💖کافه شعر💖
2.58K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
استاد شهریار در سن حدود ۴۷ سالگی و در روز ۱۳ فروردین به یاد عشق ایام جوانی و زنده نگه داشتن خاطرات گذشته با قلبی اندوهگین و روانی پریشان به تفرجگاه بهجت آباد می رود اما در آنجا با منظره ای بسیار تلخ رو به رو می شود که باعث می شود این شعر بسیار زیبا را در همان جا به سراید:






سر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

#سیزده را همه عالم به در امروز ز شهر
من خود آن #سیزدهم کز همه عالم به درم

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم

#شهریار

: استاد شهریار وقتی معشوقه اش را روز "سیزده به در" با همسر و فرزندی در بغل میبیند این شعر را می سراید

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
#سیزده را همه عالم به در امروز از #شهر

من خود آن #سیزدهم ڪز همه عالم به درم

#استاد_شهریار

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖