💖کافه شعر💖
2.76K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
‌آنقَدَر عشقِ عذاب آورِ او شیرین ست

مانده ام لعنت و نفرین بِڪنم یا ڪه دعا....


#محسن_محمدے

‌‎‌‌
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنان که زِیکدگر جگرریشتَرَند
قومی پَستَر، قبیله‌یی پیشتَرَند

در غُربتِ مرگ، بیمِ تنهایی نیست
یارانِ عزیز، آن‌طرف بیشتَرَند..

#مسیح‌_کاشانی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آهنگ دراز شب رنجوري مشتاق
با آن نتوان گفت که بيدار نباشد

از ديده من پرس که خواب شب مستي
چون خاستن و خفتن بيمار نباشد

#سعدی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا
از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا

آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمر سبک‌رفتار می‌ماند به جا

کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی
در کف گلچین ز گلشن، خار می‌ماند به جا

جسم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیست
پیش این سیلاب، کی دیوار می‌ماند به جا؟

هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست
وقت آن کس خوش کزو آثار می‌ماند به جا

زنگ افسوسی به دست خواجه هنگام رحیل
از شمار درهم و دینار می‌ماند به جا

نیست از کردار ما بی‌حاصلان را بهره‌ای
چون قلم از ما همین گفتار می‌ماند به جا

ظالمان را مهلت از مظلوم چرخ افزون دهد
بیشتر از مور اینجا مار می ماند به جا

سینه ی ناصاف در میخانه نتوان یافتن
نیست هر جا صیقلی زنگار می ماند به جا

می کشد حرف از لب ساغر می پر زور عشق
د دل عاشق کجا اسرار می ماند به جا

عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور
برگ صائب بیشتر از بار می‌ماند به جا

#صائب_تبریزی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
آن نه شبنم بود ریزان،
وقت صبح، از روی گل
گل ز شرمت ریخت بر
خاک آبروی خویش را

مرده ام، عیسی دمی
خواهم، که یابم زندگی
همره باد صبا بفرست
بوی خویش را

#هلالی_جغتایی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آینهء دل چون شود صافی و پاک
نقشها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقّاش را
فرشِ دولت را و هم فراش را

#مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
آدم هایی که
شعر می خوانند
شعر می دانند
آرام و صبورند .
بروید و نگران تنهایی‌شان نباشید ؛
آن ها خوب بلدند خیال‌بافی کنند ،
طوری در شعرها تصورتان می کنند
در آغوش‌تان می گیرند
بوسه بر دستان‌تان می زنند
که اگر برگردید
به آدمِ درونِ شعر وفادارند و
شما را پس می زنند



#مونا_محمدی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آیی و بگذری به من و باز ننگری

ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد


#فخرالدین_عراقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آدمها بالاخره یک روزے یک جایے
در یک لحظه تمام میشوند
نه که بمیرند...
نـــه!
جوهر احساسشان تمام می شود...


#ناظم_حکمت


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنے که ز صبح خنده بر لب دارد
بر قلب کسان بذر محبت کارد

هر روز بخند و شادمان باش اے دوست
بگذار جهان بر تو محبت آرد

#مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آرامــــش نـــــاب جنگــــل لیـــــمویی

رویــای بهشــت و غــرق در جــادویی

سرشــار شکــوفه میشــود بــاغ دلــم

هرصبح که با من از خودت می گویی

#شهراد_میدری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
همیشه آخرِ هـر قصه ای، رسیدن نیست
تمـامِ لذتِ در بـاغ ، میـوه چیدن نیست

رسیدن و نرسیدن چه فرق خواهد داشت
که عشق حادثه ای غیرِ دل تپیدن نیست

چقـدر در پـیِ مقصد...؟ مسیر را دریـاب
مسافری و سفر غیـرِ خـوب دیدن نیست

پـرنـده بـاش خودت را بـه بـادها بسپار
بـرو بـه اوج نگو حالِ پَـر کشیدن نیست

تو عاشقی و دوامت، به عالمی ثبت است
تمامِ معنی بـودن نفـس کشیدن نیست

و عشق مثلِ کتابی ست خوب و بی پایان
کـه در نگارشِ آن، واژه ی رسیدن نیست

#نـازنیـن_مـرادی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آدمیزاد است و «عشق» و....
دل به هر کاری زدن

آدم است و سیب خوردن،
آدم است و اشتباه...

#حامد_عسکری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنجا
در حوالىِ آغوشت
بيشتر از هر جاى ديگر
من خودم هستم
همان
ديوانه ى آرامى
كه
از قفسِ وحشت
پريده...🍃❤️

#اديب_حيدربگى


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند
از تلخی جان کندنم، از عاشقی واسوختند

دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مسئله
و امروز اهل میکده، رندی ز من آموختند

چون رشتهٔ ایمان من، بگسسته دیدند اهل کفر
یک رشته از زنار خود، بر خرقهٔ من دوختند

یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق
دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند...

#شیخ_بهایی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن‌کس که قلبت از غمش بیمار خواهد شد
آیا برایت لحظه‌ای غمخوار خواهد شد؟

دستی که روی شانه‌ات دستِ رفاقت بود
بر گردنت روزی طناب دار خواهد شد

عمری به اسم سایه‌بان بوده‌ست سقفی که
با لرزه‌ای روی سرت آوار خواهد شد

چون کاکتوس، از جمع گل‌ها هم اگر باشی
در چشم آدم‌ها نمادت خار خواهد شد

حتّی زمینی که به جز پستی‌بلندی نیست
وقتی مزارت می‌شود، هموار خواهد شد!

آری... که بختِ وقت‌نشناست، زمانی که
خواب ابد آمد پی‌ات، بیدار خواهد شد

قلبی که قصرِ آرزوها در خیالت بود
حالا برای غصّه‌ات انبار خواهد شد...


#حسین_صبح_خیز


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن روز که دیوانه سر و سودائی

در سلسلهٔ دولتیان می‌آئی

امروز از آن سلسله زان محرومی

کامروز تو عاقلی و کارافزائی

#مولانا


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن را که به بالین تو یک شب سر اوست


سرو و گل و مشک و ماه در بستر اوست

#مسعود_سعد


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن روز که کار وصل را ساز آید
وین مرغ از این قفس بپرواز آید

از شه چو صفیر ارجعی باز شود
پروازکنان به دست شه بازآید

#مولانا


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن لحظه که از پیرهنت بوی رسد
من خود چه کسم چرخ و فلک جامه درد

آن پیرهن یوسف خوشبوی کجاست
کامروز ز پیراهن تو بوی برد

#رباعی_مولانا


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀