.

بیزار شود از
می و پیمانه و مسٺی
هرڪس گذرش خورد به
میخانه ی چشمـٺ


 #کمال_حسینیان

.

شهرِ من شعله ڪش
از شعشعه ے چشمٺ شد
شعله وامانده از این سوخٺنم، مۍسوزم


#کمال_حسینیان

.

عجب حالِ خوشی دارم،
درین شب های پائیزی
ڪه ٺاباندی به بخــتِ من ،
فــروغِ ماهِ شــبدیزی......


#کمال_حسینیان

.

چه فرقی دارد
از ڪدامین راه می آیی ...
پاییز ٺمام جاده هـا را
طلاڪوب ڪرده اسٺ.....


#کمال_حسینیان

.

بیزار شود از می
و پیمانه و مسٺی
هرڪس ڪَذرش خورد
به میخانه ی چشمٺ......


 #کمال_حسینیان

.


محتاج دمم از
نفسٺ با دمِ ؏شـقٺ
؏ـالم به فدای ٺو
و آن ؏ـالم عشقٺ.....

یڪ زخمه به تارِ دلِ
من ڪاش بیافٺد
داروی دلم نیسٺ
بجز مرهم ؏شـقٺ......


#کمال_حسینیان