چون پرستویی "مهاجر" می شود

خاطره در دیده حاضر می شود

خوش به حالِ آنکه هنگامِ وداع

با لبِ خندان مسافر می شود


#علی_عدالتجو🍃🌸🍃

برای ما که محتاج و فقیریــــــم
بُوَد کعبه،دیارِ مشهــــــدِ تــــو

خوش آن روزی که با یارم بگویم
سخنها در قطارِ مشهـــــدِ تـــو

#علی_عدالتجو🍃🌸🍃

#السلام_علیک_یا_غریب_الغربا

فصلِ خزان، وقتِ فتادن روی خاک است


پاییزِ آلِ مصطفی هم شد مُحرم


#علی_عدالتجو🍃🌸🍃

#یاحسین🏴

مانندِ دریا بر حریمِ ساحلِ خود
با خطِ چشمِ تو نوشتم بر گِلِ خود
جز مهرِ تو، مهری ندارم در دلِ خود


#علی_عدالتجو🍃🌸🍃

عشق ها را از دوباره نو کنیم
شنبه ها هم
روزِ صفرِ عاشقی ست ...


#علی_عدالتجو🍃🌸🍃

«صبـــح اسـت» و
رویِ مـاهــت ؛
لبخنـدِ زنـدگـانـی سـت...

#علی_عدالتجو🍃🌸🍃

آزادی
حڪمِ مرگِ محڪوم به حبس ابدی است
ڪھ چشم بھ راهی ندارد...!

#علی_عدالتجو

.


ٺا چند
به پیش خلق انڪار ڪنم
ناڪَفته بـــه روی هم ٺلنبار ڪنم
یڪ ماه ڪَذشٺ و روزِ آخر آمد
بڪَذار ڪـه با لبِ ٺو افطار ڪنم...


#علی_عدالتجو

.


دلچسب بُوَد در
ٺو ڪَرفٺار شدن
بر چشمِ شررخیزِ
ٺو بیمار شدن......

سودای لبٺ مرا
سحرخیزم ڪرد
انڪَیزه صبح زود
بیـدار شدن.....!


#علی_عدالتجو