💖کافه شعر💖
2.21K subscribers
4.21K photos
2.74K videos
11 files
890 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
آنم که چو غمخوار شوم من شادم
واندم که خراب گشته‌ام آبادم

آن لحظه که ساکن و خموشم چو زمین
چون رعد به چرخ میرسد فریادم

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۱۴

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
امروز یکی گردش مستانه کنم
وز کاسهٔ سر ساغر و پیمانه کنم

امروز در این شهر همی گردم مست
می‌جویم عاقلی که دیوانه کنم

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۴۵

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
امروز چو حلقه مانده بیرون دریم
با حلقه حریف گشته همچون کمریم

چون حلقهٔ چشم اگر حریف نظریم
باید که ازین حلقهٔ در درگذریم

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۴۳

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
المنةالله که به تو پیوستم
وز سلسلهٔ بند فراقت رستم

من بادهٔ نیستی چنان خوردستم
حز روز ازل تا بابد سرمستم

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۴۲

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای عالم دل از تو شده قابل جان
حل کرده صفات ذات تو مشکل جان

عقل و دل و فهم از تو شده حاصل جان
جان جانی و عقل جان و دل جان

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۱۸

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جانهاست همه جانوران را جز جان
نانهاست همه نان طلبان را جز نان

هر چیز خوشی که در جهان فرض کنی
آن را بدل و عوض برود جز جانان

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۴۹

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در دیدهٔ ما نگر جمال حق بین
کاین عین حقیقت است و انوار یقین

حق نیز جمال خویش در ما بیند
وین فاش مکن که خونت ریزد به زمین

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۶۵

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوش آنچه برفت در میان تو و من
نتوان بنوشتن و نه بتوان گفتن

روزیکه سفر کنم ازین کهنه وطن
افسانه کند از آن شکنهای کفن

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوشست دیدم یار جدائی جویان
با من به جفا و کین جدا شو گریان

امروز چنانم که جدا گشته ز جان
رخسارهٔ خود به خون فرقت شویان

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۷۴

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلها مثل رباب و عشق تو کمان
زامد شد این کمانچه دلها نالان

وانگه عمل کمان به مو وابسته است
گر مو شود اندیشه نگنجد به میان

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۷۲

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای موسی ما به طور سینا رفتی
وز ظاهر ما و باطن ما رفتی

تو سرد نگشته‌ای از آن گرمیها
چون سرد شوی که سوی گرما رفتی

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۷۵۶

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای دل چو به صدق از تو نیاید کاری
باری می‌کن به مفلسی اقراری

اینک در او دست به دریوزه برآر
درویش ز دریوزه ندارد عاری

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنکس که ترا به چشم ظاهر دیده است
بر سبلت و ریش خویشتن خندیده است

وانکس که ترا ز خود قیاسی گیرد
آن مسکین را چه خارها در دیده است

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بر ما رقم خطا پرستی همه هست
بدنامی و عشق و شور و مستی همه هست

ای دوست چو از میانه مقصود توئی
جای گله نیست چون تو هستی همه هست

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۲۴۳
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مستم ز می عشق خراب افتاده
برخواسته دل از خور و خواب افتاده

در دریائی که پا و سر پیدا نیست
جان رفته و تن بر سر آب افتاده

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۶۴۳
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلتنگم و دیدار تو درمان منست
بیرنگ رخت زمانه زندان منست

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان منست

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۳۲۱
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مائیم که تا مهر تو آموخته‌ایم
چشم از همه خوبان جهان دوخته‌ایم

هر شعله کز آتش زنهٔ عشق جهد
در ما گیرد از آنکه ما سوخته‌ایم

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۱
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می‌پنداری که از غمانت رستم
یا بی‌تو صبور گشتم و بنشستم

یارب مرسان به هیچ شادی دستم
گر یک نفس از غم تو خالی هستم

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۳۵۷
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای کاش که من بدانمی کیستمی
در دایرهٔ حیات با چیستمی

گر پنبهٔ غفلتم نبودی در گوش
بر خود به هزار دیده بگریستمی

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۷۵۰

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای آنکه غلام خسرو شیرینی
با عشق بساز گر حریف دینی

پیوسته حریف عشق و گرمی میباش
تا عاشق گرم از تو برد عنینی

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۶۹۹
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀