💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
926 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
روی تمام آینه ها ردّ ِ پای توست
هر گُل، بهارِ کوچکی از چشمهای توست

دارد دوباره معجزه ای روی می دهد
تعبیرِ آن شکفتنِ گُل در هوای توست

وقتی که خنده ی تو وزیدن گرفته است
یعنی نسیم، خاطره ی آشنای توست

دریا ، عمود روی زمین ایستاده است
این موجها روایتی از انحنای توست!

سمتِ دلِ تو شرجی و باران و جنگل است
این فصلها، حکایتی از استوای توست!

شعرِ سپید در تن تو وزن می شود!
این سبکِ شعری از قلم نوگرای توست!

برقِ تو قلبِ شاپرکان را گرفته است
دنیا اسیرِ جاذبه ی کهرُبای توست

مثلِ بُخار برتنِ شب نقش بسته ای
روی تمام آینه ها رد ِ پای توست!

#یدالله_گودرزی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست
مرغ شبخوان کجایی و نوای تو کجاست

آن چه بیگانگی و این چه غریبی ست که نیست
آشنایی که بپرسیم سرای تو کجاست

چه شد آن مهر و وفایی که من آموختمت
عهد ما با تو نه این بود ، وفای تو کجاست

مردم دیده‌ی صاحب نظران جای تو بود
اینک ای جان نگران باش که جای تو کجاست

چه پریشانم ازین فکر پریشان شب و روز
که شب و روز کجایی و کجای تو کجاست

هنر خویش به دنیا نفروشی زنهار
گوهری در همه عالم به بهای تو کجاست

چه کنی بندگی دولت دنیا ؟ ای کاش
به خود آیی و ببینی که خدای تو کجاست

گرچه مشاطه‌ی حسنت به صد آیین آراست
صنما آینه‌ی عیب نمای تو کجاست

زیر سرپنجه ی گرگیم و جگرها خون است
ای شبان دل ما ناله‌ی نای تو کجاست

کوه ازین قصه ی پر غصه به فریاد آمد
آه و آه از دل سنگ تو ، صدای تو کجاست

دل ز غم های گلوگیر گره در گره است
سایه آن زمزمه ی گریه گشای تو کجاست

#هوشنگ_ابتهاج


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رسیدم با تو در دنیا به عشـــق و آرزوهــایم
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم

دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم

ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم

چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم

تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم

#اسماعیل_حاج_علیان


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفتی و با رفتنت ای بی وفا
عاشق خود را پریشان میکنی

تا به کی مانم به ره چشم انتظار
دیدگانم را تو گریان میکنی

همچو یعقوب نبی چشمم به در⁨
یوسفم کی سوی کنعان می کنی؟

سوی من باز آی چون با بودنت
این تن بی جان، تو درمان می کنی

#کریم‌زاده


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
روشنگر آيينه دل‌ها دم صبح است
اين روح نهان در نفس مريم
صبح است

خورشيدجهانتاب کزو لعل شود سنگ
از پرتو روشن گهرے خاتم
صبح است


#صائب‌تبریزے


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم
در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم

تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت می‌کنم

واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم

با صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست
و از رفیقان ره استمداد همت می‌کنم

خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این
لطف‌ها کردی بتا تخفیف زحمت می‌کنم

زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تیر بلاست
یاد دار ای دل که چندینت نصیحت می‌کنم

دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش
زین دلیری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم

حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم

حافظ


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفتی و دخترکان، ولوله، هوهو کردن
روسری بر سرشان، مهر تو جارو کردن

شهره ی شهر شما عاشق و دیوانه شده
سر و سری ست میان تو و جادو کردن

طمعی نیست در این خانه بجز دیدارت!
هوس قلب تو شد کوچ پرستو کردن

بوسه ی عشق نشاندن به لبت، از هر سو
ذکر تو گفتن و با اشک، ثناگو کردن

واژه ها از غم دوری به قلم می پیچند
حس شعری ست پس ضربه به پهلو کردن

دانه ها نذر من و مهر به طوقی باشد
قسمتم نیست چرا عفو چو آهو کردن؟

تک ستاره شده ام، شهر غزل خوابیده
پرتوی نیست مرا، بی تو به سوسو کردن

تو همان فاخته ای، قلب قلم می گرید
چه نویسم من از آن ناله ی کوکو کردن

باز باران و نم شعر و کمی بوی فراق
چاره ای نیست مرا، جز به غمت خو کردن

گفته بودم که تو را دوست ندارم، آری
واژه ها از شوک و غم، دست به زانو کردن

برف و باران خیال تو و امواج سکوت
همه را از سر من یک شبه، پارو کردن

مرگ بر واژه و شعر و قلم و این دفتر
خسته ام از تو نوشتن و تکاپو کردن

#آزاده_خدادادی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار


دستم اندر دامن ساقی سیمین‌ساق بود

#حافظ


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست

بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست

#پروین_اعتصامی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رسیدم در بیابانی که عشق از وی پدید آید
بیابد پاکی مطلق در او هر چه پلید آید

چه مقدارست مر جان را که گردد کفو مرجان را
ولی تو آفتابی بین که بر ذره پدید آید

هزاران قفل و هر قفلی به عرض آسمان باشد
دو سه حرف چو دندانه بر آن جمله کلید آید

یکی لوحیست دل لایح در آن دریای خون سایح
شود غازی ز بعد آنک صد باره شهید آید

غلام موج این بحرم که هم عیدست و هم نحرم
غلام ماهیم که او ز دریا مستفید آید

هر آن قطره کز این دریا به ظاهر صورتی یابد
یقین می‌دان که نام او جنید و بایزید آید

درآ ای جان و غسلی کن در این دریای بی‌پایان
که از یک قطره غسلت هزاران داد و دید آید

خطر دارند کشتی‌ها ز اوج و موج هر دریا
امان یابند از موجی کز این بحر سعید آید

چو عارف را و عاشق را به هر ساعت بود عیدی
نباشد منتظر سالی که تا ایام عید آید

#مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
روشن از نورِ تو سرچشمهٔ خورشید، سلام
ماه در برکـه ی چشمانِ تو خوابید سلام

تـا سحر مستِ هـوای تـو و عطرِ نفست
صبحدم چشمِ دلم ، روی تو خندید سلام

غم به من سر نزند تا کـه تو در جانِ منی
رودی از معـرفـت و زورقِ امیـد سـلام

منِ خسته به نفسهای تو دلبستم و بس
به لبِ تشنه ی من ابـرِ تـو بارید سلام

آمدی تا بـه تنِ مُرده ی من جان بدهی
عشق رازیست که دل باتو پسندید سلام

هـمه گر تَرکِ منِ والـه و حیـران بکنند
تو بمان تا بـه اَبَد محکم و جاوید سلام!

#شیـوا_صـالحی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم
ما جلوه‌پرستان به تماشا نرسیدیم

چون موج سرابیم درین وادی خونخوار
هر چند تپیدیم به دریا نرسیدیم

از عقل بُریدن به تمنّای جنون بود
از شهر گذشتیم و به صحرا نرسیدیم

اعجاز لبت بود علاج دل بیمار
ما درد نصیبان به مسیحا نرسیدیم

انگور نشد غورهٔ ما خام‌سرشتان
از تاک بُریدیم و به مینا نرسیدیم

افسوس که ما در طلب گمشدهٔ خویش
بسیار دویدیم و به خود وا نرسیدیم

گشتیم بسی دامن صحرای جنون را
یک ره به دل بادیه‌پیما نرسیدیم

بستیم ″حزین″ از حرم و بتکده محمل
اما به درِ کعبهٔ دل‌ها نرسیدیم

#حزین_لاهیجی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
روز نوروزت مبارک باد و هر روز از نوت
ابتدای دولتی کان را نباشد انتها

سلمان ساوجی🌹

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رمزیست به پاس ادب عشـق ڪه مهتاب




شب خیره به ایوان دل یار بتابد.

#پریسا_سیــروس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
روان پرور بود خرم بهاری
که گیری پای سروی دست یاری

و گر یاری ندارد لاله رخسار
بود یکسان به چشمت لاله و خار

چمن بی همنشین زندان جانست
صفای بوستان از دوستان است

غمی در سایه جانان نداری
و گر جانان نداری جان نداری

بهار عاشقان رخسار یار است
که هر جا نوگلی باشد بهار است

#رهی_معیری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رسیده فصل ِشکفتن
رسیده فصل ِبهار

دمیده بوی سبزه و باران
به باغ ِسپید

کشیده کبوتر به شوق ِآبی ژرف
پَری به تماشای چشمه ی خورشید...

به تاب ِزلف ِپریشان بید ِمجنونی
نسیم پر کرشمه و ناز می رقصد...!

#م_شیرانی_طلوع


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفتہ شب؛
امّا ریشہ‌اش در چشم‌هاے من،
هنوز آهستہ می‌لولد
من، شبم باقی‌ست
ڪاروان یادهاے تلخ
از رباط ذهن بیمارم نرفتہ‌اند ...


#منوچهرآتشی

#سھمتون‌ازشب‌آرامش

❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
روشنی بخش من ازهرشب تاریک،سلام


حضرتِ شعروغزل، قافیہ یِ نیک، سلام

#حسین_فروتن


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
گرفته غم همۀ این سرای ویران را
بیا بیا که گرفتند کتاب و قرآن را
حراج گشته تمام اساس دین آری
برای پست ومقام رایگان ایمان را

🌹ولادت یگانه منجی بشریت برشما گرامیان مبارک باد🌹


#ر_پیک_ایرانمنش


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
:
‍ ‍ #قربانی می کنم در خود تمام
#منیت ها را، تمام آنچه که باعث دوری من از خدایم میشود..
#قربانی می کنم
#حسادت را، که مبادا به آنچه دیگری از من برتری دارد حسد بورزم,,,
#قربانی می کنم
#حسرت را، که ذره ای من را از خود واقعی ام دور نکند و هرگز آهی نکشم برای داشته ها و نداشته هایم..
#قربانی می کنم
#ترس را در وجودم، که با اشتیاق صد برابر در راه رسیدن به کمال قدم بگذارم..
#قربانی می کنم
#وابستگی هایم را به این دنیای فانی؛ زیرا که میدانم هر چه در این مسیر سبک تر باشم رهایی ام آسان تر میشود.

پیشاپیش عید قربان به شما عزیزان مبارک.

#ر_پیک_ایرانمنش

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀