عقیق
رنگ چشمان توست
ترانه ای روشن که
جاری ست
روی گندمزار موهایم
و دستانت شعری شورانگیز
روی بساط صبح
که سرریز می کند لبخند را
روی شانه هایم
و نسیم آهسته می نوازد
آرزوهایم را
میان بازوان تو
ای خیالت هم آغوش تمام
عاشقانه ها ...

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

و #من با ....
"پونه و شمعدانی "
کوچه ی شعرهایم را
تزئین می کنم ,,...
و آااااغوش_تنهاااایی ام ،
«خیس گره می خورد,»
با خاک و سبزه !


#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

چه موسیقی عریانی ست
"بوسه"
وقتی
نبض ِ آتشین لبانت
واژه های شبانه را
طولانی تر از ستاره ها
می درخشاند
به روی ترانه ی سیال
چشمانم....

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

" آینه "
اگر چشمان_تو باشد
سکوت می کنم ُ
پبشانی ماه را می بوسم
"دستانم" را می رقصانم
در #پژواک_عاشقانه ی
#نفسهایت ...


#لیلا_ادبی 🍃🌸🍃

بر دایره ی"عـشق" می چرخد

شا؏عـــــــری ڪه قبله ڪَاه شعـرش

چشمان #توست ...

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

هر_شـب
زیر باران نڪَاهم
با یاد تـو در دفتـر عاشـقانہ‌هایـم
قـدم مى‌زنـم
عزیـزم . فقـط تـو
در آغـوش ڪَرمت
شعـرهایـم را بخـوان
و با نڪَاه مهـربانت نـوازش ڪن
مـن سـال‌ها چشـم انتـظار
چتـر نڪَاهت مى‌مانـم
همیشہ دلتنڪَ
همیشہ دلواپـس ...


#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

در طایفه ی تقدیر
معشوقه ها
زندانیان شورشی اند!
که جرعه جرعه
از جام عادت می نوشند
و در نبرد تن به تن با سیاه چشمان!
زیر تیغ بوسه های مغرور
جان می دهند..

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

آینه
اگر چشمان تو باشد
سکوت می کنم ُ
پبشانی ماه را می بوسم
دستانم را می رقصانم
در پژواک عاشقانه ی نفسهایت

#لیلا_ادبی 🍃🌸🍃

با نگاهِ #تو.‌
صبح در چشمانم قدم میزند!
پنجره سلام می کند؛
کوچه شاعر می شود،
و جهانی
انگشت به دهان ‌مى اندیشد؛
به فلسفه ى #دوست_داشتنت...

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

هر "شبـــــــــــ"
پناهندھ ى غیر قانونے
سرزمین تُ هستمـ.......
گناھ کبیرھ ام!!
نفس کشیدن در آااغوشـ
توووست!!!!!!

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

تا ابرها می گِریند
وچشمانم سیاهی می روند
کوچه های انتظار را
هیچ اشتیاقی در من نمی روید
جز آهنگ خیس کلماتم
که در مسیر باد
عریان تر از تنهایی
تلاوت می شوند

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

تو که باشی
جمعه همدل آینه ها
زبان تر می کند
برای نوشتنِ عاشقانه هایم ...

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

آینه اگر چشمان تو باشد
سکوت می کنم ُ
پبشانی ماه را می بوسم
"دستانم" را می رقصانم
در پژواک_عاشقانه ی
#نفسهایت ....،،،،،

#لیلا_ادبی 🍃🌸🍃

سکانس لجاجت
روی دورِ تند سرنوشت
در دهان ِ باد
سیاه خوانی می کند ابر را
و فاصله در مساحت چشم هایمان
سرزمین سیاه پوشی می شود
به وسعت واژه ی گس دلتنگی

#لیلا_ادبی 🍃🌸

از صدای سلام تو
از لبخندت
یک لقمه بوسه خوردم
صبح من تازه شد
دوست داشتنت تازه تر.....

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

باران
رسوایی چشمانم است
و شمعـدانی‌ها
شاهدِ دوست داشتنم
همچنـان باید ببـارم
در گَوشه ی دنـج حیـاط
انتـظار را
شعـر را
و دلتنگَی را .....

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃

رد رودها جا مانده بر
گونه های ساحل
چه وطن بزرگی ست "دریا"
و چه مهاجرپذیر دلتنگیست
آغوش کوچکت

#لیلا_ادبی🍃🌸🍃