کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.85K subscribers
23K photos
28.4K videos
95 files
42.5K links
Download Telegram
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت365 رسانه تبلیغی ما باشید🎀 به کدبانوها فوروارد کن 😊 لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join @kadbanoiranii https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال @kadbanoiranii   حرام…
#پارت366


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
ادامه رمان گل یاس

#پارت366

"*" *"*" "**" *"*" *"'" *"*"

انگشتم روی شماره اش میلغزه، اما قبل از اینکه لمسش کنم، پشیمون میشم و گوشیو روی بالش پرت میکنم....

ساعت از هشت شب گذشته و دیگه امیدی ندارم به اینکه هومان برگرده و بریم بیرون!
از صبحم بیخودی منتظر بودم و به خودم رسیدم!

با قیافه ی گرفته و لبِ آویزون، به طرف کمد میرم و از داخل کِشو شلوار راحتیمو بیرون میکشم تا با شلوار جینی که با شور و شوق پوشیدم، عوض کنم.

دکمه ی شلوارو باز میکنم، ولی هنوز زیپشو پایین نکشیدم که صدای در اتاق مانع میشه.
همونطور که برای باز کردن در میرم، دوباره دکمه رو میبندم.
درو باز میکنم و با دیدن الیزابت پشت در، اون یک اپسیلون امیدم هم دود میشه و هوا میره...
کاش هومان بود!
الیزابت به لبخند گرمی مهمونم میکنه :

_The master is waiting for you in the yard.
( ارباب در حیاط منتظر توعه)

معنی کلماتو گم میکنم و احساس میکنم درست متوجه نشدم برای همین با شک میپرسم :

_What?
(چی؟)


_The master said to tell you to go down and do not procrastinate.
(ارباب گفت بهت بگم بری پایین و معطلش نکنی!)

کم کم لبهام کش میاد و یه خنده ی پرشور و متعجب تحویل الیزابت میدم و درحالی که با عجله به داخل اتاق برمیگردم تا گوشیمو بردارم، میگم :


_مرسی..... مرسییی الی جونم ..... ایشالا همیشه اینجوری خوش خبر باشی.....


به اینم توجه نمیکنم که الیزابت چیزی از حرفای من نمی فهمه و قیافه اش مثل علامت سوال شده!
فقط میخوام سریع تر خودمو به هومان برسونم...
تا با چشمای خودم نبینم، باورم نمیشه که اومده!
خدارو شکر از قبل حاضر شدم!

چهره ی بانمک الیزابت رو پشت سر میزارم و براش دست تکون میدم و از پله ها سرازیر میشم....

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت366




اخمی کردم و گفتم:نه نمی ترسم.. پوزخندش پررنگ تر شد و گفت: پس اگه نمی ترسی بشین با من فیلم ببین.

پوزخندش بدجور روی مخم بود!

!من از پوزخندای مسعود متنفرم...

وقتی پوزخند میزنه دلم می خواد برم کلش و بکوبونم به دیوار!!!

پوزخندش باعث شد که مثل همیشه موضعم و حفظ کنم و با خونسردی بگم:باشه.. بذار ببینیمش!!

لبخند شیطونی روی لب مسعود نشست و گفت: مطمئنی نمی ترسی؟!

با قاطعیت گفتم:معلومه!!ترس چیه بابا؟!

از جاش بلند شد و به سمت سی دی پلیر رفت...

سی دی و گذاشت توش و رفت سمت آشپزخونه...

با یه ظرف پر از تخمه به هال برگشت و ظرف و گذاشت روی میز عسلی وسط هال...

چراغارو هم خاموش کرد و روی مبل نشست..

حالا چرا چراغارو خاموش کرده؟!مرض داره؟؟

بابا من تو همون فضای روشنم خودم و خیس می کنم حالا چه برسه به این که تو فضای به این تاریکی فیلم ترسناک ببینم!!

تیتراژ اول فیلم درحال پخش شدن بود...

ناموسا با دیدن تیتراژش از ترس زهر ترک شدم!!

به صفحه سیاه بود که اسمای بازیگرا روش نوشته می شد...

تو این بینم یه چیزی شبیه روح یا شایدم جنی چیزی رد می شد...

یه آهنگم پخش می شد که هی یکی توش هوهو می کرد!!

بابا فیلمه هنوز شروع نشده من اینجوری گرخیدم،

وقتی شروع بشه می خوام چه خاکی توسرم کنم؟!

میمردی قمپز در نمی کردی که من نمی ترسم و عاشق فیلمای ترسناکم؟!

بابا من غلط کردم..من چیز خوردم....

من به گور دوس دختر مسعود خندیدم...

من و چه به فیلم ترسناک، اونم از نوع آمریکایی؟!

@kadbanoiranii