💖کافه شعر💖
2.75K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.07K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
#جانمازم_رابه_سمتت_بی_وضوواکرده_ام
من خـدای گمشـــده را تازه پیـــدا کرده ام

سوی مسجد رفته ام هربار،مقصودم تویی
من تعهّـد با تو در این خـــانه امضـــا کرده ام

در دلم پیچیـده عطـرت بر تنــم دستانِ تو
سفت آغوشت گرفتـم یادِ بـودا کرده ام !

صـد هـــزاران راه را بیراهـه می پیــموده ام
حـال امّـا کـفشِ ایمــان را ببین پـا کرده ام

رازِ آن دیـوارِ کج از خـشـــتِ اول بر ملاست
مـن ، تقــلّا بر بنـــــایش تا ثریــــا کرده ام

مثلِ گـــرمای تنِ مــــادر پُـر از آرامشـــی
یــادِ دورانِ قشـــنگِ کــــودکی را کرده ام

#عاطفه_بابائی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
جانمازم را به سمتت بی وضو وا کرده ام
من خـدای گمشـــده را تازه پیـــدا کرده ام

سوی مسجد رفته ام هربار،مقصودم تویی
من تعهّـد با تو در این خـــانه امضـــا کرده ام

در دلم پیچیـده عطـرت بر تنــم دستانِ تو
سفت آغوشت گرفتـم یادِ بـودا کرده ام !

صـد هـــزاران راه را بیراهـه می پیــموده ام
حـال امّـا کـفشِ ایمــان را ببین پـا کرده ام

رازِ آن دیـوارِ کج از خـشـــتِ اول بر ملاست
مـن ، تقــلّا بر بنـــــایش تا ثریــــا کرده ام

مثلِ گـــرمای تنِ مــــادر پُـر از آرامشـــی
یــادِ دورانِ قشـــنگِ کــــودکی را کرده ام

#عاطفه_بابائی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
جانمازم را به سمتت بی وضو وا کرده ام
من خـدای گمشـــده را تازه پیـــدا کرده ام

سوی مسجد رفته ام هربار،مقصودم تویی
من تعهّـد با تو در این خـــانه امضـــا کرده ام

در دلم پیچیـده عطـرت بر تنــم دستانِ تو
سفت آغوشت گرفتـم یادِ بـودا کرده ام !

صـد هـــزاران راه را بیراهـه می پیــموده ام
حـال امّـا کـفشِ ایمــان را ببین پـا کرده ام

رازِ آن دیـوارِ کج از خـشـــتِ اول بر ملاست
مـن ، تقــلّا بر بنـــــایش تا ثریــــا کرده ام

مثلِ گـــرمای تنِ مــــادر پُـر از آرامشـــی
یــادِ دورانِ قشـــنگِ کــــودکی را کرده ام

#عاطفه_بابائی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جانمازم را به سمتت بی وضو وا کرده ام
من خـدای گمشـــده را تازه پیـــدا کرده ام

سوی مسجد رفته ام هربار،مقصودم تویی
من تعهّـد با تو در این خـــانه امضـــا کرده ام

در دلم پیچیـده عطـرت بر تنــم دستانِ تو
سفت آغوشت گرفتـم یادِ بـودا کرده ام !

صـد هـــزاران راه را بیراهـه می پیــموده ام
حـال امّـا کـفشِ ایمــان را ببین پـا کرده ام

رازِ آن دیـوارِ کج از خـشـــتِ اول بر ملاست
مـن ، تقــلّا بر بنـــــایش تا ثریــــا کرده ام

مثلِ گـــرمای تنِ مــــادر پُـر از آرامشـــی
یــادِ دورانِ قشـــنگِ کــــودکی را کرده ام

#عاطفه_بابائی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀