تو اینگونه در دور دستها
من، ایستاده بر آستانهی نڪَرانیها
و فاصلهی میان من و دیدارت
پُلی از شب است...
#غادة_السمان
من، ایستاده بر آستانهی نڪَرانیها
و فاصلهی میان من و دیدارت
پُلی از شب است...
#غادة_السمان
.
از روزی ڪه شناختمت...
همزمان هم میخندم....
و هم گریه میڪنم....
نیمی از عشقت روشنایی...
و نیم دیگرش تاریڪیست!
یڪ بام و دو هواست؛
شاید برای همین است.....
ڪه همچنان دوستت دارم...
#غادة_السمان
از روزی ڪه شناختمت...
همزمان هم میخندم....
و هم گریه میڪنم....
نیمی از عشقت روشنایی...
و نیم دیگرش تاریڪیست!
یڪ بام و دو هواست؛
شاید برای همین است.....
ڪه همچنان دوستت دارم...
#غادة_السمان
.
لو كنت تدري كمْ أحبكَ ..
لصارتْ شفتاكَ الإبتسامة ..
وعيناك الفجر
اگر میدانستی چقدر دوستت دارم..
لبـانت به تبسم بـدل میشـدند..
و چشـمانت به سپیـدهدم ..!!
#غادة_السمان
ترجمه: #محمد_حمادی
لو كنت تدري كمْ أحبكَ ..
لصارتْ شفتاكَ الإبتسامة ..
وعيناك الفجر
اگر میدانستی چقدر دوستت دارم..
لبـانت به تبسم بـدل میشـدند..
و چشـمانت به سپیـدهدم ..!!
#غادة_السمان
ترجمه: #محمد_حمادی
.
و هر بامداد
از خاڪستر خویش بر میخیزم
و با صدای خویشتن بیدار میشوم
ٺـو را میگویم:
شادیا! صبحاٺ ؏ـاشقانه باد
#غادة_السمان
و هر بامداد
از خاڪستر خویش بر میخیزم
و با صدای خویشتن بیدار میشوم
ٺـو را میگویم:
شادیا! صبحاٺ ؏ـاشقانه باد
#غادة_السمان
.
محال بود؛ ڪه گندم وجودِ من
روی صخرهی ٺو رویش ڪند..
و من این را از همان آغاز میدانسٺم...
لیکن ابرِ وجودم را بالای سر ٺو گستراندم
و همانطور ڪه دریا افق را در آغوش میڪشد، ٺو را در آغوش ڪشیدم.
#غادة_السمان
ترجمه: #رجاء
محال بود؛ ڪه گندم وجودِ من
روی صخرهی ٺو رویش ڪند..
و من این را از همان آغاز میدانسٺم...
لیکن ابرِ وجودم را بالای سر ٺو گستراندم
و همانطور ڪه دریا افق را در آغوش میڪشد، ٺو را در آغوش ڪشیدم.
#غادة_السمان
ترجمه: #رجاء
.
از روزی ڪه شناخٺمٺ
همزمان میخندم و میگریم
نیمی از ؏شـقات روشنایـی و
نیم دیگرش تاریڪیسٺ
یڪ بام و دو هواسٺ
شاید برای همین است ڪه
همچنان دوسٺ اٺ دارم...
#غادة_السمان
از روزی ڪه شناخٺمٺ
همزمان میخندم و میگریم
نیمی از ؏شـقات روشنایـی و
نیم دیگرش تاریڪیسٺ
یڪ بام و دو هواسٺ
شاید برای همین است ڪه
همچنان دوسٺ اٺ دارم...
#غادة_السمان
.
اۍ دور چونان مناره
و اۍنزدیڪ چونان خالڪوبی
روی سینهام
اۍ دور چون خاطراٺ ڪودڪی
اۍ نزدیڪ چون نَفَسها و افکارم
دوسٺٺ میدارم، دوسٺٺ میدارم...
#غادة_السمان
اۍ دور چونان مناره
و اۍنزدیڪ چونان خالڪوبی
روی سینهام
اۍ دور چون خاطراٺ ڪودڪی
اۍ نزدیڪ چون نَفَسها و افکارم
دوسٺٺ میدارم، دوسٺٺ میدارم...
#غادة_السمان
.
انڪَشتهای
بیشٺری میخواهم
ٺا با همهی آنها به ٺو اشاره ڪنم
و فریاد برآورم: این محبوبِ من اسٺ!...
#غادة_السمان
انڪَشتهای
بیشٺری میخواهم
ٺا با همهی آنها به ٺو اشاره ڪنم
و فریاد برآورم: این محبوبِ من اسٺ!...
#غادة_السمان
.
«چونان صاعقه اے
بر من فرود آمدى و دو نيمم ڪردى؛
نيمى ڪه دوسٺٺ مىدارد،
و نيمى ديڪَر ڪه رنج مىبرد
به خاطر نيمه اے ڪه دوسٺٺ دارد...»
#غادة_السمان
«چونان صاعقه اے
بر من فرود آمدى و دو نيمم ڪردى؛
نيمى ڪه دوسٺٺ مىدارد،
و نيمى ديڪَر ڪه رنج مىبرد
به خاطر نيمه اے ڪه دوسٺٺ دارد...»
#غادة_السمان
.
اے دور چونان فانوس دریایی.
اے نزدیڪ چونان خالی بر سینهام
اے دورچونان خاطرهے ڪودڪی
اے نزدیڪ چونان نفسها و اندیشههایم
دوسٺـٺ دارم..!!
#غادة_السمان
اے دور چونان فانوس دریایی.
اے نزدیڪ چونان خالی بر سینهام
اے دورچونان خاطرهے ڪودڪی
اے نزدیڪ چونان نفسها و اندیشههایم
دوسٺـٺ دارم..!!
#غادة_السمان
.
قسم به دريا
به سٺاره ها در شب صاف بيابان
قسم به چاي سرد شده در
فرودڪَاه هاي وحشٺ
قسم به هر آن چه دوسٺ مي دارم
و نمي دارم دوسٺٺ دارم......🌙
#غادة_السمان
قسم به دريا
به سٺاره ها در شب صاف بيابان
قسم به چاي سرد شده در
فرودڪَاه هاي وحشٺ
قسم به هر آن چه دوسٺ مي دارم
و نمي دارم دوسٺٺ دارم......🌙
#غادة_السمان
.
نمو في قلبي
بهسان زهرة صغيرة
أن تمشي على طول الجدار
غير مرغوب فيه،
لقد وقعت في حبك...
روئیدی در قلب من
بهسان ڪَل ڪوچڪی
ڪه ڪنار دیوار میروید؛
همینقدر ناخواسته،؏اشقٺ شدم...
#غادة_السمان
نمو في قلبي
بهسان زهرة صغيرة
أن تمشي على طول الجدار
غير مرغوب فيه،
لقد وقعت في حبك...
روئیدی در قلب من
بهسان ڪَل ڪوچڪی
ڪه ڪنار دیوار میروید؛
همینقدر ناخواسته،؏اشقٺ شدم...
#غادة_السمان
.
أريد المزيد من الأصابع
لأشير بها كلها إليك
وأصرخ: هذا حبيبي
انڪَشٺهای بیشٺری میخواهم
ٺا با همهی آنها به ٺو اشاره ڪنم
و فریاد برآورم:
این محبوبِ من اسٺ......!
#غادة_السمان
أريد المزيد من الأصابع
لأشير بها كلها إليك
وأصرخ: هذا حبيبي
انڪَشٺهای بیشٺری میخواهم
ٺا با همهی آنها به ٺو اشاره ڪنم
و فریاد برآورم:
این محبوبِ من اسٺ......!
#غادة_السمان
.
أيها البعيد كذكرى طفولة
أيها القريب كأنفاسي وأفكاري
أحبك
أح ب ك...
ای چون خاطراتِ ڪودڪی، دور
ای چون نفسها و فڪرهایم، نزدیڪ
دوسٺٺ دارم
دوسٺٺ دارم...
#غادة_السمان
أيها البعيد كذكرى طفولة
أيها القريب كأنفاسي وأفكاري
أحبك
أح ب ك...
ای چون خاطراتِ ڪودڪی، دور
ای چون نفسها و فڪرهایم، نزدیڪ
دوسٺٺ دارم
دوسٺٺ دارم...
#غادة_السمان
.
أيّها البعيد كذكرى طفولة،
أيّها القريب كأنفاسي وأفكاري،
أحبّك وأصرخ بملءِ صوتي أحبّك ..
ای دور مانند خاطراٺ ڪودڪی
ای نزدیڪ چون نفسها و اندیشهام
دوسٺٺ دارم
و با ٺمام وجود فریاد میزنم:
دوسٺٺ دارم......
#غادة_السمان
أيّها البعيد كذكرى طفولة،
أيّها القريب كأنفاسي وأفكاري،
أحبّك وأصرخ بملءِ صوتي أحبّك ..
ای دور مانند خاطراٺ ڪودڪی
ای نزدیڪ چون نفسها و اندیشهام
دوسٺٺ دارم
و با ٺمام وجود فریاد میزنم:
دوسٺٺ دارم......
#غادة_السمان