غمگین که میشوم
باد یاد تو را رقصان می شود و
خاک عطر تو را
در فضا می پراکند
گویی آسمان
لباس ابرینه اش را میچلاند
بر تن نرگسی های باغچه..
تا ریه هایم سر ریز شود
در هوایی که عطر نفسهای تو نیست...

#زهرا_محمد_آذری 🍃🌸🍃

در محراب سبز دعا
به ذکر شفای تو مشغولم
و دانه های تسبیح
همچون باران
دانه دانه بر زمین می غلتند

تا در انعکاس آبیِ چشمانم
هم نوا با موسیقی بال پروانه ها
رقصان شوند
گل های مخملین سجاده ی مرا.

#زهرا_محمد_آذری 🍃🌸🍃

به روشنی معتقدم
به طلوع های پی در پی مومن
و به دنیایی
که در آغوش تو
تاریکی‌ها را همچون کلاغ شومی
از تن ام رها خواهد ساخت...

و تا هنگامی که آسمان
هر سپیده دم
سکه های طلایی خورشید را
از مشتهایش رها می‌کند

تورا دوست خواهم داشت...
تو را دوست خواهم داشت...


#زهرا_محمد_آذری🍃🌸🍃

بغض کلام من
و ناشنوایی گوشهای تو
همچون
کتاب نانوشته ای ست
از عشقی نافرجام
محبوس در
تارهای عنکبوتی
اتاق مشرف
به شیروانی خانه ای متروک،

که دستهای تو
هیچگاه ورق نخواهند زد..!

#زهرا_محمد_آذری 🍃🌸🍃

خراش می دهد
انگشتان ظریف باران
پنجره مبهوت چشمانم را
آن هنگام که باد
عطر تو را می رقصاند
در هوای خفقان آور اتاق..!


#زهرا_محمد_آذری🍃🌸🍃

تاریکی، زیبایی عکسهایت
را بلعیده
و زوایای لبخندت؛
زیر بار سکوت
قد خم کرده..
دنیا چقدر به آرامشت
حسودی می کند
و آفتاب چه بیرحمانه
در جاده ابریشمین موهایت
خود را به آن راه می زند
تا تو را اینگونه
در خاطره هایم
مبهم سازد

#زهرا_محمد_آذری 🍃🌸🍃

دریا ،
تو را موج می شود
برای فریاد درگوش ساحل !
صدفها ،
الهه ی آب را
با رویای عطر تن تو
بو می کشند !
و ماهیها ،
روی اندام تو
با بوسه بر هر آنچه جاودانگی
به شهادت ،
در وادی عشق
لبخند می زنند!

#زهرا_محمد_آذری🍃🌸🍃

تو گویی پروردگار ی هستی
که با فرسنگها فاصله
همچنان میخواهمت

آنی که
به تسبیح تو مشغولم
از جهانی فارغم

و به انتظار آمدنت
همچون کودکی بی قرار
به شمارش نشسته ام
روزهای نبودنت را

و گره میزنم
بغضهای خاکستری را
به زیر روسری ام
تا شاید روزی
گشوده شود اختناق هایم
با نوازش نسیم مهربان دستهایت..

#زهرا_محمد_آذری 🍃🌸🍃

سنجاق میکنم
به شیشه مات عینک ات
چشمان سیاهم را
تا هر کجا که میروی
شب بدرقه روزهای روشن ات باشد..
وقتی اینگونه
تنها و
بدون من
راهی جاده خوشبختی می شوی ...

#زهرا_محمد_آذری 🍃🌸🍃

تلسکوپ
و نه هیچ عینک نزدیک بینی
فاصله ها را کم نمی کنند
اینگونه که میان ما
زمین تا آسمان
دیوار حائلی ست
از بتن سرسخت فراق
و دستهایی که هرشب
به تمنای تو قد می کشند
تا تو را
ازبطن ماه به آغوشم بیاورند

#زهرا_محمد_آذری 🍃🌸🍃

درخت یادت
در سرزمین حافظه ام
ریشه دوانده
و شاخه های دلتنگیم
سربه آسمان می ساید.

حتم دارم در خاطرم،،
جنگلی روبه ویرانی است...

#زهرا_محمد_آذری🍃🌸🍃

درخت یادت ،،،،
در سرزمین حافظه ام
ریشه دوانده
و شاخه های_دلتنگیم
سربه "آسمان" می ساید.

حتم دارم در خاطرم،،
"جنگلی " روبه ویرانی است...،،

#زهرا_محمد_آذری🍃🌸🍃

چشمهایت
آیه های شفاف رستگاری ست
به ترجمه هزاران لحن پرواز
که
در کتابهای مقدس جهان
معجزه به بار مینشاند
در شکوه لبخند ابدی ثانیه ها

#‌زهرا_محمد_آذری🍃🌸🍃

نبودنت را
نعل میکوبانم
درفراخی دشتی
میان سینه ام
همچون
مادیانی سیاه
که روی دانه های بلورین برف
آهسته راه می رود ...
همانقدر سهمگین
همانقدر زجر اور

#زهرا_محمد_آذری 🍃🌸🍃

ترانه ای خواهم نوشت
به رنگ لبهایت
تا احساسم را به رقصی سرخ
وا دارم
در سماعی عاشقانه؛
در زمهریر خیال

#‌زهرا_محمد_آذری🍃🌸🍃

.

بخوان به نـام مـن؛
به نـام مـا اذان ؏شـــق را
از مناره رقـصان لبهایـٺ
دیریست ڪه پژمرده اند
شقایقهای سرخ
در هوای جرعه اے بوســه


#زهرا_محمد_آذری

.

وهنگامی ڪه ماه،
سنجاق شود؛
برسینه تاریڪ #شب...
با زورقی تڪ نفره،
دل به دریای ؏شـق خواهم زد؛
وڪمی آن سو تر از مرز ابدیٺ،
جهانی را #عاشقانه خواهم رقـصاند...🌙


#زهرا_محمد_آذری