در خودم؛ گم شده بودم تو؛ صدایم کردی
عاشقم کردی وُ کُشتی وُ رهایم کردی!
عشق پیش از تو؛ فقط دلهره ای زیبا بود
حسِ بیداری اگر بود؛ ولی رؤیا بود…
در هوای تو؛ نفس تنگ شود، باکی نیست!
آسمان گر چه زمین گیر شود؛ خاکی نیست
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشقم کردی وُ کُشتی وُ رهایم کردی!
عشق پیش از تو؛ فقط دلهره ای زیبا بود
حسِ بیداری اگر بود؛ ولی رؤیا بود…
در هوای تو؛ نفس تنگ شود، باکی نیست!
آسمان گر چه زمین گیر شود؛ خاکی نیست
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود
از تو بعید نیست میان دو خنده ات
تاریخ گنگی از خفقان عاشقت شود
توران به خاک خاطره هایت بیفتد و
آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود
چشمانت، که رنگ پشیمانی خداست
در آینه، بدون گمان، عاشقت شود
از تو بعید نیست، قیامت کنی و بعد
خاکستر جهنمیان عاشقت شود
وقتی نوازش تو شبیخون زندگی ست
هر قلب مات بی ضربان، عاشقت شود
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود
از تو بعید نیست میان دو خنده ات
تاریخ گنگی از خفقان عاشقت شود
توران به خاک خاطره هایت بیفتد و
آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود
چشمانت، که رنگ پشیمانی خداست
در آینه، بدون گمان، عاشقت شود
از تو بعید نیست، قیامت کنی و بعد
خاکستر جهنمیان عاشقت شود
وقتی نوازش تو شبیخون زندگی ست
هر قلب مات بی ضربان، عاشقت شود
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوی تو میدهد آغوش خالیام
ای واقعیت عشق خیالیام
مست توام که قنوتم ترانه شد
چون مومن تو شدم لاابالیام
«بعد از تو بی خبرم از خودم بگو
این روزها چه شدم در چه حالیام»
روزی یقین تو بودم ولی گذشت
امروز فاجعهای احتمالیام
شعرم شکفتن بارانی تو بود
حالا فقط خبر خشکسالیام
بی هیچ دلهره حال مرا بپرس
روزی که من جسدی این حوالیام...
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای واقعیت عشق خیالیام
مست توام که قنوتم ترانه شد
چون مومن تو شدم لاابالیام
«بعد از تو بی خبرم از خودم بگو
این روزها چه شدم در چه حالیام»
روزی یقین تو بودم ولی گذشت
امروز فاجعهای احتمالیام
شعرم شکفتن بارانی تو بود
حالا فقط خبر خشکسالیام
بی هیچ دلهره حال مرا بپرس
روزی که من جسدی این حوالیام...
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این یک جنونِ منطقیست که میخواهمت هنوز
حسّی به غیرِ عاشقیست که میخواهمت هنوز
شاید فریبِ آینهست که تکرار میشود
این هم دروغِ صادقیست که میخواهمت هنوز
تا مرزِ لمسِ جسمِ توست حضور کویریات
حتما دلت شقایقیست که میخواهمت هنوز
وقتِ گرفتنِ دلیست که از من ربودهای
شوقِ قصاصِ سارقیست که میخواهمت هنوز
هنگام انتخاب توست، اگر خواستی بمان
این آخِرین دقایقیست که میخواهمت هنوز
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حسّی به غیرِ عاشقیست که میخواهمت هنوز
شاید فریبِ آینهست که تکرار میشود
این هم دروغِ صادقیست که میخواهمت هنوز
تا مرزِ لمسِ جسمِ توست حضور کویریات
حتما دلت شقایقیست که میخواهمت هنوز
وقتِ گرفتنِ دلیست که از من ربودهای
شوقِ قصاصِ سارقیست که میخواهمت هنوز
هنگام انتخاب توست، اگر خواستی بمان
این آخِرین دقایقیست که میخواهمت هنوز
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو هر جا که باشی
" نصفالنهار مبداء "
آنجاست ،
و زمان از همانجا صفر میشود ،
جهان وقتش را
با تو تنظیم میکند
و
" نصفالنهار مبداء "
همیشه
از میانِ دو چشم من میگذرد . . .
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
" نصفالنهار مبداء "
آنجاست ،
و زمان از همانجا صفر میشود ،
جهان وقتش را
با تو تنظیم میکند
و
" نصفالنهار مبداء "
همیشه
از میانِ دو چشم من میگذرد . . .
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این روزها
نفس کشیدن من
شده دم و بازدم
حتی به قدر یک بازدم
نمی خواهم از من کم شوی
این روزها که
تو را نفس می کشم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نفس کشیدن من
شده دم و بازدم
حتی به قدر یک بازدم
نمی خواهم از من کم شوی
این روزها که
تو را نفس می کشم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو
چه راحت
شعر میشوی
با تو برای شعر گفتن
نیازی به عشق نیست...
#افشین_یداللهی🌺
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه راحت
شعر میشوی
با تو برای شعر گفتن
نیازی به عشق نیست...
#افشین_یداللهی🌺
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزی که برای اولین بار
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
کارِ ناتمامی نداشته باشی
یادت باشد
حرف های آخرت را
به خودت و همه گفته باشی
فکرِ برگشتن
به روزهای قبل از بوسیدنم را
از سَرَت بیرون کن
تو
در جادهای بیبازگشت قدم میگذاری
که شباهتی به خیابانهای شهر ندارد
با تردید،
بی تردید،
کم میآوری …
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
کارِ ناتمامی نداشته باشی
یادت باشد
حرف های آخرت را
به خودت و همه گفته باشی
فکرِ برگشتن
به روزهای قبل از بوسیدنم را
از سَرَت بیرون کن
تو
در جادهای بیبازگشت قدم میگذاری
که شباهتی به خیابانهای شهر ندارد
با تردید،
بی تردید،
کم میآوری …
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برایم شعر بفرست
حتی شعر هایی که عاشقان دیگرت
برای تو می گویند...
می خواهم بدانم
دیگران که دچار تو می شوند
تا کجای شعر پیش می روند
تا کجای عشق
تا کجای جاده ای که من
در انتهای آن ایستاده ام!!!
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حتی شعر هایی که عاشقان دیگرت
برای تو می گویند...
می خواهم بدانم
دیگران که دچار تو می شوند
تا کجای شعر پیش می روند
تا کجای عشق
تا کجای جاده ای که من
در انتهای آن ایستاده ام!!!
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سوزاندیام که دلم خامتر شود
وحشی شدی غزلم رامتر شود
آهو برای چه باید زمان صید
کاری کند که خوش اندامتر شود
جز اینکه از سر جانش گذشته تا
صیاد نابغه ناکامتر شود....
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سوزاندیام که دلم خامتر شود
وحشی شدی غزلم رامتر شود
آهو برای چه باید زمان صید
کاری کند که خوش اندامتر شود
جز اینکه از سر جانش گذشته تا
صیاد نابغه ناکامتر شود....
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزی که برای اولین بار
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
کار ناتمامی نداشته باشی
یادت باشد
حرفهای آخرت را
به خودت
و همه
گفته باشی
فکر برگشتن
به روزهای قبل از بوسیدنم را
از سرت بیرون کن
تو
در جادهای بیبازگشت قدم میگذاری
که شباهتی به خیابانهای شهر ندارد
با تردید
بیتردید
کم میآوری..
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
کار ناتمامی نداشته باشی
یادت باشد
حرفهای آخرت را
به خودت
و همه
گفته باشی
فکر برگشتن
به روزهای قبل از بوسیدنم را
از سرت بیرون کن
تو
در جادهای بیبازگشت قدم میگذاری
که شباهتی به خیابانهای شهر ندارد
با تردید
بیتردید
کم میآوری..
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
هر جا سکوت کوچه ها از ترس سنگین تر شود
یک اه همگون می کند تا شهر رنگین تر شود
پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت
شب از درون می پوسد و با یک تلنگر میرود
دستان ما در بند هم دور از تصور میرود
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست
بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست
قنقوس برمیخیزد و ما را تماشا میکند
شعله فرو می افتد و در بهت حاشا میکند
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
هر جا سکوت کوچه ها از ترس سنگین تر شود
یک اه همگون می کند تا شهر رنگین تر شود
پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت
شب از درون می پوسد و با یک تلنگر میرود
دستان ما در بند هم دور از تصور میرود
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست
بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست
قنقوس برمیخیزد و ما را تماشا میکند
شعله فرو می افتد و در بهت حاشا میکند
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یکروز میآیی که من، دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از صبر ویرانم ولی، چشم انتظارت نیستم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بانوی فصل درختان سارپوش
مهتاب پنجرههای غبارپوش
بانوی آبی آبان و آسمان
ای پرحرارت سرد بهارپوش
زیبای تارک دنیای بیحصار
اعجاز صومعههای حصارپوش
روح شرابی و قانون مستها
ای بی تو خُم، خفقانی خمارپوش
دیدی که رفتنت از شهر شعر من
یعنی غروب زمینی مزار پوش
پر میدهی که مرا در قفس کنی
ای جبر گاه به گاه اختیارپوش
آوارهام که تو عریان کنی مرا
آری منم شبح انتظارپوش
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مهتاب پنجرههای غبارپوش
بانوی آبی آبان و آسمان
ای پرحرارت سرد بهارپوش
زیبای تارک دنیای بیحصار
اعجاز صومعههای حصارپوش
روح شرابی و قانون مستها
ای بی تو خُم، خفقانی خمارپوش
دیدی که رفتنت از شهر شعر من
یعنی غروب زمینی مزار پوش
پر میدهی که مرا در قفس کنی
ای جبر گاه به گاه اختیارپوش
آوارهام که تو عریان کنی مرا
آری منم شبح انتظارپوش
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
هر جا سکوت کوچه ها از ترس سنگین تر شود
یک اه همگون می کند تا شهر رنگین تر شود
پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت
شب از درون می پوسد و با یک تلنگر میرود
دستان ما در بند هم دور از تصور میرود
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست
بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست
قنقوس برمیخیزد و ما را تماشا میکند
شعله فرو می افتد و در بهت حاشا میکند
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
هر جا سکوت کوچه ها از ترس سنگین تر شود
یک اه همگون می کند تا شهر رنگین تر شود
پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت
شب از درون می پوسد و با یک تلنگر میرود
دستان ما در بند هم دور از تصور میرود
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست
بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست
قنقوس برمیخیزد و ما را تماشا میکند
شعله فرو می افتد و در بهت حاشا میکند
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمد و گفت روح بادم و رفت
عطر او ماند روی یادم و رفت
کم نیاورده بودم اما گفت:
از سر تو کمی زیادم و رفت....
#افشین_یداللهی
#همایون_شجریان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عطر او ماند روی یادم و رفت
کم نیاورده بودم اما گفت:
از سر تو کمی زیادم و رفت....
#افشین_یداللهی
#همایون_شجریان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تازگیها بوسهات طعم سیاست میدهد
تلخ و شیرین است، هشدار خیانت میدهد
حال آغوش تو مانند گذشته خوب نیست
عطر تو بوی خیانت در امانت میدهد
طرح لبخند تو کمرنگ و غریب و مبهم است
حس گریه، حس سرما، حس عادت میدهد
دستهایت را نمیفهمم ولی در دستم است
لمس هم گاهی صدای گنگ رخوت میدهد
عشق، دامن میزند، ناگاه دامن میکشد
هر چه هست اما به عاشق، گاه فرصت میدهد
چیست در زیبایی نفرینی چشمان تو
که جواب عشق را با هتک حرمت میدهد...؟
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تلخ و شیرین است، هشدار خیانت میدهد
حال آغوش تو مانند گذشته خوب نیست
عطر تو بوی خیانت در امانت میدهد
طرح لبخند تو کمرنگ و غریب و مبهم است
حس گریه، حس سرما، حس عادت میدهد
دستهایت را نمیفهمم ولی در دستم است
لمس هم گاهی صدای گنگ رخوت میدهد
عشق، دامن میزند، ناگاه دامن میکشد
هر چه هست اما به عاشق، گاه فرصت میدهد
چیست در زیبایی نفرینی چشمان تو
که جواب عشق را با هتک حرمت میدهد...؟
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بمان برای زمین تکیه گاه بردارم
نرو، برای خدا نورِ ماه بردارم
بیا غریزهی حوّا به شوق تو بگذار
دوباره از سرِ آدم کلاه بردارم
چگونه میشود از چشمِ تو ـ دَری به بهشت -
میانِ دوزخِ دنیا نگاه بردارم؟
برای بردنِ تو باید از سپاهِ خودم
نه اسبهای سفیدم، که شاه بردارم
ولی گمان نکنم بعد از این قمار سیاه
از آن میانه دلی رو به راه بردارم
چقدر حقِ من از آنچه گفتنی هم نیست
درست بوده که من اشتباه بردارم
خدا تو را که تراشید، چشم خود را بست
نگو کنارِ تو دست از گناه بردارم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نرو، برای خدا نورِ ماه بردارم
بیا غریزهی حوّا به شوق تو بگذار
دوباره از سرِ آدم کلاه بردارم
چگونه میشود از چشمِ تو ـ دَری به بهشت -
میانِ دوزخِ دنیا نگاه بردارم؟
برای بردنِ تو باید از سپاهِ خودم
نه اسبهای سفیدم، که شاه بردارم
ولی گمان نکنم بعد از این قمار سیاه
از آن میانه دلی رو به راه بردارم
چقدر حقِ من از آنچه گفتنی هم نیست
درست بوده که من اشتباه بردارم
خدا تو را که تراشید، چشم خود را بست
نگو کنارِ تو دست از گناه بردارم
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خط قرمزهای ما انگار لیمویی شده
شهر درگیر حراج و ماجراجویی شده
عشق هم یک عادت ناگاه و کوتاه و خشن
ترکها فوق سریع و گاه یابویی شده!
اولین سنگ بناء اجتماع ما -زرشک
بستری از ارتباطاتِ زناشویی شده
حرفها و ژستهامان ادعا در ادعا
دورهی ما دورهی بحران کمرویی شده
عقل مشغول اراجیف خودش ماندست و دل
در حقیقت با مجاز عشق یاهویی شده
دختر همسایه ما حافظِ قرآن نشد
سرشناس اما چرا، در شهر بانویی شده
یک برادر داشت او هم در شب قدری عجیب
روی تختِ خواب یک استاد چاقویی شده
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شهر درگیر حراج و ماجراجویی شده
عشق هم یک عادت ناگاه و کوتاه و خشن
ترکها فوق سریع و گاه یابویی شده!
اولین سنگ بناء اجتماع ما -زرشک
بستری از ارتباطاتِ زناشویی شده
حرفها و ژستهامان ادعا در ادعا
دورهی ما دورهی بحران کمرویی شده
عقل مشغول اراجیف خودش ماندست و دل
در حقیقت با مجاز عشق یاهویی شده
دختر همسایه ما حافظِ قرآن نشد
سرشناس اما چرا، در شهر بانویی شده
یک برادر داشت او هم در شب قدری عجیب
روی تختِ خواب یک استاد چاقویی شده
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو آمدی ...
و بی آنکه بدانی ،
خدا با تو برای من
یک بغل شعر نگفته فرستاد
حالا بنشین و تماشا کن
چگونه آیه آیه کتاب
رسالت تو را خواهم سرود ...
پیامبر از همه جا بی خبر من !
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و بی آنکه بدانی ،
خدا با تو برای من
یک بغل شعر نگفته فرستاد
حالا بنشین و تماشا کن
چگونه آیه آیه کتاب
رسالت تو را خواهم سرود ...
پیامبر از همه جا بی خبر من !
#افشین_یداللهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀