کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت237 رمان پارادوکس جوابی برای سوالام نداشتم. من خیلی وقت بود که هیچ جوابی برای سوالام نداشتم هیچکسم جواب درستی بهم نمیداد. پاهامو کشیدم تو بغلم و سرمو چسبوندم به زانوم. صدای اب بهم حس خوبی میداد. نگاهم رفت سمت پرنده هایی که رو اب فرود میومدن و ماهی…
#پارت238
رمان پارادوکس

از شیشه ماشین زل زده بودم به کوچه و خیابانا.

مثل همیشه تو فکر بودم که یهو زد رو ترمز.

نگاهی بهش انداختم که گفت:

_رسیدیم. پیاده شو.

بی حرف از ماشین پیاده شدم و منتظر شدم که بیاد.

بوی عطرشو که حس کردم ایستادم تا اون بره جلو.

راه افتاد و منم پشت سرش. همونجوری که جلوی من میرفت گفت:

_ امروزم اگه درست همه چیو چک کنی همه چی جور شه برمیگردیم‌.

زیر لب گفتم:
_ از خدامه.

یه لحظه مکث کرد ولی زیاد طولش نداد. نفس عمیقی کشید و حرکت کرد.

همون مردی که اونروز تو شرکت دیده بودیم دوباره نزدیک اومد و با حامی دست  داد و فقط سرشو برای من تکون داد.

اونها مشغول حرف  زدن شدن و منم مثل ادمای گیج زل زده بودم بهشون.

چند دقیقه بعد حامی گفت:

_  دنبالم بیا. جنسا تو اتاق بغلیه‌.

پوزخندی زد و ادامه داد:

_اینبار قرار نیست تو انبار بری.

اخمامو کشیدم تو همو جلوتر از اون راه افتادم تو اتاق.

حامی و اون مرد هم دنبالم اومدن.

چشمم به جعبه های رو زمین خورد.

با اشاره حامی سمت جعبه ها رفتم. تک به تک لوازمای تو جعبه رو چک کردم و کد و برندای هر کدومو خوندم.

اونها همچنان ایستاده بودن و نگاه میکردن. زیر نگاهشون معذب شده بودم.

برگشتم سمتشون و گفتم:

_ نیم ساعت طول میکشه. تموم که شد بهتون میگم.

زل زد تو چشمم. و بعد سرشو تکون داد و با اون مرد از در رفتن بیرون.

نفس عمیقی کشیدمو دوباره مشغول شدم.



#پارت239
رمان پارادوکس

دستی به پیشونیم کشیدم از رو زمین بلند شدم‌.

اخرین تیک و تو دفتر زدم و خاکای رو شلوارمم تکون دادم.

همه چی درست بود. ذوق زده ازینکه قرار زود برگردم ایران سمت در رفتم و همینکه درو باز کردم با حامی چشم تو چشم شدم:

_ تموم شد؟

سرمو تکون دادمو گفتم:

_اره.

_خوب چیشد؟؟
درحالیکه سعی میکردم هیجانمو پنهان کنم گفتم:
_همه چیش درسته. مشکلی ندارن.

سرشو تکون داد و گفت:
_خوبه. دفترو بده بهم.

دفتر و به سمتش گرفتم که تو یه نگاه کلی گفت :

_ به نظر که همه چی درسته.فقط مونده بسته بندی درستش که اونم تا فردا اماده میشه.

با ذوق گفتم:
_ فردا میریم ایران؟

سرشو اورد بالا و زل زد بهم. تو نگاهش یه حسی بود که نمیفهمیدمش.

کم کم لبخند محوی رو لباش اومد و اروم گفت:
_ میخوای برگردی ایران؟

لبخند مسخره ای زدم و گفتم:
_ بی صبرانه منتظر برگشتنم.

خم شد تو صورتمو انگشتشو به نوک دماغم زد و با حالت شیطونی گفت:

_ اگه بتونم برای فردا شب بلیط بگیرم برمیگردیم.

دستشو پس زدم و با اخم گفتم:
_ به من دست نزن.

نفسشو داد بیرون و گفت:

_ باشه جیغ جیغ نکن.

بعد سوویچ ماشینشو سمتم گرفت و گفت:
_برو تو ماشین بشین تا بیام. خیلی طولش نمیدم.

بی حرف سوییچو ازش گرفتم و سمت خروجی شرکت رفتم.

تو دلم خداروشکر میکردم که قراره از شرش راحت بشم.

غافل ازینکه سرنوشت خوابای دیگه ای برام دیده بود.

🍃 @kadbanoiranii
#پارت238




خودم و انداختم تو بغلش و گفتم: وای اشی!

!نمی دونی چقدر دلم برات تنگیده بود!!!

اشکان لبخند مهربونی زد و گونه ام و بوسید.

با خنده گفت:من نمیدونم اگه ازدواج کنم و از این خونه برم، تو چی میشی؟ فکر کنم از درد دل تنگی بمیری!!

نیشم و باز کردم و گفتم: خدانکنه.

برای چی بمونم توخونه بمیرم؟! منم میام خونه شما!!

اشکان خندید و همونطور که روی مبل، کنار سارا، می نشست گفت: پس یعنی قراره کلا توخونه ما پلاس باشی دیگه نه؟!

نیشم و بازتر کردم و روبروشون نشستم.

با شیطنت گفتم:مشکلش چیه؟

!اینجوری خیال مامان اینام راحت تره.شبا مواظبتونم زیاده روی
نکنین.

اشکان سیبی از توی ظرف میوه ی روی میز برداشت.

با شیطنت گفت:اون موقع دیگ ، زن و شوهریم. می تونیم زیاده روی کنیم.

خندیدم و گفتم: از کجا معلوم تا الان زیاده روی نکرده باشین؟!مگه نگفته بودی که عمه شدم؟!

اشکان سیب و به سمتم پرت کرد تا مثلا من و بزنه اما من توهوا قاپیدمش...

سارا وارد بحثمون شد و گفت: حالا چه عجله ایه؟ ما بچه می خوایم چیکار؟؟؟

تو چرا گیر دادی به این قضيه عمه شدن؟!

همون طور که سیب می خوردم، با نیش باز گفتم: چون بچه دار شدن شما، ۳ تا مزیت در پی داره

.اول اینکه مامان و بابای من نوه دار میشن.

دوم اینکه من عمه میشم و سوم اینکه خودتون بیشتر از همه حال می کنین!!!

سارا - حال چیه بابا؟! کهنه شوری و بچه نگه داشتن حال داره آخه دیوونه؟!

با شیطنت گفتم:عزیز دلم منظور من حال قبل بچه دار شدنتونه!!!اون موقع که...


رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر