اخبار شهرستان کلات نادر
6.88K subscribers
49.1K photos
6.69K videos
450 files
9.73K links
🔺اخبار شهرستان کلات نادر🔺

رسانه مردمی، مطالبه‌گر،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی کلات
آغازفعالیت:نهم آبان۹۴

کدشامد(مجوز) فعالیت های گروه خبری کلات:
1-1-294390-61-2-1


ارسال مطالب و تبلیغات:
@kalatnader_admin
Download Telegram
افتتاح اولین فروشگاه مددجویان #بهزیستی کلات با همکاری صندوق کار افرینی وامید شهرستان کلات در دهستان هزارمسجد؛

باحضور فرماندار وجمعی از مسولین محترم شهرستان
فرستنده:ناصر ایزدی
@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
دختری 35 ساله در کلات که فقط #شیر می خورد! بخش_یک بخش_دو و توضیحات بیشتر👇 https://t.me/joinchat/AAAAADuuZoOO309r-1GpDA
بخش یک؛

دیوار کوتاه شیرمحمد
و زنگ خطر موریانه ها بر سر سمانه: شیره خواره ای 35 ساله!!!
امروز دوشنبه اول خرداد95، بعداز ظهر قرار است همراه زوج خبرنگار شهرستان باشم برای تهیه گزارش از روستای قله زو، به همین علت از خواب بعد از ناهار صرف نظر نموده و در فضای مجازی پرسه می زنم.
ساعت 16 به طرف مقصد حرکت می کنیم در حالیکه آسمان خشمگین می غرّد و می بارد! چند دقیقه ای از حرکتمان نمی گذرد که بارش شدید تگرگ و باران راهمان را سد می کند و مجبوریم بسیار آهسته حرکت نماییم. به انتهای شهر نرسیده ایم که سیل از همه جا سرازیر شده، رودخانه به حرکت درآمده و جلو مسجد جامع غرق آب شده است!
آنسوتر و در مسیر بیمارستان، زنی به سختی در مسیر سیل جاری شده در مسیر خیابان حرکت می کند و هرچه جلوتر می رویم شدت حرکت آب بیشتر شده و گل و لای ناشی از آن مسیر را پوشانده است. اطراف بند نادری که عمق رودخانه بیشتر است ریزش آب از اطراف، آبشارهای گل آلود موقتی زیبایی پدید آورده است!
اندک اندک که به پیمودن مسیر پر پیچ و خم و کوهستانی ادامه می دهیم از خشم آسمان و زمین کاسته شده و هوا کمی روشن تر می شود و آنچه به ارمغان می گذارد هوای لطیف پس از باران است ...
به روستا که می رسیم؛ بوی گوسفندان مشام بانوی خبرنگار را می آزاد ولی برای من عِطری خوش و آشناست! مرا به سفری دراز می برد در زمان های دور، روزهای زیبای کودکی که هرشبِ زمستان گوسفندهای برگشته از گلّه را پذیرایی می کردیم و صبح زود نیز آن ها را به چوپان تحویل می دادیم؛ گاه نیز تولد برّه ای قشنگ ما را به وجد می آورد و کام جانمان را سرشار از شیرینی و حلاوت می نمود!
سراغ منزل آقای محمدیان را می گیریم؛ او که فرزندی بیمار دارد! مردم او را می شناسند؛ اسم کوچکش را می پرسیم: شیرمحمد محمدیان.
منزل شیرمحمد آنسوتر از مسجد است؛ حرکت می کنیم؛ مردی در حال بنایی است؛ فرزند خود را همراهمان می فرستد تا راهنمایمان باشد؛ تا انتهای کوچه حرکت می کنیم و به منزل شیر محمد می رسیم؛ آخرین منزل!
سگی آرام و بی حوصله بر در سرا نگهبانی می دهد اما چُرت می زند و حضور ما را به هیچ می انگارد! در می زنیم؛ پسر بچه راهنمایی می کند که نخ را بکشید در باز می شود! چه زیباست این صداقت روستائیان! درِ خانه هایشان باز است به روی همه، همچون روی گشاده ای که دارند!
کسی از پنجره به پایین نگاه می کند و پس از مدتی پسر بچه ای که بعد مشخص می شود نوه ی خانواده است در را به رویمان می گشاید. وارد حیاط می شویم؛ شیرمحمد از پله ها پایین آمده، از میان گوسفندان می گذریم؛ از پله ها بالا می رویم در آستانه در، همسر شیرمحمد به استقبالمان می آید گویا فارسی نمی داند و به زبان ترکی سخن می گوید؛ وارد اتاق ساده و صمیمی پیرمرد مهربان می شویم و سراغ دخترش را می گیریم؛ او را می آورند؛ ظاهرش نشان می دهد که مشکل خاصی دارد!
روبرویشان می نشینیم؛ به چهره ی غمگین پیرمرد نگاه می کنم؛ خط های پیشانی و گونه هایش هرکدام حکایتی است از غم و اندوه نشسته بر دلش و دست هایش که خشونت ناشی از کار و تلاش بر آن هویداست سرشار است از لطافت و مهر پدری! در چشمانش صمیمیت و امید موج می زند! امید به ماندن و بودن در کنار تنها دختر معلولش! و مادر ... حضور ما امیدوارش کرده! شاید نمی داند هیچ کاره ایم! اما امید دارد! امید دارد که شاید حضورمان گوشه ای از بار گرانی را که عمریست بر دوش می کشد سبک نماید!
آقای سهرابی با اجازه ی پیرمرد، عکس می گیرد و خانم بهبودی به زبان ترکی سوال می پرسد. از این گفت و گو و بیان سرگذشت این خانواده تنها مطلبی که دستگیر من می شود این است: پیرمرد خود متولد 1328 است؛ اسم اصلی او محمد است ولی در روستا به شیرمحمد معروف شده؛ همسرش دو سال از او بزرگتر، نسبت فامیلی نداشتند و به دلیل نداشتن شناسنامه مدتی طولانی ازدواجشان ثبت نشده! در عین حال 15 فرزند به دنیا آورده اند که فقط 4 دختر برایشان مانده است؛ سه دختر دیگر ازدواج نموده و سمانه مانده است.
سمانه متولد 15 اردیبهشت 62 است و تا کنون غذا نخورده و فقط شیر مصرف می کند! گاهی نیز به ندرت مایعاتی از طریق همان شیشه شیر به او می خورانند! تنها همین دختر تحت پوشش بهزیستی است و شیرخشک سهمیه به او تعلق می گیرد؛ خوردن شیر گاو و گوسفند به مزاجش سازگار نیست! او را پیش دعا نویس برده اند که گفته دختر شما مشکل خاصی ندارد فقط استخوانش ناپاک است (اجنّه در بدنش نفوذ کرده اند)! دکترها هم داروهای آرامبخش تجویز می کنند فقط جهت آنکه هنگام خواب بیتابی نکند! پرسیدیم چرا فرزندتان را برای نگهداری به بهزیستی نسپرده اید؟ اما گویا جانشان به بودن سمانه وابسته است! به نظر می رسد تنها دلخوشی آن ها بودن و نگهداشتن این دختر ناتوان است!


#بهزیستی
#کلات
#سمانه
#بی_توجهی
بخش دوم‌ و تصاویر👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuuZoOO309r-1GpDA

جامع ترین کانال خبری کلات👇
@kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
بخش یک؛ دیوار کوتاه شیرمحمد و زنگ خطر موریانه ها بر سر سمانه: شیره خواره ای 35 ساله!!! امروز دوشنبه اول خرداد95، بعداز ظهر قرار است همراه زوج خبرنگار شهرستان باشم برای تهیه گزارش از روستای قله زو، به همین علت از خواب بعد از ناهار صرف نظر نموده و در فضای مجازی…
#بخش_دوم

می گویند کسی از حال و روزشان خبر نگرفته به جز چند نفر که یکی از آن ها لباس بسیجی داشته ولی نام و نشان و سمَت این افراد را نمی دانستند! یک بار هم گرگ از دیوار کوتاه حیاط بالا آمده و گوسفندانشان را دریده است!
اکنون نیز سقف چوبی تنها اتاقشان که به وسیله ی بَنِر هفته فرهنگی کلات از آشپزخانه محقّر آن ها جدا شده بود به وسیله موریانه ها در حال تخریب است و هرلحظه بیم آن می رود که خدای نکرده سقف بر سر این دختر بینوا و والدین پیرش فرو ریزد!
پیرزن با شکلات از ما پذیرایی می کند و شادمان است که دخترش به خانه ی بخت رفته است! این گفت و گو ساعتی به طول می انجامد. پس از آن با پیرمرد و خانواده اش خداحافظی می کنیم و به طرف شهر حرکت می نماییم. آقای سهرابی هنگام خداحافظی خطاب به پیرزن می گوید: امیدوارم این اقدام گام مثبتی برای شما باشد! معلوم است که معنای سخن را متوجه نشده ولی همین جمله و حالت بیان آن چهره اش را می گشاید و دلش را سرشار از امیّد می کند و برق این امید را می شود در چشمانش مشاهده نمود!
7 عقاب پهن بال بر فراز درّه های عمیق و زیبای قله زو در حال پرواز و خودنمایی هستند و من همراه با تماشای این منظره ی خیره کننده به فکر فرو می روم و سوالات بیشماری در ذهنم رژه می روند:
در اطرافمان چه تعداد آدم هایی هستند که اینگونه مشکلات ریز و درشت دارند؟ چه تعداد از همنوعان ما در غربت تنهایی خویش منتظر دستی، نگاه یا سخنی مهربان به سر می برند؟ گرگ های گرسنه در کمین بالارفتن از کدام دیوار کوتاه هستند که با چند ردیف آجر همّت ما این امکان از آن ها گرفته می شود؟ موریانه ها در حال تخریب کدام سقف و سرپناهند که با اندک توجه ما از فاجعه ای جانکاه جلوگیری به عمل خواهد آمد؟ با وقتی که در فضای مجازی اکثرا به بطالت و رنجاندن دل یکدیگر می گذرانیم دل چند شیرمحمد را می توانیم شاد کنیم؟ فقط با حضوری در کنارش و گپ و گفتی مختصر!
در انتها، کسی در عمق وجودم صدا می زند: آی آدم ها که در ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب، می سپارد جان ...!

محمد قلی پور
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کلات



#بهزیستی
#کلات
#سمانه

بخش اول+تصویر👇

https://t.me/joinchat/AAAAADuuZoOO309r-1GpDA
جامع ترین کانال خبری کلات👇
@kalatnader
ارتباط با کاربران کانال👇
@kalatnader_admin
♦️خبر خوش بهزیستی برای خانواده‌های دارای دو معلول

رئیس سازمان #بهزیستی کشور:
🔹برای حمایت از تهیه مسکن برای خانواده‌های دارای دو معلول به بالا ۳۰ میلیون تومان کمک بلاعوض توسط سازمان بهزیستی به این خانواده‌ها اعطا می‌شود/تسنیم

@kalatnader
🔺مراحل تکميل ۵ پروژه منزل ، حمام و سرویس بهداشتی خانواده های معسر با همکاری #کمیته امداد امام(ره)و #بهزیستی شهرستان و #اهالی_روستاها

بسیج سازندگی سپاه ناحیه کلات
@kalatnader
#اطلاعیه

قابل توجه بیماران محترم تحت پوشش #کمیته_امداد و #بهزیستی
#ویزیت_رایگان توسط #متخصصین محترم #قلب، #چشم و #بینایی_سنجی
زمان : #جمعه 98/10/6 ساعت 10 صبح
مکان : بیمارستان امام حسن مجتبی (ع)، کلینیک تخصصی
بیماران عزیز تحت پوشش این دو نهاد میتوانند ضمن ارائه معرفی نامه، جهت استفاده از خدمات تخصصی چشم و قلب به بیمارستان مراجعه نمایند.

روابط عمومی بیمارستان امام حسن مجتبی(ع)

@kalatnader
#اطلاعیه
قابل توجه بیماران محترم تحت پوشش #کمیته_امداد و #بهزیستی
#ویزیت_رایگان توسط #متخصصین محترم #قلب، #چشم و #بینایی_سنجی
زمان : جمعه 98/10/6 ساعت 10 صبح
مکان : بیمارستان امام حسن مجتبی (ع)، کلینیک تخصصی
بیماران عزیز تحت پوشش این دو نهاد میتوانند ضمن ارائه معرفی نامه، جهت استفاده از خدمات تخصصی چشم و قلب به بیمارستان مراجعه نمایند.

روابط عمومی بیمارستان امام حسن مجتبی(ع)


@kalatnader
اداره #بهزیستی کلات؛

محل مراجعه افراد کم توان👨‍🦽👨‍🦯

بعضی ادارات، پروتکل‌ها رو زیادی رعایت می کنن، نیمکت ها جلوی ورودی🧐🙄🙄🙄⁉️


@kalatnader
#پاسخگویی بر خط مسئولین

#فردا چهارشنبه از ساعت ۱۰ الی ۱۱

مدیر کل #کمیته‌امداد
سرپرست اداره کل #بهزیستی
مدیر کل اداره #فرهنگ‌وارشاد
و مدیر کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی از طریق سامانه #سامد۱۱۱ 📞📱
پاسخگویی همشهریان عزیز میباشند.

با #اخبار_کلات همراه باشید👇
https://t.me/kalatnader
اخبار شهرستان کلات نادر
Photo
#پویش_کمک_به_مادر_پیر_نفطه_ای😔🌱🌺🌺

إنَّ أحَبَّ المُؤمنِينَ إلَي اللَّهِ مَن أعانَ المُؤمِنَ الفَقيرَ مِنَ الفَقرِ في دُنياهُ و مَعاشِهِ


محبوب‏ترين مؤمن نزد خداوند ، كسي است كه مؤمن فقيري را ، در تنگدستي دنيا و گذران زندگي ، ياري رساند

باسلام و عرض ادب خدمت تک تک دوستان و همشهریان عزیز
چند سالیست به همت تعدادی از دوستان و خیرین روستای قله زو بدون حمایت از نهاد و یا ارگانی، فقط به صورت همدلی
طرحی ایجاد کرده ایم

#به_نام_طرح_کمک_به_نیازمندان

که به صورت ماهیانه هرکدام در حد توان برای برطرف کردن نیازهای خانواده های کم برخوردار روستاهای کلات نادری تلاش می کنیم...

چندی پیش تماسی از همروستایی ساکن یکی از روستاهای اطراف کلات
(#روستای_نفطه)
دریافت کردم که در جریان طرح خیرخواهانه گروه ما قرار داشتند..

از زندگی سخت و پراز مشقت مادری برایم گفت که متاسفانه بینایی خود را از دست داده در خانه ای گلی و بدون امکانات زندگی می کند..
تمام داراییش یک بخاری هیزمی و چند عدد پتوی کهنه است

تنها امیدواری او به زندگی دستان پر مهر همسایگان است تا بلکه روزش را به شب برساند و شب پر مشقتش را به روزی پر تلاطم دیگر گره بزند...
مادری که از شدت بیماری ونداری زخم بستر گرفته
احتیاج به درمان و پرستار دارد
نه اقوامی دارد و نه از طرف سازمان و ارگانی(به صورت خاص) پشتیبانی می شود

تنها خواسته اش در این روز های آخر عمر داشتن سرپناهی گرم و وعده ای غذاست


#با_دهیار_محترم_روستا

در رابطه با این مادر پیر صحبت کردم
گفته های همسایه پیرزن را تایید کرد
و اینکه
تلاش چندین بارشان برای کمک از ارگانهای مربوطه بی نتیجه مانده
و خانه سالمندان هم برای قبول این مادر پرونده پزشکی و حداقل نصف هزینه را مطالبه میکند

و این بار هم مثل چندین بار قبل که کمک شما خیرین بزرگوار زندگی چندین خانواده کم بضاعت را نجات داد تصمیم گرفتیم پویشی تشکیل دهیم به نام

#پویش_کمک_به_مادر_پیر_نفطه_ای

از
تک تک شما
#دوستان_مسئولین_وخیرین_عزیز_ساکن_کلات_نادر_مشهد
#روستاهای_اطراف
#سازمان_ها_و_ارگانهای_مربوطه
#کمیته_امداد
#بهزیستی
#هلال_احمر
#خانه_سالمندان
و هر عزیزی که بتواند در حل گوشه ای از مشکلات
این مادر پیر نیازمند بی سرپرست
درکنار ما باشد
عاجزانه درخواست کمک و پیوستن به این پویش را دارم
باشد که کار نیک شما عزیزان توشه ی خیری باشد برای آخرتتان

برادر کوچک شما
#وحیداردلان
جهت هماهنگی👇👇👇👇👇
09159961400
@Vahidardalan780
#کسی_نیک_بیند_به_هردو_سرای   
 #که_نیکی_رساند_به_خلق_خدای

ِ🌺🌺🌹🙏

@kalatnader
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #تقدیر_تشکر

🥀وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ🥀

🥀حسرت را در چشم هایم ببین..
🥀که در هوای نداشتنت بارانی اند..
🥀دستهایم را بگیر که از
🥀دوری دست هایت یخ بسته اند..
🥀لبانم در آرزوی تکرار نامت وا مانده اند
🥀حسرت را در من ببین
🥀ندارمت و اینگونه بی تابم

#همشهریان_عزیزم ❤️
#دوستان_بهتر_از_جانم❤️
#اقوام_و_خویشان_مهربانم❤️

🥀زبانم قاصر است از ابراز احساسات درونیم به تک تک شما اسطوره های مهرورزی و قدرشناسی که از جای جای میهن عزیزم این سراپا تقصیر را مورد لطف و مرحمت خود قرار دادید و در روزهایی که سیاه ترین ایام پس ازرحلت مادرم بود با نوشتن پیام همدردی در فضای مجازی ؛ارتباط تلفنی وارسال پیامک و شاید اوج آن حضور جمع کثیری از
🙏#همشهریان_بی_همتایم_مسئولین_ادارات_و_نهادهای_مختلف
#سردار_حسن_زاده
#فرماندهی_و_پرسنل_محترم_سپاه
#ریاست_محترم_آموزش_و_پرورش
#منابع_طبیعی
#شورای_اسلامی
#شهردار_پرتلاش
#تامین_اجتماعی
#اطاق_اصناف
#اتحادیه_های_صنفی
#هیئت_امناء_محترم_مسجد_جامع
#هیئت_جوانان_مصلی_صاحب_الزمان
#کمیته_امداد
#هوا_شناسی
#ورزش_و_جوانان
#بهزیستی
#جهاد_کشاورزی و...
غم از دست دادن تکیه گاهم و امید زندگیم #پدرم را مقداری کاستید،نهایت قدردانی و تشکر را دارم..
امید که ایزد منان توفیق جبران زحمات شما بزرگواران را در مراسمات شادی و سرورتان به این حقیر عنایت فرماید.
🤲خداوندا دستان گداییم را بالا میگیرم واز درگاه احدیتت سربلندی ؛سرافرازی وتندرستی برای همه کسانی که با قدمی یا قلمی تسکین قلبمان شدند را خواهانم.
#آمین

#خانواده_های_داغدار_دشتی
🙏ارادتمند شما مهربانان #علی_اصغر_دشتی

@kalatnader