#پارت۸۳۸
-لمس دستاتو دوست دارم عزیزم... منو محروم نکن... نوازشم کن... دریغ نکن!
داشتم قدم هایم را با ترس اما رو به جلو برمی داشتم. دستانم را گرفته و هدایتم می کرد و من به او اعتماد داشتم. با سبک بالی به او تکیه می کنم و اجازه می دهم تا او همراهی ام کند!
دستانم را نوازش وار روی تنش می کشم و او حالا با سنگینی بیشتر نفس می کشد. لحظه ای پلک هایش را می بندد و بعد که چشم باز می کند آتش هوس را درون چشمانش شعله ور تر از هر زمان دیگری می بینم!
لب هایم را ولع به داخل دهانش می کشد و من همچون اسیری که دل به محبسش داده لذت می برم. بوسه هایش به اندازه ی حال لحظات پیشش آرام و صبورانه نبود!
فشاری که به پشت سرم وارد می کند مرا به خود می آورد تا همراهی اش کنم. می بوسم و او حریصانه تر لب هایم را به تاراج می برد!
دستانش به پایین سر می خورند و به پهلویم می رسد. نوازش هایش هم کم کم رنگ یک خشونت شیرین را می گرفتند انگار...
خشونتی که رنج آور نبود اما بوی دلتنگی می داد و من به خواهشش پاسخ داده، یقه ی لباسش را به چنگ می گیرم و بدون اینکه به زبان بیاورم فریاد می زنم:
«من هم... من هم دلتنگم مرد من...! مرا ببوس، انگار که فردایی نیست...! مرا ببوس انگار که هیچ وقت جدا نبوده ایم...! ببوس طوری که تا ابد رد لب هایت را از تنم بگیرم.
و نوازشم کن... طوری که تمام تنم رنگ دستانت را به خود بگیرد. نوازش کن و رد مالکیت دستانت را روی تنی که بی تاب این نزدیکی است، به جا بگذار...!
و من تو را عاشقانه به بزم تنم دعوتت می کنم... به شرطی که عاشقانه هایت از جنس همین عشقی باشد که به جان لب هایم می ریزی! از تنی نشات بگیرد که مرا این چنین تنگ به حصار خویش در آورده... به شرطی که تا ابد پایدار باشد. تا ابدیت ماندگار بماند!»
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
-لمس دستاتو دوست دارم عزیزم... منو محروم نکن... نوازشم کن... دریغ نکن!
داشتم قدم هایم را با ترس اما رو به جلو برمی داشتم. دستانم را گرفته و هدایتم می کرد و من به او اعتماد داشتم. با سبک بالی به او تکیه می کنم و اجازه می دهم تا او همراهی ام کند!
دستانم را نوازش وار روی تنش می کشم و او حالا با سنگینی بیشتر نفس می کشد. لحظه ای پلک هایش را می بندد و بعد که چشم باز می کند آتش هوس را درون چشمانش شعله ور تر از هر زمان دیگری می بینم!
لب هایم را ولع به داخل دهانش می کشد و من همچون اسیری که دل به محبسش داده لذت می برم. بوسه هایش به اندازه ی حال لحظات پیشش آرام و صبورانه نبود!
فشاری که به پشت سرم وارد می کند مرا به خود می آورد تا همراهی اش کنم. می بوسم و او حریصانه تر لب هایم را به تاراج می برد!
دستانش به پایین سر می خورند و به پهلویم می رسد. نوازش هایش هم کم کم رنگ یک خشونت شیرین را می گرفتند انگار...
خشونتی که رنج آور نبود اما بوی دلتنگی می داد و من به خواهشش پاسخ داده، یقه ی لباسش را به چنگ می گیرم و بدون اینکه به زبان بیاورم فریاد می زنم:
«من هم... من هم دلتنگم مرد من...! مرا ببوس، انگار که فردایی نیست...! مرا ببوس انگار که هیچ وقت جدا نبوده ایم...! ببوس طوری که تا ابد رد لب هایت را از تنم بگیرم.
و نوازشم کن... طوری که تمام تنم رنگ دستانت را به خود بگیرد. نوازش کن و رد مالکیت دستانت را روی تنی که بی تاب این نزدیکی است، به جا بگذار...!
و من تو را عاشقانه به بزم تنم دعوتت می کنم... به شرطی که عاشقانه هایت از جنس همین عشقی باشد که به جان لب هایم می ریزی! از تنی نشات بگیرد که مرا این چنین تنگ به حصار خویش در آورده... به شرطی که تا ابد پایدار باشد. تا ابدیت ماندگار بماند!»
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر