✍#حکایت
ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻤﺮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ.
ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺨﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ:
ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ.
ﻗﺎﺿﻰ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻭﺻﻴﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺪﻫﻢ و ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ.
ﻗﺎﺿﻰ ﺑﺎ ﺗﺎﺛﺮ ﻭ ﺗﺎﺳﻒ ﮔﻔﺖ:
ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺻﻴﺖ ﻧﻜﺮﺩ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺍُﺧﺮﻭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻨّﺖ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮو، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭﺻﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺎ بدان ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ ...
#عبید_زاکانی
@Kafee_Asher💖
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻤﺮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ.
ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺨﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ:
ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ.
ﻗﺎﺿﻰ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻭﺻﻴﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺪﻫﻢ و ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ.
ﻗﺎﺿﻰ ﺑﺎ ﺗﺎﺛﺮ ﻭ ﺗﺎﺳﻒ ﮔﻔﺖ:
ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺻﻴﺖ ﻧﻜﺮﺩ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺍُﺧﺮﻭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻨّﺖ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮو، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭﺻﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺎ بدان ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ ...
#عبید_زاکانی
@Kafee_Asher💖
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#حکایت
نقل است که نماز شامی، حسن بصری به صومعه حبیب رسید و حبیب نماز در پیوسته بود. و "الحمد" را "الهمد" میخواند. حسن گفت: نماز از پی او درست نباشد؛ تنها نماز کرد. آن شب خدای را -جلّ جلاله- به خواب دید.
گفت: الهی رضای تو در چیست؟
گفت: ای حسن! رضای ما یافته بودی. قدرش ندانستی.
گفت: بار خدایا آن چه بود؟
گفت: نماز از پی حبیب گزاردن. که آن نماز مُهرِ نمازهای عمر تو خواست بود. امّا تو را راستی عبارات از صحّت نیّت باز داشت.
بسی تفاوت است از زبان راست کردن، تا دل راست کردن.
"ذکر حبیب عجمی رحمة الله علیه"
#تذکرة_الاولیاء_عطار
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا مِی ده و کوتاه کن این گفت و شنفت.
#حافظ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نقل است که نماز شامی، حسن بصری به صومعه حبیب رسید و حبیب نماز در پیوسته بود. و "الحمد" را "الهمد" میخواند. حسن گفت: نماز از پی او درست نباشد؛ تنها نماز کرد. آن شب خدای را -جلّ جلاله- به خواب دید.
گفت: الهی رضای تو در چیست؟
گفت: ای حسن! رضای ما یافته بودی. قدرش ندانستی.
گفت: بار خدایا آن چه بود؟
گفت: نماز از پی حبیب گزاردن. که آن نماز مُهرِ نمازهای عمر تو خواست بود. امّا تو را راستی عبارات از صحّت نیّت باز داشت.
بسی تفاوت است از زبان راست کردن، تا دل راست کردن.
"ذکر حبیب عجمی رحمة الله علیه"
#تذکرة_الاولیاء_عطار
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا مِی ده و کوتاه کن این گفت و شنفت.
#حافظ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#حکایت:
شخصی در باغ خود رفت.
صوفی و خرسی را در باغ دید. صوفی را میزد و خرس را هیچ نمیگفت.
صوفی گفت : ای مسلمان من آخر از خرس کمتر نیستم که مرا میزنی و خرس را نمیزنی.
گفت : خرس مسکین میخورد و میرود ،
اما تو میخوری و میبری.
#عبید_زاکانی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شخصی در باغ خود رفت.
صوفی و خرسی را در باغ دید. صوفی را میزد و خرس را هیچ نمیگفت.
صوفی گفت : ای مسلمان من آخر از خرس کمتر نیستم که مرا میزنی و خرس را نمیزنی.
گفت : خرس مسکین میخورد و میرود ،
اما تو میخوری و میبری.
#عبید_زاکانی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گویند چون خزانه ی انوشیروان عادل را گشودند، لوحی دیدند که پنج سطر بر آن نوشته شده بود:
هر که مال ندارد، آبروی ندارد
هر که برادر ندارد، پشت ندارد
هرکه زن ندارد، عیش ندارد
هر که فرزند ندارد، روشنی چشم ندارد
هر که این چهار ندارد، هیچ غم ندارد!
#حکایت
#عبید_زاکانی
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هر که مال ندارد، آبروی ندارد
هر که برادر ندارد، پشت ندارد
هرکه زن ندارد، عیش ندارد
هر که فرزند ندارد، روشنی چشم ندارد
هر که این چهار ندارد، هیچ غم ندارد!
#حکایت
#عبید_زاکانی
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
روزی روباهی به فرزندش گفت :فرزندم از تمام این باغها میتوانی انگور بخوری غیر ازآن باغی که متعلق به ملای ده است،حتی اگر گرسنه هم ماندی به سراغ ان باغ نرو!روباه جوان از پدرش پرسید :چرا مگر انگور این باغ سمی است ؟روباه به فرزندش پاسخ داد :نه فرزندم،اگر ملا بفهمد ما از انگور باغ وی خورده ایم ، فتوا میدهد گوشت روباه حلال است و دودمان ما را به باد میدهد !با این جماعت که قدرتشان بر جهل مردم استوار است ، هرگز درنیفت !!
#حکایت
#عبید_زاکانی
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#حکایت
#عبید_زاکانی
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#حکایت
سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکیـن چقدر بـد بوئی
گفت، از عیب خویش بیخبری
زان ره از خلق، عیب میجوئی
گفتـن از زشتروئیِ دگـــران
نشــــــود باعـث نکـــــوروئی
در خود، آن به که نیکتر نگری
اول آن بهْ که عیب خود گوئی
#پروین_اعتصامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکیـن چقدر بـد بوئی
گفت، از عیب خویش بیخبری
زان ره از خلق، عیب میجوئی
گفتـن از زشتروئیِ دگـــران
نشــــــود باعـث نکـــــوروئی
در خود، آن به که نیکتر نگری
اول آن بهْ که عیب خود گوئی
#پروین_اعتصامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
افتاده درختی که به خود می بالید
از داغِ تَبَر به خاک غم می نالید
گفتم چه کسی به ریشه ات زد گفتا
آنکس که به زیرِ سایه ام میخوابید...
#حکایت خیلیها
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از داغِ تَبَر به خاک غم می نالید
گفتم چه کسی به ریشه ات زد گفتا
آنکس که به زیرِ سایه ام میخوابید...
#حکایت خیلیها
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اهنگی بسیار زیبا از #سیاوش_قمیشی به نام "#حکایت"
باور ما نمیشود... در سـر نمیرود
از گذر سینـه ما... یار دگر گذر کنـد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باور ما نمیشود... در سـر نمیرود
از گذر سینـه ما... یار دگر گذر کنـد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀