💖کافه شعر💖
2.58K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
از دورنگی‌های مردم خسته‌ام، حق با تو بود


باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل...!!

#حسین_دهلوی🤞🏼

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درنگاهِ خلق، از دیوانگان کم نیستم
فکرِ زخمی دیگرم، دنبال مرهم نیستم

ظاهرم چون بید مجنون است و باطن مثل سرو
از تواضع سر به‌ زیر انداختم، خم نیستم

لطف خورشید است اگر از ماه نوری می‌رسد
آنچه فهمیدی غلط بود، آنچه هستم، نیستم!

شیشه‌ای نازک‌دلم، اما بدان ای سنگدل
خرد شد هرکس که می‌پنداشت محکم نیستم

جام زهرت را بیاور، من برای زندگی
بیش از این چیزی که می‌بینی مصمم نیستم!

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شکسته آنچه میانِ من و تو حرمتِ ماست
نظر به آینه و سنگ کن! حکایتِ ماست

به حرف‌های خوشت دلخوشیم، می‌بینی؟
به باد تکیه‌ زدن نیز قابلیت ماست!

نشد ز حلقه‌ی دیوانگان فرار کنیم
قسم به موی تو، بندی به پای همت ماست

به اوج خویش چرا غره‌ای چنین ای موج؟
خروش تا به کجا؟ نیستی نهایتِ ماست!

چه باک از این که شرابِ تو سهم غیر شود؟
همیشه خونِ جگر خورده‌ایم! عادتِ ماست!

#حسین_دهلوی
📕آشفتگی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چشم‌هایم خیره در آن چشم‌های روشن است
عادت آیینه‌ها حیرت به بار آوردن است

باید از آن چشم بی‌احساس می‌فهمیدمت
ای که با من بودنت از ترس تنها ماندن است!

خواستم با عشق پابندت کنم، اما نشد
خصلت رود خروشان، بی‌محابا رفتن است

باورت هرگز نخواهد شد، ولی ای سنگدل
آنچه از دستش گریزی نیست، نفرین من است

عشق روزی آتش جان را گلستان می‌کند
چاره تنها با غم دنیا مدارا کردن است

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نمی‌کوشم در اثبات وفاداری، همین کافی‌ست

که حتی زانوی غم را نمی‌گیرم در آغوشم...

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نه مغرورم نه دلسنگم،نه از تحقير ميترسم
پر از بغضم ولی از "اشک بی تاثیر" میترسم

حریفی خسته ام،شطرنج بازی که کم آورده
که از پیچیده بازی های این تقدیر میترسم


#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
فراق فرصتِ خوبیست تا محک بزنیم


که بینِ ما دو نفر چیست؟ عشق یا عادت؟

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کم است حوصله و رنج و درد بسیار است
به هرکه می‌نگرم، چون خودم گرفتار است

اگر رقیب برایت هنوز محترم است
عجیب نیست، خداوندگار ستّار است

تو را درست ندیدم سر قرار... ببخش!
که هرچه می‌کشم از اشکِ مردم‌آزار است

مرا به کار نیامد هزار فضل و هنر
همیشه میوه برای درخت‌ها "بار" است

بگو که مرگ مرا زودتر رقم بزند
که عمر، خواب عمیقی به من بدهکار است...

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلواپسم، ولی نگران تو نیستم
گفتند عاشق است... به جان تو نیستم!

ما سنگ و شیشه‌ایم؛ دریغ از یکی‌شدن
بس کن! من آشنای جهان تو نیستم

دستِ قدَر، سیاهه‌ی تقدیر را نوشت
بختت سپید باد! از آنِ تو نیستم

من "بال و پر شکسته‌ام" ای سرو پُرغرور
شکر خدا که بار گران تو نیستم

بستم به بوسه باز دهان تو را، ببخش!
شرمنده‌ام، حریف زبان تو نیستم...!

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Zakhmi Az Eshgh
Roozbeh Nematollahi & Behrooz Nematollahi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🎵🎵🎵🎵🎵
.
از من چه مانده‌است در این ڪارزار عشق؟

زخمی به‌روی پیڪرِ برباد رفته ای...

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هزار شکوه به دل ماند و تا گلو نرسید
چه نامه‌ها که نوشتم، ولی به او نرسید

خوشا به گریه، که روزِ وداع، دستانم
اگر رسید به گیسوش، بی‌وضو نرسید

هزار حرفِ جگرسوز بر دهانم بود
شکست بغضم و کارم به گفتگو نرسید

میانِ شهر، گریبان دریدم از غمِ خویش
رمیده بودم و عقلم به آبرو نرسید

جهان چه بزمِ خسیسانه‌ای به پا کرده‌ست
که عمرِ ما به سر آمد، ولی سبو نرسید

#حسین_دهلوی       

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

گوشم به سکوتی‌ست که لبریز هیاهوست
هر گوشه‌ی این خانه پر از خاطره‌ی اوست

بی شانه‌ی او سر به تنم کاش نباشد
می‌میرم از این غم که سرم بر سر زانوست

جز عشق نفهمیدم و جز عشق ندیدم
این گنبدِ دوّار به چشمم خم ابروست!

هرگاه سبک‌بار شدم، اوج گرفتم
از دیدِ من ای دوست! جهان مثلِ ترازوست

یک جرعه بر این خاک نظر کن، که نمیرد
این دانه که با شوق، درآورده سر از پوست

#حسین_دهلوی♥️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ڪسے به خوبیِ من
مشقِ عشق را ننوشت


ببین به دیده‌ے انصاف...! ،
آفـریـن دارم...!


#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کاش روزی حال و روز بهتری پیدا کنم
گوهری بی قیمتم؛ انگشتری پیدا کنم

عکست از اشک روان من مکدر شد؛ ببخش!
می‌روم سنگ صبور دیگری پیدا کنم

شاعران گل گفته‌اند، اما برای وصف تو
باز باید معنی نازکتری پیدا کنم

بین ما تقدیر دیواری بنا کرده‌ست و من
از مدارا خسته‌ام، باید دری پیدا کنم

کشتی جانم به سوی مرگ راه افتاده است
سخت می‌ترسم؛ مبادا لنگری پیدا کنم!


#حسین_دهلوی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

این سینه نیست، مرکز اجماع دردها ست
دیگر قدّم خمیده‌تر از پیرمردها ست

قلبی شکسته، قامت خسته: تمام من
این شهر بازمانده‌ی بعد از نبردها ست

جان می‌کند دلم، همه سرگرم می‌شوند
چون رقصِ تاس در وسط تخته نردها ست

طوفان بکن! مرا بشکن! دل نمی‌کنم
دریا تمام هستی دریا نوردها ست

جای گلایه نیست اگر درد می‌کشم
صد قرن آزگار ، همین رسم مردها ست...



#حسین_دهلوی     

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
این سینه نیست، مرکز اجماع دردهاست
دیگر قدَم خمیده‌تر از پیرمردهاست

قلبی شکسته، قامت خسته؛ تمام من
این شهر، بازمانده‌ی بعد از نبردهاست

جان می‌کَند دلم، همه سرگرم می‌شوند!
چون رقصِ تاس در وسط تخته‌نردهاست

توفان بکن! مرا بشِکن! دل نمی‌کنم
دریا تمام هستی دریانوردهاست

جای گلایه نیست اگر درد می‌کشم
صد قرن آزگار، همین رسم مردهاست...

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خزان به دیده‌ی ما چون بهار می‌گذرد
غمت مباد، غم روزگار می‌گذرد

درخششی ابدی نیست در جهان بنگر
که این ستاره‌ی دنباله‌دار می‌گذرد

چه باک ازین که چنین رو گرفته‌است امشب
-به نور ماه قسم- شام تار می‌گذرد

در آزمون جدایی، صبور باش ای دل
که با عنایت پروردگار می‌گذرد

دو روز با قفس زندگی مدارا کن
بهار اگر برسد، از حصار می‌گذرد...

#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هنوز میل تو بر قهرهای طولانی‌ست؟
بس است جان من! این شیوه نامسلمانی‌ست

به وعده‌های تو امّیدوارم؛ اما حیف
که عمر نوح ندارم... که آدمی فانی‌ست

نه اینکه هیچ خرابم نکرد خنده‌ی تو
ولی شراب لبت مثل قبل گیرا نیست

قلم به دست گرفتم، ولی چه بنویسم؟
که شرح بی‌کسی‌ام در خطوط پیشانی‌ست

اگر که عشق نباشد، هلاک خواهم شد
حیات رود، گره‌خورده با پریشانی‌ست

#حسین‌_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
میان بوسه گریزان مباش از چنگم
به من ببخش! که بی‌طاقتم؛ که دلتنگم

شراب سرخی و من جام شیشه‌ای، بنگر
که بی‌حضور تو از چهره می‌برد رنگم

به گریه، نزد تو اعجاز تازه آوردم
دو چشمه اشک که می‌جوشد از دل سنگم

رقیب را چه خیالی‌ست؟ خلق می‌دانند
که من برای تو با خویش نیز می‌جنگم

میان این‌همه رنگین‌کمان چشم‌نواز
مبین که ابر سیاهم؛ ببین که یک‌رنگم!

#حسین‌_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مانند فرزندی که محتاج نگهداری ست
این گریه‌های بی‌دلیل از روی ناچاری ست

ناز تو را با قیمتی بالا خریدارم!
عشق است و گاهی مثل کاسب‌های بازاری ست

بیچاره چشمان رقیبان؛ دیر فهمیدند
در سینه‌ام شور محمدخان قاجاری ست!

چشمت شبیه بیت‌های حضرت صائب
هر بار جذبم می‌کند با این‌که تکراری ست!

رنج بیابان دیدن و با کوه جنگیدن...
عاشق شدن زیباترین نوع خودآزاری ست!

حال مرا هر کس که می‌پرسد، بگو: خوب است
اشکش روان؛ اندوه جاری؛ زخم‌ها کاری ست...



#حسین_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀