کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29K videos
95 files
43.3K links
Download Telegram
#پارت۳۷


نه اینکه کیس های خوبی نداشته باشد اتفاقا یک خانوم جوان تحصیلکرده ی زیبارو بود که خواستگاران جوان و حتی مجرد به سراغش آمدند اما حاضر به ازدواج نشد.
و نمی دانم چرا! به خاطرات پدرم وفادار ماند یا به خاطر من...

اما هرچه که بود هرگز تنهایم نگذاشت و تمام تلاشش را به نوبه ی خود کرد که کمبودی حس نکنم.

غرغرهایش تمامی ندارد و من به اتاقم می روم و تا به کارهایم برسم. تا ساعت سه شب تمام وسایلمان را جابجا می کنیم و لباس های فردا را اتو می زنم و آماده می کنم.

آلارم را برای ساعت شش کوک می کنم چون می خواستم سر وقت در شرکت حاضر شوم و آتو به دست آقایان رئیس ندهم. و اینکه تا قبل از ساعت اداری هرچند تا مهدکودکی که می توانستم سر بزنم.

می رفتم تا بررسیشان کنم. بگذار بگویند حساس است و وسواس دارد. رزا بزرگترین و مهم ترین دارایی من بود و وقتی موضوع او بود، من به خودم هم آسان نمی گرفتم.

***

وقتی مقابل شرکت می رسم که پنج مهد متفاوت را بررسی کرده ام و هیچ کدام رضایت کاملم را جلب نکرده اند.

هنوز ده دقیقه به ساعت اداری مانده که مقابل شرکت از تاکسی پیاده می شوم و پیام مهشید را می گیرم که در راه است. وارد می شوم و نگهبان از دیدنم تعجب می کند.

ظاهرا اولین نفری هستم که آمده ام. ابتدا تماسی می گیرد و احتمالا از رئیسش تائید حضورم را می گیرد و بعد جلو راه می افتد و تک به تک درهای بسته ی مقابلم را برایم باز می کند.

تشکری می کنم و مقابل میز منشی روی راحتی های فوق العاده ناراحت سالن انتظار می نشینم تا جناب رئیس تشریف بیاورند و اتاق کار من و مهشید را در اختیارمان قرار دهند.

بروشور هایی که از مهد کودک ها گرفته بودم و باز می کنم تا مطالعه کنم.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۷

با خشم و بهت به او نگاه میکنند و او با قاطعیت بیشتری ادامه می‌دهد:


-الانم تا وقتی که به خاطر این حرف از برادرتون عذر خواهی نکردین دیگه حق ندارین پاتونو تو این خونه بذارین! حتی به خودت استراحت بده انگار بچه ات داره از مغزت تغذیه می کنه! محسن زنتو بردار ببر خونه! تا روز مهمونی وقت داری یادش بدی که چطور رفتار کنه اگر دیدی سختشه تنها بیا!


یلدا با نگاهی زهر دار به محمد نگاه می کند و محسن با غیظ لبش را به زیر دندانش می کشد و با حرص پاسخ می دهد:


-چشم آقاجون. آقا داداش....


محمد صورت چین می دهد و می غرد:


-من نیازی به عذرخواهی کسی ندارم! فقط دست از سر من و زندگیم بردارین! این انقدر سخت نیست! من به اندازه کافی خودم گند زدم به زندگی اون زن، خودم تا گلو زیر گناه خفه ام! محض رضای خدا دست بردارین!


می گوید و با قدم های بلندی جمعشان را ترک می کند. حالش داشت از این همه دروغ به هم می خورد.


رفتارهای ریاکارانه شان از دور هم در ذوق می زد. قسم می خورد که اگر جهانگیر خان منعشان می کرد از ورود دوباره به این خانه همین حالا حاضر می شدند به پابوسی شهرزاد هم بروند.


چون پول مفت که به دهانت مزه کند خودت که سهل است تمام دنیا ر می فروشی مبادا که جایگاهت را از دست بدهی!


عشقی کار کردن های محسن و حساب بانکی که هیچوقت خالی نمانده بود این بینش را به او داده بود که زندگی یعنی لردی سر کردن و خم به ابرو نیاوردن.


برای هیچ چیزی در زندگی اش تلاش نکرده و همیشه همه چیز را آسان به دست آورده.


نمی داند چقدر گذشته و چقدر به خود پیچیده و خواب به چشمانش نیامد، فقط دید که دیگر نمی تواند بیشتر از این ساکت بماند.


خشم، ناامیدی، غم و در کنار همه ی این ها نوعی بی قراری آزار دهنده دارد. چیزی شبیه به دلتنگی..


.رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪