در هیاهوی حریر احساسم
#واژه_ها می رقصند و
ردی از تو
بر دفتر شعرم جا می گذارند..
با اشعارم
فاصله را در هم می کوبم
و پشت پنجره
هِق هِق و بغضم را به باد می سپارم!
قرارمان انگور بود تابستان
تا تو بیایی و
امتحانِ تمامِ بوسه هایِ
تجدید شده ات را
یکجا پس بدهی!
من #عشق_را
به قلب شهریور
سنجاق کرده ام
یادت نرود
قرارمان همین جا
زیر پرچین #شهریور.
#فریبا_قربان_کریمی
#عصر_تون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#واژه_ها می رقصند و
ردی از تو
بر دفتر شعرم جا می گذارند..
با اشعارم
فاصله را در هم می کوبم
و پشت پنجره
هِق هِق و بغضم را به باد می سپارم!
قرارمان انگور بود تابستان
تا تو بیایی و
امتحانِ تمامِ بوسه هایِ
تجدید شده ات را
یکجا پس بدهی!
من #عشق_را
به قلب شهریور
سنجاق کرده ام
یادت نرود
قرارمان همین جا
زیر پرچین #شهریور.
#فریبا_قربان_کریمی
#عصر_تون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#گاهی_دلت می خواهد زمان بایستد
تا #خاطراتت را در #آغوش بفشاری،
گاهی دلت می خواهد
لابه لای تمام لحظه های سردِ تنهایی
#نگاهی_مهربان
مُرفینی باشد برای
تمام دردهای تن رنجورت،
گاهی سردرگم در انتهای جادۀ
یک طرفه #منتظر مانده ایی
نمیدانی او با دلش رفته است یا
تو با دلت هنوز منتظر آمدنش مانده ای!
گاهی
در #ذهنِ عاشقت
کلماتِ چیده شده اند
ولی لکنتِ زبان برایِ گفتنِ تمامشان امانت را بریده است
مُهر #سکوت به لبهایت می خوردو
#واژه ها قطره قطره بر #کاغذ می گریند
گاهی منتظر کسی
هستی که هیچوقت نمی آید
و گاهی #اَشکها
حرفهایی به وسعت نگفتن دارند.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا #خاطراتت را در #آغوش بفشاری،
گاهی دلت می خواهد
لابه لای تمام لحظه های سردِ تنهایی
#نگاهی_مهربان
مُرفینی باشد برای
تمام دردهای تن رنجورت،
گاهی سردرگم در انتهای جادۀ
یک طرفه #منتظر مانده ایی
نمیدانی او با دلش رفته است یا
تو با دلت هنوز منتظر آمدنش مانده ای!
گاهی
در #ذهنِ عاشقت
کلماتِ چیده شده اند
ولی لکنتِ زبان برایِ گفتنِ تمامشان امانت را بریده است
مُهر #سکوت به لبهایت می خوردو
#واژه ها قطره قطره بر #کاغذ می گریند
گاهی منتظر کسی
هستی که هیچوقت نمی آید
و گاهی #اَشکها
حرفهایی به وسعت نگفتن دارند.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀