ماه از دید نهان گشت و شب تار بماند
غنچه از شاخه فرو ریخت ولی خار بماند
ماه کنعان سوی زندان شد و صدها افسوس
شب دیجور و زلیخای خریدار بماند
روح منصور حقیقت به حقیقت پیوست
جسم منصور منیّت به سرِ دار بماند
رفت بر طور لقا موسی و بر سامریان
تا ابد ننگ تبهکاری و انکار بماند
تیشه عشق به فرهاد بلاکش میگفت
جان شیرین تو با خسرو جبّار بماند
پیر ما دوش چه زیبا سخنی میفرمود
جاودان این سخنش در همه ادوار بماند
"از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که بر این گنبد دوّار بماند"
#محمدحسین_کوچکی
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
غنچه از شاخه فرو ریخت ولی خار بماند
ماه کنعان سوی زندان شد و صدها افسوس
شب دیجور و زلیخای خریدار بماند
روح منصور حقیقت به حقیقت پیوست
جسم منصور منیّت به سرِ دار بماند
رفت بر طور لقا موسی و بر سامریان
تا ابد ننگ تبهکاری و انکار بماند
تیشه عشق به فرهاد بلاکش میگفت
جان شیرین تو با خسرو جبّار بماند
پیر ما دوش چه زیبا سخنی میفرمود
جاودان این سخنش در همه ادوار بماند
"از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که بر این گنبد دوّار بماند"
#محمدحسین_کوچکی
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
طایر قدسم ولی در دامگه افتادهام
یوسف کنعانم و اکنون به چَه افتادهام
اختری رخشانم و افسوس کز اقبال بد
با همه روشنگری از چشم مَه افتادهام
دُرِّ مکنونی بُدم پرورده کِتم عدم
آه و دردا کاینچنین اکنون به ره افتادهام
شهسوار کامران عرصه فتح و ظفر
بودم و اکنون این دور از سپه افتادهام
داشتم آرامگاهی خوش ندانم از چه رو
کاینچنین بیبهره از آن آرامگه افتادهام
من که با مهر درخشان همنشین بودم به عرش
از چه در چنگال این شام سیه افتادهام
تیرباران سحر دارم که تا بار دیگر
دامنش گیرم که در بحر گنه افتادهام
#محمدحسین_کوچکی
#ط
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یوسف کنعانم و اکنون به چَه افتادهام
اختری رخشانم و افسوس کز اقبال بد
با همه روشنگری از چشم مَه افتادهام
دُرِّ مکنونی بُدم پرورده کِتم عدم
آه و دردا کاینچنین اکنون به ره افتادهام
شهسوار کامران عرصه فتح و ظفر
بودم و اکنون این دور از سپه افتادهام
داشتم آرامگاهی خوش ندانم از چه رو
کاینچنین بیبهره از آن آرامگه افتادهام
من که با مهر درخشان همنشین بودم به عرش
از چه در چنگال این شام سیه افتادهام
تیرباران سحر دارم که تا بار دیگر
دامنش گیرم که در بحر گنه افتادهام
#محمدحسین_کوچکی
#ط
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀