.

منم مسٺ نگاهِ ٺو...
وَ دردم را نمیفهمم!
شرابِ چشم‌گیرایٺ شده
میخانه‌یِ ؏ـاشق


#محمد_امیری

.

پنجره‌ ی
چشم ٺو منظره ای باصفاسٺ
رود پُر از شبنمی چشمه‌ی باران من.....


#محمد_امیری

.


خدا در آسمان شب چه
زیبا رسم‌و غوغا ڪرد
ڪشیده صورٺ ماهٺ
به نازِ شسٺ پرڪَاری.....


#محمد_امیری

.

مَهوشان را یڪ به یڪ
از آسمانم رانده ام
ٺا ٺو باشی ماه من،
دلدارِ بی همٺای ؏شـق.....

سُرخی سیبِ رُخٺ
شیطان به سجده می‌برد
ای پَریزادِ سیه مُژڪَانِ
خوش سیمایِ ؏شـق.....


#محمد_امیری

.

جَزیره‌ یِ ؏شـقِ منُ
به بادِ تنهایی ندی!
بڪَو ڪه رسمِ موندنُ
شبیهِ دریا بلدی.....

بڪَو به قلبِ ؏ـاشقم
امید سرزمین‌‌ من
ٺبعیدیِ آغوشم و
محڪومِ حبسِ ابدی......


#محمد_امیری

.


سخٺ دل داده ای
و ساده دلم را بردی
ساده پس باز بڪن
قفل درِ غمڪده ام.....


#محمد_امیری

.

اڪَر سهمِ دل ؏ـاشق عذاب
و بغض و بیٺابی‌سٺ
خوشم با دردِ ؏شـق ٺو،
خوشم با این پریشانی......

من این دنیای فانی را
بدون ٺو نمیخواهم
رهایم‌ ڪن از این عالم،
بشو فرجامِ زندانی......


#محمد_امیری

.


اڪَر سنڪَ غرورٺ را
به قلب ؏ـاشقم راندی
قدم آهسٺه برداری ڪه
قلب من سفالی نیسٺ.......

ٺو از اولاد قارونی‌ و
من از نسل مجنونم؛
نمیدانی ڪه احساسم
فروشی و ریالی نیسٺ......؟


#محمد_امیری

.


ڪلبه ی احساس ٺو
آرامش جان من اسٺ
خانه ی ڪَرم دلم
در این زمسٺان من اسٺ......

نسخه ی بوسیدنٺ
غم را فراری میڪند
خنده ی روی لبٺ
داروی درمان من اسٺ......


#محمد_امیری

.


لب پُر وسوسه اٺ
سدّ نفس‌های من اسٺ
روی آن دُرّ ڪَلو ردّ
نفس های من اسٺ...


#محمد_امیری

.



عطش بوسه ی ٺو برده امانم
چه ڪنم با عطش این هوس پُر هیجانم
بزنم بوسه به هر قطره ی باران لبٺ
یا شَوَم ماٺِ ٺماشای رخٺ.....



#محمد_امیری