سلام غربت زیبای صبح #فروردین
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
🍁 #احسان_افشاری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
🍁 #احسان_افشاری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سلام غربت زیبای صبح #فروردین
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
*
سلام غربت زیبای صبح #فروردین
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سلام غربت زیبای صبح #فروردین
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀