وقتی که غمت زخم زبان داشته باشد
این مرده چرا بعدِ تو جان داشته باشد
دور از تو چرا زنده بماند که بمیرد؟
قلبی که نباید ضربان داشته باشد!
آواره ام! ای کاش زلیخای جنونم
از یوسف چشم تو نشان داشته باشد
عشقی و سزاوار جنونی و ندیدم
مانند تو چیزی هیجان داشته باشد
سر میدهد آواز تو را آن که به یادت
در حنجره اش سوز بنان داشته باشد
تقدیر من این است که بعد از تو همیشه
غم در رگ جانم جریان داشته باشد
ای کاش تو را صد غزل تازه بمیرم...
شاعر که نباید غم نان داشته باشد!
#زهره_هوشیار
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
این مرده چرا بعدِ تو جان داشته باشد
دور از تو چرا زنده بماند که بمیرد؟
قلبی که نباید ضربان داشته باشد!
آواره ام! ای کاش زلیخای جنونم
از یوسف چشم تو نشان داشته باشد
عشقی و سزاوار جنونی و ندیدم
مانند تو چیزی هیجان داشته باشد
سر میدهد آواز تو را آن که به یادت
در حنجره اش سوز بنان داشته باشد
تقدیر من این است که بعد از تو همیشه
غم در رگ جانم جریان داشته باشد
ای کاش تو را صد غزل تازه بمیرم...
شاعر که نباید غم نان داشته باشد!
#زهره_هوشیار
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
نزدیک شو بوی تنت را دوست دارم
تک دگمهء پیراهنت را دوست دارم
از روزهای بی "من"ات می ترسی اما
این پا و آن پا کردنت را دوست دارم
امروز اگر از "من" حضورت را بگیرند
می میرم اما رفتنت را دوست دارم
باران بی حد ای حضور نابهنگام
سرمای تیز بهمنت را دوست دارم
از باغ آغوشت چه بنویسم جز اینکه
شولای آتش بودنت را دوست دارم
سردم شده"پیراهنت را در بیاور"
گرمای مرداد تنت را دوست دارم
مرداد آغوش تو صد خورشید دارد
یخ کرده ام پیراهنت را دوست دارم
#زهره_هوشیار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تک دگمهء پیراهنت را دوست دارم
از روزهای بی "من"ات می ترسی اما
این پا و آن پا کردنت را دوست دارم
امروز اگر از "من" حضورت را بگیرند
می میرم اما رفتنت را دوست دارم
باران بی حد ای حضور نابهنگام
سرمای تیز بهمنت را دوست دارم
از باغ آغوشت چه بنویسم جز اینکه
شولای آتش بودنت را دوست دارم
سردم شده"پیراهنت را در بیاور"
گرمای مرداد تنت را دوست دارم
مرداد آغوش تو صد خورشید دارد
یخ کرده ام پیراهنت را دوست دارم
#زهره_هوشیار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نزدیک شو بوی تنت را دوست دارم
تک دگمهء پیراهنت را دوست دارم
از روزهای بی "من"ات می ترسی اما
این پا و آن پا کردنت را دوست دارم
امروز اگر از "من" حضورت را بگیرند
می میرم اما رفتنت را دوست دارم
باران بی حد ای حضور نابهنگام
سرمای تیز بهمنت را دوست دارم
از باغ آغوشت چه بنویسم جز اینکه
شولای آتش بودنت را دوست دارم
سردم شده"پیراهنت را در بیاور"
گرمای مرداد تنت را دوست دارم
#مرداد آغوش تو صد خورشید دارد
یخ کرده ام پیراهنت را دوست دارم
#زهره_هوشیار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تک دگمهء پیراهنت را دوست دارم
از روزهای بی "من"ات می ترسی اما
این پا و آن پا کردنت را دوست دارم
امروز اگر از "من" حضورت را بگیرند
می میرم اما رفتنت را دوست دارم
باران بی حد ای حضور نابهنگام
سرمای تیز بهمنت را دوست دارم
از باغ آغوشت چه بنویسم جز اینکه
شولای آتش بودنت را دوست دارم
سردم شده"پیراهنت را در بیاور"
گرمای مرداد تنت را دوست دارم
#مرداد آغوش تو صد خورشید دارد
یخ کرده ام پیراهنت را دوست دارم
#زهره_هوشیار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀