می نوشم شهد لبهایت را
مثل تشنه ای در ڪویر
سراب است یا قطره آبی
ڪه چڪیده از لبهایت ؟!

#دریا

.

شراب ناب چشمانٺ
مرا ؏ـاشق ڪند هر دم
خوشم آنڪَه ڪه می ڪَویی
جواب یار جانی را.....

بهار و باده و مسٺی
چه می سازد دل ما را
ڪنارم باش و برگریزان
همه احوال فانی را......


#دریا

.


ای ڪاش همیشه در مقابل باشی
هرڪَز نروی و ڪَوشه‌ی دل باشی
در بسٺر طوفانی دریایِ ٺنم
آرامش ڪَرم موج ساحل باشی....


#دریا

.

ماٺ و سرمسٺ شدم
از قدح لعل لبٺ
اینچنین مسٺ شدن
بی میِ انگور خوش اسٺ.....

با ٺو و ساز ٺو می رقصم
و با نغمه ی خوش
بشوم شهره ٺرین ؏ـاشق
مسرور خوش اسٺ.....


#دریا

.


ای چشم ٺو
پیش همه دلخواه ٺرین
با چشم ٺو دل شده سٺ ڪَمراه ٺرین
بڪَذار ڪه شب ماه نیاید ، اما
شب ها شده ای برای من ماه ٺرین....


#دریا_زکی‌زاده

.

با خیال ناب ٺو ،
امواج دریا دیدنی سٺ
روی ساحل عشوه ی
پنهان و پیدا دیدنی سٺ.....

صبحِ هم ڪَر با نڪَاهٺ
باز ٺابد بر دلم
رقص نور و شبنم
زیبای صحرا دیدنی سٺ....


#دریا

.


بڪَذار ڪه من ڪنار دسٺٺ باشم
دیوانه ی چشم می پرسٺٺ باشم
ای ؏شـق بیا و اشڪ من را بشمار
بڪَذار ڪه ٺا همیشه مسٺٺ باشم..


#دریا

.

دلبرانه باز می رقصم
به سازٺ ،پر هیاهو
طرز لبخند ٺو را وقٺ 
ٺماشا دوسٺ دارم.....


سهمم از غوغای دنیایی
"ٺو" می باشی عزیزم
من خدا را بابٺ این
حال زیبا دوسٺ دارم.....


#دریا

.


ٺو را در اوج شادی
و غم بی حد و اندازه
به هر حالی ڪه باشم ،
بی محابا دوسٺٺ دارم.....

همان وقٺی ڪه با اعجاز
چشمٺ دیدمٺ ٺنها
دمٺ ڪَرم ای مسیحای
مسیحا دوسٺٺ دارم.....


#دریا

.

خوشم با یاد رویایی؛
ڪه می آیی به دیدارم
ڪنارم می نشینی،
می ڪنی روشن، شب ٺارم......

ٺلاطم می شود در
سینه ی" دریا"، به آرامی
بڪَویی: آمدم جانا  ،
"هنوزم دوسٺٺ دارم"....


#دریا

.


ٺو بیا در برم ای
یار ، ڪَناهش بامن
باز ڪَو از میِ خَمار  ،
ڪَناهش با من......

بڪَشا خنده ز لبها
و شڪر ریزی ڪن
بوسه زن بر لب تبدار ،
ڪَناهش با من.....


#دریا

.



شوم مهمان یڪ بوسه
اڪَر رخصٺ دهی جانا
بڪن از ڪنج لبهایٺ
ٺو از مهمان پذیرایی.....


#دریا

.


دل مال ٺو چون
شیشه نڪَه داری ڪن
از ؏ـاشق ِ خسٺه اٺ 
پرسٺاری  ڪن.....

از  اول ِ ڪار  ، 
؏ـاشق ِٺو شده ام
جانم به فدای
چشم ٺو، یاری ڪن......


#دریا_زکی_زاده