.
#مخمور
چشم تر ، بیمارتر ، در کوی جانانم هنوز ....
آه ...در، درالشفا ، محتاج درمانم هنوز ،
در نهانم اتش است و در عیانم روی زرد ،
سر به تاریکی نهادم. ، زار وگریانم هنوز ،
هرکجا دل زخم گردید از نمک انباشتیم ....
کس چه داند حال ما ؟ در سوز و سوزانم هنوز ،
اتش او تا چه ارد بر دل و بر جان ما ؟
چیست عشقم بد شمارد مات و حیرانم هنوز ،
تا به کی صورت نهیم بر استان کوی دوست ؟
در سجودم روز وشب ، گریان و نالانم هنوز ،
مست از بی طالعی ، مخمور جانان گشته ایم ..
یار کو ؟ جانان کجا رفت ؟ سخت ویرانم هنوز ،
بار دردم بر نمی تابد .... ز دستان قلم ...
با چنین نازکدلی در عهد و پیمانم هنوز ،
عاشقی و عشق را در پرده نتوان داشتن ...
عشق و این بی نسبتی ؟ در پرده پنهانم هنوز ،
دیده پر اشک و زبان خاموش و در دل ذکر او ..
تشنه ی دیدارو لیکن در بیابانم هنوز ،
حیف از گم کرده ام دیگر نمی یابم نشان ..
#راحمم ، با چشم تر ، در کوی جانانم هنوز ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#مخمور
چشم تر ، بیمارتر ، در کوی جانانم هنوز ....
آه ...در، درالشفا ، محتاج درمانم هنوز ،
در نهانم اتش است و در عیانم روی زرد ،
سر به تاریکی نهادم. ، زار وگریانم هنوز ،
هرکجا دل زخم گردید از نمک انباشتیم ....
کس چه داند حال ما ؟ در سوز و سوزانم هنوز ،
اتش او تا چه ارد بر دل و بر جان ما ؟
چیست عشقم بد شمارد مات و حیرانم هنوز ،
تا به کی صورت نهیم بر استان کوی دوست ؟
در سجودم روز وشب ، گریان و نالانم هنوز ،
مست از بی طالعی ، مخمور جانان گشته ایم ..
یار کو ؟ جانان کجا رفت ؟ سخت ویرانم هنوز ،
بار دردم بر نمی تابد .... ز دستان قلم ...
با چنین نازکدلی در عهد و پیمانم هنوز ،
عاشقی و عشق را در پرده نتوان داشتن ...
عشق و این بی نسبتی ؟ در پرده پنهانم هنوز ،
دیده پر اشک و زبان خاموش و در دل ذکر او ..
تشنه ی دیدارو لیکن در بیابانم هنوز ،
حیف از گم کرده ام دیگر نمی یابم نشان ..
#راحمم ، با چشم تر ، در کوی جانانم هنوز ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
#مخمور
چشم تر ، بیمارتر ، در کوی جانانم هنوز ....
آه ...در، درالشفا ، محتاج درمانم هنوز ،
در نهانم اتش است و در عیانم روی زرد ،
سر به تاریکی نهادم. ، زار وگریانم هنوز ،
هرکجا دل زخم گردید از نمک انباشتیم ....
کس چه داند حال ما ؟ در سوز و سوزانم هنوز ،
اتش او تا چه ارد بر دل و بر جان ما ؟
چیست عشقم بد شمارد مات و حیرانم هنوز ،
تا به کی صورت نهیم بر استان کوی دوست ؟
در سجودم روز وشب ، گریان و نالانم هنوز ،
مست از بی طالعی ، مخمور جانان گشته ایم ..
یار کو ؟ جانان کجا رفت ؟ سخت ویرانم هنوز ،
بار دردم بر نمی تابد .... ز دستان قلم ...
با چنین نازکدلی در عهد و پیمانم هنوز ،
عاشقی و عشق را در پرده نتوان داشتن ...
عشق و این بی نسبتی ؟ در پرده پنهانم هنوز ،
دیده پر اشک و زبان خاموش و در دل ذکر او ..
تشنه ی دیدارو لیکن در بیابانم هنوز ،
حیف از گم کرده ام دیگر نمی یابم نشان ..
#راحمم ، با چشم تر ، در کوی جانانم هنوز ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#مخمور
چشم تر ، بیمارتر ، در کوی جانانم هنوز ....
آه ...در، درالشفا ، محتاج درمانم هنوز ،
در نهانم اتش است و در عیانم روی زرد ،
سر به تاریکی نهادم. ، زار وگریانم هنوز ،
هرکجا دل زخم گردید از نمک انباشتیم ....
کس چه داند حال ما ؟ در سوز و سوزانم هنوز ،
اتش او تا چه ارد بر دل و بر جان ما ؟
چیست عشقم بد شمارد مات و حیرانم هنوز ،
تا به کی صورت نهیم بر استان کوی دوست ؟
در سجودم روز وشب ، گریان و نالانم هنوز ،
مست از بی طالعی ، مخمور جانان گشته ایم ..
یار کو ؟ جانان کجا رفت ؟ سخت ویرانم هنوز ،
بار دردم بر نمی تابد .... ز دستان قلم ...
با چنین نازکدلی در عهد و پیمانم هنوز ،
عاشقی و عشق را در پرده نتوان داشتن ...
عشق و این بی نسبتی ؟ در پرده پنهانم هنوز ،
دیده پر اشک و زبان خاموش و در دل ذکر او ..
تشنه ی دیدارو لیکن در بیابانم هنوز ،
حیف از گم کرده ام دیگر نمی یابم نشان ..
#راحمم ، با چشم تر ، در کوی جانانم هنوز ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀