ز هجر او دل من هر زمان به دست غم افتد
تنم ز دوری او در شکنجهٔ ستم افتد
شبی که قصهٔ درد دل شکسته نویسم
ز تاب سینه بسوزم که سوز در قلم افتد
قدم بپرسشم، ای بت، بنه، که چون تو بیایی
زمن دریغ نیاید سری که در قدم افتد
رها مکن که: به یک بارگی ز پای درآیم
که در کمند تو دیگر چو من شکار کم افتد
چو رشته شد تنم از هجر رشتهٔ زلفت
چه خوش بود سر این رشتها، اگر به هم افتد!
اگر به دست من افتد ز طرهٔ تو شکنجی
چنان شناس که: گنجی به دست بیدرم افتد
چو اوحدی بوجود تو زنده شد به غم تو
وجود او چه تفاوت کند که در عدم افتد
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تنم ز دوری او در شکنجهٔ ستم افتد
شبی که قصهٔ درد دل شکسته نویسم
ز تاب سینه بسوزم که سوز در قلم افتد
قدم بپرسشم، ای بت، بنه، که چون تو بیایی
زمن دریغ نیاید سری که در قدم افتد
رها مکن که: به یک بارگی ز پای درآیم
که در کمند تو دیگر چو من شکار کم افتد
چو رشته شد تنم از هجر رشتهٔ زلفت
چه خوش بود سر این رشتها، اگر به هم افتد!
اگر به دست من افتد ز طرهٔ تو شکنجی
چنان شناس که: گنجی به دست بیدرم افتد
چو اوحدی بوجود تو زنده شد به غم تو
وجود او چه تفاوت کند که در عدم افتد
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بت خورشید رخ من به گذارست امشب
شب روان را رخ او مشعله دارست امشب
خاک مشکست و زمین عنبر و دیوار عبیر
باد گل بوی و هوا غالیه بارست امشب
دیدهٔ آن که نمیخفت و سعادت میجست
گو: نگه کن، که سعادت بگذارست امشب
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب روان را رخ او مشعله دارست امشب
خاک مشکست و زمین عنبر و دیوار عبیر
باد گل بوی و هوا غالیه بارست امشب
دیدهٔ آن که نمیخفت و سعادت میجست
گو: نگه کن، که سعادت بگذارست امشب
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صد سال سر خویشتن ار حلق کنی
وندر تن خویش خرقهٔ دلق کنی
صد بار ز حق دور کنندت به قفا
گر یک سر موی روی در خلق کنی
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وندر تن خویش خرقهٔ دلق کنی
صد بار ز حق دور کنندت به قفا
گر یک سر موی روی در خلق کنی
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صد سال سر خویشتن ار حلق کنی
وندر تن خویش خرقهٔ دلق کنی
صد بار ز حق دور کنندت به قفا
گر یک سر موی روی در خلق کنی
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وندر تن خویش خرقهٔ دلق کنی
صد بار ز حق دور کنندت به قفا
گر یک سر موی روی در خلق کنی
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غافل مشو، ای دل، که نیازم با تست
پوشیده هزارگونه رازم با تست
حرمان شبی دراز و جایی خالی
زانم که حکایت درازم با تست
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پوشیده هزارگونه رازم با تست
حرمان شبی دراز و جایی خالی
زانم که حکایت درازم با تست
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از «نعم» و «بلی» بود با همهکس حدیث تو
با من خستهدل چرا این همه «لا» و «لم» زنی؟
شاد کجا شود ز تو این دل ناتوان من؟
چون تو به روز هجر خود این همه تیر غم زنی
در حرم تو هر کسی محرم و از برای من
قفل حرام داشتن بر در آن حرم زنی
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با من خستهدل چرا این همه «لا» و «لم» زنی؟
شاد کجا شود ز تو این دل ناتوان من؟
چون تو به روز هجر خود این همه تیر غم زنی
در حرم تو هر کسی محرم و از برای من
قفل حرام داشتن بر در آن حرم زنی
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یارب! نه دلم بستهٔ غمهای تو بود؟
چشمم شب و روز غرق نمهای توبود؟
بر جرم و خطای من چه میگیری خشم؟
چون جمله به امید کرمهای تو بود
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشمم شب و روز غرق نمهای توبود؟
بر جرم و خطای من چه میگیری خشم؟
چون جمله به امید کرمهای تو بود
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مگر اجل برهاند مرا ز عشق اَرنه
به زندگی نتوانم رها شدن ز شما...
#اوحدی_مراغهای
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به زندگی نتوانم رها شدن ز شما...
#اوحدی_مراغهای
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
صبر از آن دلدار و
دوری زان نگار
گر چه میگفتم که:
بتوانم، نشد
کی فراموشم
شود یادش ز دل؟
نقشِ او چون
هرگز از جانم نشد
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبر از آن دلدار و
دوری زان نگار
گر چه میگفتم که:
بتوانم، نشد
کی فراموشم
شود یادش ز دل؟
نقشِ او چون
هرگز از جانم نشد
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟
که در جمال تو دیدم کمال صنع خدا را
چه بر خورند ز بالای نازک تو؟ ندانم
جماعتی که تحمل نمیکنند بلا را
نه رسم ماست بریدن ز دوستان قدیمی
دین دیار ندانم که رسم چیست شما را
مرا که روی تو بینم به جاه و مال چه حاجت؟
کسی که روی تو بیند به از خزینهٔ دارا
شبی به روز بگیرم کمند زلفت و گویم:
بیار بوسه، که امروز نیست روز مدارا
جراحت دل عاشق دواپذیر نباشد
چو درد دوست بیامد چه میکنیم دوا را؟
صبور باش درین غصه، اوحدی، که صبوران
سخن ز خار برون آورند و سیم ز خارا
#اوحدی
#صبحتون_بخیروعاشقانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که در جمال تو دیدم کمال صنع خدا را
چه بر خورند ز بالای نازک تو؟ ندانم
جماعتی که تحمل نمیکنند بلا را
نه رسم ماست بریدن ز دوستان قدیمی
دین دیار ندانم که رسم چیست شما را
مرا که روی تو بینم به جاه و مال چه حاجت؟
کسی که روی تو بیند به از خزینهٔ دارا
شبی به روز بگیرم کمند زلفت و گویم:
بیار بوسه، که امروز نیست روز مدارا
جراحت دل عاشق دواپذیر نباشد
چو درد دوست بیامد چه میکنیم دوا را؟
صبور باش درین غصه، اوحدی، که صبوران
سخن ز خار برون آورند و سیم ز خارا
#اوحدی
#صبحتون_بخیروعاشقانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر ما ستم او چه گذرها که نکرد؟
در دل غم عشقش چه اثرها که نکرد؟
با تیر غمش به هیچ سر سود نداشت
ورنه دل مسکین چه سپرها که نکرد
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دل غم عشقش چه اثرها که نکرد؟
با تیر غمش به هیچ سر سود نداشت
ورنه دل مسکین چه سپرها که نکرد
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیخواهم کسانی را که امروزند و فردا نه
تو را خواهم که دی بودی و امروزی و فردایی
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را خواهم که دی بودی و امروزی و فردایی
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پرده بردار سعادت وقت صبح از روی و این
آن تواند دید کو بیدار باشد صبحدم
مرده دل در خواب نوشینست و دولت در گذار
شادمان آندل که دولتیار باشد صبحدم
#اوحدی قصیده ۲۶
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن تواند دید کو بیدار باشد صبحدم
مرده دل در خواب نوشینست و دولت در گذار
شادمان آندل که دولتیار باشد صبحدم
#اوحدی قصیده ۲۶
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تو میسر نشد کنار گرفتن
پیش تو داند دلم قرار گرفتن
کعبهٔ من کوی تست و حج دل من
حلقهٔ آن زلف تابدار گرفتن
گر ز دل من به گرد غصه برآری
از تو نخواهد دلم غبار گرفتن
عشق ترا نیک میشمردم و بد شد
جهل بود کار عشق خوار گرفتن
دست نگارین مبر به تیغ، که ما خود
دست بشستیم ازین نگار گرفتن
حاصلت از یار چون به جز غم دل نیست
توبه کن، ای اوحدی، ز یار گرفتن
رو به کناری بساز، چون نتوانی
کام دل خویش در کنار گرفتن
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیش تو داند دلم قرار گرفتن
کعبهٔ من کوی تست و حج دل من
حلقهٔ آن زلف تابدار گرفتن
گر ز دل من به گرد غصه برآری
از تو نخواهد دلم غبار گرفتن
عشق ترا نیک میشمردم و بد شد
جهل بود کار عشق خوار گرفتن
دست نگارین مبر به تیغ، که ما خود
دست بشستیم ازین نگار گرفتن
حاصلت از یار چون به جز غم دل نیست
توبه کن، ای اوحدی، ز یار گرفتن
رو به کناری بساز، چون نتوانی
کام دل خویش در کنار گرفتن
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگارینا، به وصل خود دمی ما را ز ما بستان
دل ما را به آن بالا ز دست این بلا بستان
ز هجران تو رنجوریم، اگر بیمار میپرسی
از آنسر رنجه کن پایی، وزین سر مزد پابستان
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل ما را به آن بالا ز دست این بلا بستان
ز هجران تو رنجوریم، اگر بیمار میپرسی
از آنسر رنجه کن پایی، وزین سر مزد پابستان
#اوحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فراقِ رویِ تو میسوزدم جگر، چه کنم؟
ز کویِ عافیت افتادهام به در، چه کنم؟
به دل کنند صبوری چو کار سخت شود
دلم نماند، ز هجرِ تو، صبر بر چه کنم؟
#اوحدی_مراغهای
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز کویِ عافیت افتادهام به در، چه کنم؟
به دل کنند صبوری چو کار سخت شود
دلم نماند، ز هجرِ تو، صبر بر چه کنم؟
#اوحدی_مراغهای
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀