز هم خیابانها را فتح کند و بگوید فصلالخطاب نه کلام دیکتاتور که صدای مردم است.
👈خیابانها در اوج ادعای ابهت دیکتاتوری در روزها و ماههای بعد به رغم سرکوب شدید فتح شدند و چه سال سختی برای جبهه استبداد بود تا شاهد ظهور مهمترین بزنگاه ظهور جنبشهای نوین اجتماعی در ایران باشند. ۲۵ خرداد ۸۸ برای خاطره بازی نیست، روزی است که امکان تکرار دارد و تکرار چنین روزی پایانی بر استبداد منحوس دینی در ایران خواهد بود.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
✍️ مجتبی نجفی
👈هیچ اجتماع اعتراضی بزرگتر از ۲۵ خرداد ۸۸ در طول تاریخ معاصرمان نداشتهایم. بعد از غافلگیری در این روز، حاکمیت تمام تلاشش این بوده از ظهور چنین اجتماعی جلوگیری کند. فکر میکنم روزی که چنین اجتماعی تکرار شود دیگر درخواست نه ابطال انتخابات یا بازپسگیری رای به یغما رفته که تغییر نظام سیاسی و اعاده حاکمیت ملی خواهد بود. پس حاکمیت از چنین روزی هراس دارد و برای همین سرکوب میکند تا چنین روزی نرسد.
👈شما در زندگی شخصیتان، احتمالا موفقیتهایی کسب کرده و خوشحال شدهاید، اما هیچ موفقیت شخصی بعید میدانم لذت یک شادی جمعی را داشته باشد. روزهایی مثل ۲۵ خرداد هشتاد و هشت از آنِ مردم است، روزی که تنهایان متکثر، تن واحد شدند؛ مای شکل گرفته از انبوه منهایی که در آن لحظه رویایی خویشتن خود را در کلیّت فراگیر احساس کردند. این روزها در استبداد کمیاباند.
👈کسانی که در این روز خیابانهای انقلاب تا آزادی را تجربه کردند میدانند چه میگویم. ما بر ترسمان غلبه کردیم و به رغم زیرنویسهای هشدار آمیز صداو سیمای حکومت، به خیابان رفتیم در حالی که خبرهای حمله به کوی دانشگاه و بازداشتهای گسترده، هم قبل، هم بعد از انتخابات، فضای رعب پساکودتایی را بازسازی کرده بود. اما یک حس جمعی این همه منِ متفاوت را به خیابان کشاند و آن هم حس تحقیر شدن و انکار شدن بود و وقتی به خیابان انقلاب رسیدیم، کم کم ما شدیم و هر چه بیشتر ما شدیم دیوار ترسمان بیشتر فروریخت و هویتی اعتراضی در ما قدرت گرفت.
👈آن لحظات با شکوه راهیپمایی اعتراضی به سمت آزادی مثل اتصال رودهای کوچکی به دریای بزرگ ملت بود؛ اجتماعی از جنس آنچه جان دیویی "پابلیک" مینامد، اراده های نگران از بحران، منقلب شده و متحد شده با یک احساس جمعی و مصمم برای تحقق یک هدف.
👈هر چه قدم میزدیم خوشحال تر میشدیم. آنجا دیگر رنگهای انتخاباتی نبود، همه سبز شده بودیم و مسالهمان ایران بود. همین بودنِ با هم به مای معترض شجاعت داد تا فصلالخطاب ۲۹ خرداد ۸۸ دیکتاتوری در نمازجمعه را به سخره بگیرد و ۳۰ خرداد باز هم خیابانها را فتح کند و بگوید فصلالخطاب نه کلام دیکتاتور که صدای مردم است.
👈خیابانها در اوج ادعای ابهت دیکتاتوری در روزها و ماههای بعد به رغم سرکوب شدید فتح شدند و چه سال سختی برای جبهه استبداد بود تا شاهد ظهور مهمترین بزنگاه ظهور جنبشهای نوین اجتماعی در ایران باشند. ۲۵ خرداد ۸۸ برای خاطره بازی نیست، روزی است که امکان تکرار دارد و تکرار چنین روزی پایانی بر استبداد منحوس دینی در ایران خواهد بود.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
🌘#نگاه_تحلیلگران/ تهدید به گردنشکستن!
✍️احمد زیدآبادی
در فیلمی که از فرماندهٔ انتظامی مازندران در فضای مجازی پخش شده است، او میگوید: اگر کسی در استان مرتکب ناهنجاری شد، طبق قانون گردنش را بشکنید، مسئولیتش با من!
این کدام قانون است که طبق آن میتوان گردن شهروندی را به اتهام ناهنجاری شکست؟
یک فرمانده انتظامی که مسئولیتش حفظ امنیت شهروندان و رعایت قوانین و مقررات است چرا به خود جرأت میدهد در برابر دوربین اینطور بیپرده و آشکار تهدید به قانونشکنی و نقض حقوق شهروندان کند؟
فرماندهی که در برابر چشم عموم با این لحن و زبان تهدید میکند در خفا و دور از چشم مردم چه گفتار و رفتاری دارد؟
ستاد فرماندهی کل قوا موظف است در برابر این تهدید به گردنشکنی موضع رسمی بگیرد و با آن برخورد کند و امیدوارم کل ماجرا به لغزش زبانی و سهو لسان تقلیل داده نشود!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
✍️احمد زیدآبادی
در فیلمی که از فرماندهٔ انتظامی مازندران در فضای مجازی پخش شده است، او میگوید: اگر کسی در استان مرتکب ناهنجاری شد، طبق قانون گردنش را بشکنید، مسئولیتش با من!
این کدام قانون است که طبق آن میتوان گردن شهروندی را به اتهام ناهنجاری شکست؟
یک فرمانده انتظامی که مسئولیتش حفظ امنیت شهروندان و رعایت قوانین و مقررات است چرا به خود جرأت میدهد در برابر دوربین اینطور بیپرده و آشکار تهدید به قانونشکنی و نقض حقوق شهروندان کند؟
فرماندهی که در برابر چشم عموم با این لحن و زبان تهدید میکند در خفا و دور از چشم مردم چه گفتار و رفتاری دارد؟
ستاد فرماندهی کل قوا موظف است در برابر این تهدید به گردنشکنی موضع رسمی بگیرد و با آن برخورد کند و امیدوارم کل ماجرا به لغزش زبانی و سهو لسان تقلیل داده نشود!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ قدرتنمایی سعودی در تهران
✍️شهابالدینحائریشیرازی، از روحانیون و فعالان مقیم ایران درباره حواشی روابط تهران و ریاض نوشت:
وزیر خارجه سعودی نظر خود را به میزبان تحمیل کرد و حاضر به اقتدار تراشی برای جمهوری اسلامی با ایستادن زیر عکس حاج قاسم نشد.
او با خارج شدن از سالن، مشت جمهوری اسلامی را باز کرد که البته در اثر تحریمها، خالیتر از همیشه بود.
ج اا تاب به هم خوردن رابطه را ندارد، امکان استمرار دادن به شعارهای پوچ را هم ندارد، سیاستهای غیرواقعبینانه، دیگر چیزی برای از دست دادن نگذاشته.
سعودی در تهران، با اقتدار، استقلال خود را به رخ ج اا کشید و به ایران تفهیم کرد اوست که طی سالهای سرگرمی ایران به شعارهای بیمنفعت اما هزینهزا، بار خود را بسته و زمین بازی را تعیین مینماید.
ایران، امروز ناامید از سرمایهگذاری ۲۵ ساله چین و ۴۰میلیارد دلاری روسیه، چشم امید به سرمایه گذاری عربستان دوخته، که البته آنهم تا سیاستهای ایران انقلابی و ضد آمریکایی باشد، سرابی بیش نخواهد بود.
ایران تا به افایتیاف نپیوندد و از سیاستهای غیرواقع بینانه و نامشروع انقلابی خود یعنی نابودی آمریکا واسرائیل دست برندارد نبایست منتظر بهبود اوضاع باشد.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
✍️شهابالدینحائریشیرازی، از روحانیون و فعالان مقیم ایران درباره حواشی روابط تهران و ریاض نوشت:
وزیر خارجه سعودی نظر خود را به میزبان تحمیل کرد و حاضر به اقتدار تراشی برای جمهوری اسلامی با ایستادن زیر عکس حاج قاسم نشد.
او با خارج شدن از سالن، مشت جمهوری اسلامی را باز کرد که البته در اثر تحریمها، خالیتر از همیشه بود.
ج اا تاب به هم خوردن رابطه را ندارد، امکان استمرار دادن به شعارهای پوچ را هم ندارد، سیاستهای غیرواقعبینانه، دیگر چیزی برای از دست دادن نگذاشته.
سعودی در تهران، با اقتدار، استقلال خود را به رخ ج اا کشید و به ایران تفهیم کرد اوست که طی سالهای سرگرمی ایران به شعارهای بیمنفعت اما هزینهزا، بار خود را بسته و زمین بازی را تعیین مینماید.
ایران، امروز ناامید از سرمایهگذاری ۲۵ ساله چین و ۴۰میلیارد دلاری روسیه، چشم امید به سرمایه گذاری عربستان دوخته، که البته آنهم تا سیاستهای ایران انقلابی و ضد آمریکایی باشد، سرابی بیش نخواهد بود.
ایران تا به افایتیاف نپیوندد و از سیاستهای غیرواقع بینانه و نامشروع انقلابی خود یعنی نابودی آمریکا واسرائیل دست برندارد نبایست منتظر بهبود اوضاع باشد.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ مولوی عبدالحمید سیاستمداری که ایران را همه جانبه میبیند، در خطر است
👈 شبکه کلمه/ مهرانگیز کار، فعال سیاسی برجسته ایرانی در یادداشتی درباره جایگاه مولانا عبدالحمید در سپهر سیاسی ایران می نویسد:
مولوی عبدالحمید در شرایط کنونی بزرگترین دل نگرانی جمهوری اسلامی است. با آن که این حکومت ۴۴ سال در سرکوب و فرونشاندن بحران های برخاسته از صدای مخالفان شجاع، تجربه اندوخته و از این حیث کمبودی ندارد، در برابر چهره ای که اتفاقا دینی و مسلمان است، دست هایش به دلایل بسیار می لرزد.
با این همه، نزدیک می شود به هدف، و حتما قلب او را نشانه گرفته است. شخصیت نیرومند مولوی، ایران را یکپارچه و همه جانبه نگاه می کند. برای او ایران فقط سیستان و بلوچستان نیست. به تمام بحران های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی ایران، بدون تمرکز خاص و جداگانه بر اهل تسنن که خود زعامت آن ها را به عهده دارد، توجه نشان می دهد.
او توانسته ایرانیان شیعه و سنی را برای نخستین بار در تاریخ تحولات سیاسی این سرزمین، ملتی یگانه و همدرد ببیند و به خوبی در کلام و بیان خود، برای این همدردی دل بسوزاند.
مولوی عبدالحمید آن گونه که به چشم خیلیها می آید، سیاستمدار (و نه تنها معترض) نیرومندی شده که روی همان خاک جوانی را سپری کرده و به جای آن که فقط از مقامات شیعه و مقتدر و سرکوبگر کشور، امنیت و رفاه را برای اهل تسنن ساکن در سیستان و بلوچستان، تمنا کند و با نگاهی دوگانه (اقلیت و اکثریت) از دردهای ایرانیان بگوید، همه را به یک چشم و دردها را مشترک می بیند و تبیین می کند، به اندازه ای که کلام خام و کهنه تمام ائمه جماعت شیعه در سراسر ایران، مانند یخ زیر گرمای کلام سنجیده و مدرن این مولوی آب می شود.
او نیز عمامه دارد. او نیز از قلب اسلام الهام می گیرد. اما چنان قحط الرجالی در زمین سوخته ایرانیان شیعه می بیند که به حکم تکالیف دینی و اخلاقی، در خاکی که «اقلیت» از هر قوم و قبیله و عقیده، فرو دست نگریسته می شوند، توانسته خود را در جای سیاستمدار به ایرانیان بشناساند.
مقصود این نیست که ایرانیان آمادگی دارند تا باری دیگر شخصیت دینی دیگری را آن هم از اسلام تسنن در صدر ساختار انقلابی شان بنشانند و بر بالای آن رویا سازی و سرمایه گذاری کنند، بلکه مقصود آن است که صحنه را روشن تر ببینیم و وجوه اختلاف او با چهره های شاخصی را که به مخالفت با حکومت شهره اند و به رسمیت شناخته شده اند، مقایسه کنیم. او خود را در محدوده «معترض و مخالف» حبس نکرده و بنای حذف دیگر افراد و گروه های معترض و مخالف را وارد کلامش نمی کند.
مخالف و معترض اگر تبدیل نشود به «سیاستمدار» کاری از پیش نمی برد و سیاستمدار کسی است که در بحرانهای عمیق و جدی که ایران را در محاصره دارد، چاره کار را در حذف و هدم و سیاه کردن شخصیت و پیشینه دیگر مخالفان خلاصه نمی کند و به گونه ای راهکار نمی دهد که تک تک دولت های غربی لازم است فقط هم سو و حامی او صحنه سیاست ایران را بچرخانند.
اینک بخش هایی از مخالفان ایرانی، داخل و خارج از کشور راه نجات ایران را گذرگاهی می دانند که در مسیر آن گذرگاه، لیبرال و لیبرالیسم نباید راهی و شانسی برای همراهی داشته باشد. از سوی دیگر، بخش هایی از مخالفان ایرانی، همان گذرگاه را از همین حالا ملک طلق خود اعلام می کنند و به تفکر چپ با هر آرایه تشکیلاتی یا غیر تشکیلاتی، هشدار می دهند که از آن گذرگاه حق عبور ندارند.
این جاست که شک فلسفی یا سیاسی به جان کسانی می افتد که دل در گرو هموار کردن راه برای دستیابی به «دموکراسی» دارند، و می دانند این همه که صدا در صدا انداخته و طلب دموکراسی می کنند، با طرح شرط ها و استثناهای خود، پیشاپیش راه بر آن دموکراسی که هنوز خیلی خیلی دور است، می بندند. دموکراسی قادر نیست در مجموعه هایی مشروط و پر از استثناهای اعلام شده، رشد کند.
رشد دموکراسی در گرو نگاه همه جانبه به ایران تنوع گرا و تکثرگراست. سیاستمداری که در حال حاضر مولوی عبدالحمید واجد مشخصات آن است، حتی مرزهای شیعه و سنی را که ذات قدرت مردمی اش است، شکسته است. چرا؟ چون در کوره سیاست های جمهوری اسلامی رشد کرده، پیروانش ستم دیده اند و با این همه چون افق نگاه را محدود نکرده، دیگر جاهای ایران را که شیعه اثنی عشری قرن هاست در آن سکنی دارند، تیز می بیند. می بیند که چنین اکثریتی زیر سلطه حکومت ولایت فقیه پرپر می زنند.
زرتشتیان صاحبان اولیه این خاک را دیده که زیر سلطه حکومت ولایت فقیه رنج می کشند. بهائیان را دیده که در زادگاه آئین بهایی که به آن عشق می ورزند و به امید تعالی اش زندگی می کنند، زیر سلطه حکومت ولایت فقیه رنج میکشند و حتی از ابتدایی ترین حقوق شهروندی محروم مانده اند.
بیشتر بخوانید
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈 شبکه کلمه/ مهرانگیز کار، فعال سیاسی برجسته ایرانی در یادداشتی درباره جایگاه مولانا عبدالحمید در سپهر سیاسی ایران می نویسد:
مولوی عبدالحمید در شرایط کنونی بزرگترین دل نگرانی جمهوری اسلامی است. با آن که این حکومت ۴۴ سال در سرکوب و فرونشاندن بحران های برخاسته از صدای مخالفان شجاع، تجربه اندوخته و از این حیث کمبودی ندارد، در برابر چهره ای که اتفاقا دینی و مسلمان است، دست هایش به دلایل بسیار می لرزد.
با این همه، نزدیک می شود به هدف، و حتما قلب او را نشانه گرفته است. شخصیت نیرومند مولوی، ایران را یکپارچه و همه جانبه نگاه می کند. برای او ایران فقط سیستان و بلوچستان نیست. به تمام بحران های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی ایران، بدون تمرکز خاص و جداگانه بر اهل تسنن که خود زعامت آن ها را به عهده دارد، توجه نشان می دهد.
او توانسته ایرانیان شیعه و سنی را برای نخستین بار در تاریخ تحولات سیاسی این سرزمین، ملتی یگانه و همدرد ببیند و به خوبی در کلام و بیان خود، برای این همدردی دل بسوزاند.
مولوی عبدالحمید آن گونه که به چشم خیلیها می آید، سیاستمدار (و نه تنها معترض) نیرومندی شده که روی همان خاک جوانی را سپری کرده و به جای آن که فقط از مقامات شیعه و مقتدر و سرکوبگر کشور، امنیت و رفاه را برای اهل تسنن ساکن در سیستان و بلوچستان، تمنا کند و با نگاهی دوگانه (اقلیت و اکثریت) از دردهای ایرانیان بگوید، همه را به یک چشم و دردها را مشترک می بیند و تبیین می کند، به اندازه ای که کلام خام و کهنه تمام ائمه جماعت شیعه در سراسر ایران، مانند یخ زیر گرمای کلام سنجیده و مدرن این مولوی آب می شود.
او نیز عمامه دارد. او نیز از قلب اسلام الهام می گیرد. اما چنان قحط الرجالی در زمین سوخته ایرانیان شیعه می بیند که به حکم تکالیف دینی و اخلاقی، در خاکی که «اقلیت» از هر قوم و قبیله و عقیده، فرو دست نگریسته می شوند، توانسته خود را در جای سیاستمدار به ایرانیان بشناساند.
مقصود این نیست که ایرانیان آمادگی دارند تا باری دیگر شخصیت دینی دیگری را آن هم از اسلام تسنن در صدر ساختار انقلابی شان بنشانند و بر بالای آن رویا سازی و سرمایه گذاری کنند، بلکه مقصود آن است که صحنه را روشن تر ببینیم و وجوه اختلاف او با چهره های شاخصی را که به مخالفت با حکومت شهره اند و به رسمیت شناخته شده اند، مقایسه کنیم. او خود را در محدوده «معترض و مخالف» حبس نکرده و بنای حذف دیگر افراد و گروه های معترض و مخالف را وارد کلامش نمی کند.
مخالف و معترض اگر تبدیل نشود به «سیاستمدار» کاری از پیش نمی برد و سیاستمدار کسی است که در بحرانهای عمیق و جدی که ایران را در محاصره دارد، چاره کار را در حذف و هدم و سیاه کردن شخصیت و پیشینه دیگر مخالفان خلاصه نمی کند و به گونه ای راهکار نمی دهد که تک تک دولت های غربی لازم است فقط هم سو و حامی او صحنه سیاست ایران را بچرخانند.
اینک بخش هایی از مخالفان ایرانی، داخل و خارج از کشور راه نجات ایران را گذرگاهی می دانند که در مسیر آن گذرگاه، لیبرال و لیبرالیسم نباید راهی و شانسی برای همراهی داشته باشد. از سوی دیگر، بخش هایی از مخالفان ایرانی، همان گذرگاه را از همین حالا ملک طلق خود اعلام می کنند و به تفکر چپ با هر آرایه تشکیلاتی یا غیر تشکیلاتی، هشدار می دهند که از آن گذرگاه حق عبور ندارند.
این جاست که شک فلسفی یا سیاسی به جان کسانی می افتد که دل در گرو هموار کردن راه برای دستیابی به «دموکراسی» دارند، و می دانند این همه که صدا در صدا انداخته و طلب دموکراسی می کنند، با طرح شرط ها و استثناهای خود، پیشاپیش راه بر آن دموکراسی که هنوز خیلی خیلی دور است، می بندند. دموکراسی قادر نیست در مجموعه هایی مشروط و پر از استثناهای اعلام شده، رشد کند.
رشد دموکراسی در گرو نگاه همه جانبه به ایران تنوع گرا و تکثرگراست. سیاستمداری که در حال حاضر مولوی عبدالحمید واجد مشخصات آن است، حتی مرزهای شیعه و سنی را که ذات قدرت مردمی اش است، شکسته است. چرا؟ چون در کوره سیاست های جمهوری اسلامی رشد کرده، پیروانش ستم دیده اند و با این همه چون افق نگاه را محدود نکرده، دیگر جاهای ایران را که شیعه اثنی عشری قرن هاست در آن سکنی دارند، تیز می بیند. می بیند که چنین اکثریتی زیر سلطه حکومت ولایت فقیه پرپر می زنند.
زرتشتیان صاحبان اولیه این خاک را دیده که زیر سلطه حکومت ولایت فقیه رنج می کشند. بهائیان را دیده که در زادگاه آئین بهایی که به آن عشق می ورزند و به امید تعالی اش زندگی می کنند، زیر سلطه حکومت ولایت فقیه رنج میکشند و حتی از ابتدایی ترین حقوق شهروندی محروم مانده اند.
بیشتر بخوانید
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ مسئولانجمهوریاسلامی از بغض، عقده، خشم و آرزوهای بر باد رفته ملت خبر دارند؟
👈شبکه کلمه| امید فراغت "روزنامهنگار" مقیم ایران در یادداشتی نوشت:
👈 ای کاش مسئولانجمهوریاسلامی جمعیت محافظانشان را جامعه به حساب نمیآوردند. ای کاش به معنی و مفهوم واقعی کلمه در بطن جامعه حضور داشتند تا درد و غمهای مردم را از نزدیک لمس کنند. راستی تا یادم نرفته، نکتهای را بیان کنم و آن اینکه ملت ایران در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوریاسلامی شادتر بودند! همین واقعیت میتواند مبنای شکست سیاستها و همچنین استعفای مسئولان باشد!
👈باید به مسئولان تفهیم موقعیت کرد که اکثریت ملت ایران بغضی فرو خورده و عقدههای ریز و درشت دارند، آرزوهای برآورده نشده و بر باد رفته دارند. اکثریت جامعه به دلیل مشکلات خرد و کلان، در زمان و مکان درست نتوانستهاند، تصمیمسازی و تصمیمگیری درست کنند.
👈اکثریت جامعه زیر خروارها حرفهای پوچ، دروغ، خرافات و حرفهای صد من یک غاز دفن شده بودند و خوشبختانه چندسالیست که به واسطه فناوری و تکنولوژی، آرام آرام در حال بیرون آمدن از گورستانیاند که برایشان ساخته بودند! اکثریت مردم پرخاشگر، شاکی، دردمند، پُر کینه و ...هستند. اگر کسی بگوید: نه اینطور نیست! با قاطعیت میگویم دروغ میگوید.
👈 سوال مهم و کلیدی این است باعث و بانی نقصهای جامعه امروز ایران چه کسانیاند؟
👈 اجازه میخواهم مثال عینیتر زده، شاید مسئولان هم متوجه نقصهایشان بشوند. چرا مدت زمانیست اکثریت زن و شوهرهایی که دارای فرزند میشوند، اسم بچههایشان را، نام ایرانی میگذارند؟ پاسخ به این سوال میتواند تحلیل و تفسیر دقیقتری را از وضعیت و مختصات جامعه امروز ایران بدهد!
👈 مثال دیگر اینکه، خواهرم معلم است و در خانهای ۸۵ متری زندگی میکند، یک پسر و یک دختر دارد. به یکباره صاحبخانهاش برای تمدید قرارداد گفته است؛ ۳۰۰ میلیون تومان، روی پول پیش خانه بگذارد. همزمان خبر اجاره دادن ملک ۱۵۰ هکتاری در قزوین با کرایه ماهی ۱ میلیون تومان به عروس یک مسئول در شبکههای اجتماعی وایرال میشود! خبری که مردگان را نیز تکان داد! آیا چنین تفاوتهایی جامعهکُش نیست؟
👈 خوشبختانه شبکههای اجتماعی، فضایی ایجاد کرده که تمام واقعیتهای تلخ و شیرین در قالب دادههای تاریخی و به ویژه تاریخ جمهوریاسلامی و همچنین تاریخ پهلویها، قاجارها و ... را به عرصه عمومی آورده است. بنابراین مسئولان باید بدانند به همان نسبت که مملکتداری برایشان سخت است، به همان نسبت نیز جامعهداری، آن هم جامعهای که آگاه شده، بسیار سختتر است. پس وظیفه دارند نحوه مواجههشان را با جامعه آگاه شده امروز را اصلاح کنند. در غیر این صورت این غریبگی و دوری در فرآیند زمان دردِسَرساز خواهد شد.
👈وقتی جامعه امروز ایران تاکتیک و استراتژی سیاستخارجی باز و سیاستداخلی بسته را میداند، قاعدتا دیگر نمیشود با چنین جامعهای، باری به هر جهت گفتار و رفتار شود!
👈 وقتی جامعه امروز ایران از کلیدواژههای سخنان مسئولان، متوجه در جریان بودن مذاکرات پنهان با آمریکا میشود، دیگر نمیشود چنین ملتی را دنبال نخود سیاه فرستاد.
👈وقتی جامعه امروز ایران از تکنیک و تاکتیکهای روانی برای مهارشان اطلاع پیدا میکند، دیگر نمیشود چنین مردمی را فریب داد.
👈 وقتی جامعهای ادبیات تاریخی لنینیسمی، استالینیسمی، پوتینیسمی و لیبرالیسمی و ...را مطالعه میکند. آنگاه بین اسلام اصیل، اسلام مندرآوردی و اسلام مارکسیستی تفاوت قائل میشود.
👈 بنابراین مسئولان از اینکه جامعه امروز ایران آگاه شده و به درستی معنی و مفهوم ادبیات سخت قدرت را میداند، باید خوشحال باشند. چرا که چنین جامعهای، دیگر از حذف و اضافهها تعجب نمیکند و آن را در همان ادبیات قدرت معنا میکند!
👈 پیشروی و عقبنشینیها را در همان فضای ادبیات قدرت معنا میکند. چنین جامعهای بر روی واژگان تسلط پیدا کرده و به تعبیری دیگر به راحتی فریب کلمات و جملات را نمیخورد!
👈 بر همین اساس مرگ بر این و آن گفتنها را فقط یک ژست سیاسی دانسته و از برقراری رابطه با آمریکا، عربستان و سختترین دشمنانی که یک روزی، آرزوی نابودیشان را داشتند، به هیچ عنوان تعجب نمیکند!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈شبکه کلمه| امید فراغت "روزنامهنگار" مقیم ایران در یادداشتی نوشت:
👈 ای کاش مسئولانجمهوریاسلامی جمعیت محافظانشان را جامعه به حساب نمیآوردند. ای کاش به معنی و مفهوم واقعی کلمه در بطن جامعه حضور داشتند تا درد و غمهای مردم را از نزدیک لمس کنند. راستی تا یادم نرفته، نکتهای را بیان کنم و آن اینکه ملت ایران در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوریاسلامی شادتر بودند! همین واقعیت میتواند مبنای شکست سیاستها و همچنین استعفای مسئولان باشد!
👈باید به مسئولان تفهیم موقعیت کرد که اکثریت ملت ایران بغضی فرو خورده و عقدههای ریز و درشت دارند، آرزوهای برآورده نشده و بر باد رفته دارند. اکثریت جامعه به دلیل مشکلات خرد و کلان، در زمان و مکان درست نتوانستهاند، تصمیمسازی و تصمیمگیری درست کنند.
👈اکثریت جامعه زیر خروارها حرفهای پوچ، دروغ، خرافات و حرفهای صد من یک غاز دفن شده بودند و خوشبختانه چندسالیست که به واسطه فناوری و تکنولوژی، آرام آرام در حال بیرون آمدن از گورستانیاند که برایشان ساخته بودند! اکثریت مردم پرخاشگر، شاکی، دردمند، پُر کینه و ...هستند. اگر کسی بگوید: نه اینطور نیست! با قاطعیت میگویم دروغ میگوید.
👈 سوال مهم و کلیدی این است باعث و بانی نقصهای جامعه امروز ایران چه کسانیاند؟
👈 اجازه میخواهم مثال عینیتر زده، شاید مسئولان هم متوجه نقصهایشان بشوند. چرا مدت زمانیست اکثریت زن و شوهرهایی که دارای فرزند میشوند، اسم بچههایشان را، نام ایرانی میگذارند؟ پاسخ به این سوال میتواند تحلیل و تفسیر دقیقتری را از وضعیت و مختصات جامعه امروز ایران بدهد!
👈 مثال دیگر اینکه، خواهرم معلم است و در خانهای ۸۵ متری زندگی میکند، یک پسر و یک دختر دارد. به یکباره صاحبخانهاش برای تمدید قرارداد گفته است؛ ۳۰۰ میلیون تومان، روی پول پیش خانه بگذارد. همزمان خبر اجاره دادن ملک ۱۵۰ هکتاری در قزوین با کرایه ماهی ۱ میلیون تومان به عروس یک مسئول در شبکههای اجتماعی وایرال میشود! خبری که مردگان را نیز تکان داد! آیا چنین تفاوتهایی جامعهکُش نیست؟
👈 خوشبختانه شبکههای اجتماعی، فضایی ایجاد کرده که تمام واقعیتهای تلخ و شیرین در قالب دادههای تاریخی و به ویژه تاریخ جمهوریاسلامی و همچنین تاریخ پهلویها، قاجارها و ... را به عرصه عمومی آورده است. بنابراین مسئولان باید بدانند به همان نسبت که مملکتداری برایشان سخت است، به همان نسبت نیز جامعهداری، آن هم جامعهای که آگاه شده، بسیار سختتر است. پس وظیفه دارند نحوه مواجههشان را با جامعه آگاه شده امروز را اصلاح کنند. در غیر این صورت این غریبگی و دوری در فرآیند زمان دردِسَرساز خواهد شد.
👈وقتی جامعه امروز ایران تاکتیک و استراتژی سیاستخارجی باز و سیاستداخلی بسته را میداند، قاعدتا دیگر نمیشود با چنین جامعهای، باری به هر جهت گفتار و رفتار شود!
👈 وقتی جامعه امروز ایران از کلیدواژههای سخنان مسئولان، متوجه در جریان بودن مذاکرات پنهان با آمریکا میشود، دیگر نمیشود چنین ملتی را دنبال نخود سیاه فرستاد.
👈وقتی جامعه امروز ایران از تکنیک و تاکتیکهای روانی برای مهارشان اطلاع پیدا میکند، دیگر نمیشود چنین مردمی را فریب داد.
👈 وقتی جامعهای ادبیات تاریخی لنینیسمی، استالینیسمی، پوتینیسمی و لیبرالیسمی و ...را مطالعه میکند. آنگاه بین اسلام اصیل، اسلام مندرآوردی و اسلام مارکسیستی تفاوت قائل میشود.
👈 بنابراین مسئولان از اینکه جامعه امروز ایران آگاه شده و به درستی معنی و مفهوم ادبیات سخت قدرت را میداند، باید خوشحال باشند. چرا که چنین جامعهای، دیگر از حذف و اضافهها تعجب نمیکند و آن را در همان ادبیات قدرت معنا میکند!
👈 پیشروی و عقبنشینیها را در همان فضای ادبیات قدرت معنا میکند. چنین جامعهای بر روی واژگان تسلط پیدا کرده و به تعبیری دیگر به راحتی فریب کلمات و جملات را نمیخورد!
👈 بر همین اساس مرگ بر این و آن گفتنها را فقط یک ژست سیاسی دانسته و از برقراری رابطه با آمریکا، عربستان و سختترین دشمنانی که یک روزی، آرزوی نابودیشان را داشتند، به هیچ عنوان تعجب نمیکند!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ مخمصه پوتین!
👈شبکه کلمه| احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در کانال تلگرامش نوشت: تکیه بر "نیروهای مزدور" سرانجام کار دست ولادیمیر پوتین داد.
👈 او اکنون در بحبوحهٔ ضدحملهٔ ارتش اوکراین، بخشی از قوای خود را باید صرف سرکوب شورش گروه واگنر کند.
👈 به احتمال زیاد، این وضعیت سبب تضعیف مواضع ارتش روسیه در جبههٔ جنگ اوکراین و عقب راندن آن از بخشی از شهرهای اشغالی میشود.
👈 در آن صورت آیا پوتین آمادهٔ امضای توافق صلح با اوکراین میشود و یا اینکه خشم ناشی از شکست، وسوسهٔ استفاده از تسلیحات اتمی تاکتیکی علیه اوکراینیها را در او قویتر خواهد کرد؟
👈 در صورت انتخاب گزینهٔ صلح از سوی پوتین او میتواند "خیانت" گروه واگنر را به عنوان بهانهٔ پذیرش صلح به خورد افکار عمومی روسیه دهد و بدین وسیله از به باد رفتن تمامی حیثیت خود جلوگیری کند.
👈 غربیها هم همین را میخواهند. آنها در پی سرنگونی پوتین و یا فروپاشی جمهوری فدرال روسیه نیستد چرا که بیثباتی ناشی از فروپاشی روسیه برای مجموعهٔ نظام بینالملل به اندازهای پرهزینه است که فقط دیوانگان ممکن است آن را آرزو کنند.
👈 گزینه استفاده از تسلیحات اتمی تاکتیکی علیه اوکراینیها اما فضا را به قدری غیرعقلانی و پیچیده میکند که حدس عواقب آن به راحتی امکانپذیر نیست.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈شبکه کلمه| احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در کانال تلگرامش نوشت: تکیه بر "نیروهای مزدور" سرانجام کار دست ولادیمیر پوتین داد.
👈 او اکنون در بحبوحهٔ ضدحملهٔ ارتش اوکراین، بخشی از قوای خود را باید صرف سرکوب شورش گروه واگنر کند.
👈 به احتمال زیاد، این وضعیت سبب تضعیف مواضع ارتش روسیه در جبههٔ جنگ اوکراین و عقب راندن آن از بخشی از شهرهای اشغالی میشود.
👈 در آن صورت آیا پوتین آمادهٔ امضای توافق صلح با اوکراین میشود و یا اینکه خشم ناشی از شکست، وسوسهٔ استفاده از تسلیحات اتمی تاکتیکی علیه اوکراینیها را در او قویتر خواهد کرد؟
👈 در صورت انتخاب گزینهٔ صلح از سوی پوتین او میتواند "خیانت" گروه واگنر را به عنوان بهانهٔ پذیرش صلح به خورد افکار عمومی روسیه دهد و بدین وسیله از به باد رفتن تمامی حیثیت خود جلوگیری کند.
👈 غربیها هم همین را میخواهند. آنها در پی سرنگونی پوتین و یا فروپاشی جمهوری فدرال روسیه نیستد چرا که بیثباتی ناشی از فروپاشی روسیه برای مجموعهٔ نظام بینالملل به اندازهای پرهزینه است که فقط دیوانگان ممکن است آن را آرزو کنند.
👈 گزینه استفاده از تسلیحات اتمی تاکتیکی علیه اوکراینیها اما فضا را به قدری غیرعقلانی و پیچیده میکند که حدس عواقب آن به راحتی امکانپذیر نیست.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران؛ مولانا عبدالحمید خاری در گلوی حکومت
👈شبکه کلمه| مجید محمدی، تحلیلگر سیاسی با انتشار یادداشتی، مولانا عبدالحمید را شاخص ترین روحانی در جنبش مهسا معرفی کرده که به گفته وی، حتی یک روحانی اصلاح طلب شیعه هم نتوانست در قد و قامت وی در جنبش مهسا ظاهر شود.
👈قسمتی از یادداشت وی بدین قرار است:
👈پس از خیزش انقلابی مهسا، عبدالحمید به مخالف سرسخت قشریگرایی و مذهبگرایی در حکومت تبدیل شد.
👈حتی یک روحانی اصلاحطلب شیعه نتوانست در قد و قامت عبدالحمید در جنبش مهسا ظاهر شود.
👈در ایام نوروز ۱۴۰۲، هزاران نفر از ایرانیان به زاهدان سفر کردند تا به دیدار مولوی عبدالحمید بروند. او نیز درهای مسجد خود را به روی آنها گشود و از آنان، از هر جنسیت و باور و قومیت و با هر پوشش و سر و وضع، استقبال کرد. او همچنین با استقلال رای در اعلام روز عید فطر ۱۴۰۲، از ولی فقیه پیروی نکرد.
👈در ابتدای این سال، هیچ روحانیای به اندازه علی خامنهای مورد نفرت و خشم مردم و هیچ روحانیای به اندازه عبدالحمید محبوب مردم ایران نبود. به همین علت، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در پی ترور این مولوی سرسخت در دفاع از حقوق شهروندان ایرانی و منتقد سیاستهای رژیم بودهاند و خامنهای دستور بیآبرو کردن او را داد.
👈عبدالحمید درهای مسجد خود را در ایام نوروز ۱۴۰۲ به روی زنان بیحجاب گشود، از حقوق برابر بهاییان و حتی بیدینان با مسلمانان شیعه دفاع کرد که در میان مقامهای جمهوری اسلامی تابو است، خامنهای را مسئول کشتار حدود ۱۰۰ نفر در زاهدان (۸ مهر ۱۴۰۱) معرفی کرد، از تیراندازی در خیابان و اعدام افراد به اتهام محاربه انتقاد کرد، و از شکنجه و تجاوز در زندانها سخن گفت. به همین علت، مولوی عبدالحمید بارها مورد حمله مقامهای و بوقهای تبلیغاتی حکومت واقع شده است. بنا به سندی افشا شده، علی خامنهای به مقامها و نهادهای دولتی توصیه کرده که آبروی او را ببرند، که چنین کردند، اما اثری در کاهش محبوبیت او نداشت.
👈حکومت به چهار دلیل نمیتواند عبدالحمید را بهآسانی و با هزینه اندک حذف کند: هزینه زیاد تعطیل کردن نماز جمعه، حمایت مردم باورمند بلوچ و سران اقوام و طوایف بلوچ از وی، پرهزینه بودن کشتاری دیگر مثل ۸ مهر ۱۴۰۱ برای نهادهای امنیتی و نظامی و انتظامی در استان، و استقامت هشت ماهه مردم بلوچ در مخالفت با رژیم و همراهی دیگر ایرانیان با آنها. تمسک به حصر خانگی و ترور و تبعید، که قبلا در مورد رهبران مخالف استفاده شده است، در منطقهای مرزی برای رژیم بسیار مخاطرهانگیز است، در حالی که اکثر مردم در سراسر کشور با حکومت مخالفاند.
👈بازداشت کردن نزدیکان فکری مولوی عبدالحمید موجب سکوت او نشده است. در ماههای گذشته، نیروهای امنیتی مولوی عبدالعزیز، مولوی عبدالمجید مرادزهی، مولوی رضا رخشانی، مولوی عبدالرئوف رخشانی، و مولوی امانالله سعدی از استادان دارالعلوم مکی زاهدان را بازداشت کردهاند.
👈عبدالحمید امروز به شخصیتی محبوب میان ایرانیان در داخل و خارج تبدیل شده است. رمز محبوبیت او نیز درک و انعکاس صدا و مطالبات آزادیخواهانه و سکولار اکثر مردم ایران است، در حالی که خود او روحانی سنتگرا است.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈شبکه کلمه| مجید محمدی، تحلیلگر سیاسی با انتشار یادداشتی، مولانا عبدالحمید را شاخص ترین روحانی در جنبش مهسا معرفی کرده که به گفته وی، حتی یک روحانی اصلاح طلب شیعه هم نتوانست در قد و قامت وی در جنبش مهسا ظاهر شود.
👈قسمتی از یادداشت وی بدین قرار است:
👈پس از خیزش انقلابی مهسا، عبدالحمید به مخالف سرسخت قشریگرایی و مذهبگرایی در حکومت تبدیل شد.
👈حتی یک روحانی اصلاحطلب شیعه نتوانست در قد و قامت عبدالحمید در جنبش مهسا ظاهر شود.
👈در ایام نوروز ۱۴۰۲، هزاران نفر از ایرانیان به زاهدان سفر کردند تا به دیدار مولوی عبدالحمید بروند. او نیز درهای مسجد خود را به روی آنها گشود و از آنان، از هر جنسیت و باور و قومیت و با هر پوشش و سر و وضع، استقبال کرد. او همچنین با استقلال رای در اعلام روز عید فطر ۱۴۰۲، از ولی فقیه پیروی نکرد.
👈در ابتدای این سال، هیچ روحانیای به اندازه علی خامنهای مورد نفرت و خشم مردم و هیچ روحانیای به اندازه عبدالحمید محبوب مردم ایران نبود. به همین علت، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در پی ترور این مولوی سرسخت در دفاع از حقوق شهروندان ایرانی و منتقد سیاستهای رژیم بودهاند و خامنهای دستور بیآبرو کردن او را داد.
👈عبدالحمید درهای مسجد خود را در ایام نوروز ۱۴۰۲ به روی زنان بیحجاب گشود، از حقوق برابر بهاییان و حتی بیدینان با مسلمانان شیعه دفاع کرد که در میان مقامهای جمهوری اسلامی تابو است، خامنهای را مسئول کشتار حدود ۱۰۰ نفر در زاهدان (۸ مهر ۱۴۰۱) معرفی کرد، از تیراندازی در خیابان و اعدام افراد به اتهام محاربه انتقاد کرد، و از شکنجه و تجاوز در زندانها سخن گفت. به همین علت، مولوی عبدالحمید بارها مورد حمله مقامهای و بوقهای تبلیغاتی حکومت واقع شده است. بنا به سندی افشا شده، علی خامنهای به مقامها و نهادهای دولتی توصیه کرده که آبروی او را ببرند، که چنین کردند، اما اثری در کاهش محبوبیت او نداشت.
👈حکومت به چهار دلیل نمیتواند عبدالحمید را بهآسانی و با هزینه اندک حذف کند: هزینه زیاد تعطیل کردن نماز جمعه، حمایت مردم باورمند بلوچ و سران اقوام و طوایف بلوچ از وی، پرهزینه بودن کشتاری دیگر مثل ۸ مهر ۱۴۰۱ برای نهادهای امنیتی و نظامی و انتظامی در استان، و استقامت هشت ماهه مردم بلوچ در مخالفت با رژیم و همراهی دیگر ایرانیان با آنها. تمسک به حصر خانگی و ترور و تبعید، که قبلا در مورد رهبران مخالف استفاده شده است، در منطقهای مرزی برای رژیم بسیار مخاطرهانگیز است، در حالی که اکثر مردم در سراسر کشور با حکومت مخالفاند.
👈بازداشت کردن نزدیکان فکری مولوی عبدالحمید موجب سکوت او نشده است. در ماههای گذشته، نیروهای امنیتی مولوی عبدالعزیز، مولوی عبدالمجید مرادزهی، مولوی رضا رخشانی، مولوی عبدالرئوف رخشانی، و مولوی امانالله سعدی از استادان دارالعلوم مکی زاهدان را بازداشت کردهاند.
👈عبدالحمید امروز به شخصیتی محبوب میان ایرانیان در داخل و خارج تبدیل شده است. رمز محبوبیت او نیز درک و انعکاس صدا و مطالبات آزادیخواهانه و سکولار اکثر مردم ایران است، در حالی که خود او روحانی سنتگرا است.
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
kalemehtv شبکه جهانی کلمه
Photo
🔴 #نگاه_تحلیلگران: شکاف و اختلاف میان وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه
👈شبکه کلمه| مجتبی لطفی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی ساکن ایران در یادداشتی درباره اختلافات میان وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه نوشت:
همایشی در ۲۵ خرداد با هدف وحدت و هم افزایی میان وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه برگزار شده است که برای اولین بار با پیام رهبری، از شکاف و اختلاف میان این دو نظام اطلاعاتی اصلی، سخنی صریح به میان آمد.
وزیر اطلاعات در این نشست، از "نقشه دشمن برای تغییر ماهیت نظام" سخن به میان آورده است. اگر کسی از او بپرسد مراد شما از "ماهیت نظام" چیست؟ شاید به دلیل مشغله، به همان پاسخهای کلیشهای و کلی بسنده کند، لذا ما با مراجعه به قانونی اساسی و برخی از سرفصلهایی که به عنوان چیستی نظام و برخی جزئیات در این راستا است، متذکر میشویم:
۱. جمهوریت و اسلامیت
۲. نفی و محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی
۳. ایجاد زمینه برای مشارکت مردم در تمام مراحل تصمیمگیری
۴.نفی قضاوت ناسالم، ایجاد امنیت قضایی عادلانه و مساوی
۵. طرد نظام بروکراسی
۶. آزادی و کرامت انسانی
۷. نفی هرگونه ستم و ستمگری
۸. تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی ۹. پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه
۱۰. مصونیت تعرض به جان، مال، حقوق، مسکن و شغل مردم
۱۱. ممنوعیت تفتیش عقاید
۱۲.آزادی مطبوعات
۱۳. ممنوعیت استراق سمع و شنود، و افشای آنها، بازرسی و نرساندن نامهها و نفی هرگونه تجسس
۱۴. آزادی احزاب، جمعیتها و انجمنهای سیاسی و صنفی
۱۵. آزادی تشکیل تجمعات و راه پیماییها
۱۶.حق برخورداری از تأمین اجتماعی در زمینههای مختلف
۱۷. آموزش و پرورش رایگان
۱۸. حق داشتن مسکن مناسب
۱۹. ممنوعیت دستگیری افراد مگر به حکم قانون و تفهیم اتهام طی ۲۴ ساعت و عدم اطاله بازپرسی
۲۰. حق دادخواهی عادلانه و حق انتخاب وکیل
۲۲. اصل برائت
۲۳. نفی هرگونه شکنجه و اقرار به اجبار ۲۴. نفی هتک حرمت بازداشتشدگان و زندانیان
۲۵. حق تابعیت برای هر ایرانی
۲۶. تأمین نیازهای اساسی مردم اعم از مسکن، خوراک پوشاک، بهداشت، درمان و آموزش و پرورش؛ شرایط و امکانات کار ۲۷. حق مالکیت شخصی
۲۸. وظیفه محافظت از محیط زیست ۲۹. حق حاکمیت افراد جامعه بر سرنوشت خویش
۳۰. تساوی رهبر در قوانین با سایر افراد.
و...
و... مطالعه عمیقتر و بیشتر فصل سوم قانون اساسی که در بر دارنده حقوق ملت در ۲۱ اصل است.
از آن جهت که مأموران امنیتی باید دارای ضریب هوشی بالا باشند، جناب وزیر حدس زده است که چرا اصول قانون اساسی را قطار کردم.
به عنوان راه حلی بنیادین و برای نقش برآب کردن آنچه که وزیر از تغییر ماهیت نظام توسط دشمن گفته است، وزیر اطلاعات که رئیس شورای هماهنگی اطلاعات کشور هم هست، باید کارگروهی مستقل، دلسوز و نترس از نخبگان و متخصصان امنیتی و حقوقی را فرا خواند و از آنان بخواهد در این موضوع تحقیق و بررسی کنند: " نقش نهادهای امنیتی کشور در قلب و تغییر ماهیت نظام".
و سپس اگر آقای وزیر به کیان کشور علاقه دارد و به دنبال کاری نیکو برای دنیا و به ویژه اندوختهای برای آخرت خویش است، از هر طریقی به اصلاحات دست بزند و حق و حقوقی که از خون، آبرو و مال مردم طی این ۴۳ سال از اسلافش تاکنون ضایع شده است را جبران کند و یا از صاحبانش رضایت بگیرد. و اگر با مقاومت روبرو میشود که حتمی است، با اعلام به مردم، لقای وزارت را به عطای آن ببخشد! تا آسوده خاطر و بدون داشتن عذاب وجدان مابقی عمر را طی کند.
البته و اصولا اتخاذ چنین تصمیمی در قاموس یک مقام امنیتی آن هم در رده وزیر، در طول تاریخ نهادهای امنیتی در دنیا واقع نشده است و اینکه این چند کلمه را ما به دلیل "عنصر ساده لوحی و خوش بینی" که درِمان رسوخ کرده است نوشتیم برای این بود که:
۱. چیزی از ماهیت اصلی نظامی که در بهمن ۵۷ به مردم قول آن داده شد نمانده،
۲. اینکه در پرتو تئوری توطئه همه خرابیها را از ناحیه دشمن بدانیم، فرافکنی و فرار از مسئولیت است که، آئینه شکستن خطاست!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram
👈شبکه کلمه| مجتبی لطفی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی ساکن ایران در یادداشتی درباره اختلافات میان وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه نوشت:
همایشی در ۲۵ خرداد با هدف وحدت و هم افزایی میان وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه برگزار شده است که برای اولین بار با پیام رهبری، از شکاف و اختلاف میان این دو نظام اطلاعاتی اصلی، سخنی صریح به میان آمد.
وزیر اطلاعات در این نشست، از "نقشه دشمن برای تغییر ماهیت نظام" سخن به میان آورده است. اگر کسی از او بپرسد مراد شما از "ماهیت نظام" چیست؟ شاید به دلیل مشغله، به همان پاسخهای کلیشهای و کلی بسنده کند، لذا ما با مراجعه به قانونی اساسی و برخی از سرفصلهایی که به عنوان چیستی نظام و برخی جزئیات در این راستا است، متذکر میشویم:
۱. جمهوریت و اسلامیت
۲. نفی و محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی
۳. ایجاد زمینه برای مشارکت مردم در تمام مراحل تصمیمگیری
۴.نفی قضاوت ناسالم، ایجاد امنیت قضایی عادلانه و مساوی
۵. طرد نظام بروکراسی
۶. آزادی و کرامت انسانی
۷. نفی هرگونه ستم و ستمگری
۸. تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی ۹. پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه
۱۰. مصونیت تعرض به جان، مال، حقوق، مسکن و شغل مردم
۱۱. ممنوعیت تفتیش عقاید
۱۲.آزادی مطبوعات
۱۳. ممنوعیت استراق سمع و شنود، و افشای آنها، بازرسی و نرساندن نامهها و نفی هرگونه تجسس
۱۴. آزادی احزاب، جمعیتها و انجمنهای سیاسی و صنفی
۱۵. آزادی تشکیل تجمعات و راه پیماییها
۱۶.حق برخورداری از تأمین اجتماعی در زمینههای مختلف
۱۷. آموزش و پرورش رایگان
۱۸. حق داشتن مسکن مناسب
۱۹. ممنوعیت دستگیری افراد مگر به حکم قانون و تفهیم اتهام طی ۲۴ ساعت و عدم اطاله بازپرسی
۲۰. حق دادخواهی عادلانه و حق انتخاب وکیل
۲۲. اصل برائت
۲۳. نفی هرگونه شکنجه و اقرار به اجبار ۲۴. نفی هتک حرمت بازداشتشدگان و زندانیان
۲۵. حق تابعیت برای هر ایرانی
۲۶. تأمین نیازهای اساسی مردم اعم از مسکن، خوراک پوشاک، بهداشت، درمان و آموزش و پرورش؛ شرایط و امکانات کار ۲۷. حق مالکیت شخصی
۲۸. وظیفه محافظت از محیط زیست ۲۹. حق حاکمیت افراد جامعه بر سرنوشت خویش
۳۰. تساوی رهبر در قوانین با سایر افراد.
و...
و... مطالعه عمیقتر و بیشتر فصل سوم قانون اساسی که در بر دارنده حقوق ملت در ۲۱ اصل است.
از آن جهت که مأموران امنیتی باید دارای ضریب هوشی بالا باشند، جناب وزیر حدس زده است که چرا اصول قانون اساسی را قطار کردم.
به عنوان راه حلی بنیادین و برای نقش برآب کردن آنچه که وزیر از تغییر ماهیت نظام توسط دشمن گفته است، وزیر اطلاعات که رئیس شورای هماهنگی اطلاعات کشور هم هست، باید کارگروهی مستقل، دلسوز و نترس از نخبگان و متخصصان امنیتی و حقوقی را فرا خواند و از آنان بخواهد در این موضوع تحقیق و بررسی کنند: " نقش نهادهای امنیتی کشور در قلب و تغییر ماهیت نظام".
و سپس اگر آقای وزیر به کیان کشور علاقه دارد و به دنبال کاری نیکو برای دنیا و به ویژه اندوختهای برای آخرت خویش است، از هر طریقی به اصلاحات دست بزند و حق و حقوقی که از خون، آبرو و مال مردم طی این ۴۳ سال از اسلافش تاکنون ضایع شده است را جبران کند و یا از صاحبانش رضایت بگیرد. و اگر با مقاومت روبرو میشود که حتمی است، با اعلام به مردم، لقای وزارت را به عطای آن ببخشد! تا آسوده خاطر و بدون داشتن عذاب وجدان مابقی عمر را طی کند.
البته و اصولا اتخاذ چنین تصمیمی در قاموس یک مقام امنیتی آن هم در رده وزیر، در طول تاریخ نهادهای امنیتی در دنیا واقع نشده است و اینکه این چند کلمه را ما به دلیل "عنصر ساده لوحی و خوش بینی" که درِمان رسوخ کرده است نوشتیم برای این بود که:
۱. چیزی از ماهیت اصلی نظامی که در بهمن ۵۷ به مردم قول آن داده شد نمانده،
۲. اینکه در پرتو تئوری توطئه همه خرابیها را از ناحیه دشمن بدانیم، فرافکنی و فرار از مسئولیت است که، آئینه شکستن خطاست!
🌐 Twitter | Instagram | Youtube | Web | Telegram