#ایستاده_در_چارچوب_در....
و خاطراتی که تو را بدرقه می کنند
پنجره ای که اشک می ریزد
دیواری که سعی می کند
بگوید ،
هنوز هم می شود به او تکیه کرد
قاب عکسی که به تو لبخند می زند
و عقربه هایی که
قدرت خداحافظی ندارند...
من حتی ،
#عکسِ
دو نفره یمان را بر نداشته ام...
جنگ تلخی بود
و من شکست را قبول کرده ام
و با چمدانی خالی
#جای_خالی_تــــو_را_برداشته_ام
و سفر در راه بی برگشت گذاشته ام...
#محمد_بشیری
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
و خاطراتی که تو را بدرقه می کنند
پنجره ای که اشک می ریزد
دیواری که سعی می کند
بگوید ،
هنوز هم می شود به او تکیه کرد
قاب عکسی که به تو لبخند می زند
و عقربه هایی که
قدرت خداحافظی ندارند...
من حتی ،
#عکسِ
دو نفره یمان را بر نداشته ام...
جنگ تلخی بود
و من شکست را قبول کرده ام
و با چمدانی خالی
#جای_خالی_تــــو_را_برداشته_ام
و سفر در راه بی برگشت گذاشته ام...
#محمد_بشیری
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀