#پارت۶۵۱
-بیشتر از اونچه که فکرشو می کنی مجازاتشو پس دادم و تا آخر عمر سنگینی این بار جزای منه. اما دوست ندارم تو بهش فکر کنی.
سرم را از شیشه ی پشت سرم جدا می کنم و شال از سرم می افتد.
فقط لازم داشتم، در فاصله ی نزدیک تری به او باشم و صدایش را از نزدیک بشنوم.
مشتش از شانه ی صندلی من باز شده و به سمت شانه ی من در حرکت است.
موهای افشان شده ی من که دورم ریخته و حالا مقصد انگشتان اوست.
-سنگین بودن شونه هات منو اذیت می کنه. من دلم نمی خواد کینه ی منو به دل داشته باشی! دل قشنگت حیفه برای این زشتی ها...
عاشقانه هایش هم پدرانه بود. حامیانه می خواست که همه ی زشتی ها را از تو دور کند.
همیشه همینطور بود. همین اخلاقش بود که از ابتدا مرا جذب او کرد.
-می دونی...
لعنت... لوس شده بودم. دوباره بغض دارم...! سرم پایین می افتاد و چشم می بندم... شهرزاد آرام!
لازم بود که امشب این همه موضوع را دراماتیک کنم؟
هنوز آن دوران به اصطلاح نامزدی شروع نشده بود و گریه و زاری های من تمامی نداشت!
سر بالا می برم و اشک هایم از پشت پلک هایم تهدید به ریز می کنند.
چشم باز می کنم و ابتدا نگاهم را به بالا می گیرم تا اشک های لعنتی را مهار کنم!
نگاهم به زیر می افتد و یک سوال دارم... که اگر نگاهش به چشمانم بیفتد، نگاه درمانده و دلتنگم را می بیند؟
-همون موقعشم جذب این رفتارات شده بودم. مردی که واسه جذابیت های زنانه نزدیکت نشه و در عوض برای کمک و مراقبت از تو پیش قدم باشه، دقیقا مرد رویاهای یه پدر ندیده ی محتاج محبت مثل منه! وای به حال اون دختری که اون مرد هم اسم پدرشم باشه!
می خندم... در اوج شرم و غم...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
-بیشتر از اونچه که فکرشو می کنی مجازاتشو پس دادم و تا آخر عمر سنگینی این بار جزای منه. اما دوست ندارم تو بهش فکر کنی.
سرم را از شیشه ی پشت سرم جدا می کنم و شال از سرم می افتد.
فقط لازم داشتم، در فاصله ی نزدیک تری به او باشم و صدایش را از نزدیک بشنوم.
مشتش از شانه ی صندلی من باز شده و به سمت شانه ی من در حرکت است.
موهای افشان شده ی من که دورم ریخته و حالا مقصد انگشتان اوست.
-سنگین بودن شونه هات منو اذیت می کنه. من دلم نمی خواد کینه ی منو به دل داشته باشی! دل قشنگت حیفه برای این زشتی ها...
عاشقانه هایش هم پدرانه بود. حامیانه می خواست که همه ی زشتی ها را از تو دور کند.
همیشه همینطور بود. همین اخلاقش بود که از ابتدا مرا جذب او کرد.
-می دونی...
لعنت... لوس شده بودم. دوباره بغض دارم...! سرم پایین می افتاد و چشم می بندم... شهرزاد آرام!
لازم بود که امشب این همه موضوع را دراماتیک کنم؟
هنوز آن دوران به اصطلاح نامزدی شروع نشده بود و گریه و زاری های من تمامی نداشت!
سر بالا می برم و اشک هایم از پشت پلک هایم تهدید به ریز می کنند.
چشم باز می کنم و ابتدا نگاهم را به بالا می گیرم تا اشک های لعنتی را مهار کنم!
نگاهم به زیر می افتد و یک سوال دارم... که اگر نگاهش به چشمانم بیفتد، نگاه درمانده و دلتنگم را می بیند؟
-همون موقعشم جذب این رفتارات شده بودم. مردی که واسه جذابیت های زنانه نزدیکت نشه و در عوض برای کمک و مراقبت از تو پیش قدم باشه، دقیقا مرد رویاهای یه پدر ندیده ی محتاج محبت مثل منه! وای به حال اون دختری که اون مرد هم اسم پدرشم باشه!
می خندم... در اوج شرم و غم...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر