اخبار شهرستان کلات نادر
6.82K subscribers
48K photos
6.52K videos
442 files
9.44K links
🔺اخبار شهرستان کلات نادر🔺

رسانه مردمی، مطالبه‌گر،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی کلات
آغازفعالیت:نهم آبان۹۴

کدشامد(مجوز) فعالیت های گروه خبری کلات:
1-1-294390-61-2-1


ارسال مطالب و تبلیغات:
@kalatnader_admin
Download Telegram
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۷ بنام ايزد و سلام بر شما جمعه هشتم شهريور ١٣٩٨ موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او ، مولف : دكتر حسن تـِـنهايى نوقابى Nader/7 نادر وقتى از تعقيب اشرف منصرف شد و به شيراز برگشت (١٧٣٠ م ) تا نوروز آنسال در شيراز به سرو سامان دادن اوضاع…
#نجات_ایران۸

بنام ايزد و سلام مجدد
بتاريخ : هشتم شهريور ١٣٩٨
موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او ،

مولف : دكتر حسن تـِـنهايى نوقابى
Nader/8

بعد از اعلان رسمى جنگ در ٢٤ ژوئيه وزير اعظم عثمانى ابراهيم پاشا سعى فراوان كرد كه نادر را به قرارداد صلحى كه با شاملو سفير ارسالى ايران منعقد شده بود راضى كند ، اما نادر به حملات برق آساى خود ادامه داد ،
عثمانيان لشكرى سنگين در مياندواب داشتند ، به انها دستور داده شده بود كه بر خاسته و به مقابله با نادر اقدام كنند ،
منشى نادر مينويسد : اين لشكر نيز با ديدن لشكر ايرانيان بدون هيچگونه آتشى
بسوى مراغه عقب نشينى مى كنند ، نادر به تعقيب آنان پرداخته ، تعداد زيادى از دشمنان را كشته مهمات و باروبنه آنان را به غنيمت مى گيرد ،
نهايتا نادر وارد مراغه شده و اين شهر نيز آزاد ميكردد ،
پس از ٣-٢ روز استراحت سپاهيان ، نادر بسوى شمال شرق يعنى ساحل درياچه اوروميه و دهكده خرقان لشكر كشيده كه باعث فرار ينى چرى هاى ترك به تبريز ميشود ، در تبريز بين لشكرهاى عثمانى اختلاف و جنگى در گير ميشود ، بناگاه لشكر نادر بر سر آنان يورش و شكستى مهلك را بر انان تحميل مى كند ،
شخص نادر در تاريخ ٢١ آوگوست ١٧٣٠ وارد تبريز ميشود ،
مصطفى پاشا و بقيه لشكرش در محلى بنام سهيلان بدست دستجات لشكريان نادر گرفتار و منهزم ميشوند ،
رستم پاشا از فرماندهان ارشد نيروهاى عثمانى با سپاهى گران از طريق هشترود بكمك نيروهاى عثمانى مى آيند كه انان نيز غافلگير شده لشكر پريشان و منهدم ميشوند ، رستم پاشا اسير نيروهاى ايرانى شده اما نادر شرط جوانمردى را بجا اورده و با او به نكويى رفتار مى كند و اورا آزاد و با پيشنهاد صلح به قسطنطنيه مى فرستد ،
روسيه كه وضع ايرانيان را اينگونه پيروز مندانه مى بيند در پى كمك و مساعدت به ايرانيان بر آمده ، ضمن تخليه سرزمينهاى اشغالى به تقويت ايران در مقابل رغيب ابر قدرتش ( عثمانى ) مى پردازد ، بطور مثال : جنرال لواشف كه مسئول ميز ايران در دربار سزار روسيه بود با توپ و بار بنه كامل و لباس سربازان ايرانى به اردبيل آمده و در شكست نيروهاى عثمانى مساعدت مى كنند اين اعمال ، آتش جنگ بين روس و عثمانى را فروزنده كرده بطورى كه بشدت باعث گسترش نارضايتى در پايتخت عثمانى شده و زمينه قيام در حكومت عثمانى را فراهم مى كند ، اين قيام به كشته شدن وزير اعظم خلع خليفه عثمانى و جانشينى برادر زاده اش محمود به مقام سلطنت شد ،
اين آشفتگى ها در امپراتورى عثمانى كه ثمره غير مستقيم پيروزيهاى پى در پى نادر بود ، باعث شد ، سلاطين عثمانى از هرگونه در گيرى با ايرانيان اجتناب كرده اما تا ظهور رضا شاه از امضاء قرار صلح نيز امتناع مى كردند ، تا اينكه مذاكرات صلح دايم و تثبيت مرزها در زمان رضا شاه و آتا ترك در ١٣٠٧ شروع و باسفر شاه ايران به تركيه در تاريخ سه شنبه ٢٦ خرداد١٣١٣ به امضاء و مرزهاى كنونى تثبيت شد ،
نادر در گيرودار مشكلات غرب كشور بود كه از جانب پسرش رضا قلى پيكى در يافت كرد مبنى بر اينكه در هرات شورشى بپا شده و طرفداران نادر قتل عام و يا فرارى شده اند و ابداليان بسوى مشهد در حركتند ، ، نادر در ١٦ آوگوست ١٧٣٠ م تبريز را بقصد مشهد ترك نمود .....…
قدرت و بينش مديرى مدبر و وطن پرست در مدت كمتر از يكسال كارى كرد كه مشتى خرافاتى بندباز و مديران بى خرد نشسته بر حمار جهل و حيرانى ، در مدت قرنها از انجام آن نا توان و معذور بودند ،
براستى كه ::

رضا كم است ، نادرى بايد جُست ،

Nader /8 احترام تقديم

معنى چرى نام سربازان تعليم ديده عثمانى بود اينان از١٣ -١٢ سالگى تربيت نظامى ويژه و رژيم غذايى خاص داشته ، هنگام جنگ گريم هاى وحشتناك كرده و چون حيوانات غرش ميكردند بطورى كه سربازان اروپايى بمحض ديدن فرار را بر قرار ترجيح و متفرق ميشدند

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۸ بنام ايزد و سلام مجدد بتاريخ : هشتم شهريور ١٣٩٨ موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او ، مولف : دكتر حسن تـِـنهايى نوقابى Nader/8 بعد از اعلان رسمى جنگ در ٢٤ ژوئيه وزير اعظم عثمانى ابراهيم پاشا سعى فراوان كرد كه نادر را به قرارداد…
#نجات_ایران۹

بنام ايزد و سلام برشما
موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او ،
تاريخ: جمعه ١٥ شهريور98
مولف : دكتر حسن تنهايى نوقابى
Nader /9
نادر با دريافت پيك ، جنگ با عثمانيان را نيمه كاره رها و بدون عقد هرگونه قرار دادى ، در تاريخ ١٦ آوگست١٧٣٠ تبريز را بسوى مشهد ترك كرد ، در اواسط راه بود كه از سوى رضا قلى ميرزا پيك دوم به نادر رسيده و چنين گزارش ميدهد ،
سلطان حسين غلجايى (قاتل اشرف ) از ترس حمله نادر به قندهار سفيرانى به هرات فرستاده تا انان را بشورش ترغيب كنند ، الهيار خان زير بار نرفته اما فرماندهان درجه ٢و ٣ و تعداد كثيرى از افراد معمولى به تحريك روحانيون سر به شورش بر داشته بطورى كه الهيار به قلعه ماروچاق پناه مى برد ، ذولفقار خان رئيس شورشيان بعد ازتسلط بر هرات برق اسا بسوى مشهد حركت مى كند ، و در خواجه ربيع اردو زده به آمادگى و آريش نيروهايش مى پردازد ، ابراهيم خان برادر نادر از حصار مشهد خارج شده و به نيروهاى ابدالى حمله مى كند ، لاكن از انها شكست سختى خورده و با تلفات بالا عقب نشينى مى كند ،
نادر به ناحيه قزل اوزون رسيده بود كه پيك سوم از راه رسيد و خبر آورد كه ابداليها بعد از يكماه توقف بعد از شنيدن خبر حركت نادر بسوى خراسان محاصره مشهد را رها و به هرات برگشته اند ،(( ما زير بار زور نمى رويم مگر زور پُر زور باشد ))
نادر ديگر عجله اى نداشت و بجاى مسير سمنان مسير شمال را انتخاب و وارد استرآباد و دره گرگان و از مسير سملقان در ١١ نوامبر ١٧٣٠ وارد مشهد شد، در اوايل ١٧٣١ يعنى نوروز ١١١٠ ش ، پسرش رضا قلى جشن مفصلى بر گزار و او نامزد خود فاطمه بيگم را به خانه بخت اورد ، ( رضا قلى ميرزا دچار سرنوشت شومى شد كه اگر فرصت شود بشرح مختصر ان خواهم پرداخت) ،
زمانى كه ذولفقار خان شنيد نادر وارد مشهد شده است ، پيش بينى ميكرد كه نادر بعد از استراحت به هرات حمله خواهد كرد ، لذا از عامل تحريك يعنى سلطان حسين غلجايى كمك خواست ، ابتدا راضى به كمك نشد و باب مذاكره با نادر را گشود ، اما اين مذاكرات بجز مبادله دوشاهزاده صفوى و بيوه محمود و فرزندانش ثمرى ديگر نداشت ،
لاجرم او درصدد كمك به ابداليان برآمد و ٣ هزار مرد جنگى را به هرات اعزام كرد ،
نادر براى فشار بر غلجايى ها به حاكم خود در بلوچستان عبدالله خان براهويى دستور داد از جنوب غربى به قندهار حمله كند ،
ليكن ع براهوى قادر به اجراى امر نبود زيرا سرگرم جنگ با حاكم سند ، نور محمد خدايار (( شرح اين جنگ در خاطرات T-Postans در سالهاى ١٨٤٦ تحت نام خاطرات سفر به بلوچستان آمده است ) از قبيله كالهور بود و در اين جنگ عبد .. براهويى بقتل ميرسد ،
نادر بعد از اتمام مراسم عروسى از طريق طرق و تربت جام عازم هرات شد و در روستاى نقره ١٥ كيلومترى هرات اردو زد ، شب هنگام سيدال از فرماندهان با لياقت محمود و اشرف كه بعد از قتل اشرف به قبيله خود پناه آورده بود، سرپرستى قواى كمكى غلجايى را بعهده داشت ، به قواى نادر شبيخون زد،
بطورى كه نادر و هشت تن ديگر به محاصره غلجايى ها در آمدند ، اما بلاخره نادر نجات يافته و روز بعد به محل تجمع ابداليان و غلجاييان در تخت سفر حمله كرد ،(( مولف در سنين جوانى براى ديدن منطقه به انجا رفتم ، منطقه اى با تپه هاى سنگى فروان با آب زياد و شفاف و در دوردست رشته كوههاى بلندى سر به آسمان كشيده است،براى سنگر گرفتن جاى مناسبى است ) ، نادر به انان حمله و تلفات زيادى بر انان وارد كرد در همين روزها الهيار خان حاكم هرات قبل از شورش با نيروهايش به نادر پيوسته و تصميم به فتح هرات مى گيرند ، از چگونگى محاصره و فتح هرات وشرح عمليات جنگى مى گذريم و به نتيجه نهايى آن مى پردازم :
غلجايى ها وابداليان به اميد شكستن محاصره بر نيروهاى نادر حمله كرده امّا منهزم ميشوند ، سيدال و نيروهايش بطرف فرا عقب نشينى مى كند ،
ابداليان توسط الهيار خان كه اينك در كنار نادر است پيشنهاد صلح مى دهند و نادر با ان موافقت مى كند ، هراتيان با برگشت الهيار خان به پست ولايت ان شهر موافقت مى كنند ،
ذولفقار و برادرش نيز به فرا تبعيد شدند كه در انجا مجدد با سيدال متحد شده و در صدد توطعه ميشوند ، شايعه كردند كه بزودى ٤٠ هزار مرد جنگى براى جنگ مجدد با سپاه نادر عازم هرات ميشوند ، الهيار خان كه دستنشانده نادر بود بناى نافرمانى گذاشته و در بادغيس به سپاه ايران حمله مى كند ،
نادر مجدد هرات رامحاصره و در رمضان ١١٤١ هرات را كاملا فتح مى كند ،
الهيار خان وهمراهانش به مولتان تبعيد ميشوند ،و ٦٠ هزار از قوم ابدالى به مشهد ، نيشابور و دامغان كوچ اجبارى داده ميشوند ،
همزمان اين مسايل ابراهيم خان برادر نادر بسوى فرا رفته و شهر را فتح و سيدال و نيروهايش را شكستى سختى ميدهد....

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۹ بنام ايزد و سلام برشما موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او ، تاريخ: جمعه ١٥ شهريور98 مولف : دكتر حسن تنهايى نوقابى Nader /9 نادر با دريافت پيك ، جنگ با عثمانيان را نيمه كاره رها و بدون عقد هرگونه قرار دادى ، در تاريخ ١٦ آوگست١٧٣٠…
#نجات_ایران۱۰

بنام ايزد و سلام مجدد
جمعه ١٥ شهريور ١٣٩٨
موضوع : نادر آخرين جهان گشاى آسيا و سرنوشت او ،
مولف : دكتر حسن تِــنهايى نوقابى ،. Nader /10

نادر نيز عازم فرا ، شُد كه خبر رسيد شاه طهماسب در كوريجان از عثمانيان شكست سختى خورده و با تركان در حال انعقاد پيمان صلحى ننگین است...

در بخش قبل مندرج شد ، نادر جنگ با عثمانيان را بخاطر شورش و محاصره مشهد كامل نكرده تبريز را ترك كرد در حالى كه هنوز عثمانيان در نواحى مرزى و شمال غربى ايران باقى مانده بودند ،
شاه تهماسب در اصفهان به عيش و نوش پرداخته و مجدد عده اى روحانى متحجر اطرافش را گرفتند ، درباريان شاه راترغيب كردند كه با سپاهى گران كار آزاد سازى شمال غرب را تكميل و قراداد با عثمانيان را بنام خود ثبت كنند ،
اين وسوسه بعد از مشورت با منجمين و استخاره روحانيون ، شاه را خوش آمد و با لشكرى بزرگ از اصفهان عازم آن ديار شد ،
ابتدا بخت با او يار بود و توانست نخجوان ، اچميادزين را آزاد كند ، سپس او به ايروان رفت انجا را تصرف كرد اما پادگان داخل شهرى،نيروهاى شاه ايران را عقب راند و شاه به تبريز عقب نشينى كرد ، اما ٢ هفته اى بيشتر در تبريز نماند كه خبر اوردند ، على پاشا فرمانده نيروهاى عثمانى در ايروان شهر را ترك و بسوى تبريز مى آيد ، همچنين خبر رسيد كه سپاهى سنگين از نيروهاى عثمانى به اميرى على پاشا براى تصرف مجدد عراق عجم عازم كرمانشاه اند،او كرمانشاه و نواحى آنرا مجدد تصرف ضمن كشتار فراوان به تاراج آن ديار پرداخت و سپس عازم همدان گرديد ، شاه تهماسب براى دفاع از همدان با سپاه همراهش از ابهر عازم همدان شده و جنگى سخت در نزديكى كوريجان بين لشكر شاه و سپاه عثمانى در گرفت كه نتيجه جنگ پس از شكستهاى مكرر، شاه تهماسب و سه هزار تن نيرو هايش به محاصره على پاشا در امدند ،
تماما كشته ، مجروح و الباقى متفرق و به روستاهاى خود برگشتند ، جان هورن نماينده سياسى تجارى در بندر گمبرون عباس امروز مينويسد على پاشا اگر به اصفهان لشكر مى كشيد انجا را براحتى تصرف مى كرد ، تهماسب با برباد دادن افتخارات نادر با دست خالى به پايتخت بر مى گردد، بقول محمد محسن چنان به خوش گذرانى با پريان خوش سيما و سيمن بدن، غلامان نوجوان خوش اندام مشغول ميشود كه گويى اصلاً شكستى در كار نيوده است ،،
عثمانيان بيشتر از قبل به تصرف و پيشروى پرداخته و هويزه را نيز اشغال كردند ،
بعد از اين تجاوزات عثمانيان در صدد تحميل قرارداد صلح با شاه تهماسب شدند ، قسمتى از قرار داد بشرح ذيل است :
در مقابل تخليه تبريز دولت ايران نواحى گنجه ، ايروان تفليس، نخجوان ، كاخكتى ، گرجستان ، شيروان و داغستان رسما به عثمانى واگذار شود ،
در ١١٤٤ هـ ق روسيه خود شمال ايران را واگذار و قرار داد رشت بين ايران و روسيه منعقد گرديد ، ( علت تخليه داوطلبانه علاوه بر وجود پر ابهت نادر شيوع بيمارى مالاريا ، طاعون و وبادر نواحى شمال و تلف شدن بسيارى از سالدات هاى تزارى بود ،)
نادر كه از راه فرا برگشته بود ازهمان هرات پيام شديد اللحنى براى خليفه عثمانى و احمد پاشا فرستاد كه يا زمينهاى اشغالى راتخليه يا خود را براى پذيرايى در بغداد اماده كنند و ضمناً قرارداد صلح امضاء شده توسط تهماسب را ملغى و بى اعتبار دانست ، نادر نوروز را در هرات گذراند و عبدالغنى كوزايى را به واليگرى هرات انتخاب كرد ، عده اى زياد از سلحشوران هرات و غلزايى كه تا ديروز به تخريب و برادر كشى مشغول بودند اينك به لشكر نادر پيوسته و با او عازم مشهد ميشوند ،
نادر شخصا با سپاهى اندك عازم شمال شده و به گوشمالى تركمنهاى بالخان داغ مى پردازد ، سپس ميان بر زده و در محلى نزديك دامغان بنام قوشه به سپاهيان عمده خود ملحق و عازم تهران ميشود ، در تهران مبلغ ٥٠ هزار تومان را بين سپاه خود تقسيم مى كند ، در تهران بشاه پيغام ميدهد جهت جنگ با عثمانى به او بپيوندد، اما تهماسب اين درخواست را نا ديده گرفته و از اصفهان خارج نمى شود ، نادر مجبور ميشود خود به اصفهان رفته ودر باغ هزار جريب مجلس ضيافتى براى ديدار با شاه تهماسب بر گزار مى كند ، در اين مجلس طرب و شادى شاه سياه مست كرده بطورى كه بر پاى خود بند نبود ،
كاكل نماينده بريتانيا در مورد اين ضيافت گزارشى ميدهد ::
نادر بعلت بى لياقتى ،كهولت ، خمر دايم و همجنس بازى تهماسب را از سلطنت عزل و عباس ميرزا را جانشين او كرد ،تاريخ اين انقلاب درونى ٣١ اوت ١٧٣٣ اعلام ميشود ، نادر بعد از خلع شاه زنان و فرزندان ، ديوان سالاران و روحانيون در بارى را تحت الحفظ به مشهد تبعد و كنيزان و غلام بچه ها را ازاد مى كند ،
هفته آينده در معيّت نادر مجدداً عازم غرب كشور ميشويم ،

احمد شاه قاجار در پاسخ روحانيون بويژه مدرس كه اورا به برگشت بسلطنت و مقابله با رضا خان مير پنج دعوت كرده بودند, مى گويد: اگر در بروكسل كلم فروشى كنم شرف دارد بر پادشاهى ايران انهم در كنار شما

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۱۰ بنام ايزد و سلام مجدد جمعه ١٥ شهريور ١٣٩٨ موضوع : نادر آخرين جهان گشاى آسيا و سرنوشت او ، مولف : دكتر حسن تِــنهايى نوقابى ،. Nader /10 نادر نيز عازم فرا ، شُد كه خبر رسيد شاه طهماسب در كوريجان از عثمانيان شكست سختى خورده و با تركان در حال…
#نجات_ایران۱۱

بنام ايزد. و سلام بر شما
جمعه ٢٢ شهريور ١٣٩٨
موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او
مولف : دكتر حسن تنهايى نوقابى
Nader /11 .
در ٧ سپتمبر ١٧٣٢ مراسم تاجگذارى عباس ميرزاى سوم با اوردن گهواره كودك هشت ماه به تالار طويله اغاز شد ، نادر با اجراى احترامات نظامى جقه پادشاهى ، شمشير مرصع وسپر زرين پادشاهى را بر بالاى سر پادشاه هشت ماهه گذاشت ، و درباريان نيز شخص نادر را نائب السلطنه اعلام كردند (( اين تشريفات نشان مى دهد با انهمه جرم و جنايات دودمان صفوى هنوز در بستر جامعه از محبوبيت برخوردارند )) ،
نادر سفيرانى به دربار هند ، عثمانى و سزار روس فرستاده كه انها را از تحولات ايران آگاه كنند ،
در همين هنگام خبر شورش ايل بختيارى و شيخ احمد مدنى از شيوخ منطقه بندر عباس به نادر رسيد ،
او پس از سركوبى شورشهاى داخلى در اولين حمله خود به عثمانيان مناطق غربى مثل كرمانشاه و خوزستان را آزاد و فرمانده قواى عثمانى مستقر در زهاب و طاق گيره ، را اسير نمود ،
دومين حمله نادر به سپاه عثمانى ، در نواحى شهر بان انجام و سپس عازم بغداد شد ،
در كارزارها بين راهى شهر سامره ، حله ، كربلا ، نجف را تسخير وبراى انان فرماندهان ايرانى گمارد ، تسخير اين شهرها نادر را بر غرب دجله. مسلط و حلقه محاصره بغداد را تنگتر نمود ، نادر براى تسخير بغداد تصميم گرفت شهر را محاصره اقتصادى كند و لذا دستور داد ٢٧٠٠ برج در دورادور بغداد طورى بنا شود كه هر كدام در ديد و دسترس ديگرى باشد ، خلاصه اينكه وضع بغداد و ساكنينش از وضع اصفهان در محاصره محمود افغان وخيم تر شد ، و احمد پاشا در تاريخ ١٣ ژوئيه همانسال نمايندگانى جهت تسليم بغداد نزد نادر بفرستد ،
سلطان عثمانى چون اين خبر راشنود فرمانده كل نيروهاى عثمانى توپال عثمان را با صدهزار ينى چرى و مسلح به توپخانه را به كمك احمد پاشا فرستاد خلاصه درد سرتان ندهم و نتيجه اين نبرد : با سى هزار تلفات نيروهاى ايرانى و سه هزار اسير و بيست هزار تلفات تركان بنفع توپال عثمان تمام شده و محاصره بغداد بر چيده شد ،
فون هامر محل اين نبرد را منطقه دولجيليك ساحل دجله و مارتين فرنچ محل نبرد را منطفه جديده مى داند ، نيكودم تلفات ايرانيان را ٤٠ هزار دانسته و مى گويد خيلى از ايرانيان در موقع عقب نشينى در دجله غرق شدند ،
ميراز مهدى خان كاتب نادر طبق معمول تلفات ايران را دو هزار نفر ذكر كرده است ،
اما از جايى كه نادر كسى نبود كه با اندك تلفاتى دستور عقب نشينى دهد آمار Nicodeme صحييح تر بنظر ميرسد ،

نادر و باقى مانده سپاهش از طريق بهريز عازم مندلى شده و در چهارم آوگوست وارد همدان ميشود ،
ابتداى ورود دستور داد مبلغ دويست هزار تومان معادل ٤٤٠ هزار پوند را بين لشكريان تقسيم كنند تا انها بتوانند لباس خيمه و تجهزات جنگى خود را ترميم كنند ،
اين كار ترميم لشكر در مدت دو ماه انجام شد ، و نادر مجدداً عازم مرزهاى عثمانى گرديد ،
بتدريج سختگيرى ها و جنگهاى مداوم و بركنارى شاه تهماسب بى لياقت گناهكار مردم را ناراضى نموده بطورى كه محمد خان بلوچ مجدد سر به شورش برداشت ،
اما نادر همچنان در غرب و مصاف با تركها باقى ماند ، دژ سور تاش را محاصره و جنگى سخت بين مميش پاشا و سپاه ايران در گرفت ، توپال عثمان كه در اين زمان در كركوك بود به كمك مميش پاشا آمد ، توپال پاشا سر عسكر شجاع ترك بضرب گلوله از پاى در آمد ،
پس از شكستن شاخ افعى يكايك پاشاهاى عثمانى مناطق ايران زمين را تخليه و فرار را برقرار ترجيح دادند و قراداد صلحى در دسامبر ١٧٣٣ بين نادر و احمد پاشا بشرح ذيل امضاء شد ،
-عثمانى منعهد شد تمام سرزمين هاى اشغالى در دوره فتور ايران را تخليه كند و پيمان صلح و مرزهاى ١٦٣٩ برسميت شناخته شود ،
- اسيران دو طرف آزاد شده و توپهاى ايران مسترد گردد ،
- زائران ايرانى اماكن مقدسه از احترام خاص برخوردار شوند .
- احمد پاشا به پاشاهاى قفقاز دستور تخليه داد و شهرهايى ارمنستان و گرجستان به مام ميهن عودت شود ،
مارتين فرنچ مينويسد : اين عهد نامه توسط پيكى بنام عبدالكريم افندى در تاريخ فبرال ١٧٣٤ به دربار سلطان عثمانى در قسطنتنيه رسيد ، سلطان عثمانى آنرا رد وفرمان احمد پاشا مبنى بر تخليه ايروان و گرجستان را لغو و احمد پاشا را بركنار نمود ،
Nader /11

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۱۱ بنام ايزد. و سلام بر شما جمعه ٢٢ شهريور ١٣٩٨ موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او مولف : دكتر حسن تنهايى نوقابى Nader /11 . در ٧ سپتمبر ١٧٣٢ مراسم تاجگذارى عباس ميرزاى سوم با اوردن گهواره كودك هشت ماه به تالار طويله اغاز شد ، نادر…
#نجات_ایران۱۲

بنام ايزد و سلام بر شما
جمعه ٢٢ شهريور ١٣٩٨
موضوع نادر ، اخرين كشور گشاى آسيا و سرنوشت او
مولف : دكتر حسن تنهايى نوقابى

Nader /12
محمد خان بلوچ همان سفير اشرف بود كه در برگشت از عثمانى با نادر برخورد و اظهار انقياد مى كند ، اما متاسفانه علم شورش بر داشته و بعد از سه هزار كشته كه اكثرا بختيارى بودند ، به دژ شيخ مدنى در گمبرون مى گريزد ، تهماسب خان جلاير ( موسس سلسله زنديه در استان شيراز )) اورا تعقيب و دژ مدنى را تسخير ،، اگرچه مدنى سر دسته و راهزن سواحل خليج فارس و درياى عمان كشته ميشود ، اما م خ بلوچ به قيس يا كيش مى گريزد، در اين گيرودار بود كه نادر بفكر تشكيل نيروى دريايى افتاده و لطيف خان كه از سرداران لايقش بود را ماموريت داده تا به بندر گمبرون رفته و از نمايندگان خارجى دو عدد كشتى خريدارى كند ،
نمايندگان انگليسى و هلندى حاظر بفروش كشتى نشدند ، بطورى كه ايران مجبور شد نسبت بهخريد كشتى از سورت اقدام كند كه شرح ان در كتاب سفرهايى به هند شرقى اثر Stavorinus آمده است ،

نادر به شيراز رفت و ميرزاتقى خان شيرازى را به والى گرى شيراز بر گزيد اما ازجايى كه نادر نيز دستش مثل اخرين شاهان ايران بى نمك بود ، همين شخص يكى از محركين اصلى انقلاب عليه نادر شاه شد كه شايد در آينده بشرح ان بپردازم ،
در آپريل ١٧٣٤ نادر شيراز را بفصد اصفهان ترك كرد در نيمه هاى راه پيكى رسيد كه نادر از رضاقلى و فاطمه بيگم صاحب نوه پسرى شده است كه نادر اسم شاهرخ را براى نوه خود انتخاب كرد ، شاهرخ پس از ترور نادر و مرگ دلخراش پدرش حاكم مشهد شد ، اما با يك توطعه بدست پدر زنش با تحريك مادر زنش زندانى و نيمه كور شد # مجازات چشمى ميل سرخ شده را بچشمان كشيدن و يا كلا تخليه كره عين كردن،،
وقتى نادر وارد اصفهان شد استقبال گرمى از او بعمل آمد و تمامى مردم شهر به استقبالش شتافتند ، سفيرى از عثمانى و امپراطورى روسيه بنام گوليتزين وارد اصفهان شدند ، گوليتزين ديپلماتى برجسته و قبلا سفير روسيه در اسپانيا و پروس بود ،
او براى ترغيب نادر با ادامه جنگ با عثمانى به حضور نادر رسيد ، اما در نامه اى به دربار مينويسد : جلب نظر نادر بسيار مشكل است زيرا او به شرف سربازى و مقام خود بعنوان مدافع منافع ايرانيان وفادار است ،
اما از جايى كه از تخليه استانهاى شمال غربى ايران خبرى نشد ، نادر در ١٤ ژوئن ١٧٣٤ عازم مرز عثمانى شد و خلاصه اينكه نتيجه اين جنگها :
نادر براى يكايك شهرهاى اقفقاز با عثمانيان جنگيد ، تا بلاخره در جنگى همه گير بر لشكريان بى شمار عثمانى به فرماندهى عبدالله پاشا كوپرلو غلبه كرده و اين فرمانده بقتل ميرسد ،
نادر پس از فتح كامل ممالك محروسه ايران بجز قندهار تصميم ميگيرد خود تاجگذارى كند و اولين پادشاه ايران است كه با انتخابات و تشكيل مجلس موسسان بقدرت رسمى رسيد ، محل تاج گذارى و تشكيل مجلس دشت مغان چسبيده به رود ارس و رود كُر بود نادر در دوم ژانويه ١٧٣٦ وارد دشت مغان شده و براى ١٢ هزار نفر از بزرگان سراسر ايران دعوت نامه ارسال نمود ، و در تاريخ هشتم مارس ١٧٣٦ مراسم تاج گذارى انجام شد ،
Nader/12
هفته آينده در مسير فتح دهلى ،. در قندهار ، جلال آباد امروتسر با نادر همراه خواهيم شد،
به افتخار كريم خان زند سردارى كه تا لحظه ترور در كنار نادر بود
از جانشينش لطفعلى خان زند قطعه شعرى كه در لحظات مرگ بر زبان آورد را برايتان مينويسم ،
اقا محمد خان بعد از اسارت لطفعلى خان زند، زنُ و فرزندانش ، انان را به شتربانان و قاطر چيان سپرد كه به خودش و زنش و ……تجاوز كنند ، و اين رباعى يادگار اين لحظات دررد ناك است :
يا رَب ، سِتدى تو ُملك از همچو منى دادى به ُمخّنسى نه مــردُ نه زنـــى !

از گــردش روزگار معلومم شد ، پيش تو ، چه دف زنى ، چه شمشير زنى ،
آخ كه قلب هر شريفى از حركت باز ايستد ،
و يك سوال را از خويش مى پرسد ؟ نكند كه خداوند نيز حامى و پشتيبان قابيل است و نه هابيل ؟!!!
اما نه اينطور نيست ، خداوند سرنوشت بندگانش را در قدرت تعقل و تفكر در عضوى بنام مغز بوديعه گذاشته است ، مللى كه استوره پرست و زحمت مقدس تفكر را بخود نداده و بُتها زنده را پرورش دهند، وبا چشمان بسته ، گوش كَر وچشمان نابينا در مشايعت آنان سبقت مى جويند ، ، مسلم ره نابودى و ناسره را خواهند پيمود ،
Nader/12 @kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۱۲ بنام ايزد و سلام بر شما جمعه ٢٢ شهريور ١٣٩٨ موضوع نادر ، اخرين كشور گشاى آسيا و سرنوشت او مولف : دكتر حسن تنهايى نوقابى Nader /12 محمد خان بلوچ همان سفير اشرف بود كه در برگشت از عثمانى با نادر برخورد و اظهار انقياد مى كند ، اما متاسفانه…
#نجات_ایران۱۳

بنام ايزد و سلام بر شما
بتاريخ ٢٩ شهريور ١٣٩٨
موضوع ، نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او
مولف : دكتر حسن تِــنهايى ن

Nader /13
گفته شد : نادر در اواخر ١٧٢٩ و بهار ١٧٣٠ ميلادى افاغنه غلجايى را از مركز و جنوب بيرون راند و به سلسله غلجايى پايان داد ،
در ١٧٣٦ بعد از تصرف و اتحاد همه بلاد ايران بجز قندهار تاجگذارى نمود
هنگامى كه محمد خان بلوچ دست نشانده خودش بكمك ايل بختيارى قيام كردند و كريم خان زند براى سركوبى اين قيام رفته بود ، او فكر لشكر كشى به قندهار و شايد دهلى را در سر مى پروراند ،
لذا به حكمرانان محلى دستور جمع آورى ماليات و تهيه سرباز داد ،
مثلا به حكمران اصفهان دستور ارسال ١٨ هزار تومان ، يا مستوفيان خود را به گمبرون براى تهيه آذوقه و اخذ ماليات فرستاد ، آنان چنان زياده روى كردند كه سال بعد كشاورزان براى كاشت حتى بذرى در دست نداشتند ، وًتجار مبلغ ٧٢ هزار روپيه نيز نقدا پرداخته و اين مبلغ يعنى همه زندگى تجار ،

در كرمان و ديگر بلاد ايران نيز چنين كردند، چنان كردند كه مردم تا ٨-٧ سال در قحطى نسبى فرو رفتند ، مالتجاره كمپانى هند شرقى كه پشم خريدارى شده از دامداران بود را تاراج و چهار پايان را بنفع سپاه مصادره نمودند ، ،

اينگونه اشتباهات مهلك در اعاده و توسعه قدرت در طول تاريخ ايران ، هميشه ديده ميشود ، كه نهايتا ركود ،قحطى، زوال ملت و به سقوط دولتها مى انجامد ،

نادر در ٢١ نوامبر ١٧٣٦ (١٧٣٧ هم آمده است )
سرانجام اصفهان را در راس لشكرى ٨٠ هزار نفرى متشكل از همه اقوام ايران و بزرگان ايالات مثل تهمورث خان ، گيو اميلاخور و …… كه اورا همراهى ميكردند ترك نمود ،
نادر راهش از طريق بم ، گورگ به سيستان ادامه داد ، از حوادث و جنگهاى بين راهى فاكتور گرفته و خلاصه عرض كنم لشكر نادرى در نهم آپريل ١٧٣٧ در دو مايلى جنوب قندهار بنام سرخه شير اردو زد ،
نادر دستور داد هر دسته اى براى خود خانه اى بنا كند اين شهر بنام نادر آباد در ناحيه جنوبى قندهار امروزى نيز بهمين نام خوانده ميشود ،
براى اينكه عظمت و شكوه تدافعى باروهاى قندهار را متوجه شويم بايد عرض كنم قبل از اين تاريخ دو پادشاه پر قدرت سلسله گوركانى شبه قاره هند بنامهاى اورنگ زيب و داراشكوه عزم تصرف قندهار نموده بودند كه هر دو با تلفات بسيار عقب نشينى نموده اند ،
نادر بشيوه محاصره بغداد دستور داد برجهايى بر اطراف قندهار بناكنند كه فاصله هريك ١٠٠ يارد از ديگرى بود ،
تنها مشكل نادر كمبود آذوقه بود ، كه روستاهاى اطراف بزودى تهى از آن شدند ،
بطورى كه قبلا بعرضتون رساندم همه چيز در اختيار سپاه بود و زارعان از كشت و زرع و صنعتگران از توليد باز ايستاده بطورى كه مردم اين وطن به ماتم نشسته مجبور شدند كه نقش و كار اسب و استر انجام داده و چون كولبران امروز از اقصى نقاط ايران ، مردان ١٥ من و زنان ٧ من تبريز آذوقه و مايحتاج لشكر عظيم در محاصره قندهار را تهيه و پاى پياده بر كول خود حمل نمايند ،
در تاريخ ١١ مِى ١٧٣٧ بود كه نادر اولين قدم را براى تصرف دهلى برداشت و ان اعزام سفير خود به دربار محمد شاه گوركانى بود ، نادر در اين پيام خواسته بود از پناه دادن و ورود غلجاييان به شبه قاره هند جلو گيرى شود ،
در شوال ١١٥٠ از چند نكته به برج و باروى شهر حمله نمودند ، اما عليرغم تلفات زياد موفقيتى در كار نبود ،
بعد از حملات زياد و مقاومت هاى جانانه قندهاريان بلاخره بعد از نزديك به دوسال سپاهيان سلحشور و دلاور بختيارى هنگامى كه نادر درخواب بود به برج دده قندهار حمله و وارد شهر شده و دروازه ها را به روى سپاه نادر شاه گشودند ، سلطان حسين تسليم و نادر از كشتن او خود دارى نمود ،
نادر عبدالقانع خان را والى قندهار نمود و دستور داد استحكامات شهر را ويران كنند ، در سال ١٩٣٤ مستر Swann از اين شهر و آن استحكامات ديدن مى كند و مى نويسد حتى پس از تصرف ، باروها انقدر قوى و استوار بوده اند كه هنوز آثار ان پا برجاست ،
Nader /13
احترام تقديم

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۱۳ بنام ايزد و سلام بر شما بتاريخ ٢٩ شهريور ١٣٩٨ موضوع ، نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرانجام او مولف : دكتر حسن تِــنهايى ن Nader /13 گفته شد : نادر در اواخر ١٧٢٩ و بهار ١٧٣٠ ميلادى افاغنه غلجايى را از مركز و جنوب بيرون راند و به سلسله غلجايى…
#نجات_ایران۱۴

بنام ايزد و سلام مجدد
تاريخ : ٢٩ شهريور ١٣٩٨
موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او
مولف : دكتر حسن تِــنهايى ن
مقدمه : در سال ١٧١٩ م روشن اختر نوه بهادر شاه بر تخت سلطنت نشست ، و نام محمد شاه را برخود گذاشت ، او بجاى مبارزه با انحطاط و فساد ، نظاره گر و با سكوت خود مشوق آن بود ،
نادر محمد خان تركمن را بعنوان سفير به دربار هند فرستاد و از شاه خواست كه از فرار غلجائيان جلو گيرى نمايد ، و به او تاكيد كرد كه بيشتر از ٤٠ روز در انجا نماند ، به تعبير مورخين ايرانى دربار هند اجازه عودت نداد و با تكيه به مستندات مورخ هندى محمد بخش آشوب نامبرده عاشق يك رقاصه هندى شده و حاظر به جفا و ترك هند نبود ،
نادر بدون آنكه منتظر پاسخ بماند در مِى ١٧٣٨ از نادر آباد عازم غزنين شده و چند روز بعد از مرز گذشت ، نادر پيام عذر خواهى به دربار هند فرستاد و قصدش را تنبيه سركشان غلزايى اعلام كرد ، اما گفته شد كه مردم در اثر جنگهاى مكرر و پرداخت مالياتهاى متواتر ورشكست و از هرگونه توليد صنعتى و كشاورزى باز مانده و بشدت فقير و بى بضاعت شده بودند و نادر تنها راه نجات مردم و رژيم را لشكر كشى به دهلى و دسترسى به گنجهاى افسانه اى انجا مى دانست ،
بعضى مورخان اروپايى انگيزه لشكر كشى نادر را دعوت نظام الملك فرمانرواى كهنه كار دكن و سعادت خان فرمارواى اوده كه از ضعف و فساد دربار به تنگ آمده بودند دانسته اند ،
لشكر ايران بعد از تسخير غزنين بسوى كابل سرازير شدند فرماندار كابل ناصر خان كه حكومت از كابل تاپيشاور زير نظرش بود ،
ناصر خان وقتى متوجه شد نادر بسوى كابل ميرود نامه اى بدربار محمد شاه نوشت :
بگفته مورخ آناندرام متن نامه : من همچون بوته گل سرخى ام كه در اثر تند باد پائيزى پژمرده ام ، و سربازانم گروهى افراد دل مرده ، تعليم نديده و بى روحيه اند ، ناصرخان در اين نامه در خواست مى كند از حقوق و بودجه عقب افتاده پنج ساله حداقل يكسالش را دربار ارسال كند تا حقوقهاى عقب مانده را قسمى پرداخت و آنان را براى دفاع آماده كنند ،
اما غلام حسين مورخ مينويسد وقتى نادر به دومنزلى كابل رسيد ، گروهى از بزرگان و مشايخ به استقبال او آمدند ، ……
در تاريخ مى خوانيد: وقتى نيروهاى اسلام به فرماندهى محمد ابن ابوبكر فرزند خليفه اول به دروازه هاى مصر رسيدند مردم مصر كه از تعدى و ظلم حكومتهاى روم شرقى (كاخ الميرا در سوريه امروز ) بتنگ آمده بودند گروه گروه با رقص و پايكوبى و سورنا به استقبال نيروهاى مهاجم عرب آمدند،

نادر عده اى از بزرگان كابل و سياست مداران خود را با هدايايى راهى دهلى كرد كه در جلال آباد توسط حكمران انجا متوقف و توسط يك الواطى بنام عباس قتل عام و تاراج ميشوند ،
همزمان وليعهد رضا قلى ميرزا در آسياى ميانه در گير جنگ و جدال با قبايل اندخوى و بلخ بود ، بسوى بخارا لشكر كشيده و شهرهاى نخشب و شلدوك راتصرف كرده بود ،
نادر شاه در حاشيه جلال آباد اردو زده و رضاقلى ميرزا را با لشكريانش فرا خواند ، رضا قلى در تاريخ سوم شعبان ١١٥١ ق بحضور پدر رسيد ، در اين ديدار نادر فرزندش را با اختيارات تام به وليعهدى بر گزيد ، و چند روز بعد نصرالله ميرزا فرزند دومش به وليعهد دومى مفتخر شد ، نادر در اين ملاقات ضمن نصايح فراوان ، سفارش اكيد براى حفظ جان و احترام و كرامت خاندان سلطنتى كه در باغسرايى در سبزوار تحت نظرزندگى مى كردند ، نمود و در تاريخ هفدهم نوامبر ١٧٣٨ فرزندان از پدر خدا حافظى و راهى ايران شدند شاه خود بسوى جنوب حركت و ضمن تصرف جلال آباد قاتلين سفراى خود را مجازات نمود و از طريق تنگه خيبر راهى پيشاور شد ،
از جنگهاى وحشتناك تنگه خيبر فاكتور گرفته و با نادر هفته آينده عازم پيشاور و راهى امروتسر خواهيم شد ،
شاد باشيد - احترام
Nader /14
تنگه خيبر امروز مرز پاكستان و افغانستان است كه از غرب و شرق در ميان رشته كوههاى سربه فلك كشيده قرار دارد ، قبايل و مردم گروه گروه پياده يا سواره با مواشى بدون هيچ تشريفاتى در حال رفت و آمدند در دو طرف بويژه خاك پاكستان دلالان و فروشندگان شما را بخريد مواد افيونى عمده ، انواع اسلحه سبك و سنگين ،ماشينهاى زره پوش ، طلا و انواع ارز دعوت مى كنند.

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۱۴ بنام ايزد و سلام مجدد تاريخ : ٢٩ شهريور ١٣٩٨ موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او مولف : دكتر حسن تِــنهايى ن مقدمه : در سال ١٧١٩ م روشن اختر نوه بهادر شاه بر تخت سلطنت نشست ، و نام محمد شاه را برخود گذاشت ، او بجاى مبارزه با انحطاط…
.
#نجات_ایران۱۵

بنام ايزد و سلام بر شما
تاريخ : پنجم مهرماه ١٣٩٨
موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او
مولف: دكتر حسن تنهايى ن
بعد از اشغال كابل توسط قواى نادر، ناصرخان كه از كمك دربار محمد شاه نا اميد شده بود به پيشاور گريخت و با همت خود ٢٠ هزار سپاه را بمنظور بلوك كردن لشكر ايران مسلح نمود و در خارج شهر به تهيه سنگر و آماده جنگ شد،
اما نادر كه هنرش قافلگيرى و سرعت عمل بود ، بر سر ناصر خان يورش برده و آنها را منهزم كرد ،
در اين حمله ناصرخان و افسران بلند پايه اش به اسارت ايرانيان در آمدند ،
نادر شاه به لشكرش سه روز استراحت داد و سپس بسوى پيشاور حركت كرد ، پيشاور بدون هيچ مقاومتى تسليم شد،
نادر ٤ هفته در پيشاور به تجديد قوا پرداخت كه خبر مرگ برادرش ابراهيم خان كه فرمانده قواى ايران در قفقاز بود را دريافت كرد ،
نادر در زمان اقامتش در پيشاور پيشقراولهايى به مسير لاهور فرستاد انها مامور تاخت تاز در مسير حركت و احداث پل بر رودخانه هاى اتوك و سند بودند ، بمحض دريافت خبر احداث ، نادر در ٦ژانويه ١٧٣٩ از پيشاور بطرف لاهور خارج شد در ١٥ ژانويه از سند گذشت و چند روز بعد از رود جلام نيز عبور و در نزديكى لاهور با ٦٠٠٠ سپاه مدافع هندى به فرماندهى قلندر خان برخورد و همه آنها را متلاشى و قلندر خان در اين نبرد بقتل رسيد ،
نادر بسوى لاهور ميرفت كه با زكريا خان و ١٦٠٠٠ سپاهش برخورد و انان را شكستى سخت داد، يحيى فرزند زكريا فرار كرده تا خبر اين وقايع را بدربار دهلى برد ، زكريا كه تاب مقاومت نداشت و از كمك امپراتورى نا اميد ،در ٢٣ ژانويه پيشنهاد تسليم داد كه نادر آنرا پذيرفت ……… ، زكريا ٢٠ لك روپيه طلا (( دو مليون سكه جاى سلطان سكه خالى )) و چند راس فيل جنگى تقديم نادر نمود و نادر متعهد شد از تاراج شهر امتناع كند ،
نادر زكريا خان را در منصبش ابقا و مدت ١٢ روز در لاهور به تجديد قوا و استراحت پرداخت ،
سپس بسوى سر هند حركت نمود لشكر محمد شاه با ٣٠٠ هزار نيروى پياده و دو هزار فيل جنگى با توپ و تجهيزات در كرنال سنگر گرفته و منتظر قواى كمكى و سپاه ايران بودند ،
نادر شش هزار ازسپاهيان كرد خود را به پيشقراولى و كسب خبر فرستاد كه انها با شهامت بسيار جنگيده و هميشه موفق بودند ،
در ٢٤ فبرال ١٧٣٩ به نادر خبر دادند كه سعادت خان صوبه دار اوده با سى هزار سپاه براى كمك به لشكر امپراطورى به پانى پت رسيده است ، در كتاب تاريخى تحقيقات آسيايى متذكر ميشوند كه سعادت خان با اعزام پيكى آمدنش را به اطلاع نادر رسانده بود ، اما بنظرم با تو جه به شراكتش در جنگ كرنال اين اتهام را بايستى با ديده شك نگريست ، ،
احترام
@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
. #نجات_ایران۱۵ بنام ايزد و سلام بر شما تاريخ : پنجم مهرماه ١٣٩٨ موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او مولف: دكتر حسن تنهايى ن بعد از اشغال كابل توسط قواى نادر، ناصرخان كه از كمك دربار محمد شاه نا اميد شده بود به پيشاور گريخت و با همت خود ٢٠ هزار…
#نجات_ایران16

بنام ايزد و سلام مجدد
تاريخ پنجم مهر ١٣٩٨
موضوع نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او
مولف : دكتر حسن تنهايى نوقابى
Nader/ 16
جنگ سرنوشت ساز كرنال ::
در اين نبرد امپراطور هند در اردوى خود بماند و سه فرمانده با تجربه خود را بنامهاى خان دوران ، سعادت خان و نظام الملك هريك در راس سپاهى ٩-٨ هزار نفر را راهى جبهه نبرد نمود ، از جزئيات صحنه نبرد گذشته و نظر چند تاريخ نگار را برايتان مى آورم ،
نادر نيز با هزار سوار زبده افشار زره پوشيده و كلاه خود بر سر چون پلنگى پُر جست و خيز فرماندهى جبهه خويش را عملا در ميدان نبرد بعهده مى گيرد ،
آشوب تاريخنگار هندى كه شخصا ناظر نبرد بوده مى نويسد : خان دوران ابتدا تصور ميكرد اين نبرد مثل درگيرى زارعين يا درگيريها فرقه اى كوچه بازار است ، اما خيلى زود از اين توهم بيرون امد ،
هن وى : نادر براى اينكه فيل هاى هندى را بترساند ، دستور داد بين دو شتر پالكى بسته و در آن نفت بريزند ، سپس آتش داده و بسوى فيلها كه نقش لشكر زرهى امروز را داشته هِىْ كنند ، اين نبرد در ظهر آغاز و غروب افتاب خاتمه يافت ، سربازان و تيغ كشهاى لشكر هند منهزم و سعادت خان اسير ايرانيان شد ، خان دوران زخم مهلكى برداشته و بيهوش شد اما خدمتكارانش توانستند اورا به اردوى هند برسانند، ميرزا مهدى خان تلفات هندوان را ٣٠ هزار و ايرانيان را بسيار ناچيز ذكر كرده است اما فريزر و هن وى تلفات ايرانيان را ٢٥٠٠ و زخميان را ٥ هزار ذكر مى كنند ، اما شيخ حزين تلفات ايرانيان را تنها ٣ تن مى داند كه طبق معمول هميشگى شيخ ما بولف فرموده اند ، (نامبرده در جنگ قواى نادر و اشرف افغان در مهماندوست تلفات نيروهاى آزادى بخش را تنها سه زخمى ذكر كرده است !!!)،
همانشب نادر سعادت خان را بسرا پرده خود احظار و از او در مورد ذخاير سلطنتى و چگونگى سپاه سوالاتى كرد ، ضمنا ايشان به نادر مشاوره داد كه نظام الملك را بعنوان سفير محمد شاه احظار و با او گفتگو كند ،
نادر چنين كرد و روز بعد نظام الملك را به اردو فراخواند ، نامبرده در صحنه ارتش ايران با عبدالباقى خان نماينده نادر به مذاكره نشست ، و قرار شد نادر به ايران برگشته و ديگر به هند صدمه نزند و در مقابل ٥٠ لك سكه طلا دريافت كند ،
موقع خدا حافظى نادر شاه ، امپراطور را براى نهار فردا به چادر خود دعوت كرد ، محمد شاه از مقام خود استعفا و يا خلع شد و در ٢٦ فبرال براى صرف نهار به اردوى ايرانيان رفت ، نادر فرمانده لايق خود نصرالله ميرزا را مامور استقبال رسمى و مشايعت او تا حضور خود نمود ،
نادر از جايگاه شاهى خارج و استقبال گرمى از محمد شاه نمود ، دست اورا گرفت و اورا با احترامات ويژه در كنار خود بر تختى نشاند (( انها بزبان تركى و يا فارسى كه تا اخيرا زبان افراد متشخص و علامت علم و دانش بود صحبت مى كردند ))،
خان دوران كه زخمى عميق داشت بارها توصيه كرده بود كه محمد شاه از ملاقات با نادر خود دارى كند اما روز بعد از ملاقات فوت نمود ،
سرداران ايرانى در برگشت ، شاه هند را تا اردوى شان با احترام مشايعت كردند و ظاهرا همه چيز عالى بر گزار و امپراطور نيز موافقت خودرا با پرداخت پنجاه لك سكه طلا اعلام نمود ، اما
Nader/16
شخصى همه شب بر ســر بيمار
گريست ،
چــون صبح شد ، او بِـــمُردُ و بيمار بزيست !

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران16 بنام ايزد و سلام مجدد تاريخ پنجم مهر ١٣٩٨ موضوع نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او مولف : دكتر حسن تنهايى نوقابى Nader/ 16 جنگ سرنوشت ساز كرنال :: در اين نبرد امپراطور هند در اردوى خود بماند و سه فرمانده با تجربه خود را بنامهاى خان دوران…
#نجات_ایران۱۷

بنام ايزد و سلام بر شما
تاريخ : ١٢ مهر ١٣٩٨
موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او
مولف: دكتر حسن تنهايى نوقابى
گفته شد : خان دوران در روز جنگ كرنال زخمى و سپس فوت نمود و پست او كه مير بخشى دربار بود به نظام الملك واگذار شد ، اين واگذارى سعادت خان كه اسير نادر و در روز ملاقات محمد شاه و نادر به نشانه حُسن نيت آزاد شده بود را چنان بخشم آورد كه به روايت رستم على تاريخنگار غش كرد (( بعد از آزادى ::امپراطوراز او خواست كه دست بر قرآن زند كه هرگز خيانت نخواهد كرد و او بعد از سوگند نقش سفير و واسطه محمد شاه و نادر را بازى ميكرد ، گويا مخمد شاه نميدانست كه عبدالمالك مروان مدت ٢٧ سال در زمان وليعهدى از كعبه بيرون نرفت و به خواندن قرآن و عبادت مشغول بود و چون خليفه شد توسط حجاج ابن يوسف مكه را به منجنيق بست و ويران كرد ، ٧٢ هـ ق ……))
سعادت خان در يكى از ملاقات هايش به نادر گفت به اين ٥٠ لك سكه اكتفا نكند بهتر است به دهلى رفته و خزانه را تصاحب كند و سپس خانه و حجره متمولين دهلى كه پر از طلا و جواهر است ، نادر اين نظر را پسند آمد و دستور محاصره اردوى هند را داد ، وقتى كمبود مواد غذايى و نارضايتى در لشكر انبوه هند رواج يافت نادر پيغام داد كه نظام الملك به ملاقاتش برود ، نظام الملك اگرچه مهمان نادر بود اما به گروگان گرفته شد ، نادر از او خواست ، نامه اى به شاه هند نوشته واو را به ملاقات نادر دعوت كند ، ابتدا او مقاومت كرد اما سپس راضى شده و نامه اى را انطور كه نادر خواست به شاه نوشت ، امپراطور در ٧ مارس با دو هزار سپاهى عازم اردوى نادرى شده و به اسارت در آمدند از اين به بعد نادر حلقه محاصره را شُل كرده و سپاهيان گرسنه و بى فرمانده گروه گروه فرارى شده و بسوى ولاياتشان سرازير ،{ دشمن دوست نما را نتوان كرد علاج ، شاخه را مرغ چه داند كه قفس خواهد شد }
در ١٢ مارس نادر شاه پيروز و محمد شاه اسير از كرنال بسوى دهلى راهى شدند ، قبل از عزيمت نادر سعادت خان را بعنوان وكيل تام الاختيار خود منصوب و همراه تهماسب خان جلاير (( موسس زنديه پس از ترور نادر )) و٤٠٠٠ سپاه بعنوان پيش قراول راهى دهلى نمود ، آنان فرمان امپراطور خطاب به فرماندار دهلى لطف الله خان كه مى بايستى كليد شهر را تسليم سردار ايرانى كند را با خود داشتند همچنين فرمان نادر را مبنى بر ابقاء او در پستش ،
………نتيجه اين شد كه لطف الله كليد دژ و خزانه را به سردار ايرانى تقديم كرد از شما چه پنهان اين كليد با كليد حسن كليد ساز فرق فاحشى داشت، همزمان دو سلطان عازم دهلى بوده و در ٨ مارس ١٧٣٩ به باغ شليمار در حومه دهلى رسيدند ، نادر در اين مكان بود كه به امپراطور رخصت داده عازم دهلى شود و مقدمات پذيرايى و پيشواز او را فراهم آورد ،
نادر در ٢٠ مارس سوار بر اسب و١٠٠ فيل كه نيروهاى نادرشاه بر انان سوار بودند وارد دژ گرديد و به افتخار او صد تير توپ شليك شد ، صبح شنبه دهم ذيلحجه ٢١ مارس كه مصادف با عيد قربان بود در تمام مساجد خطبه بنام نادر فرزند شمشير امپراطور جديد هند قراعت شد ، علاوتا مقدار زيادى سكه بنام نادر شاه ضرب شد كه اين متن بر آنان ديده ميشد،
هست سلطان بر سلاطين جهان ،
شاه شاهان نادر صاحبقران ،
در همين روز كه عيد قربان و نوروز باهم جشن گرفته شده بود سعادت خان كه سوداى جانشينى نادر در هند را در سر داشت دارالفانى را وداع گفت ( دكتر Serivastava معتقد است مرگ او در اثر سم بوده است )،
چنان قصه خواندند در گوش ما ،
بخواب ابد اندر امد، تمام هوش ما...
@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۱۷ بنام ايزد و سلام بر شما تاريخ : ١٢ مهر ١٣٩٨ موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او مولف: دكتر حسن تنهايى نوقابى گفته شد : خان دوران در روز جنگ كرنال زخمى و سپس فوت نمود و پست او كه مير بخشى دربار بود به نظام الملك واگذار شد ، اين واگذارى…
#نجات_ایران۱۸

بنام ايزد و سلام مجدد
تاريخ : ١٢ مهر ١٣٩٨
موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او
مولف : دكتر حسن تنهايى Nader/18 نوقابى
نادر شاه پس ازضرب سكه و خواندن خطبه بنامش به مقر محمد شاه رفت امپراطور تمام جواهر ، صدها لك سكه از جمله كوه نور ،درياى نور و تخت طاووس را تقديم نادر نمود ،
اما نادر از قبول انان امتناع كرد و گفت: ما به همان ٥٠ لك قرار داد اوليه قانع ايم ، اقا از محمد شاه اصرار و از نادر انكار ، بلاخره بعد از اصرار زياد ، نادر جواهرات خزانه را پذيرفت و در عوض تاج شاهنشاهى هند را از سر خويش برداشته و مجدد بر سر محمد شاه گذاشت و او را در پست شاهى ابقا نمود ،

اما همزمان در شهر دهلى هندويان و شاهزادگان بخشم آمده شايع كردند كه نادر شاه مسموم و مرده است ، اين شايعه مردم دهلى را دسته دسته متحد و تشويق به مقاومت نمود ، و در ايران هم عكس العملهايى بر انگيخت ،- كه اين عكس العملها بعدها يكى از دلايل خشم نادر شاه بر عليه وليعهد رضا قلى ميرضا و كور كردنش بود ، ، ساكنان دهلى به نسقچيان و سربازان قزلباش كه در نقاط حساس شهر و خانه اشراف مستقر و به نگهبانى مشغول بودند حمله و سپاهيان ايرانى را كشتار كردند ،
آمار مختلف است : مير زمان ٤٠٠ نفر ، نماينده هند شرقى ٥٠٠ نفر شيخ حزين ٧٠٠٠ نفر ……
در اين شورش دو تن از اشراف بنامهاى سيد نياز خان و شاه نواز خان ٥٠٠ نفر را بدور خود جمع و به اصطبل فيلهاى لشكر امپراطورى حمله و خود را مسلح كردند ، خبر به نادر رسيد ابتدا باور نكرد و در چند مرحله افراد مسلح و مورد اعتماد خود را براى سركشى بشهر فرستاد كه همگى آنان بقتل رسيدند ……فردا صبح نادر از جايگاه بيرون آمده و در راس سپاهى به سوى مسجد روشن الدوله براه افتاد در نزديكى هاى مسجد از بالاى بامى به او تير انداختند ، تير به او نخورد اما آجودان ارشدش مير زمان خان كشته شد ،
نادر خود را بمسجد رساند بر بالاى گنبد رفت و پس از بررسى شهر دستور داد در هر محله ايكه قزلباشى كشته شده احدى زنده نماند ، خيابانها در اين روز مملو از جنازه بود …… ، چند ساعتى از قتل عام سپرى نشده بود كه محمد شاه نظام الدين و قمرالدين خان را به شفاعت نزد نادر به مسجد مركزى شهر فرستاد ، نادر پس از لختى كه به عجزه و ناله آنان گوش فرا داد فرمان آتش بس داد كه بسرعت در سپاه پيچيد و انان از كشتار و تاراج امتناع كردند ،دو اشراف زاده و ٥٠٠ سوار شورشى نيز دستگير و همگى شبانه اعدام شدند ،

روز بعد نادر فرمان مصادره اموال و داراي هاى بزرگان و وزراى دربار را صادر و كريم خان زند را مامور جمع آورى ماليات سرانه دهلى نمود ، گويا مردم عادى يك سكه طلا و تجار ،صرافان ، زرگران كه جاى خود داشتند ، در اين رويداد وحشتناك تلفات بين ٢٠ تا ٤٠ هزار بر آورد شده است ،
تاريخ نگار هندى مينوسد : از زمان حمله تيمور در سال ١٣٩٨ م تا ١٧٣٩ م كه حمله نادر انجام شد دهلى و هند همچين غارت و كشتارى بخود نديده بود ،
ماليات سرانه دهلى بعد از جمع آورى حدود دو كرور سكه طلا شد ، نادر ازكليه ى سپاهيانش تشكر و انعام فراوان بخشيد ، فرمانى به ايران فرستاد كه تا سه سال مردم از پرداخت ماليات معاف هستند ،
جمع كل غنايم به جزء كوه و درياى نور و تخت طاووس ٧٠٠ كرور ( مليون )روپيه شد و محمد شاه موافقت خود را با پيوستن سرزمينهاى غرب رود سند به ايران اعلام كرد نسخه ى اين موافقت نامه در خزانه سلطنتى ايران نگهدارى ميشد ،(الان بى اطلاع ام )
در هفته هاى آتى برگشت سپاه فاتح ايران و عوارض ناگوارى كه نتيجه اين لشكر كشى بود بعرضتون ميرسد ،
Nader /18
مرا نيست زين گفته خوشتر بياد ،
چو ايران نباشد ، تن من مبـــــاد

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۱۸ بنام ايزد و سلام مجدد تاريخ : ١٢ مهر ١٣٩٨ موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او مولف : دكتر حسن تنهايى Nader/18 نوقابى نادر شاه پس ازضرب سكه و خواندن خطبه بنامش به مقر محمد شاه رفت امپراطور تمام جواهر ، صدها لك سكه از جمله كوه نور ،درياى…
#نجات_ایران۱۹
بنام ايزد و سلام برشما
موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او
تاريخ : ١٩ مهر ١٣٩٨
برگشت نادر از دهلى : در ١٢ مِى ١٧٣٩ نادر ضيافت مجللى در كاخ محل استقرار خود در دهلى بر گذار كرد ، در ضيافت محمدشاه امپراطور و اشراف و بزرگان شبه قاره حضور داشتند ، در اين ضيافت نادر مجدد اورا امپراطور هند و خراجگذار شاه ايران خوانده و تاج سلطنت را بدست خويش بر سر او نهاد به بزرگان و اشراف هند نيز خلعتها بخشيد و انها را به اطاعت از محمد شاه فرا خواند و طى نطقى چنين فرمود :: هرگاه امپراطور نيازى احساس كند ، شخصا در راس لشكرى بزرگ از قندهار ٤٠ روزه خود را به دهلى خواهد رساند ، به امپراطور توسعه مى كنم لشكرى قوى بالغ بر ٦٠ هزار سوار زبده آماده نبرد داشته باشد ، املاك و مواشى اشراف را مصادره و در يد قدرت خويش قرار دهد،
(نادر دانسته يا نادانسته تيشه بر مراكز توليدثروت و اشتغال ان روز هند زد ، متاسفانه همين انديشه در ايران آنروز و ايران امروز هم اجرا شد ، كه چيزى جزء تعطيلى توليد ، فقر منحط عمومى و نارضايتى پنهان و آشكار ثمر ديگرى ندارد )
نادر تعداد زيادى از دانشمندان ، سنگ تراشان و حكيمان آنروز را نيز با خود به ايران آورد ، از جمله علوى خان حكيم. ، پزشك دربار هند و محمود كشميرى نويسنده بيان الوقايع در ميان انها بودند ،
كاروان عظيمى مشتمل بر هزاران شتر ، قاطر ، اسب و صدها حلقه فيل بار گذارى شده و سرانجام در صبح ١٦ مى ١٧٣٩ دهلى را بسوى باغ شعله ماه ترك كرد ،
آشوب تاريخنويس خود در ميان مشايعت كنندگان بود مينويسد ::نادر سوار بر يك اسب عربى ، كلاه قرمزى با جقه جواهر نشان بر سر ، كه بر دور آن شال كشميرى سفيدى پيچيده بود ، نادر بسيار جوان و بدنى نيرومند داشت و ريش و سبيلش را خضاب زده بود ، سرش را بالا گرفته و مستقيم بجلو مى نگريست ، هنگامى كه مردم برايش ابراز احساسات ميكردند با هر دو دست خود بسويشان روپيه هاى طلا ميريخت ، نادر وقتى به باغ شعله ماه رسيد ٢٤ ساعت فرمان استراحت داد ، و سپس راه آمده را در پيش گرفت ،
هنوى مينويسد (Henway ) : كاروان غنايم چنان طويل بود كه در راه مورد دستبرد و حمله روستائيان جسور قرار گرفته و نزديك به هزار حيوان با بارشان به يغما رفت ، هواى هند در اين موسم سال گرماى كشنده اى دارد لذا نادر از سر هند به لاهور نرفته و بشمال تغيير مسير داد ، اما حيات الله خان پسر ارشد زكريا خان را به لاهور فرستاد و متقاضى يك كرور روپيه طلا گرديد ، زكريا خان اين باج را آماده و خود به خدمت نادر رسيده و مجدد ابراز تمكين نمود ، سپاه در ٥ ژوئن به منطقه وزير آباد رسيد و پس از اسراحت و استحمام در رودخانه چناب ، شروع به عبور از پلى كردند كه قبلا توسط مهندسين پيش. قراول ساخته شده بود ،
اما سنگينى بار و بنه ، طغيان آب و رها كردن تنه درختان از بالا دست توسط روستائيان پل را شكست و نادر دوهزار سرباز و مقدار زيادى محموله سكه را از دست داد ،
از جايى كه بارى ديگر ساختن پل مقدور نبود ، نادر دستور داد لشكر با ساز و برگ جنگى و غنايم به سى مايل پاينتر كوچ داده شده تا بتوانند بصورت دسته اى با قايق بسوى ديگر رودخانه روند ، عبور لشكر در اين مكان تا ١٤ ژوئيه به دراز كشيد ،
نادر شاه بمنظور جبران خسارات شكستگى پل و از جايى كه ميدانست سربازان در موقع قتل عام دهلى بصورت پنهان صاحب دارائيهايى شده اند به نسق چيان دستور داد قبل از سوار شدن به قايقها سربازها و بار وبنه انها را تلاشى نموده و انچه بيشتر از انعام هاى رسمى ست را توقيف كنند ، اين دستور سبب نارضايتى سپاهيان شد ، نادر پس از عبور از رودخانه و رفع خطر دستور ازادى گروگانهاى هندى را صادر و به حاكم لاهور نيز دستور داد به لاهور برگردد ،
نادر كه رسما سرزمينهاى غرب سند رابه خاك ايران ملزم كرده بود ، براى سركشى و بمنظور ابقا يا تعويض فرمانداران به سراسر پاكستان امروز سفر كرد و سپس از طريق پيشاور ،جلال آبادبه كابل آمد ، ٤٠ هزار سپاهى از اقوام مختلف ولايت كابل به سپاه نادر پيوسته و نادر انان را به هرات اعزام كرد ، نادر پس از جنگهاى بسيار با تك تك واليان و قبايل سرزمينهاى جديد در چهارم مِى ١٧٤٠ وارد نادر آباد قندهار شد ، در مدت غيبت نادر اكثراً خوانين و حاكمان آسياى ميانه عَلَم شورش برداشته كه ميتوان از ايلبارس خان ، عليمردان خان ، ابوالحسن خان حاكم بلخ ، رئيس قبيله قونگرات بنام دانيال بيگ نام بُرد ،
خلاصه عرض كنم در حالى كه هَمّ و غَمّــِ شاه توسعه قدرت در سرزمينهاى بيگانه بود ، سرزمينهاى خودى در فقر و نارضايتى ، بيمارى ،گرسنگى و نا آرامى مى سوختُ و پرپر ميشد ،
دامنه نبرد تا تاشكند در جريان بود و در قفقاز سربازان ايرانى به فرماندهى ابراهيم خان با لزگيهاى شورشى مى جنگيدند ، در يكى از اين نبردها بود ابراهيم خان برادر نادر شاه بقتل رسيد و جنازه اش توسط شورشيان به آتش كشيده شد.
@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۱۹ بنام ايزد و سلام برشما موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او تاريخ : ١٩ مهر ١٣٩٨ برگشت نادر از دهلى : در ١٢ مِى ١٧٣٩ نادر ضيافت مجللى در كاخ محل استقرار خود در دهلى بر گذار كرد ، در ضيافت محمدشاه امپراطور و اشراف و بزرگان شبه قاره حضور…
#نجات_ایران۲۰
بنام ايزد و سلام مجدد
موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او
تاريخ : ١٩ مهر ١٣٩٨ Nader/20
مولف : دكتر حسن تِنهايى نوقابى
پيشنهاد مى كنم در اين بخش به عوارض ثانويه و نا خوشايند حمله به هند و تصرف دهلى بپردازيم ،
ابتدا اوضاع داخلى ايران در زمان غيبت شاه، ::
غيبت شاه تقريبا تمامى قبايل آسيا ميانه را به شورش و حتى ايلبارس خان را بتصرف خراسان تشويق و ترغيب نمود ، حتى اين خان تا ابيورد پيش امده و نايب جوان به مقابله پرداخت ، تمام سرزمين ها محروسه تحت تاثير دو عامل با فقر و قحطى سرودست مى شكستند ،
- مالياتهاى سنگين
- سرباز گيرى هاى متناوب و هميشگى كف جامعه را از نيروى كار تهى و توليد انزمان را متوقف و جامعه با قحطى نسبى مواجه شده بود ،
خواننده عزيز متوجه باشد كه قحطى هميشه در اثر خشكسالى و عدم بارندگى نبوده است ، بطور مثال قحطى ١٢٨٣ الى ١٩٠٠ هـ ش كه بيش از يك مليون تلفات بجا گذاشت در اثر سوء مديريت شاهان قاجار و فساد اطرافيان ، نا آرامى ها و جنگهاى انقلاب مشروطيت و مهمتر شيوع بيمارى وبا كه ، پروسه كشت وكار و دامدارى را با كمبود نيروى كار مواجه و توقف توليد غذا را حاصل و جامعه با گرسنگى دست و پا ميزد ، شروع جنگ جهانى اول و اشغال ايران از شمال و جنوب قوز بالا قوز شد (١٩١٤- ١٩١٨ م ) ،
پدرم كه در نوجوانى سالهاى ١٣٠٠ ش با مادر بقصد زيارت به مشهد آمده بود تعريف ميكرد از حرم تا مسافر خانه ما بصورت مورب از بين اجساد مرده كه در پياده روها افتاده بودند مى گذشتيم ،
پس از عقب نشينى ايلبارس خان و توسعه ايران بسمت شرق وليعهد مشهد را بعنوان پايتخت بر گزيد كه ميتوان گفت انتخاب صحيحى بوده است ،
رضا قلى در غيبت پدر نقش پادشاه را داشته و بدين سبب در سه ماهه اول اقامتش در مشهد گارد ويژه اى مركب از ١٢ هزار جزايرچى تشكيل داد و آنان را با البسه زر دوزى شده ، سلاح هاى مرصع به زر و سيم بياراست ، محمد كاظم مينويسد : تمام اين مردان چون صورتخانه خاقان چين اراسته بودند ،
بيــت رضا قلى ميرزا بجاى مردان آزاده و درستكار به اشغال افراد متملق ، ريا كار ، جاه طلب و فتنه انگيز در آمد ،
پدر در مراسم انتخاب رسمى او بعنوان نايب السلطنه دستور داده بود از تعويض حكام منصوب شده ى او خوددارى كند ، اما چون شايعه مرگ نادر در ايران پيچيد متملقين به او توصيه كردند كه هرچه سريعتر به تعويض حكام پرداخته و هركس از درباريان عوامل خويش را بر كرسى قدرت مى نشاندند ، تملقات بى پايان درباريان از جوان جنگجو و شجاع ، شاهى خشن و ستمكار بياراست
عليرغم سفارش پدر بر حفظ حرمت و عزت خانواده سلطنتى سابق ، از ترس شورش مردم و بازگشت صفويان با تشويق م حسين خان از قبيله يوخارى باش قاجار ،دستور قتل عام ان خانواده را كه در سبزوار زندگى ساده و تحت الحفظى داشتند را صادر كرد ، محمد ح خان با چند سوار عازم سبزوار شد ، شاه تهماسب مخلوع چون آنان را بديد وارد اندرونى شد ،و لحظاتى بيش نگذشته بود كه صداى شيون زنان بگوش رسيد ، سفير مرگ بزور وارد اندرونى شد و با دستان خويش شاه ررا خفه نمود ، عباس پسر شاه كه در اين زمان هشت ساله بود خود را برجنازه پدر انداخت كه خان منفور باخنجرى اورا از گلو ببُريد ،اسماعيل پسر كهتر شاه مخلوع را در چاه انداختند ، چون در چاه نمرد و صداى ناله اش به گوش ميرسيد اورا بركشيده وسر اين طفل را گوش تا گوش بريدند ، سپس جنازه ها را ببهانه دفن اما در حقيقت اطلاع عموم وايجاد نااميدى و ارعاب به مشهد حمل كردند ،
هِن وى مينويسد : با انجام همه گونه اعمال ستمگرانه و ظالمانه در اندك مدتى نفرت عمومى مردم را بر انگيخت ،سپس ادامه ميدهد رضا قلى تجارت ابريشم را به انحصار خويش در اورد (رانتخوارى ) ابريشم توليدى را از رعيت به كمترين قيمت با ايجاد رعب وحشت خريدارى و به بالاترين قيمت به تجار خارجى مى فروخت
دو بازرگان ديگر بنام هاى التن و Graeme كه انگليسى بودند و از سنپيتر بورگ براى مطالعه اوضاع ايران و چگونگى راه وتجارت از طريق آستاراى روسيه وارد گيلان شده بودند:
ضمن تائيد انحصار طلبى مينويسند اين نايب الّسلطنه نبود ، بلكه تاجر اصفهانى بود كه رضا قلى اورا خزانه دار خود كرده بود ، انحصارات و تشكيلات ويژه اى بنام شاه اما بكام خود راه انداخته بود ،
فاطمه بيگم خواهر شاه تهماسب همسر رضا قلى ميرزا بمحض اطلاع از مرگ خانواده اش با خوردن سم خود را بكشت ، نادر در هرات وليعهد را براى ملاقات و ارايه گزارشات فرا خواند ، اما او به بهانه هاى مختلف امتناع ميكرد ، تا اينكه نادر هرات را بقصد آسياى ميانه بسوى شمال ترك كرد ، و رضا قلى در بادغيس باهمان گارد ١٢ هزار نفرى تشريفات بحضور پدر رسيد ،در اين ملاقات ، گارد منحل و رضاقلى ميرزا از نايبى خلع و نصرالله ميرزا نايب السلطنه انتخاب و عازم ايران ميشود ، رضا قلى در معيت پدر عازم تركمن صحرا شده و بقيه ماجرا...
@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
#نجات_ایران۲۰ بنام ايزد و سلام مجدد موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او تاريخ : ١٩ مهر ١٣٩٨ Nader/20 مولف : دكتر حسن تِنهايى نوقابى پيشنهاد مى كنم در اين بخش به عوارض ثانويه و نا خوشايند حمله به هند و تصرف دهلى بپردازيم ، ابتدا اوضاع داخلى ايران…
.
#نجات_ایران۲۱

بنام ايزد و سلام بر شما
موضوع : نادر آخرين جهان گشاى آسيا و سرنوشت او
موٌلف : دكتر حسن تنهايى نوقابى
تاريخ : جمعه سوم آبان ١٣٩٨

نادر در اواخر ماه مِى ١٧٤٠ از هرات بسوى شمال حركت كرد ، قبل از رسيدن لشكر نادرى ، پيشقراولان بدستور نادر ١١٠٠ فروند لنچ در كناره رود آمو با ظرفيت دو تا سه هزار من ساخته و همگى محموله غلات ، سلاح سنگين را بسوى ديگر يعنى بندر كليف حمل كرده بودند و در ساحل جنوبى آماده سوار كردن سربازان ارتش سلطنتى ايران بودند ، نادر دستور داد نيمى از ارتش به ساحل شمالى حمل و نيمه ديگر در ساحل ايران بموازات هم بسوى غرب حركت كنند ، ارتش ايران در ٢٠ اوت ١٧٤٠ به كركى رسيد و ده روز بعد شهر چهار جوى را فتح كرد ، ابوالفيض حاكم بخارا از ورود سربازان نادرى به وحشت افتاده و حكيم آتاليق را بعنوان سفير نزد نادر فرستاد ، سفير از جانب خان بخارا ماموريت داشت نادر را دعوت و مراتب خشنودى خان بخارا از ميزبانى نادر و عقد قرار داد مودت بينن دو شاه را بعرض رساند ، نادر خشنود شده اما دستور داد مثل محمد شاه ابولفيض خان هم بايد خود به استقبال شاه فاتح ايران بيايد ، حاكم بخارا از شهر بقصد ديدن نادر خارج شد ، در اين هنگام هزاران جنگجوى ترك از قبايل ميان كال ، آق يالو ، خجند ،انديجان ، قونگرات به كمك حاكم آمدند ، حاكم از استقبال نادر خود دارى و تصميم به جنگ گرفت ، نادر چند روزى منتظر چون از خان بخارا خبرى نشد عزم جنگ و فتح بخارا كرد ، نيروهاى ازبك به مقابله بر خاسته اما بمحض شليك توپخانه نادرى رئيس قبيله آق يالو ترسيد و با لشكريانش فرار را بر قرار ترجيح دادند ، ابوالفيض خان در قره كل به حضور نادر رسيد ، نادر هداياى مناسبى به وى بخشيد و با احترام زياد با شاه اسير بخارا رفتار كرد ،
نادر با افتخار وارد بخارا شده و دستورداد بنام او سكه زده و خطبه بخوانند ، ودستور داد شاه بخارا جيره روزانه لشكر ايران را فراهم كنند ،
هم اكنون تمام ماورا ٌ النهر بخارا ، سمرقند و ماوراء ان ضميمه خاك ايران شده بود ، نادر دستور داد سنگ قبر و پنجره هاى مقبره تيمور لنگ به مشهد حمل شود و ٣٠ هزار جوان ازبك به لشكر نادر پيوستند ، نادر در ١٦ اكتبر ١٧٤٠ طى مراسمى تاج را مجدد بر سر شاه بخارا گذاشت ، نادر حكيم آتاليق را بحضور پذيروفت و دو دختر شاه بخارا را براى پسرش رضا قلى و دختر جوانتر را براى برادر زاده اش فرزند ابراهيم خان ، عليقلى خواستگارى كرد ، با موافقت شاه بخارا بانوان حرم نادرى بديدن دختران رفتند ، در برگشت گفتند: دختر كوچك از نظر ذكاوت ، زيبايى صورت و اندام هزار بار برتر از خواهر بزرگتر كه بنا بود زن رضا قلى شود ، رضا قلى بشدت بر آشفت و با فرمان پدر مخالفت كرد ، و فرياد برآورد وقتى عليقلى داماد شاه بخارا شود من با دختر امپراطور خُتن ازدواج خواهم كرد ، اين سرپيچى فرزند در ان زمان تمرّدى بزرگ و گناه نابخشودنى بود ، روابط نادر شاه و فرزند بعد از اين تمرد و اعمال رضا قلى در هنگام نايبى سلطنت ، باعث كدورت نادر و رابطه پدر فرزندى از صميميت خارج شد..
@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
. #نجات_ایران۲۱ بنام ايزد و سلام بر شما موضوع : نادر آخرين جهان گشاى آسيا و سرنوشت او موٌلف : دكتر حسن تنهايى نوقابى تاريخ : جمعه سوم آبان ١٣٩٨ نادر در اواخر ماه مِى ١٧٤٠ از هرات بسوى شمال حركت كرد ، قبل از رسيدن لشكر نادرى ، پيشقراولان بدستور نادر ١١٠٠…
.
#نجات_ایران۲۲

جمعه سوم آبان ١٣٩٨
وقتى رضا قلى فرمان پدر را ناديده گرفت ، نادر خود براى پيشگيرى از كدورت شاه بخارا با دختر بزرگتر ازدواج و دختر جوانتر به نكاح على قلى در آمد ،
در مدت اقامت نادر در بخار ، هياٌتى شامل : يك سفير از طرف شاه بخارا و دو سفير از سوى نادر شاه راهى دربار ايلبارس خان شدند ، انها حامل پيام دوستى و تقاضاى عذر خواهى ايلبارس خان از خطاهايى شدند كه در زمان غيبت نادر نامبرده مرتكب شده بود ، ايلبارس از شنيدن پيام چنان بر آشفت كه هر سه سفير را گردن زد ،
سه روز از مراسم عروسى سپرى شد كه نادر به نصرالله ميرزا نايب السلطنه و تقى خان شيرازى حاكم شيراز دستور بازگشت داده و خود براى قلع و قمع ايلبارس خان عازم خوارزم شد ، در تاريخ اواخر اكتبر ١٧٤٠م نيروهاى نادرى و ايلبارس در منطقه فتانك با هم روبرو شدند ، در جنگ وحشتناكى كه آغاز شد نيروهاى ازبك و تركمن ايلبارس طاقت نياورده و به دژ هزار اسب عقب نشينى كردند ، اين دژ مستحكم با خندقى گردا گرد و آذوقه فراوان ، در فاصله ١٣ مايلى جبهه نبرد قرار داشت ، نادر به تعقيب ايلبارس خ پرداخت وقتى دژ و استحكامات آنرا بديد ، چند روزى به محاصره دژ اقدام كرد ، مخبرين نادر خبر آوردند كه خانواده خان و گنجينه ى بزرگش در دژى بنام خانقاه در ٥ ميلى غرب آمو دريا قرار دارد ، لذا مجدد از حيله جنگى كار گرفت و شبانه محاصره دژ هزار اسب را در جهت عكس مسير اما به مقصد دژ خانقاه ترك كرد ، ايلبارس خان از دژ خارج و عزم دژ خانقاه نمود ، بعد از درگيرى هاى خونين ايلبارس خان در ١٤ نوامبر ١٧٤٠م تسليم شد، ابتدا نادر او را عفو كرد و چون هميشه خواست اورا در سمتش ابقا كند ، اما ريش سفيدان و زارعين و خويشاوندان سفرا كشته شده از نادر دادخواهى و تقاضاى معدوميت اين خان ظالم را نمودند ، نهايتا نادر دستور داد سر ايلبارس و سى تن از سردارانش را بريدند ،
بعد از اين حوادث نادر بسوى خيوه حركت نمود ، مردم خيوه به فرماندهى عبدالرحمن بيگ ابتدا تصميم به مقاومت گرفتند اما بعد از سه روز تسليم شدند ، در آن زمان در شهر خيوه بزرگترين بازار برده فروشى آسيا قرار داشت ، نادر بعد از غلبه بر شهر دستور داد ١٢ هزار برده خراسانى ، دو بازرگان انگليسى بنامهاى تامپسون و هاگ ، آزاد شده و رواديد تجارى ايران دريافت كردند ، سپس نادر دستور داد از اموال شهر صورت بردارى كنند كه در حين اينكار دو اسير انگليسى ديگر و ده تن برده روسى نيز پيدا شدند ، نادر به تمام اسيران پول سفر و اسب يا قاطرى بخشيد كه به موطن خود برگردند ، نادر پس از تصرف خيوه يكى از اخلاف چنگيز خان بنام طاهر بيگ را به پادشاهى كل خوارزم برگزيد ، نادر بعد از اين انتصاب راهى وطن شد و در چهارم ژانويه ١٧٤١م وارد ابيورد گرديد ، سپس عزم سفر به دستگرد زادگاه خويش نمود كه در سنه ١١٠٠ ق در چادرى پاره و پينه شده متولد شده بود نادر در اين تاريخ ٥٣ ساله بود ، نادر از دستگرد به كلات رفت ، دژ كلات را توسعه داده و مقادير زيادى از غنائم هند را در گنجينه انجا نهاد و دستور داد ارامگاهى از سنگ مرمر سياه برايش بسازند ،.........نادر در تاريخ هفدهم ژانويه ١٧٤١م با افتخار و سرافراز وارد مشهد شد،
Nader/22

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
. #نجات_ایران۲۲ جمعه سوم آبان ١٣٩٨ وقتى رضا قلى فرمان پدر را ناديده گرفت ، نادر خود براى پيشگيرى از كدورت شاه بخارا با دختر بزرگتر ازدواج و دختر جوانتر به نكاح على قلى در آمد ، در مدت اقامت نادر در بخار ، هياٌتى شامل : يك سفير از طرف شاه بخارا و دو سفير…
.
#نجات_ایران۲۳

بنام ايزد و سلام بر شما
تاريخ : دهم آبان ماه ١٣٩٨ Nader/23
موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او،
مولف : دكتر ح تنهايى نوقابى ،

نادر وقتى در ژانويه ١٧٤١ به مشهد رسيد چند روزى را به جشن ، استراحت و با اجازتون به باده گسارى پرداخت ،
اخبار مضطرب كننده اى از سراسر ايران بگوش ميرسيد ،
هنوى مينويسد :
در اثر خستگى مداوم ، كار فكرى بسيار، پاره اى كسالتهاى جسمى ، شاه دچار زود رنجى شده بود كه اين حالت بزودى تبديل به تند خويى وحشتناك و نوعى لاقيدى نسبت به سرنوشت ، آلام و رنجهاى ايرانيان ،
كشيش پازن كه در خدعه ، حيله ، نيرنگ ، و بازى با كلمات سر آمد همه ى روحانيون بود با خواندن چند جزوه طبى بعنوان حكيمى حاذق از طرف پيرسون رائيس شركت هند شرقى به نادر معرفى شد و عنوان حكيم باشى و سر طبيب در بار را گرفت ، او نيز مثل تيمسار فردوست تنها كسى بود كه ميتوانست بدون اذن قبلى با شاه ملاقات كند ، و اين چنين امتيازى به اين اشخاص فرصتى خاص ميدهد و آنان را قادر مى سازد كه دولتى در دولت بنا كنند ،
لازم مى بينم بعرضتون برسانم از دهلى، نادر علوى خان كه مردى شريف وحكيم باشى محمد شاه بود را با خود به ايران آورده بود اما او بدين شرط موافقت به همراهى نادر كرده بود كه هر موقع بخواهد بقصد زيارت كعبه از حضور نادر مرخص شود ،
چنانكه ميگويند نادر در اثر جنگهاى مداوم و سوار كارى هاى ممتد قسمتهاى داخلى پاها و نشيمن گاهش چون پوست گاو ضموخت ، خشن ، خشك و اسكاربسته بوده ، مجموعه شرايط سبب شده بود كه نادر دچار ضخم عثنى عشر عميق و دردهاى جانكاه آن باشد ، در اواخر التهاب شديد كيسه صفرا و بزرگ شدن كبد نيز بدان اضافه گرديد ، واين ضرورتها بود كه از كشيش پازند در دربار شاهنشاهى ايران راسپوتين ديگرى ساخت ، كه اعمال ناشايستش باعث سقوط و قلع ُقمع سلسله رومانف و پيروزى لنين و انقلاب كمونيستى در روسيه گردد ،
در غيبت نادر شورش بزرگى در سيستان و بلوچستان به رهبرى فتحعلى خان براه افتاده بود ، نادر از اصفهان و مشهد نيروهايى براى سركوب فرستاد كه اين نيروها توانستند انان را منهزم و فتحعلى خان را با غل و زنجير نزد نادر بفرستند ،
نتيجه درمان اين پدر روحانى اختلال روحى و عدم اعتماد بنفس شاه ايران شده بود
نادر فرمان سه ساله معافيت مالياتى ملت ايران را كه در دهلى صادر كرده بود فراموش و برعكس مالياتهاى سنگينى را بر سكنه اصفهان و تمامى رعيت ايران وضع نمود ، او حتى خانواده سلطنتى و خوديها را از پرداخت ماليات معاف نكرد و اموال برادر زاده خود را مصادره نمود ،
بعضى از مورخين معتقدند كشيش پازند مُهر شاه را جعل و بنام او با اجازه يا بدون اجازه نامه ها و فرامينى براى واليان ميفرستاد ، از جمله نامه اى براى على قلى و تهماسب خان جلاير نوشته و مبالغ صدهزار تومان و پنجاه هزار تومان تقاضاى ارسال از محل مالياتهاى سالانه كرده بود ،
پيرسون و بِلَندى طى گزارشى به لندن نتيجه طبابت كشيش پازند را چنين مى نويسند :
حدى بر حرص شاه نيست ، بسيارى از نقاط شورش كرده و يا در حال شورشند ، شاه مبالغ هنگفتى ماليات را بر شاهزادگان و درباريان تحميل كرده است ، اختلال در تصميم گيرى داشته و روزانه ٥٠-٤٠ نفر را دستور كشتار ميدهد ، بزودى مشاعر خود را از دست خواهد داد ، از ژانويه ١٧٤١م تا ژانويه ١٧٤٧ م را سانسور كرده از وقايع مهم اين سالها سوء قصد به نادر كوركردن رضا قلى و شكست نادر در قفقاز است ، در آينده مقتضى كور كردن رضا قلى و دست داشتن كشيش پازند در اين توطعه ايران بر باد ده را پيشكش خواهم كرد ،
در ٢٣ ژانويه ١٧٤٧ نادر بقصد شهرهاى يزد، كرمان و بازديد از شهرها وقصبات مركزى ، اصفهان را ترك كرد، به هركجا وارد ميشدند دستور شكنجه و كشتار ميداد ،
سروان پوسى يِت از افسران روسى كه همزمان در كرمان اقامت داشته مينويسد : در كرمان مناره ى بلندى از سر انسان ديده است، مترجم كارخانه هلندى را اينقدر كتك زدند تا جان به جان آفرين تسليم نمود،( شايع بود متمولين شهر پولهاى خود را نزد وى به امانت گذاشته اند ، ميگم ها بانكهاى انگليس ، كانادا و استراليا هم نعمتى هستند كه بايد قدرشان را دانست ) ،
جشن نوروز١٧٤٧ م فبرال بجاى برگزارى در كرمان بعلت عزادارى وسكوت مطلق شهر در حومه شهر برگزار شد ،
Nader/23
احترام و ادب تقديمتون

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
. #نجات_ایران۲۳ بنام ايزد و سلام بر شما تاريخ : دهم آبان ماه ١٣٩٨ Nader/23 موضوع : نادر اخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او، مولف : دكتر ح تنهايى نوقابى ، نادر وقتى در ژانويه ١٧٤١ به مشهد رسيد چند روزى را به جشن ، استراحت و با اجازتون به باده گسارى پرداخت…
.

#نجات_ایران۲۴

بنام ايزد و سلام مجدد
دهم آبانماه ١٣٩٨
موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او
مولف: دكتر حسن تنهايى نوقابى
Nader /24
بازين مى نويسد : نادر بدون مقدمه و برخلاف هميشه كه در سفرها تهيه ملزومات را ميديد و در مسيرهاى بلند اانبارها وبازارها بر پا ميداشت ، ناگهان با مشورت طبيبش كشيش پازند از طريق كوير لوت عازم طبس شد ، نامبرده قبل از حركت ، توسط پيك به فرزندان ذكور و نوادگانش دستور داد براى ملاقات به طبس بيايند ، در اين سفر وحشتناك كويرى تعداد زيادى سربازان از گرسنگى و تشنگى جان دادند و يا گرفتار باتلاق و طوفان شن شدند ، بلاخره در طبس با فرزندان كه ٥ پسر و ١٦ نوه پسرى بودند ملاقات و پس از خوش بش و برانداز آنان ، تاج سلطنت را به يكايك سه فرزند ارشدش عرضه نمود ، همه پاپيون كرده و به بهانه جوانى و خامى از قبول سلطنت خود دارى كردند ، ……
نادر در آوريل ١٧٤٧ وارد مشهد شد ، اخوند پازند تقريبا روزانه پيكهايى بسراسر ايران ارسال و اخبار حال زار و تزلزل روحى نادر ، كشتن ها و مصادره اموالشان را به انها ميرساند ، از جمله پيكى براى على قلى برادر زاده نادر شاه فرستاد كه در ان خبر از مصادره اموال برادر كهترش و تقاضاى ماليات كلانى شده بود ، (( ملت دچار ركود تورمى و دولت بفكر وصول ٤٨ هزار مليارد تومان وصول بيشتر ماليات )) ، عليقلى خان بعد از دريافت پيامها و دستورات با مهر سلطنتى تصميم به قيام بر عليه عموى خود گرفت ، اولين اقدام ، آشتى منطقه اى با شورشيان بلوچ و افغان بود ، مردم گروه گروه بدوو پيوستند ، عليقلى از ديدن استقبال مردم بوجد آمده و تصميم گرفت تاج و تخت ايران را تصرف كند ، براى اين منظور ابتدا با لشكر خويش عازم هرات شد ، در اوريل ١٧٤٧ وارد اين شهر شده و با استقبال مشايخ و بزرگان مواجه گرديد ،
نامبرده بارها كوشيد تهماسب خان فرمانده ارتش نادرى در هرات را قانع به همكارى و قيامى مشترك انجام دهند ، اما تهماسب راضى به خيانت نبود ، نهايتا عليقلى خان فرمان قتل تهماسب مهرشده به مهر سلطنتى را نشانش داد، اما تهماسب ، ميرزاى خود را آواز داد و اورا به اوردن حكم قتل عليقلى خان كه از دربار براى او نيز فرستاده شده بود دعوت كرد (( اخوند پازند با جعل مهر سلطنتى براى هريك از واليان حكم مرگ ديگرى را ميفرستاده است )) نهايتاً عليقلى ، تهماسب والى هرات و فرمانده لشكرشهر هرات را مسموم و اورا ميكشد ،..........
خبر قيام برادر زاده سريعا در همه امپراطورى پيچيد ، همزمان يكى از خوانين بر طاهر بيك پادشاه دست نشانده خوارزم شوريد و طاهر بيك را بوضع فجيعى بكشت ، كردهاى خبوشان •قوچان• كه با شاهزاده ياغى اعلام همبستگى نموده به محل پرورش اسبهاى سلطنتى در رادكان حمله نمودند ،
خبر شورش عليقلى ، شاه را بسيار غمگين و افسرده تر كرد،
نادر تصميم گرفت براى سركوبى كردهاى خبوشان در راس لشكرى ١٦ هزار نفرى به انان حمله كند ،
قبل از حركت نادر خانواده سلطنتى فرزندان و شاهرخ نوه ارشد فرزند رضا قلى را به كلات فرستاد ، تا از طوفانهاى احتمالى در امان باشند ، در ١٩ ژوئن سپاه نادر بر فراز تپه فتح آباددر دو فرسخى قوچان اطراق مى كنند ، امّ الفتنه كشيش پازند كه طبيب ، نديم و مشاور پادشاه بود مينويسد ::
نادر خطرى كه در انتظارش بود را احساس كرده بود ، هميشه اسبى زين كرده بر درب خيمه سلطنتى افسار بسته بود ، نادر از دو نفر بيم فراوان داشت يكى محمد قلى خان افشار فرمانده گارد سلطنتى كه افسرى قهار رشيد و سريع العملى بود و دومى صالح خان مشاور خانواده سلطنتى (وزير دربار) ،
در اردوى نادر چهار هزار غلجايى بود كه كاملا به نادر وفا دار و فرمانده انان در پىِ جاه وجلال ، نادر اورا احضار و دستور داد كه فردا صبح فرمانده گارد سلطنتى و صالح خان را دستگير و در صورت مقاومت نسبت به قتل انان اقدام كنند ،
گاهى هزار دوْرِ دعا بى اجابت است ،
گاهى نخواسته قرعه بنام تو ميشود ،
گاهى گداى گدايى و بخت با تو يار نيست ،
گاهى تمام شهر گــــداى تو ميشود
Nader/24
احترام و خضوع مرا بپذيريد
@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
. #نجات_ایران۲۴ بنام ايزد و سلام مجدد دهم آبانماه ١٣٩٨ موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا و سرنوشت او مولف: دكتر حسن تنهايى نوقابى Nader /24 بازين مى نويسد : نادر بدون مقدمه و برخلاف هميشه كه در سفرها تهيه ملزومات را ميديد و در مسيرهاى بلند اانبارها وبازارها…
.
#نجات_ایران۲۵

بنام ايزد و درود بر شما
جمعه ١٧ آبان ٩٨ Nader/25
موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا ، و سرنوشت او.
مولف : دكتر حسن تِنهايى نوقابى

گفته شد در شب ١٩ يا ٢٠ ژوئن نادر فرمانده دسته افاغنه احمد خان ابدالى را بحضور پذيرفت و دستور دستگيرى محمد قلى خان و صالح خان را به او ابلاغ كرد ،
در خيمه نادر جاسوسى دست نشانده و يا شايد خود كشيش پازند خبر را به اطلاع محمد قلى خان رساند ، و او نيز صالح خان را خبر كرد ، انان در يك نشست شبانه باهم همقسم شده كه : پيش از آنكه نادر از آنها شام بسازد آنها از نادر چاشت آماده كنند ، (صبحانه) آنان هفتاد نفر از معتمدين و بزرگان لشكر را با خويش همراه و شبانه به چادر شوقى دختر محمد حسين خان قاجار كه زن همراه نادر در آنشب بود نزديك شدند ،
گروه همراه توطعه گران وحشت بر انها غالب شده و از همكارى سرباز زدند ، اما سه نفر بنامهاى صالح خان ، محمد خان قاجار و يك افسر ناشناس به چادر نزديكتر شده و با نگهبانان ضمن در گيرى بر انها غلبه مى كنند ،
شوقى از سرو صدا بيدار شده و نادر را بيدار كرد ، صالح خان وارد چادر شده و نادر حيران شروع به ناسزا گفتن كرد ، اما صالح خان همچنان بسوى نادر مى آمد ، نادر شمشير را از نيام كشيده بسويش حمله ور شد كه ناگاه پاى نادر به طناب خيمه گرفتار و اورا نقش زمين كرد ، در حركتى سريع صالح خان دست نادر را قطع كرده و بر جاى خود ميخكوب شده كه محمد خان قاجار رسيد ، و با يك ضربه قاطع بر گردن نادر به حيات پر شور اين شاه فاتح خاتمه داد ،
جنايتكاران از اموال و ثروت نادر هر انچه همراه لشكر شاهنشاهى بود را حراج و به غيمت بردند ، وارد اندرونى شده و حتى گوشواره هاى انها را ربودند ، سپس وارد چادر سه وزير مورد اعتماد نادر شاه شده و ضمن تاراج اموال موجود دو وزير را بقتل و سومى بنا بنقل Bazin بنام حسنعلى خان معييرالممالك زنده ماند ،
ثروت بيكران نادر به سه قسمت تقسيم شد ،
يك قسمت افاغنه كه بعدها موسس پادشاهى ابداليان و تجزيه ايران شده و هميشه موردحمايت انگليس بودند بطورى كه هرات را در زمان ناصرالدين شاه با اشغال بوشهر در مقابل آزاد سازى هرات در سنه ى ١٢٣٦ خ بر اساس عهد نامه پاريس منفك نمودند ،
يك مقدارى خانهاى قاجاريه كه از ابتدا در اردوى نادرى خدمت و سپس خاندان قاجار را با كمك اغا محمد قاجار طلبه مدرسه علميه تبريز و سپس فارغ التحصيل مدرسه علميه استخر شيراز بنا كردند ،
مقدارى كريم خان زند كه از ابتداى ظهور نادر با هفتاد سوار از لرستان به او پيوسته بود ند و سپس سلسله كوچك زنديه را بنا نهادند ،
مقدارى از ثروت بدست خوانين درجه دو و سه افتاد كه بطرف استانبول امروز براه افتاده و وارد اروپا شدند ،
وقتى عليقلى برادر زاده نادر شاه ازهرات وارد مشهد شد به او خبردادند كه نادر شاه ترور شده است ، اولين كارى كه كرد نيرويى به فرماندهى سهراب خان گرجى را بقصد فتح دژ كلات ، كشتار عموزاده ها و تصرف گنج نادر را به آن ديار اعزام كرد ،
دژ كلات بعد از ١٦ روز تسليم شد ، بدستور عليقلى ، رضا قلى نا بينا و ١٦ تن از خدمه و نزديكانش در دژ كلات گردن زده شدند، نصرالله ميرزا نايب السلطنه و امام قلى برادر سوم را بمشهد اورده و در حضور عليقلى گردن زدند ، چنگيز خان سه ساله كه از سويى نوه شاه بخار ( ابولفيض ) نيز بود و محمد الله خان پسر ٢/٥ ساله نادر مسموم و زنان خاندان نادرشاه حتى آنانى كه حامله بودند شكم دريده و بقتل رسيدند ،
تنها شاهرخ پسر رضا قلى كه مادرش خواهر شاه تهماسب و دختر شاه سلطان حسين بود بخاطر تبار سيّدى اش زنده ماند ، اگر خواننده اين مقاله بخاطر داشته باشد اقاى دكتر شيخ الاسلام وزير بهدارى اخرين كابينه شاهنشاهى چون سيد بود از اعدام معاف و توسط محمدى گيلانى به حبس ابد محكوم شد ، سپس مشمول عفو شده و از زندان آزاد شد ، نامبرده مبتكر رشته اورتپدى و توان بخشى در ايران و بنياد گذار بيمارستان اوين است و در سال ١٣٩٣ در گذشت ، ....،
ويا لشكر كشى هولاكوخان و براندازى المستعصمُ بالله ،: هولاكو اگر چه مسلمان نبود اما تحت تاثير فرهنگ ايرانى وحشت فراوان از جنگ با جانشينان و و عموزاده پيامبر (ص) داشت ، او درسال ٦٣٩ ق وارد بغداد شد و بعد از اسارت خليفه عباسى از كشتنش وحشت داشت تا جايى كه خواجه نصيرالدين طوسى وزير دانشمندش پيشنهاد كرد اورا در نمد انداخته و مى ماليم ، اگر طوفان يا رعدو برق شد اورا رها خواهيم كرد و گرنه معلوم و واضح است كه اينان غاصب جانشينى پيامبر اند نه وارث !
آنان چنين كردند .....
در آينده اگر خوانندگان علاقه داشتند اين واقعه تاريخى را برايتان مشروحا نشر خواهم داد ،Nader/25

@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
. #نجات_ایران۲۵ بنام ايزد و درود بر شما جمعه ١٧ آبان ٩٨ Nader/25 موضوع : نادر آخرين جهانگشاى آسيا ، و سرنوشت او. مولف : دكتر حسن تِنهايى نوقابى گفته شد در شب ١٩ يا ٢٠ ژوئن نادر فرمانده دسته افاغنه احمد خان ابدالى را بحضور پذيرفت و دستور دستگيرى محمد…
.
#نجات_ایران۲۶

بنام ايزد و سلام مجدد
جمعه ١٧ آبانماه ١٣٩٨ ، Nader/26
بعد از قتل نادر شاه كه ناجى ايران و بهتر بگويم ناجى تشيع و تنها كشور شيعه در جهان ، ((در حاكميت اشرف عثمانيان بناداشتند ايران را تصرف وباز روز از نو و روزى از نو اما اشرف با اعزام دو قاضى عسكر به كرمانشاه و قول بر اندازى تشيع توسط اشرف توانست انان راقانع و از حمله سراسرى منصرف كنند )) جسد و سر نادر را بمشهد منتقل و در آرامگاهش در بالا خيابان بخاك سپردند ، پس از فتح مشهد توسط اغا محمد خان قاجار ، مقبره ويران و دستور داد، نبش قبر و جنازه نادر را منتقل تهران و در راهروى ورودى كاخش دفن كنند ، نامبرده با جنازه كريم خان زند كه در شيراز دفن بود نيز چنين كرد ،
اما رضا شاه بعد از بقدرت رسيدن دستور داد ، با احترام كامل جنازه آنان به مشهد و شيراز منتقل شود ،
مقبره فعلى نادر شاه به همت شاهزاده افسر كه مدت ٢٠ سال رائيس آموزش و پرورش مشهد بود با خريد خانه هاى اطراف توسعه و مدرن گرديد ،
عليقلى بعد از قتل عام خانواده عموى خود نادر شاه افشار ، تاج را بر سر نهاده و خود را عادلشاه ناميد ، هنوز يكسالى نگذشته بود كه برادر جوانش اورا خلع و كور نمود ، ابراهيم (نام پدر را برخود گذاشته بود ) نيز دو سالى در خراسان حكومت كرد كه خوانين طرفدار افشاريه بر او شوريدند و او و برادر كورش عليقلى را بقتل رساندند ، شاهرخ پسر رضاقلى تاج را بر سر گذاشت ، وى پدر زن خود محمد ميرزا را به توليت آستان امام رضا منسوب كرد ، پدر زن به تحريك زنش بر عليه شاهرخ شوريد و زمام امور را بدست و شاهرخ را به زنجير كشيد و در چشمانش سيم داغ دوانيد ، حكومت محمد ميرزا دو ماه بيشتر دوام نيافت و خوانين طرفدار شاهرخ به مشهد حمله پدر زن و مادر زن را اعدام و تاج را به شاهرخ بر گرداندند ، يكسالى نگذشته بود كه احمد خان ابدالى از سرداران با وفاى نادر كه در هرات صاحب دولتى شده بود به مشهد حمله و شاهرخ را از مقام خود خلع نمود ، اما قبل از ترك خراسان مجدد تاج را بر سر شاهرخ گذاشته و اورا خراج گذار خويش نمود ،
نادر بيشك يك نابغه نظامى بود و بعد از ١٦٠ سال ناپلئون بناپارت بشدت نبوغ نظامى نادر را مورد ستايش قرار ميدهد ، اما ناپلئون نادر را نا آگاه از سياست كشوردارى و جهان بينى دانسته و اشغال دهلى را بيهوده و مضر براى ايران توصيف كرده است ، و توضيح ميدهد كه اشغال دهلى باعث جلب نظر انگليس شده و تا ابد پنجه هايش را در گوشت و پوست اين ملت فرو خواهد كرد..

نوت : انگليس در سالهاى ١٦٠٠ ميلادى با فرستادن ٢٤ افسر سياستمدار چند كشتى و ١٨٠ خدمه نپالى و ١٨-٢١ صندوق شمش طلا در جنوب هند بندر مَدْرَس پياده شدند ، ابتدا نظام الدين خان ، حاكم پرقدرت مدرس را توسط ايادى دامادش ترور و دامادش را بر تخت مى نشانند ، هنوز دوسالى بيش نبود كه داماد توسط درشكه چى اش مسموم و درشكه چى ميشود حاكم بلامنازع ولايت مدرس و بدين گونه بود كه استعمار از جنوب به شمال هند ريشه دواند و زمانى كه نادر دهلى را فتح و غارت نمود حدودا ١٢٥ سال ازپياده شدن نيروهاى انگليس و اجرا تصرف قدم بقدم اين سرزمين زر خيز ميگذشت، و نادر بى خبر !
انگليس در سال ١٩٥٣ ميلادى با اولتيماتوم قبلى به جواهر لعل نهرو و مهاتما گاندى بعد از ٤٥٣ سال شبه قاره هند را ترك گفت ، در حالى كه نادر فقط يكسال خراج از محمد شاه دريافت نمود وسال دوم خراج توسط شورشيان تارج شد و ازخراج سال سوم هم كه خبرى نشد، ،
با يك جمله عميق و پرمعنا از مهاتما گاندى سلسله مقالات نادر را خاتمه ميدهم :
مردم از من مى خواهند كه براى آزادى هند از نيروى قهريه و خشونت استفاده كنم ، اما اينان نمى دانند كه اگر از خشونت براى اخراج استعمار استفاده شود ، خشونت جانشين آنها خواهد شد و از خشونت نمى توان توقع كار عاقلانه داشت
@kalatnader
من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الله عز و جل

اندیشه و تلاش خدمتگزاران صدیق هیچ گاه از یاد نخواهد رفت.

بدین وسیله از اقدام به موقع و تلاش و زحمات امدادگران محترم جمعیت #هلال _احمر و #اورژانس شهرستان کلات در #نجات_جان یکی ازاهالی روستای #نفطه که امروز یکشنبه مورخه 1399/12/17مصدوم گردیده وبعد از4 ساعت پیاده روی در دره های صعب العبور امکان نجات و جابجایی مصدوم فراهم آمده مراتب تقدیر و تشکر را داریم.از خداوند متعال برایتان سلامتی، بهروزی و توفیق استمرار خدمتگزاری را مسئلت داریم.

شورای اسلامی و دهیاری روستای نفطه

@kalatnader