کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت_صدودوازده _نه نه ممنون رلضي به زحمتون نيستم _اين حرفا چيه توهم برام مثل مهسا هستي _ممنون... اماخونه خودم راحتترم ....... _مهسا _جانم _ميخوام به علي زنگ بزنم _ديونه اي تو،انقدر منتشو نكش... _نميشه.. هردقيقه عشقم نسبت بهش بيشتر ميشه _عشق يه…
#پارت_صدوسيزده
ازصبح يه لحظه اروم قرار نداشتم همش استرس داشتم
مهسا هم نبود...
هركاري ميكردم يه لحظه اروم نميشدم..
يهو درد بدي توي بدنم ايجاد شد... ناخوداگاه داد بلندي كشيدم
هر لحظه دردم بيشتر ميشد... اما كسي نبود...
باهزاربدبختي به طرف حياط رفتم
نفهميدم چيشد يهو چشمام سياهي رفت....
.....
با احساس درد چشمامو باز كردم
چند دقيقه طول كشيد تابفهمم كجام..
دستي روي شكمم كشيدم
نفسم ديگه بالا نيومد به سختي تونستم فرياد بزنم
_پرستارررر
بعد از چند ثانيه پرستار و مهسا وارد اتاقم شدن
پرستار بااسترس گفت
_ چيشده
بابغض گفتم
_ بچه هام
پرستار نفس عميقي كشيد گفت
_دوتاشون حالشون خوبه.. اما بخاطراينكه زود به دنيااومدن بايد يه چند روزي تو دستگاه بمونن
_ميتونم ببينمشون
_البته كه ميتوني بموني فقط يه چند صبر كن تابرم يكي رو صدا كنم بيات ببرتت
از اتاق رفت
باچشماي گريون به مهسا نگاهي كردم
مهسا زود به سمتم اومد بادستاش اشكاي روي گونمو پاك كرد
_چرا گريه مي كني تو... بچه هات سالم سالممم ولي فقط يه مشكلي وجود داره
_چه مشكلي... چيشده
_پسرت
_پسرم چيه.. هان...
_دخترت شبيه خودته خوشگل اما پسرت كپ عليه زشت بيرخت
_ديونه اي مهسا... ترسيدم
_بايدم بترسي...
_به علي گفتي
_نه من فقط به امير گفتم... اونم از الان رفته دنبال كاراي دفتري
_نميدوني اون به علي خبر داده يانه
_وايي مهسا ترو خدا ول كن اون اگه ادم بود كه تو رو ول نميكرد
_شايد اگه بفهمه برگرده
_اون نه حسي به تو نداره نه به بچه هات
اون داره يه زندگي جديد واسه خودش دست پا ميكنه
_يعني چي
_يعني اميدي به برگشتنش نداشته باش
_چرا
بااومدن پرستار نتوست حرفشو بزنه
....
_خب مامان كوچولو اون دوتا فرشته بچه هاتن
چقدر كوچولو بودن.... واقعا هم مثل فرشته ها بودن مهسا راست ميگفت پسرمم شباهت زيادي به علي داشت
دخترمم مثل خودم بود اروم و مظلوم
_ميشه بغلشون كنم
_البته كه ميشه فقط يه ذره بايد صبر كني
_ماشالله پدرشون خيلي دوسشون داره ها
باتعجب پرسيدم
_پدرشون
_اره ديگه شوهرت... يه لحظه از پشت شيشه جم نميخورد
توي اين يه سالي كه اينجام اولين پدري بود كه انقدر نگران حال تو و بچه هاش بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
ازصبح يه لحظه اروم قرار نداشتم همش استرس داشتم
مهسا هم نبود...
هركاري ميكردم يه لحظه اروم نميشدم..
يهو درد بدي توي بدنم ايجاد شد... ناخوداگاه داد بلندي كشيدم
هر لحظه دردم بيشتر ميشد... اما كسي نبود...
باهزاربدبختي به طرف حياط رفتم
نفهميدم چيشد يهو چشمام سياهي رفت....
.....
با احساس درد چشمامو باز كردم
چند دقيقه طول كشيد تابفهمم كجام..
دستي روي شكمم كشيدم
نفسم ديگه بالا نيومد به سختي تونستم فرياد بزنم
_پرستارررر
بعد از چند ثانيه پرستار و مهسا وارد اتاقم شدن
پرستار بااسترس گفت
_ چيشده
بابغض گفتم
_ بچه هام
پرستار نفس عميقي كشيد گفت
_دوتاشون حالشون خوبه.. اما بخاطراينكه زود به دنيااومدن بايد يه چند روزي تو دستگاه بمونن
_ميتونم ببينمشون
_البته كه ميتوني بموني فقط يه چند صبر كن تابرم يكي رو صدا كنم بيات ببرتت
از اتاق رفت
باچشماي گريون به مهسا نگاهي كردم
مهسا زود به سمتم اومد بادستاش اشكاي روي گونمو پاك كرد
_چرا گريه مي كني تو... بچه هات سالم سالممم ولي فقط يه مشكلي وجود داره
_چه مشكلي... چيشده
_پسرت
_پسرم چيه.. هان...
_دخترت شبيه خودته خوشگل اما پسرت كپ عليه زشت بيرخت
_ديونه اي مهسا... ترسيدم
_بايدم بترسي...
_به علي گفتي
_نه من فقط به امير گفتم... اونم از الان رفته دنبال كاراي دفتري
_نميدوني اون به علي خبر داده يانه
_وايي مهسا ترو خدا ول كن اون اگه ادم بود كه تو رو ول نميكرد
_شايد اگه بفهمه برگرده
_اون نه حسي به تو نداره نه به بچه هات
اون داره يه زندگي جديد واسه خودش دست پا ميكنه
_يعني چي
_يعني اميدي به برگشتنش نداشته باش
_چرا
بااومدن پرستار نتوست حرفشو بزنه
....
_خب مامان كوچولو اون دوتا فرشته بچه هاتن
چقدر كوچولو بودن.... واقعا هم مثل فرشته ها بودن مهسا راست ميگفت پسرمم شباهت زيادي به علي داشت
دخترمم مثل خودم بود اروم و مظلوم
_ميشه بغلشون كنم
_البته كه ميشه فقط يه ذره بايد صبر كني
_ماشالله پدرشون خيلي دوسشون داره ها
باتعجب پرسيدم
_پدرشون
_اره ديگه شوهرت... يه لحظه از پشت شيشه جم نميخورد
توي اين يه سالي كه اينجام اولين پدري بود كه انقدر نگران حال تو و بچه هاش بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG