کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت_چهل_سه باصدای بلند شروع کرد به خندیدن برگشت سمتم گفت -جو گرفتت ها...اصلا ببینم اسم تو توی شناسنامه امه یا اسم من توی شناسنامت هان کدومش...منوتو هیچ نسبتی باهم نداریم ... سرمو انداختم پایین باغم گفتم -پس اون صیغه که خوندی چی بود -ببین من به این…
#پارت_چهل_چهار
ماشین رو روشن کرد راه افتاد....
.....
در خونه اروم باز کرد .. به طرف برگشت اروم گفت
-صدات درنیاد ها
....
به طرف اتاق رفتیم بعد از اینکه دوتامون وارد اتاق شدیم در رو قفل کرد
بدون هیچ حرعی به سمت حموم رفت ...منم زود لباسامو عوض کردم ..میدونستم امشب اینجا میمونه
یه بالش و وپتو از توی تخت برداشتم
روی زمین دراز کشیدم.....پتو رو روی سرم انداختم تا رودتر خوابم بگیره
تازه چشمام گرم شده بود که پتو از رو سرم کشیده شد چشامو باز کردم که باقیافه ای عصبانیش رو به رو شدم
-براچی رو زمین خوابیدی
-روی زمین راحت ترم
-باشه پس هرجا زنم بخوابه منم همونجا میخوابم
به سمت تخت رفت بالنج و پتو برداشت..درست بغل من دراز کشید
از جام بلندشدم گفتمو
-چراانقدر بازیم میدی؛بخدا منم ادمم احساس دارم...بسمه بخدا دیگه ظرفیتم پرشده ...
-ببینم مگه من چیکارکردم فقط اومدم پیش زنم دراز کشیدم
-من زنت نیستم؛تو راست میگی من زنت حساب نمیام...پس برو یه جا دیگه بخواب
دستمو محکم کشید سمت خودش چون کارش یهوی بود پرت شدم بغلش ....خواستم ازم پغلش بیام بیرون که نذاشت محکم گرفته بود منو
اروم در گوشم گفت
-هیس؛اروم باش
باعجز ناله گفتم
-ولم کن
لبخند شیطونی زد گفت
-نچ؛نمیشه...همینجا جات خوبه
این بار تن صدامو بالاتربردم گفتم
-ولی من راحت نیستم ولم کن
-هیس ..اروم باش ...اونا اگه بفهمنن تو اینجایی منم مجبور میشم بگم تو دخترکی هستی تضمینی نمیدم زنده بمونی ها
-بهتر...زنده بمونم که چی...مردن بهتر از زندگی کردنه منه
اگه اون روز جلومو نمیگرفتی الان از همه چی راحت شده بودم
-خودکشی کار ادمای ضعیفه
پوزخند تلخی زدمو گفتم
-مگه من قوی ام...من اگه قوی بودم که الان زندگیم اینجوری نبود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
ماشین رو روشن کرد راه افتاد....
.....
در خونه اروم باز کرد .. به طرف برگشت اروم گفت
-صدات درنیاد ها
....
به طرف اتاق رفتیم بعد از اینکه دوتامون وارد اتاق شدیم در رو قفل کرد
بدون هیچ حرعی به سمت حموم رفت ...منم زود لباسامو عوض کردم ..میدونستم امشب اینجا میمونه
یه بالش و وپتو از توی تخت برداشتم
روی زمین دراز کشیدم.....پتو رو روی سرم انداختم تا رودتر خوابم بگیره
تازه چشمام گرم شده بود که پتو از رو سرم کشیده شد چشامو باز کردم که باقیافه ای عصبانیش رو به رو شدم
-براچی رو زمین خوابیدی
-روی زمین راحت ترم
-باشه پس هرجا زنم بخوابه منم همونجا میخوابم
به سمت تخت رفت بالنج و پتو برداشت..درست بغل من دراز کشید
از جام بلندشدم گفتمو
-چراانقدر بازیم میدی؛بخدا منم ادمم احساس دارم...بسمه بخدا دیگه ظرفیتم پرشده ...
-ببینم مگه من چیکارکردم فقط اومدم پیش زنم دراز کشیدم
-من زنت نیستم؛تو راست میگی من زنت حساب نمیام...پس برو یه جا دیگه بخواب
دستمو محکم کشید سمت خودش چون کارش یهوی بود پرت شدم بغلش ....خواستم ازم پغلش بیام بیرون که نذاشت محکم گرفته بود منو
اروم در گوشم گفت
-هیس؛اروم باش
باعجز ناله گفتم
-ولم کن
لبخند شیطونی زد گفت
-نچ؛نمیشه...همینجا جات خوبه
این بار تن صدامو بالاتربردم گفتم
-ولی من راحت نیستم ولم کن
-هیس ..اروم باش ...اونا اگه بفهمنن تو اینجایی منم مجبور میشم بگم تو دخترکی هستی تضمینی نمیدم زنده بمونی ها
-بهتر...زنده بمونم که چی...مردن بهتر از زندگی کردنه منه
اگه اون روز جلومو نمیگرفتی الان از همه چی راحت شده بودم
-خودکشی کار ادمای ضعیفه
پوزخند تلخی زدمو گفتم
-مگه من قوی ام...من اگه قوی بودم که الان زندگیم اینجوری نبود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG