.
آنقدر ڪافر شدم ڪه بی شراب
با اذان مغربت بی گانه ام
وقت افطار اسٺ و باید بوسه ای
باز ، بنشانی لبِ پیمانه ام
#محمد_شریفی
#محشر
آنقدر ڪافر شدم ڪه بی شراب
با اذان مغربت بی گانه ام
وقت افطار اسٺ و باید بوسه ای
باز ، بنشانی لبِ پیمانه ام
#محمد_شریفی
#محشر
.
به سلامی
همهء صبح پر از نور شود
دیده بگشا ڪه لبٺ بادهء انگور شود
بوسه بر ڪَونه شبنم بزنی از سر لطف
شور شیدایی ٺــو نغمهء ماهور شـــود
#محمد_شریفی
به سلامی
همهء صبح پر از نور شود
دیده بگشا ڪه لبٺ بادهء انگور شود
بوسه بر ڪَونه شبنم بزنی از سر لطف
شور شیدایی ٺــو نغمهء ماهور شـــود
#محمد_شریفی
.
به چشمانٺ قسم
بی باده هم مسٺم
به لبهای ٺو سوڪَند
؏ـاشقٺ هسٺم.....
نبندم دل به هر
سیمین رخی جز ٺو
ڪَواهم این دل
بی خانه در دسٺم.....
#محمد_شریفی
به چشمانٺ قسم
بی باده هم مسٺم
به لبهای ٺو سوڪَند
؏ـاشقٺ هسٺم.....
نبندم دل به هر
سیمین رخی جز ٺو
ڪَواهم این دل
بی خانه در دسٺم.....
#محمد_شریفی
.
محٺاج دو ٺا چشم
سیاهٺ شده ام ٺا
با این دلِ ویرانهٔ
دیوانه ، بسازم......
با آمدنٺ حاڪمِ
شهرِ دلِ من رفٺ
وقٺ اسٺ ڪه یڪ
خانه شاهانه بسازم.....
#محمد_شریفی
#محشر
محٺاج دو ٺا چشم
سیاهٺ شده ام ٺا
با این دلِ ویرانهٔ
دیوانه ، بسازم......
با آمدنٺ حاڪمِ
شهرِ دلِ من رفٺ
وقٺ اسٺ ڪه یڪ
خانه شاهانه بسازم.....
#محمد_شریفی
#محشر
.
با ٺو زیباسٺ خزان
رنڪَ و بویی دارد ،
ڪوچه باغ پاییز .
ڪَامهای من و ٺو
روی فرشی از برڪ
و صدای خش خش
ٺا ابد می ماند
خاطراٺ پاییز......
#محمد_شریفی
با ٺو زیباسٺ خزان
رنڪَ و بویی دارد ،
ڪوچه باغ پاییز .
ڪَامهای من و ٺو
روی فرشی از برڪ
و صدای خش خش
ٺا ابد می ماند
خاطراٺ پاییز......
#محمد_شریفی