کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.85K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
🔴 ادامه رمان گل یاس

#پارت526

هرچقد برای جمله ی اولش قلبم اکلیلی شد و ذوق کرد برای صاحبش، انتهای حرفش ته دلمو لرزوند و دلشوره ای موذی به جونم انداخت!
نامحسوس سرمو تکون میدم و افکارم رو پس میزنم و خودمو کنترل میکنم تا با ظن و گمان های الکی، حال خوش امشبمون رو خراب نکنم و همه چیزو به خدا می‌سپارم!
از کجا معلوم؟ شاید هم مخالفت نکردن!!


_ نمیدونم این کارها چقد زمان میبره و چقد ممکنه طول بکشه...
یک هفته...
یک ماه...
یا حتی بیشتر.... نمیتونمم پیش بینی کنم!
لازمه برم نیویورک و به کارهای شرکت و آزمايشگاه سر و سامون بدم تا در نبودم مشکلی پیش نیاد...


سکوت میکنه و به نقطه ای نامعلوم خیره میشه و انگار موضوعی یادش اومده باشه، پوزخند تلخی میزنه :

_ ذاتاً فقط خانواده ی تو نیست که باید راضیشون کنم!


منظورشو خوب می فهمم!

راضی کردن عمو محمد کار ساده ای نیست...!
هنوز یادم نرفته عمو با چه نفرتی از هومان حرف می‌زد و بخاطر یک سو تفاهم طردش کرد!
یادم نرفته، هومان از رفیقه نارفیقش چطور ضربه خورد و اون شبی که داستان آنا رو برام تعریف کرد چقدر از اون زنِ حیله گر متنفر شدم...
از عمو هم خیلی دلگیرم!
چرا که بی چون و چرا حرف یک غریبه رو پذيرفت و هرگز از هومان نخواست براش توضیح بده و با قساوت براش حکم برید...
هنوزم که هنوزه یک زنگ خشک و خالی به هومان نزده و هومانم که.....
شاید حق داره زنگ نزنه!
مطمئنم اگه عمو محمد جریان رو بفهمه، بخاطر رفتاری که داشته پشیمون میشه...!
مثل من که بعد از فهمیدن حقیقت هزار بار خدارو شکر کردم که هومان رو اشتباه قضاوت نکردم و شرمنده نشدم!
چقدر اون شب خوشحال شدم...!

پوفی میکشم و به هومان نگاه می کنم
تاب دیدن چهره ی کلافه و گرفته ش رو ندارم...
دلم میخواد منم مثل خودش بهش دلگرمی بدم...
همونطور که اون همه جوره هوای دل من رو داره...

صندلیمو نزدیکش میکنم و ساعدش رو میگیرم.
نگاهم می‌کنه...
لبخند امید بخش و مطمئنی تحویلش میدم...

_ باهم دیگه از پس همه ی مشکلات بر میایم هومان...
هرچی که پیش بیاد، من طرف توام...


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت526




یعنی اونقد باد نکرده و شکمشم مثل سوسک نیست..

.هیکلش رو فرم و ورزشکاریه ولی نه مثل اون ول بی شاخ و دم....خیلی خوش هیکله...


خب دیگه هیز بازی بسه...

تو که پسر مردم و با چشمات خوردی تموم شد رفت!!!بذار یه چیزیم واسه
زنش بمونه...

نگاهم و از نیم تنه اش گرفتم و دوباره زل زدم به چشمای بسته اش...

درسته که مسعود خیلی خوش قیافه و خوش هیکل و خوش تیپ

و در کل دخترکشه و الانم که انقد ناز خوابیده، عین یه پسر کوچولوی معصوم شده

ولی این دلیل نمیشه که من از خباثت ذاتیم دست بردارم!!

باید بیدارش کنم... حالا چجوری بیدارش کنم؟

!روش جیغ و داد دیگه خیلی تکراری شده...

پس چی کار کنم؟! همین جوری داشتم فکر می کردم چجوری از خواب بیدارش کنم

که نگاهم روی پارچ آب روی میز کنار تخت ثابت موند

..ایول!خودشه...


@kadbanoiranii